مقایسه نتایج دو روش تریگر دوگانه GnRh agonist و HCG با HCG درپروتکل انتاگونیست در بیماران با پاسخ نرمال تخمدانی کاندید ART
در یک کارازمایی بالینی تصادفی بر روی بیماران کاندید ART مراجعه کننده به مرکز ناباروری ابن سینا تاثیر تریگر دوگانه توسط GnRh اگونیست به همراه HCG را در مقایسه با HCG در بهبود نتایج حاصل از ART بررسی خواهیم کرد. در این مطالعه بیماران پس از در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج و پرکردن فرم رضایت نامه آگاهانه وارد طرح شده و سیکل انتاگونیست بصورت FLEXIBLE STEP UP برایشان شروع میشود. زمانیکه حداقل دو فولیکول بزرگتر از 17 یا 18 میلی متر در سونو دیده شد بیماران جهت دریافت داروی تریگر براساس فرم کامپیوتری تصادف سازی به ترتیب ورود به مطالعه به دو گروه تقسیم می شوند گروه اول HCG, 10000 واحد به تنهایی و گروه دیگر علاوه بر ان همزمان دکاپپتیل 0.2mg زیر جلدی دریافت خواهند کرد. تمامی اووسیت ها 36 ساعت بعد از تریگر زیر گاید سونو استخراج می شوند 2-3جنین 72 ساعت بعد از پانکچر به رحم منتقل و ما بقی جنین ها فریز می شوند .ساپورت فاز لوتئال با پروژسترون از روز پانکچر تخمدان تا هفته 12 بارداری خواهد بود .اندازه کیری سطح استرادیول و پروژسترون و LH ،FSH در روزهای 3 سیکل و روز تریگر و پانکچر و اندازه گیری ضخامت اندومتر در روز 3 سیکل و تریگر و انتقال انجام خواهد شد. تیتراژ BHCG بعد از 14 روز و مجددا 16 روز پس از انتقال اندازه گیری و در صورت مثبت بودن بارداری کمیکال تلقی خواهد شد. دو هفته بعد از مثبت شدن آزمایش سونو ترانس واژینال جهت تایید وجود ساک حاملگی انجام می شود. بعد از روئیت FHR توسط سونو به عنوان حاملگی کلینیکال تلقی می شود. مطالعه تا هفته 12 جهت تعیین میزان سقط ادامه یافته و با سونو در هفته12 سلامت جنین و FHR چک و اطلاعات دو گروه مقایسه خواهد شد.
تریگر در بورس چیست؟
یکی دیگر از اصطلاحات حرفه بازار سرمایه، تریگر یا همان نتیجه ریسک دو گروه از سرمایه گذاران است.
اقتصاد
زمانی که سهمی در محلی حمایت شود و به علت تقاضا روند افزایشی پیدا کند افرادی که به روند اطمینان ندارند مقداری از سهم را می فروشند که این باعث پول بک سهم باز می گردد. در صورت حمایت مجدد روند صعودی سهم قطعی شده و پس از این حمایت مجدد در چندین جای می توان اقدام به خرید کرده که اصطلاحا تریگر خوانده می شوند و به ریسک پذیری خریدار بستگی دارد.
تریگر بر مبنای ریسک دو دسته است: خرید در محل پول بک که اصطلاحا تریگر کندلی خوانده می شود و خرید در مقاومت پس از حمایت در پول بک، تریگر خطی نامیده شده است و در هر دو مورد باید از حجم و قدرت خرید اطمینان حاصل نمود با رعایت حد ضرر مناسب جهت خروج خرید انجام داد.
لازم به ذکر است که نوعی خرید با ریسک بالا وجود دارد که با تشخیص کف حمایتی خرید می شود و به اشتباه گاهی تریگر کندلی نامیده می شود حال آنکه تریگر فقط به محل هایی گفته می شود که روند سهم قطعی شده باشد.
تایم فریم در تحلیل تکنیکال چیست و چرا اهمیت دارد؟
اگر در حوزه بازارهای مالی و معامله در آنها فعالیت کرده باشید، بحث تحلیل بازار را حتماً فراگرفتهاید یا حداقل چیزهای زیادی پیرامون آنها شنیدهاید. در این خصوص ما صحبتهای فراوان کردهایم و مطالب بسیاری را به دست انتشار سپردهایم. در بین این آموزشها، مفهومی به نام تایم فریم (Time Frame) وجود دارد. این مفهوم تحت عبارتهایی همچون نمودار یکساعته، هفتگی یا روزانه شاید بیشتر آشنا به نظر برسد. بیاغراق باید گفت که یادگیری مفهوم بازه زمانی یا تایم فریم، یکی از مهمترین درسهایی است که در تحلیل تکنیکال بایستی بدان توجه داشت. در این مقاله از سی سی پست | بیتکوین و ارزهای دیجیتال به معرفی این مفهوم در تحلیل تکنیکال میپردازیم و توضیح میدهیم که چگونه باید به انتخاب تایم فریم صحیح و مناسب برای کاهش ریسک معاملات پرداخت.
در این مورد بخوانید:
- تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟
- شاخص RSI در تحلیل تکنیکال چیست؟
- تله خرسی و تله گاوی در تحلیل تکنیکال چیست؟
تایم فریم یا بازه زمانی چیست؟
تایم فریم یا بازه زمانی که به آن دوره تناوب قیمت نیز گفته میشود، اشاره به مدت زمانی دارد که یک میله قیمت یا Price Bar یا یک کندل Candle در نمودار ایجاد میشود. در این بازه، بسته به اینکه میزان دادههای موجود چقدر باشد، ممکن است از یک ثانیه تا یک سال و حتی بیشتر از آن نیز متغیر باشد. به عنوان مثال اگر تایم فریمی که در نظر میگیریم، ۵ دقیقه باشد، هر میله قیمتی که خواهیم دید، نشاندهنده تغییرات قیمتی در ۵ دقیقه خواهد بود. به عنوان مثال، تصویر زیر را نگاه کنید:
در تصویر فوق، نمودار قیمت بیت کوین در مقابل دلار نشان داده شده است. همانطور که مشخص است، بازه زمانی یا تایم فریم، روی یک ساعت قرار گرفته است. این یعنی هر کدام از این کندلها (میلههای سبز و قرمز) تغییرات قیمت در یک ساعت را نشان میدهند. همچنین میتواند در تصویر بالا مشاهده کرد که ۱۲ دقیقه و ۸ ثانیه تا بسته شدن آخرین کندل زمان باقی مانده است.
تایم فریم در واقع برشی از زمان است که تحلیلگر میتواند با استفاده از آن به بررسی و تحلیل رفتار بازار بپردازد. به طور کلی، استفاده از تایم فریم میتواند دو چیز را برای معاملهگر یا تحلیلگر مشخص نماید:
- میزان ریسک معامله
- مدت زمان لازم برای مشخص شدن نتیجه تحلیل
برای مثال اگر یک معاملهگر از تایم فریم هفتگی استفاده میکند، ریسک بسیار کمتری را متحمل خواهد شد. اما برای کسب سود و رسیدن به هدف خود باید چند هفته و چند ماه منتظر باشد. در مقابل، اگر معاملهگری در تایمفریم یک دقیقه تحلیلهای خود را انجام دهد، نتیجه معامله در عرض چند دقیقه مشخص خواهد شد. اما این کار با ریسک زیادی همراه خواهد شد و خیلی کم پیش میآید که یک معاملهگر بتواند تایم فریم یک دقیقهای را به درستی تحلیل کند.
کاربرد دیگری که بازههای زمانی دارند
بازههای زمانی یا Time Frameها علاوه بر اینکه ابزارهایی مفید برای تائید روند هستند، برای شناسایی سطوح حیاتی نیز بسیار کاربردی میباشند. مقاومتی که بیش از یک سال در نمودار روزانه مشاهده میگردد، بسیار مهمتر از سطح حمایت در نمودار ۵ دقیقهای است که تنها برای چند ساعت اعتبار دارد.
در صورتی که به طور روزانه و مداوم معامله میکنید، نظارت کردن بر حرکات قیمت در بازههای زمانی مختلف همواره مفید واقع خواهد شد. چرا که در این صورت، متوجه میشوید همخوانی و همنشینی در بازههای زمانی مختلف وجود دارد. در برخی موارد، موقعیت مناسب برای وارد شدن به یک معامله در بازه زمانی کوچک، مثلاً در تایم فریم ۵ دقیقه، نشان دهنده وضعیت درست است. اما اگر در همان زمان، بازه زمانی را بزرگتر کنید، جهت مخالف را مشاهده خواهید کرد.
معاملهگری میتواند موفق عمل کند که در جهت افزایش دادن تعداد پیروزیهای خود تلاش نمایدو همچنین در سطوح بالاتر میتوان گفت که معاملهگری و ترید، تماماً یک بازی برای مدیریت ریسک است. انجام معاملات در بازههای زمانی مختلف به شما این اطمینان را میدهد که گزینههایی با احتمال برد بیشتر را انتخاب نمائید. در عین حال شما را از معاملات بیهوده و در خلاف مسیر بازار دور خواهد کرد.
از دیگر نکات مهمی که باید در تحلیل تکنیکال مد نظر داشت، این است که برای معامله در تایم فریمهای پائین و کوچک، باید قدرت تصمیمگیری سریعی داشته باشید. در مقابل در بازههای زمانی بالاتر، باید فرصتی بیشتر برای مشاهده جزئیات به خود بدهید. نکته دیگر این است که تناسب بین حرکت در تایمفریمها و تطابق انتظارات از حرکات در هر تایم فریم را نیز بررسی کنید. طبیعی است که توان حرکت قیمت در تایم فریم یک دقیقهای با روزانه متفاوت میباشد.
اهمیت استفاده از چندین تایم فریم در تحلیل تکنیکال
اهمیت استفاده از چندین تایم فریم را در تحلیل بازار به صورت مختصر گفتیم. اما این موضوع به دلیل اینکه در درجه اهمیتی بالایی قرار دارد، لازم است که به صورت دقیقتر و شفافتر مورد بررسی واقع شود. به چند دلیل عمده، استفاده کردن از چندین تایم فریم و مورد بررسی قرار دادن مداوم آنها اهمیت دارد.
دریافت کردن تائیدیه
همانطور که گفتیم، ترید موفق با افزایش میزان پیروزی معاملات و کاهش ریسک آنها مرتبط میباشد. بنابراین، کاملاً عاقلانه و منطقی است که پیش از ورود به هر معامله، نسبت ریسک به پاداش یا Risk/Reward آن را مورد سنجش قرار دهید. در اصل، هدف نهایی این است که تعدد و غلبه میانگین معاملات سودده را نسبت به معالمات ضررده افزایش دهید.
یکی از راههایی که افزایش شانس برد معاملات را نتیجه میدهد، تائید کردن استراتژی معاملات در کنار حرکات قیمت در چند بازه زمانی مختلف است. به عنوان مثال، اگر در تایم فریم ۱۵ دقیقهای، یک موقعیت خرید را مشاهده میکنید، اما در تایم فریم بالاتر، روند غلب نزولی نشان داده میشود، احتمال برد معامله شما کمتر شده و ریسک آن افزایش خواهد داشت. به عنوان مثال، نمودار زیر که روی تایم فریم ۱۵ دقیقهای تنظیم شده است را نگاه کنید:
نمودار فوق، به طور واضح، روند نزولی قیمت را نشان میدهد. سقفها و کفهای جدید از سقف و کفهای پیشین پائینتر میباشند. همچنین آخرین حرکات نزولی قیمت با حجم زیادی مواجه شدهاند. با توجه به حجم کم معاملات در فاز تحکیم، متوجه میشویم که روند نزولی ادامه خواهد داشت. بسیاری از معاملهگران این موقعیت را یک فرصت برای ورود به معامله فروش میدانند. اما اگر در همین زمان، یک بازه زمانی بالاتر و مثلاً یک هفتهای را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه کژکاری واقعیت خواهیم شد!
با توجه به مقایسهای که از این دو نمودار به دست میآید، میتوان به این نتیجه رسید که بررسی کردن تایم فریم های مختلف باعث میشود که از خطایی که ناشی از نزدیکی بیش از حد به پدیدههاست دوری کرد. البته این موضوع تماماً بستگی به نوع معاملهگری شما نیز خواهد داشت. اما هر طور هم که باشد، همواره باید بازههای زمانی متفاوت را مورد ارزیابی قرار دهید تا بهترین تصمیم را بگیرید.
نگاه متفاوت به روند تحلیل با تایم فریم
برخی اوقات ممکن است معاملهگر آن قدر در یک تایم فریم زمانی و نوسانات ناشی از آن غرق شده باشد که فراموش کند نمودار در یک بازه زمانی دیگر به چه شکل میباشد. بنابراین این احتمال وجود دارد که تمام وقت خود را به نمودار ۵ دقیقهای خیره شده باشد و متوجه روند معکوس نمودار در یک بازه زمانی بزرگتر نباشد. چیزی که در یک نمودار با تایم فریم ساعتی، روند صعودی را نشان میدهد، ممکن است در یک بازه زمانی روزانه، نشان دهنده روندی نزولی و حتی بلند مدت باشد!
گاهی اوقات عدم توجه به چندین بازه زمانی باعث ایجاد تعصب معاملهگر نسبت به یکی از آنها خواهد شد. بنابراین ممکن است که معاملهگر به دنبال نقطه ورود به معامله خرید باشد، در صورتی که بررسی یک تایم فریم متفاوت نظر او را به موقعیت فروش تغییر دهد. از این رو، باید همواره نمودارهای مختلفی که هر یک نشان دهنده تغییرات قیمت در بازههای زمانی مختلف هستند را به صورت دائم مورد بررسی قرار داد.
شناسایی کردن سطوح حمایت
ممکن است شما در یک نمودار قیمت در تایم فریم ۵ دقیقهای، یک سطح که بارها نقش حمایت قیمت را ایفا کرده است بیابید. با مراجعه کردن به تایم فریمهی بالاتر میتوان اهمیت این سطح را مورد ارزیابی قرار داد و دریافت که آیا این سطح واقعاً یک سطح کلیدی به حساب میآید یا تنها میتوان از آن در معاملات کوتاه مدت استفاده کرد؟
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال، با خرید و فروش مکرر و پیوسته معاملهگران شکل میگیرند. در واقع، در بیشتر موارد، موسسات مالی بزرگ و ثروتمند هستند که در حال انباشت یا تسویه موقعیتهای خود در این سطوح میباشند. تفاوتی که بین یک سطح حمایتی در نمودار ۵ دقیقهای وجود دارد با سطح حماتی در نمودار هفتگی، به وضوح بسیار متفاوت خواهد بود.
تصویر زیر نشان دهنده قیمت یک دارایی در بازه زمانی ۵ دقیقهای استو آنچه از سطح مقاومت آن برمیآید، قیمت ۱۷۷ دلار است.
حال آنکه اگر همین نمودار را در بازه زمانی هفتگی مورد بررسی قرار دهید، درخواهید یافت که این سطح مقاومت، به هیچ وجه دارای اهمیت نیست!
بهترین تایم فریم با توجه به نوع معامله انتخاب میشود
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که معاملهگران تازه وارد در بدو شروع کار خود در بازارهای مالی مرتکب میشوند، انتخاب اشتباه تایم فریم است. بازار ارزهای دیجیتال عملکردی مناسب و مطابق با انتظارات معاملهگران ندارد! بنابراین افرادی که در رویای ثروت یک شبه به سر میبرند، با انتخاب بازههای زمانی کوتاه مدت ۵ دقیقهای و مرتکب شدن اشتباهات متوالی، به سرعت هر آنچه در دست دارند را از کف میدهند و سرانجام نیز تسلیم میشوند.
آسانترین و دقیقترین راه برای اینکه تشخیص دهید کدام بازه زمانی برای شما مناسب است، باید پیش از هر چیز، نوع معاملهای که قصد انجام دادن آن را دارید انتخاب کنید. به عبارت بهتر، باید ابتدا درک کنید که شخصیت معاملاتی شما به چه شکل میباشد.
به عنوان مثال، یک معاملهگر با نمودارهای یک ساعته، میتواند راحتتر تحلیلها و معاملات خود را انجام دهد. در مقابل، ممکن است بازه زمانی یک ساعته برای نوع دیگری از معامله اصلاً مناسب نباشد. آزمودن بازههای زمانی متفاوت در ابتدای امر برای همه معاملهگران امری عادی است. در واقع، این همان چیزیست که از آن، تحت عنوان کسب تجربه در بازارهای مالی یاد میشود. برای اینکه درک بهتری از نوع معامله خود داشته باشیم، بهتر است ابتدا با انواع معاملات در بازارهای مالی آشنا شده باشیم.
معاملات اسکالپ یا Scalp Trade
معاملات اسکالپ به معاملاتی گفته میشود که بازههای زمانی فوقالعاده کوچک را مورد تحلیل قرار میدهند. در این معاملات، سرعت انجام بسیار بالاست و در طی چند ثانیه یا چند دقیقه صورت میگیرند. اسکالپ یکی از پرسودترین و سریعترین روشهای معاملای است که انجام دادن آن، مستلزم داشتن توان و مهارت بسیار بالا در آن است. البته این اتفاق، نیازمند صرف زمان زیاد و نشستنهای طولانیمدت پای سیستم نیز میباشد. معاملهگر با حجم زیادی از سرمایه در یک نقطه وارد بازار میشود و سریعاً، از روند معامله خارج میشود. این روش در کنار سود بالایی که دارد، دارای ریسک فراوانی نیز میباشد. در واقع، معاملات اسکالپ، پرریسکترین نوع معاملات در بازارهای مالی به حساب میآیند.
معاملات روزانه یا Day Trade
همانطور که از اسم این نوع معاملات مشخص است، ورود و خروج به این نوع از معاملات، در طول یک یا چند روز انجام میشود. یک معاملهگر روزانه، در صورتی که به دنبال کسب سود سریع باشد، در یک ماه ممکن است بیش از ده بار معامله انجام دهد. البته باید در نظر داشت که در معاملات روزانه، تایم فریم به صورت ۲۴ ساعته در نظر گرفته نمیشود. بلکه در این شکل از معاملات، اغلب از تایمفریمهای ساعتی برای تحلیل استفاده میشود.
معاملات شتاب حرکت یا Momentum Trade
در این نوع از معاملات، معاملهگر شروع به خریدن داراییها و ارزهای میکند که قیمت آنها در حال بالا رفتن است. در این روند، معاملهگر زمانی که متوجه میشود که قیمت ارز دیجیتال مورد نظر به اوج خود رسیده است، اقدام به فروش آنها میکند. ریسک این نوع از معاملات، ورود زودهنگام و خروج دیرتر از روند معامله است. این شکل از معاملات ممکن است از چند ساعت تا چند روز طول بکشد و در آن از تایم فریمهای چند ساعته تا یکی دو روزه استفاده میشود.
معاملات سوئینگ یا Swing Trade
معاملات سوئینگ به معاملاتی گفته می شود که برای کسب سود در یک ارز به صورت کوتاه مدت و میان مدت مورد استفاده قرار میگیرند. روند انجام معاملات این چنینی در بازه زمانی چند روزه یا چند هفتهای میباشد. بازه زمانی مد نظر در این شکل از معاملات از یک هفته به بالا میباشد. البته نباید فراموش کرد که در معاملات سوئینگ، استفاده از تحلیل فاندامنتال نیز جایگاهی مهم دارد. به این معنا که علاوه بر استفاده از تحلیل تکنیکال، معاملهگران به صورت دائمی، اخبار، مقالات، ایدهها و طرحهای اجرایی پروژه مورد نظر را نیز دنبال میکنند.
هودل کردن یا HODL
هودل کردن به معنای خریدن و عدم فروش یک دارایی است که در اینجا، منظورمان هودل کردن ارز دیجیتال است. مواردی که تا کنون بیان کردیم، عمدتاً شامل تحلیلهای تکنیکال میباشند. حال آنکه در هودل کردن یک دارایی، آنچه باید بسیار مورد توجه قرار بگیرد، استفاده کردن از تحلیل بنیادین یا فاندامنتال است. افرادی که اقدام به هودل کردن ارزهای دیجیتال میکنند، غالباً روی به پروژههایی میآورند که امید به سودآوری و چند برابر شدن قیمت آنها در بازههای زمانی چند ساله دارند.
در حال حاضر عده زیادی از کارآفرینان ثروتمند جهان با آگاهی از جریان بیت کوین، حجم زیادی از این ارز دیجیتال را هودل کردهاند و میتوان انتظار داشت که در کمتر از یک دهه، سرمایه آنها چند هزار برابر شده است!
استراتژی معاملاتی Elder چیست؟
استراتژی معاملاتی الدر، که تحت عنوان استراتژی سه نمایی Elder نیز شناخته میشود، ترکیبی از چندین اندیکاتور با ازارهای دنبال کننده روند و نیز سه تایم فریم متفاوت برای بهینهسازی معاملات است. در واقع، این سیستم برای پاسخدهی به مشکل قابل استفاده بودن تعدادی از اندیکاتورها در شرایط خاصی از بازار تهیه شده است.
برای مثال، اندیکاتورهای پیروی روند، تنها در روندهای بازار دارای عملکرد خوبی هستند و در بازار خنثی، سیگنالهای کاذب و غیرقابل اطمینان تولید میکنند. در چنین مواردی، استفاده از اسیلاتورها میتواند به روند بهتر تحلیل کمک کند. به همین دلیل است که شناسایی کردن فازهای مختلف بازار از درجه اهمیتی بالایی برخوردار است.
همانطور که از نام این تکنیک پیداست، در هر معامله لازم است که سه نمای مختلف را در تحلیل خود اعمال کنید. این سه نما که در استراتژی الکساندر الدر مورد استفاده قرار میگیرند را تریگر ورود یا تریگر خروج؟ میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- نمای اول جهت ایجاد دیدگاه کلان معاملاتی است که در جهت شناسایی روند اصلی معاملات بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
- نمای دوم در این استراتژی، استفاده از اندیکاتورها برای شناسایی کردن اصلاحات قیمت در مقابل روند اصلی بازار است. در این نما، معاملهگر باید به شناسایی کردن الگوهای قیمت نیز بپردازد.
- نمای سوم نیز برای زمان بندی کردن ورود به معاملات با استفاده ز شکستهای کوتاه مدت یا Break Out در جهت روند اصلی معاملات است. این نما به طور کلی برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج به معاملات یا تریگر ورود و خروج مورد استفاده قرار میگیرد.
قوانین معاملات با استراتژی الکساندر الدر مبتنی تر تحلیل تایم فریم های چندگانه میباشد. تایم فریم فول با درجه بالاتر شروع شده و در ادامه آن، وارد تایمفریمهای کوچکتر خواهیم شد.
درباره استراتژی الکساندر الدر در تایم فریم بیشتر خواهیم نوشت!
پرایس اکشن (Price action) چیست و چه کاربردی دارد؟
پرایس اکشن، به بیان ساده، یک استراتژی معاملاتی است که به تریدرها در بازارهای مالی، مخصوصا مارکت ارزهای دیجیتال، اجازه میدهد تا بازار را بخوانند و تصمیمات تجاری ذهنی خود را بر اساس حرکتهای اخیر و واقعی قیمت و نه بر اساس شاخصهای فنی اتخاذ کنند. در این مقاله از وبسایت ارز تودی قصد داریم معاملات پرایس اکشن را به بیان ساده برای شما بازگو کنیم.
پرایس اکشن چیست؟ (Price تریگر ورود یا تریگر خروج؟ action)
پرایس اکشن قسمت مهمی از تحلیل تکنیکال است. این نوع تحلیل برای تریدرهایی که انتخابهای خود را بر اساس قیمت داراییها قرار میدهند، مناسب است. به هر حال، نوسانات قیمت در بازارهای مالی باعث سود یا زیان میشود، بنابراین پیشبینی درست قیمت ارزهای دیجیتال و اوراق بهادار یکی از نشانههای موفقیت است.
نحوه خواندن پرایس اکشن
امواج روند و امواج پولبک که بهعنوان امواج ایمپالس یا پیشرو و امواج اصلاحی نیز شناخته میشوند، هنگام معامله بر اساس حرکت قیمت تحلیل میشوند. هنگامی که تعداد امواج روند از امواج اصلاحی بیشتر باشد، روند پیشرفت میکند. تریدرها به جهت تعیین روند، به سوئینگ بالا، سوئینگ پایین و یا مدت زمان موجهای روند و پولبک نگاه میکنند. با توجه به این معیارها، قیمت در طول یک صعود، سوئینگهای بالاتر وسوئینگهای پایینتری ایجاد میکند. عکس آن نیز برای قیمت نزولی صادق است. خطوط روند بین خطوط حمایت و مقاومت در نمودار قیمت شناور میشوند و قلهها بین آنها قرار میگیرند.
به تصویر زیر که خطوط نمودار کندل استیک آمازون (AMZN) است نگاه کنید، این تصویر امواج اصلی بالا و پایین و تغییر روند نزولی و معکوس شدن به روند صعودی را نشان میدهد.
امواج قیمت همچنین میتوانند الگوهایی مانند محدوده (امواج با اندازه مساوی در حال افزایش و کاهش)، مثلث (امواج قیمت در حال کوچک شدن و کوچک شدن) و دامنه افزایش (سوئینگ بالاتر و سوئینگ پایینتر) ایجاد کنند.
در واقع روندها و الگوها عضو اصلی در پرایس اکشن هستند. تریدرها همچنین به نمودارهای کندل استیک برای سطوح و الگوهای عرضه و تقاضا توجه میکنند.
پرایس اکشن در فارکس
معاملات پرایس اکشن در همه بازارها از یک قانون پیروی میکند. با این حال، نکاتی وجود دارد که دانستن آنها مهم است. نکته اول این است که با وجود اینکه ارزهای دیجیتالی ۲۴ ساعته در حال معامله هستند، اما بعضی از جفتهای فارکس زمانی که بازر آنها بسته تریگر ورود یا تریگر خروج؟ است، حرکت کمتری دارند. در ادامهی مقاله نحوه کار پرایس اکشن در بازارهای مختلف مانند بازارهای فارکس، سهام، شاخص و کالا را به شما آموزش میدهیم.
نحوه ترید عرضه و تقاضا به کمک پرایس اکشن
زمانی که فروشندگان زیادی وارد بازار میشوند، کاهش شدید قیمت و عدم بازگشت آن رخ میدهد که در آن مناطق عرضه قابل توجه است. تریدرها باید مراقب این موارد باشند، زیرا ممکن است فروشندگان هنوز در اطراف باشند و در صورت افزایش قیمت آماده فروش باشند و قیمت را دوباره به پایین بکشند. در جایی که خریداران زیادی به بازار میپیوندند، مناطق تقاضا شکل میگیرد. قیمت بالا رفته و از آن به بعد کاهش نمییابد. تریدرها به دنبال این هستند که ببینند اگر قیمت به آن سطح بازگردد، آیا بعد از خرید مجدداً افزایش مییابد یا خیر.
الگوهای معاملاتی پرایس اکشن
الگوهای ادامه دهنده
این الگوها در طول یک روند ظاهر میشوند. فرض کنید روند صعودی است و یک مثلث تشکیل شده است. قیمت به دلیل روند صعودی به طور قابل توجهی و به صورت صعود به سمت بالا میرود؛ زیرا روند صعودی است. همین موضوع در روند نزولی نیز صدق میکند. تکنیک این است که منتظر بمانید تا یک روند توسعه یابد، سپس منتظر بمانید تا یک الگو ظاهر شود، و در نهایت تنها در صورتی معامله کنید که قیمت در جهت روند از الگو خارج شود.
به مثال زیر توجه کنید:
الگوهای ریورسال
زمانی که قوانین یک روند صعودی یا نزولی شکسته میشود، ریورسال پرایس اکشن رخ میدهد. وقتی یکی از این اصول اساسی نقض شود، روند دچار مشکل میشود. اگر هر دو معیار نقض شوند، بسته به اینکه کدام امواج مشاهده میشود، روند برمی گردد.
به یاد داشته باشید که یک روند صعودی با سوئینگ بالا و پایینتر، نشان دهنده یک خطر است. زمانی که یک سوئینگ پایین را پایین میآورد، اگر قیمت پس از آن به سوئینگ پایینتری نیز رسید، یک ریورسال اتفاق خواهد افتاد. البته این امر احتمال برگشت را رد نمیکند و باعث میشود روند صعودی از سر گرفته شود. دادهها فقط نشان میدهند که یک ریورسال ممکن است رخ دهد. نمودار بالا یک تغییر قیمت از یک روند صعودی به یک روند نزولی و سپس بازگشت به یک روند صعودی را نشان میدهد.
استراتژیهای پیشرفته پرایس اکشن
استراتژی معاملاتی ریجکشن قیمت
زمانی که قیمت سعی میکند از یک سطح کلیدی عبور کند اما به دلیل اینکه نیروی کافی برای ادامه حرکت وجود ندارد، موفق به انجام این کار نمیشود، این موضوع به عنوان ریجکشن قیمت یا رد قیمت شناخته میشود. زمانی که این اتفاق رخ میدهد ممکن است حرکت خلافی انجام دهید. به همین دلیل در زمان ریجکشن قیمت به نکات زیر دقت کنید:
- قیمت به یک سطح بحرانی (عرضه، تقاضا، یا منطقه شکست الگو) نزدیک میشود.
- قیمت در حال نزدیک شدن است یا ممکن است در منطقه شکسته شود.
- هنگامی که حرکت قیمت شکسته میشود، قیمت به سمت دیگری میرود.
- کندل معمولاً لانگ تیل (long tail) دارد.
- فرصت برای ورود با حرکت قیمت به سمت دیگر فراهم میشود.
به پرایس ریجکشن در نمودار عرضه و تقاضای EUR/USD دقت کنید. کندلها دارای لانگ تیل هستند، که نشاندهنده تلاشهای شکستخورده قبلی است.
استراتژی پرایس اکشن رنکو (Renko)
نمودارهای رنکو از آجر تشکیل شدهاند که هر آجر زمانی ظاهر میشود که قیمت مقدار مشخصی افزایش یافته باشد. آجرها فقط در زوایای ۴۵ درجه ظاهر میشوند و تا زمانی که برعکس شوند به همان رنگ باقی میمانند. هنگامی که قیمت دو آجر در جهت دیگر حرکت میکند، به این حالت ریورسال گفته میشود و جالب است بدانید که در بازارهای پرطرفدار، نمودارهای رنکو مؤثر هستند.
نکته: اگر نمودار رنکو همان رنگ را حفظ کرد و روند ادامه داشت، تریدرها باید در معامله باقی بمانند. اما اگر معکوس شود، ممکن است زمان ترک معامله فرا رسیده باشد. بلوکهای رنکوی بالا که برای ساختن نمودار تسلا ایجاد شدهاند را در نظر بگیرید. این نمودار تریدرها را در طول روند صعودی در ماه مارس نگه داشته است.
استراتژی پرایس اکشن اسکالپینگ
روش معاملاتی که در آن سود و زیان به سرعت انجام میشود و معاملات فقط چند دقیقه یا کمتر طول میکشند، اسکالپینگ گفته میشود. این روش مستلزم استفاده از ۳ تا ۵ پیپ حد ضرر و هدف ۵ تا ۱۰ پیپ در اسکالپینگ فارکس است. در بازار سهام، ممکن است برای به دست آوردن یا ریسک کردن چند سنت باشد. اسکالپینگ عبارت است از ورود و خروج سریع یک موقعیت به منظور سود بردن از نوسانات جزئی قیمت. نمودارهای یک دقیقهای معمولاً توسط اسکالپرها استفاده میشود.
تکنیک اسکالپینگ به این صورت است که در جهت روند معامله کنید و در طی یک پولبک زمانی که قیمت شروع به حرکت به سمت عقب در جهت روند میکند، وارد شوید. تریدرها معمولاً در این مواقع به دنبال الگوهایی مانند یک شمع در جهت روند، یک شمع را در جهت عقب نشینی هستند تا ورود کنند. در نمودار ۱ دقیقهای Alcoa [AA]، فلشها الگوهای فراگیر را نشان میدهند که نشاندهنده ورود احتمالی است. در حالی که این یکی از نمونههای تکنیک اسکالپینگ است، ممکن است از هر یک از تاکتیکها و اصول توصیف شده در پرایس اکشن استفاده شود.
استراتژی پرایس اکشن برای معاملات سوئینگ
یک استراتژی معاملاتی سوئینگ میتواند هر یک از تاکتیکهای پرایس اکشن ذکر شده در بالا را در بر بگیرد. تریدرهای سوئینگ، اغلب به دنبال تنظیمات معاملاتی در نمودارهای ساعتی، ۴ ساعته و روزانه هستند، در حالی که ممکن است ورودی بازار خود را در نمودارهای ۱۵ دقیقه یا ۵ دقیقه تنظیم کنند.
بیایید به نمونهای از عرضه و تقاضا و همچنین معامله با روند نگاه کنیم. در این نمودار ۴ ساعته USD/CAD، یک رکود کلی وجود دارد. همانطور که میبینید، قیمت افزایش مییابد، در یک سوئینگ بالا قرار میگیرد، قبل از اینکه به بالاترین حد قبلی برسد، به یک روند نزولی کوتاه مدت سقوط میکند. از آنجایی که روند نزولی است، قیمت وارد منطقه عرضه میشود. در صورتی که قیمت وارد منطقه عرضه شود، از قیمت قبلی خود بالاتر میرود. اگر قصد خرید یک سهام را دارید، قبل از شکستن تثبیت به سمت نزولی، منتظر یک الگوی نزولی باشید تا قیمت تثبیت شود. فلش نشان دهنده شکست تثبیت است که در این مورد به سمت نزول پیش میرود.
حد ضرر و حد سود در معاملات پرایس اکشن
برای کنترل ریسک میتوانید از گزینه حد ضرر استفاده کنید. زمان معاملات لانگ، یک حد ضرر یا استاپ لاس زیر آخرین سوئینگ پایین قرار میگیرد. برای معاملات شورت میتوانید آن را در آخرین سوئینگ بالا قرار دهید. این امر از کاهش بیش از حد قیمت یا بالا رفتن بیش از حد در هر دو مورد جلوگیری میکند. هنگامی که آجرها در نمودارهای رنکو جهت معکوس و تغییر رنگ میدهند، میتوانید از آن خارج شوید.
تریدرهای پرایس اکش، باید سود خود را قفل کنند. این کار به چند روش امکانپذیر است. استفاده از نسبت ریسک به پاداش یکی از سادهترین تکنیکها است. اگر در معاملات اسکالپ ۰. ۰۵ دلار به ازای هر سهم ریسک کنید، ۰. ۱۰ دلار سود خواهید داشت.؛ یعنی نسبت ریسک به پاداش ۲: ۱ است. اسکالپینگ معمولاً با نسبت ۱. ۵: ۱ یا ۲: ۱ انجام میشود. تریدرهای سوئینگ معمولاً از نسبت ۱: ۳ یا بیشتر استفاده میکنند. اگرچه هر تریدر خود میتواند این نسبت را تعیین کند.
یک روش دیگر خروج با استفاده از خود پرایس اکشن است. به این صورت که اگر معاملهای را به این دلیل شروع میکنید که بازار در حال کاهش است، تا زمانی که روند معکوس شود در آن بمانید. پس پرایس اکشن به نشانههایی مبنی بر تغییر بازار، زمان خروج را مشخص میکند. اگر در زمان عرضه وارد میشوید، با تقاضا خارج شوید؛ و اگر نزدیک یک تقاضا وارد میشوید، نزدیک عرضه معامله را ترک کنید.
بهترین اندیکاتورها برای معاملات پرایس اکشن
معمولاً تریدرهای پاریس اکشن از اندیکاتورها استفاده نمیکنند، مگر برای شناسایی حد ضرر، حد سود و سطوح ورود. اندیکاتورها میتوانند به عنوان تأییدی برای آنچه تریدرها در بازار مشاهدده میکند، عمل کنند.
اصلاحات فیبوناچی
در تریگر ورود یا تریگر خروج؟ نمودار، اصلاح فیبوناچی از پایین به یک بالا (در یک روند صعودی) یا از بالا به یک پایین (در یک روند نزولی) رسم میشود. خطوط رسم شده نشان دهنده مکانهایی هستند که قیمت میتواند مجدداً افزایش یابد. سطوح ۲۳.۶ درصد، ۳۸.۲ درصد، ۵۰ درصد، ۶۱.۸ درصد و ۱۰۰ درصد هستند. پولبکها در یک روند قوی معمولاً کم عمق هستند و در اکثر مواقع به ۳۸.۲ درصد میرسند. پولبک بیش از ۵۰ درصد و ۶۱.۸ درصد در اکثر روندها رایج است.
نمودار بالا روند صعودی را نشان میدهد. ابزار اصلاح با استفاده از آخرین موج بالا ترسیم میشود. از آنجایی که قیمت در حال افزایش است، ۱۰۰ درصد در پایین حرکت و ۰ درصد در بالا قرار میگیرد. اگر قیمت در حال کاهش است، میتوانید از استراتژی مخالف استفاده کنید و انتظار سقوط بیش از ۵۰ درصدی را داشته باشید. سپس، همانطور که قبلاً گفته شد، منتظر یک تریگر ورود یا تریگر خروج؟ سیگنال ارز دیجیتال باشید. پس از سقوط قیمت به زیر سد ۶۱.۸ درصد، افزایش قابل توجهی به سمت صعود وجود دارد. این موضوع ممکن است، سیگنالی برای خرید باشد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) موقعیت قیمت را در محدوده قیمتی ۱۴ دوره محاسبه میکند. قیمت زمانی که RSI در بالای ۷۰% قرار دارد، در محدوده بالا است. قیمت در محدوده پایینتر از جایی است که معاملات در ۱۴ بار قبلی زیر ۳۰٪ است. در طول روندها، تریدرها منتظر خروج قیمت از این مناطق برای تأیید معاملات هستند.
اگر RSI به زیر ۳۰ رسید و سپس از آن بالاتر رفت، تریدرها سعی میکنند در طول یک صعود خرید کنند. هنگامی که RSI از ۷۰ بالاتر میرود و در طول یک رکود به پایین میآید، معامله گران به سمت معاملات شورت میروند. نمودار نفت در مثال را در نظر بگیرید. در همان زمان که حرکت قیمت و اصلاح فیبوناچی نشانه ورود بود، RSI به زیر ۳۰ رفت و سپس دوباره به بالای صفحه بازگشت.
اسیلاتور تصادفی (اسکوکاستیک)
استوکاستیک جهت شناسایی نقاط عطف و تأیید سیگنالهای پرایس اکشن استفاده میشوند. تقریباً مشابه با RSI است. دو خط دراندیکاتور تصادفی وجود دارد: استوکاستیک و خط سیگنال. از آنجایی که خط سیگنال یک میانگین متحرک تصادفی است، کندتر حرکت میکند.
تریدرهایی که به دنبال معامله سیگنال پرایس اکشن هستند، باید به دنبال تصادفی برای عبور از خط سیگنال باشد. آنها باید منتظر بمانند تا سیگنال حرکت قیمت و استوکاستیک از خط سیگنال قبل از ورود به یک معامله لانگ افزایش یابد. در نمودار بالا، استوکاستیک اطلاعات قابل مقایسهای را به RSI ارائه میدهد.
نتیجه پایانی
آیا معاملات پرایس اکشن سودآور است؟ سود، مانند هر روش یا ابزار معاملاتی دیگری، با نحوه استفاده از آن تعیین میشود. معاملات پرایس اکشن نشان داده است که برای بسیاری از سرمایهگذاران و معامله گران موفق سودآور بوده است. اما برای تریدهایی که تنها به نمودارها نگاه میکنند و عناصر اساسی مانند شاخصهای اقتصادی و اخبار مهم را نادیده میگیرند، ممکن است تأثیرات مثبت یا منفی را در معاملات خود تجربه کنند. با این حال به یاد داشته باشید که تریدهای موفق در پرایس اکشن وجود دارند، اما برای تبدیل شدن به یکی از این افراد موفق یادگیری تاکتیکهای پرایس اکشن و شناسایی روندها، الگوها و ریورسالها الزامی است.
سوالات متداول
آنالیز Price Action چیست؟
پرایس اکشن، نوعی از تحلیل تکنیکال است که به دنبال دلیل رخ دادن اتفاقات مختلف در بازار است و به پیشبینی قیمتها در بازار کمک میکند.
در تحلیل پرایس اکشن از چه ابزارهایی استفاده میشود؟
بیشتر تحلیلگران در آنالیز پرایش اکشن از ابزاری همچون میانگین متحرک، خط روند و دامنه معاملاتی استفاده میکنند.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی شما با پرایس اکشن نوشته شده است و ارز تودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات یا عواقب مالی آن برای افراد ندارد.
اهمیت استراتژی خروج 2
آیا بهتر است در هدف سود را برداشت کنیم یا اجازه دهیم سودها رشد کنند، و حد ضرر را پشت سر قیمت تعقیب کنیم.
در تلاش برای پاسخ به این سوالات به تعدادی از نمودارها نگاه می کنیم، معیار های ورود را انتخاب می کنیم و به دنبال انتخابهای ممکن برای خروج می گردیم.
و این چیزیست که کشف کردیم:
- اول اینکه در هر مورد، سود یا ضرر معامله بیشتر نتیجه ای از حد ضرر انتخابی و روش خروج ماست و نه روش ورودمان. برای همان ورود، خروجهای متعددی وجود دارد که برخی سودده برخی سر به سر و برخی ضررده هستند.
- و دوم اینکه، ما نمی توانیم بفهمیم که بهترین روش خروج برای یک معامله مشخص چیست، مگر اینکه نمودار کامل را ببینیم.
به بیان دیگر خروج بسیار مهمتر از ورود است. خروج تاثیر بیشتری روی تمام شدن معامله با سود یا ضرر دارد. ولی استراتژی خروج بدون نقص مشخصی که هرمعامله را بتوان با آن مدیریت کرد وجود ندارد. برخی اوقات بهترین نتیجه از تعقیب حد ضرر بدست می آید.
بنابراین یک معامله گر باید چه کار کند؟
در این قسمت از مقاله، برخی از اصول یا باور های شخصی ام را که در نقشه خروج از معامله ار آنها استفاده می کنم به بحث می گذارم. در بخش سوم مقاله استراتژی های خروجم را به آزمون می گذاریم و توصیه هایی از نویسندگان و معامله گرانی که باورهای مرا درخصوص خروج شکل داده اند را به اشتراک می گذاریم.
مانند همیشه، یک کلمه از حرفهای من را باور نکنید. این ها چیزهایی هستند که براساس برخی از باورهای من از بازار برای من کار می کنند. بطور جدی توصیه می کنم که خودتان همه چیز را امتحان کنید. اگر آنچه برای من کار می کرد ناکامل یا متناقض با روش معاملاتی شما بود، ممکن است به صورت تکنیکی یا روانی برای شما کار نکند.
با همه اینها آنرا امتحان کنید. اما اشتباهات معامله گری خود را ثبت کنید و برای یادگیری دروستان آنها را مرور کنید، آنچه کار می کند را نگه دارید و آنچه را که کار نمی کند کنار بگذارید یا بهبود بخشید.
بحث کردن کافیست، به سراغ خروجها برویم.
باور شماره ۱ – قوانین ثابت کار نمی کنند.
حداقل آن قوانینی که من میدانم!
از برخی از ایمیلهایی که در هفته گذشته دریافت کردم این طور بر می آید که مردم انتظار داشته اند که جام مقدس قوانین خروج را معرفی کنم با چنین خطوطی:
- اگر انحراف معیار ۱۴ دوره ای اندیکاتور برد واقع میانگین (Average True Range) یا همان ATR14 کمتر از دو سوم عدد π ضربدر ATR3 بود ، بنابراین حد ضرر را در 8 و در غیر این صورت در ATR2.5 قرار دهید. حالا معامله خود را تنظیم کنید و بروید.
از مردم عذر خواهی می کنم. این شیوه کار من نیست. و بسیار متاسفم اگر این موضوع شما را نا امید می کند. به هر حال آن آخرین قانون را امتحان کنید، ولی با آن معامله گری نکنید چرا که همین الان درستش کردم. در واقع من هیچ قانون بیطرفی که شما را مطمئن کند که بهترین روش خروج را انتخاب کرده اید سراغ ندارم. همانطور که در قسمت اول کشف کردیم، شما نمی توانید بفهمید چه خروجی بهترین عملکرد را برای شما دارد، مگر اینکه معامله به تاریخ پیوسته باشد. خبر خوب اینکه شما به هیچ قانونی شبیه به این نیاز ندارید.
باور شماره ۲ – شما هرگز نمی توانید استراتژی خروجتان را بی نقص کنید.
مرجع این نکته لاری کنرز از نویسندگان کتاب زرنگهای خیابان (‘Street Smarts’) به همراه لیندا برادفورد است. در آن کتاب از دوست بازنشسته ای یاد می کند که در معاملات آتی ۱00 میلیون دلار بدست آورده بود و بزرگترین ضعفش را عدم تسلط در استراتژی خروجش می دانست.
اگر شما در استرتژی خروجتان متخصص نشده اید نگران نباشید ، شما در گروه خوبی هستید.
من هم در استراتژی خروجم همین طورم و گرچه هنوز ۱۰۰ میلیون دلار ندارم، با نقص خروجهایم مشکلی ندارم.
شما باید این ناقص بودن را بپذیرید. شما باید بپذیرید که نتایجتان از ایده آل ضعیفتر است. وقتی که برای احتیاط گذشته را امتحان می کنید و به نمودار نگاه می کنید و می گویید : “من از آن در این نقطه مینیمم در ناحیه مقاومت خارج می شدم “، و یا ” در آن معامله حد ضرر را تعقیب می کردم”. بپذیرید که شاید آن کارها را نمی کردید. نتایج زنده شما به خوبی زمانی که به نمودار کامل نگاه می کنید نیست. ولی اشکالی هم ندارد.
باور شماره ۳ – آسیب واقعی روانی است، مالی نیست.
آسیب واقعی ایجاد شده از یک ضرر بزرگ الزاما آسیب مالی نیست در مقابل آسیبی روانی است. نگه داشتن ضرری که حد ضرر را رد کرده است، چاله روانی عمیقی ایجاد می کند که بیرون آمدن از آن بسیار مشکل است.
آسیب واقعی خروج از یک معامله با سود کم و سپس تماشای پرواز آن بدون شما و اینکه می توانست معامله زندگی شما باشد آسیبی مالی نیست. آخرین معامله هزینه پولی زیادی برای شما نداشت ولی در عوض آسیب واقعی روانی است.
ما انسان هستیم، بنا براین خطاهای منفرد معامله رخ خواهد داد. بدترین اشتباه آن است که اجازه دهیم پول بیچاره یا مدیریت ریسک فراتر از آن یک معامله سرمایه شما را از بین ببرد و شما را در یک ضرر فرو ببرد. آسیب روانی در این حالت خردکننده است، و همان است که بسیاری از معامله گران تازه کار را از بازی بیرون می اندازد.
باور شماره ۴ – استراتژی خروج شما باید طوری طراحی شده باشد که با روانشناسی معامله گری شما همخوان باشد.
به نظر من این شاید مهمترین قسمت در خروج باشد. اگر هیچ کدام از بقیه را جدی نگرفتید ، حداقل این یکی را نظر بگیرید تا ببینید چه ارتباطی با معامله گری تان دارد.
از انجا که آسیب واقعی روانی است، فکر می کنم باید استراتژی خروج خودتان را طراحی کنید تا با روانشناسی معامله گری تان بیشترین سازگاری را داشته باشد. این به معنا نیست که الزاما بیشترین سودها را هم ایجاد کند.
برای بیشترین سودها آن را بهینه نکنید. در عوض طوری آن را بهینه کنید که مطمئن شوید با روانشناسی معاملاتی تان سازگار است.
آیا از اینکه حرکات بزرگ را از دست بدهید بیشتر از هر چیز نفرت دارید؟ پس احتمالا باید حد ضرر های وسیعتری را در نظر بگیرید تا مطمئن شوید قبل از حرکت حد ضررتان فعال نمی شود و از شکلهایی از حد ضرر تعقیبی استفاده کنید تا مطمئن شوید که برای همه حرکت در بازار باقی می مانید. البته این حد ضرر وسیعتر، به قیمت کاهش میزان برنده خواهد بود.
آیا از اینکه یک معامله سودده به ضرر برود نفرت دارید؟ پس شما باید استراتژی خروجی برای خودتان طراحی کنید که شامل حرکت سریع حد ضرر به نقطه سر به سر یا سود کم باشد. البته هزینه این کار فعال شدن حد ضرر در هر اصلاح و از دست دادن حرکت اصلی خواهد بود.
مثالی را در قسمت سوم این مجموعه مقالات خواهید دید که نشان می دهد چگونه استراتژی خروج من برای روانشناسی معامله گری ام طراحی شده است.
باور شماره ۵ – یک دفاع خوب بهتر از یک حمله خوب است.
هدف شما اطمینان از این است که بازار نتواند شما را از بازی خارج کند. شما باید قبل از هر کار دیگر اول مطمئن شوید که برای روز بعدی در بازار باقی خواهید ماند.
پنج نتیجه ممکن برای هر معامله اینها هستند:
- برد بزرگ
- برد کوچک
- سر به سر
- باخت کوچک
- باخت بزرگ
تردید طبیعت بازار است. مهم نیست که چقدر از تحلیلتان مطمئن هستید، شما هنوز با احتمالات کار می کنید، و هنوز با ضرر مواجه اید.
به عنوان معامله گر چه چیزی را کنترل می کنید؟
شما کنترل محدودی روی سودها دارید. بله ، اگر بازار یک حرکت سودده انجام دهد آنگاه استراتژی خروج میزان سودتان را مشخص می کند و شما میزان حرکتی که بازار در اختیارتان قرارداده است را کنترل نمی کنید. شما باید آنچه را که بازار پیش روی شما گذاشته است را بپذیرید، و فقط سعی کنید سهم خودتان را از حرکت بگیرید. شما کنترل محدودی روی سودها دارید.
میزان ضرری که می کنید نیز کاملا تحت کنترل شماست. اگر شما با یک ضرر بزرگ به کار خاتمه داده اید، این به این خاطر است که در ضرر کوچک خارج نشده اید.
ضررهای بزرگ تر همان چیزی است که شما را از بازی خارج خواهد کرد. اگر مطمئنید که هرگز ضرر بزرگتری را تحمل نخواهید کرد، آنگاه تعداد زیادی سود کوچک، تعداد زیادی ضرر کوچک، تعداد زیادی معامله سر به سر ، و تعدادی برد بزرگ خواهید داشت، ولی شما نباید یک ضرر بزرگ را تحمل کنید و با این کار احتمال یک روز دیگر باقی ماندن در بازار را افزایش خواهید داد. ما ریسک را کنترل می کنیم تا مطمئن شویم که ضرر بزرگی را متحمل نمی شویم.
باور شماره ۶ – روشهای خروج مختلف در حالتهای مختلف بازار نتایج بهتری خواهد داد.
در یک بازار خنثای متلاطم، برداشت سود در هدفهای قیمتی از پیش تعیین شده در طول زمان نتایج بهتری را نسبت به تعقیب کردن حد ضرر خواهد داشت.
در بازار روند دار آرام با آنچه من آنرا جریان خوب می نامم، یک حدضرر تعقیبی به طور کلی نتایجی بهتر از برداشت سودها بدست می دهد.
فکر می کنم در یک بازار روند دار ، که روند ها بسیار فراراند و حرکات قیمت متلاطم دارند، باز هم برداشت سود در هدفهای قیمتی از پیش تعیین شده در هر یک از سوینگها در طی زمان نتایجی بهتر از تعقیب حد ضرر ها ایجاد می کند.
بنابراین ، بازار شما چگونه حرکت می کند؟ جواب این سوال دوره معامله گری و مدیریت خروج شما را تعیین می کند. و اینکه آیا هنوز با احتیاجات روانی شما که قبلتر بحث کردیم متناسب است؟
باور شماره ۷ – تعیین محل حد ضرر معامله ای بین درصد برد و نسبت متوسط برد به متوسط باخت است.
این موضوع را در روانشناسی به طور مختصر مورد بحث قرار دادیم.
وقتی از مدیریت حد ضرر برای افزایش درصد بردتان استفاده می کنید، معمولا به قیمت کوچکتر شدن متوسط نسبت برد به باخت تمام می شود ، به این صورت که متوسط بردها کاهش می یابد یا متوسط باخت ها افزایش می یابد.
به عنوان مثال، وسیع کردن حد ضرر اولیه درصد معاملات برنده را با دادن فضای بیشتر برای حرکت به سمت سود بدون اینکه حد ضرر فعال شود، افزایش می دهد. ولی این به هزینه افزایش متوسط باخت در مواقعی است که حد ضررتان فعال می شود. و وقتی از مدیریت حد ضرر برای افزایش نسبت سود به ضرر استفاده می کنید، این به قیمت در صد کوچکتر معاملات برنده تمام می شود.
به عنوان مثال تنگ کردن حد ضرر اولیه باعث کوچکتر شدن اندازه معاملات بازنده می شود، و ممکن است متوسط نسبت برد به باخت را افزایش دهد. در این صورت، درصد بردهای شما نیز کاهش خواهد یافت، چرا که الان حد ضررتان بیشتر فعال می شود.
همین اتفاق در مورد هدفها نیز می افتد. برای مردم عادی است که توصیه هایی در خصوص معامله گری ارائه کنند که شما باید حد ضررتان را ابتدا تنظیم کنید و سپس یک هدف سود مشخص کنید که به اندازه دو یا سه برابر میزان ریسکتان باشد. با افزایش ۲ یا سه برابری اندازه متوسط بردها به باختها به این شکل، خود به خود درصد بردها را کاهش خواهید داد. این غیر قابل اجتناب است.
این موضوع ما را دوباره به روانشناسی برمی گرداند. با چه چیزی راحت تر هستید؟ با درصد پایین معاملات برنده ولی با سودهای بالا در موقع برنده شدن راحت تر هستید؟ ، یا با درصد بالای معاملات برنده با سودهای کوچک در هر معامله خوشحال می شوید؟
من می دانم. شما تعداد بالای معاملات برنده با میزان برد بالا را می خواهید. خیال پردازی کنید، چرا که این اتفاق نمی افتد.
باور شماره ۸ – حد ضرر اولیه باید در جایی قرار داده شود که نشان دهد تحلیل یا زمان بندی شما غلط بوده است.
حد ضررهایتان را تا می توانید تنگ نگه دارید، ولی مطمئن شوید که فراتر از نویز بازار هستند. اگر تحلیل شما درست باشد، قیمت هرگز به حد ضرر نمی رسد.
به این ترتیب، تنظیم حد ضرر بر پایه حرکت قیمت، تنها بر اساس میزان دلاری که می خواهید از دست بدهید نیست. اگر حرکت قیمت به ریسک دلاری زیادی نیاز داشته باشد، آنگاه اندازه معامله تان را کوچک کنید تا ریسک را کاهش داده باشید، و یا از خیر این معامله بگذرید.
باور شماره ۹ – وقتی برتری از بین رفت، خارج شوید.
لازم نیست آنقدر معامله تان را نگه دارید تا حد ضرر فعال شود. هیچ کس شما را مجبور به ماندن در بازار نمی کند. اگر قیمت پس از ورود طبق انتظار شما حرکت نکرد ، خارج شوید. شما می توانید وقتی آرایش معاملاتی یا تریگر دیگری ایجاد شد دوباره وارد شوید.
در واقع این راه خوبی برای افزایش نسبت برد به باخت است، به این صورت که اندازه متوسط برد را افزایش نمی دهید بلکه اندازه متوسط باخت را کاهش می دهید.
بسیاری از مردم معاملات کمتر از نسبت برد به باخت 2:1 را نمی گیرند. من همیشه 1:1 را می پذیرم، چرا که هدفم این است که نگذارم حد ضرر معامله فعال شود. وقتی قیمت نشان دهد که برتری از بین رفته است، من از تریگر ورود یا تریگر خروج؟ معامله خارج شده ام. پس متوسط ضرر من کمتر از یک خواهد شد.
کمی تامل می کنم تا این نکته را خوب درک کنید، و در قسمت سوم نیز روشم در مدیریت حد ضرر در معامله گری میان روزی را مرور می کنیم، و سپس به توصیه های مهم سایر معامله گران و معلمهای معامله گری که از قواعد پیوتی استفاده می کنند، نگاهی می اندازیم. این توصیه ها باورهای خروج من را شکل داده اند.
دیدگاه شما