معرفی بهترین راه های .
Account Information اطلاعات حساب (تراز حساب )
بخشی از صفحه نمایش نرم افزار معاملاتی که میزان موجودی حساب معامله گر و میزان سود یا ضرر خالص یک پوزیشن باز رانشان می دهد.
(Offer) Ask پیشنهاد فروش (عرضه )
نرخی که یک فروشنده یا معامله گر برا ی فروش یک ارز در نظر می گیرد. همچنین قیمتی که معامله گر می تواند روی آن یک واحد ارزی را بخرد.
Back Office – دفتر پشتیبانی
بخش اداری مرتبط با انجام معاملات مالی ، که ارائه تائیدیه کتبی و اجرای معاملات و نگهداری صورتحساب معاملات را انجام می دهد.
Bar Chart نمودار خطی
نمودار نشان دهنده نرخ به صورت خطی- هر کدام از خطها نرخ ابتدای روز ، نرخ پایان روز ، بالاترین و پایین ترین نرخ یک ارز در طول یک دوره زمانی را نشان می دهد وطول یک خط دامنه نرخهایی که در طول آ ن دوره برای معامله ارز استفاده شده است را نشان می دهد.
(Traded Currency) Base Currency ---ارز پایه (ارز معاملاتی)
اولین ارز در یک جفت را ارز پایه می گویند . ارز پایه ارزی است که ارز دوم یا ارز مقابل بر اساس آ ن قیمت گذاری می شود . در بازار تبا دلات ارز دلار امریکا در اکثر موارد ارز پایه است.
Basic Point ---- واحد پایه
یک واحد پایه برابر است با 01/0 درصد سود اوراق قرضه یا سند بهادار و 100 واحد پایه برابر است با 1 درصد سود اوراق قرضه .
Bearish--- نزولی
اگر بازار نزولی باشد بدین معنی است که اطلا عات موجود شرایط کاهش نرخ را نشان می دهند.
Bid---قیمت خرید
نرخی که یک معامله گر یا خریدار برا ی خرید یک ارز در نظر دارد . همچنین قیمتی که معامله گر می تواند روی آن یک واحد ارزی را بفروشد.
Candlestick Charts
این نمودارها هم روشی مشابه نمودارهای خطی برای نشان دادن قیمت هاست که بیشتر برای نشان دادن الگوی نرخ در یک محل استفاده می شود .
اولین بار ژاپنی ها در دهه 1600 برای تحلیل نرخ قرار دادهای برنج از این روش استفاده کردند .نمودارهای candlestick هم مانند نمودارهای خطی نرخ های بازکردن ، بستن ، بالاترین وپایین ترین را با کمک نقطه هایی بر روی یک خط عمودی نشان می دهد و دامنه تغییر نرخ از ابتدا تا انتهای بازار به شکل مستطیلهایی نشان داده شده اند که به آن body می گویند . خطهای بالا و پایینی body را shadow می گویند.
Central Bank — بانک مرکزی
این بانک ذخایرمالی یک کشور را اداره می کند ومسئول سیاست های مالی و حفظ ثبات پول در یک کشور است . بانک فدرال آ مریکا مثالی از بانکهای مرکزی است .
Channel
اصطلاحی است که برای مشخص کردن سطوح support و resistance و برای بدست آوردن سود یا باز کردن پوزیشن در کوتاه مدت به کار میرود کانالی که با ایجاد خطوط روند استاندارد و موازی با یک خط دیگر تشکیل می شود در صورت صعودی بودن شرایط خطی موازی با خط ترند نقطه Support رسم می شود ودر صورت نزولی بودن خطی موازی با Resistance رسم می شود.
Downtrend line
برای رسم این خط حداقل به دو نقطه اوج نیاز است وبا تشکیل نقطه اوج سوم وجود این خط ثابت می شود .
Frequency
تعداد حلقه ها در یک دوره زمانی مشخص، برا ی مثال امکان دارد در یک سا ل یک حلقه 13 هفته ای چهار بار تناوب داشته باشد .
Front and back office - دفاتر مدیریت و پشتیبانی
اصطلاحی که در بانک ها برای مشخص کردن بخش مدیریت معاملات ( دفتر مدیریت ) وبخش انجام امور معاملات ( دفتر پشتیبانی ) استفاده می شود .
Gap- فاصله
نقطه حداقل نرخ در روز جاری بالاتر از نقطه اوج روز گذشته یا نقطه اوج نرخ در روز جاری پایین تر از نقطه حداقل روز گذشته است. Gaps اغلب در نتیجه انتشار اخبار در طول شب به وجود می آ ید.
Golden Cross
زمانی به وجود می آ ید که میانگین حرکت روند در کوتاه مدت بالا تراز میانگین حرکت نرخ دربلند مدت با شد ، این شرایط نشانه ای از وضعیت صعودی است .
Inter bank Market – بازار بین بانکی
بازاری است برای تبادل ارز خارجی که با نکها در آ ن با تلفن یا شبکه الکترونیکی به معامله می پردازند .
Inter bank rates- نرخهای بین بانکی
نرخهای تبادل ارز که در بازار بین بانکی اعلام می شود . معامله آ نلاین fx امکان دستیابی به این نرخها را برای همه فراهم کرده است .
Interest rate - نرخ بهره
میزان بهره ای که به پول موجود در یک حساب بانکی تعلق می گیرد که به صورت در صد در سال محاسبه و ا علام می شود .
Major Currencies- ارزهای ا صلی
85 در صد از کل معاملات بازار fx با ارز های اصلی صورت می گیرند که عبارتند از : دلار امریکا (USD) ، ین ژاپن (JPY) ، یورو (EUR) ، پوند انگلیس (GBP) ، فرانک سوئیس(CHF)،دلار استرالیا (AUD)، و دلار کانادا (CAD)
Market to Market – بازار ساز
معامله گر یا شرکت کار گزا ر FX که سرمایه خود را به کار می گیرد ودر بازار پیشنهاد فروش یا قیمت خرید می دهد. کسی که دو سویه معامله می کند( هم خرید هم فروش )
Market Regulation
برخلاف بازار سهام ا مریکا که تحت نظارت کمیسیون اورا ق قرضه وتبادلات (SEC) عمل میکند، بازار فار کس هنوز تا حد زیادی بی قانونی است . کار گزاران fx به هیچ مجوزی نیاز ندارند هیچ سرمایه ثابت یا مجوز صنعتی یا دولتی برای باز کردن حساب مورد نیاز نیست .
Open trades (open positions)
تمام پوزیشنهایی که بسته نشده باشند معامله گران در مورد آنان با خطر رو برو هستند . همچنین آ ن بخش از صفحه معا ملات که پوزیشنهای ارز ی یک معا مله گر و ارزش آنان را نشان می دهد .
Otc (over- the- counter)
معاملات توسط طرفین در خارج از سالن تبادلات ارزی مثلا" از طریق تلفن ویا شبکه الکترونیکی انجام می پذیرد . فارکس بازار ی OTC است .
Penetration of a trend line
زمانی که یک ارز پایین تر از خط روندی صعودی ویا بالا تر از خط روندی نزولی مبادله می شود .
Pip (point)
کمترین میزان تغییرات یک ارز که د ربازارهای فارکس تغییرات نرخها با آن سنجیده می شود .برای بیشتر ارزها یک ده هزارم نرخ تبدیل است.
استثنا : در نرخ برابری دلار امریکا / ین ژاپن ویورو /ین ژاپن یک point برابر است با یک صدم نرخ تبدیل .
Position limits نشان دهنده مقدار پوزیشن
بیشترین پولی که می توان در یک معامله ضرر کرد ،تعدا د معاملات وتعدا د point ها در حد ضرر .
Resistance
سطحی از یک قیمت که فشار فروش بر بازار غلبه کرده وپس ا زآ ن نرخها کاهش می یابند. معمولا Resistance نشان دهنده خرید یا فروش زیاد است .
Retracement
تغییرات نرخ در مسیر مخالف روند قبلی هنگامی که نرخها خیلی زیاد ولی خیلی سریع صعود یا نزول می کنند معمولا قسمتی از مسیر طی کرده را باز می گردند ویا بطور مستقیم نوسان می کنند .
Rollover
بستن همزمان پوزیشنهای فعلی باز کردن همان پوزیشن برای تاریخی مشخص در آینده بسته به نرخ بهره در یک کشور ونرخ بهره در کشوری دیگر (که تفاوت بهره نامیده میشود )دارد. معامله گران طولانی مدت بر روی پوزیشن های خریدشان بهره می گیرند و بر روی پوزیشنهای فروششان بهره پرداخت می کنند. معا مله گران روزا نه پوزیشن خود را در طول شب نگه نمی دارند بنا براین roll-over در مورد آ ن صادق نیست .
Spot Price
نرخ ارزی که می باید د رمدت دو روز تسویه شود ،د رمورد دلار امریکا / دلار کانادا این مدت یک روز است .
Spread
الف- تفاوت بین نرخ خرید ونرخ فروش یک ارز
ب- معا مله ای که د رآ ن یکی از دو ارز ، سهام ، اوراق قرضه ، ویا Option خریداری شده در حالیکه دیگری برای مشخص کردن تغییرات نرخ بین آ ن دو به فروش رفته است .
Stop loss order
با رسیدن به نرخی مشخص وبرای خروج ا ز پوزیشن تبدیل به دستور بازار میشود . این دستور برای پوزیشنی که در ضرر است به عنوان نقطه ای برای خروج مورد استفاده قرار می گیرد.
Buy Stop دستوری است که در نرخ بالا تراز نرخ فعلی بازار گذاشته می شود. هنگامیکه بازار به نرخی برابر یا بالا تر ا ز دستور Stop برسد این دستور به دستو رخرید بازار تبدیل می شود .
دستور sell stop دستورا تی هستند که در نرخی پایین تر ا ز نرخ فعلی قرار دا ده میشوند .
هنگامی که بازار به نرخی برابر یا پایین تر ا ز دستو ر Stop برسد این دستور به دستور فروش بازار تبدیل می شود .
توقف ورود در استراتژی های روند صعودی به کار می رود.
Technical Analysis
بررسی تاریخچه تغییرات قیمت که معمولا ا ز رو ی جداول وبه منظور پیش بینی تغییرات بعدی نرخ انجام می شود .
Trailing Stop
ابزاری تکنیکال می باشد که برای ادامه روند سود دهی در بازار از آن استفاده می شود. سطحی متغییر که د ر روند صعودی بازار قیمت را بالا ترمی برد ود ر روند نزولی آ ن را پایین تر می آ ورد .در پوزیشن خرید با صعود بازار دستور (stop loss) توسط نرم افزار بالا تر برده می شود و در پوزیشن فروش با نزول بازار این دستور توسط نرم افزار پایین تر آ ورده می شود .
Trend
روند زمانی تشکیل می شود که تغییرات نرخ به صورت مدا وم در یک مسیر به وقوع می پیوندد. در صورتیکه آ ن مسیر صعودی باشد این روند را صعودی گویند ود رصورتی که آ ن مسیر نزولی باشد این روند را نزولی گویند . در هر روندی نکته مهم آ ن است که نقاط اوج و نزول در یک مسیر باشند ، مثلا"در روند صعودی بالا ترین نرخها و پایین ترین نرخها همگی صعودی هستند ودر روند نزولی بالا ترین وپایین ترین نرخها همگی نزولی هستند .
Trend following تاکتیک های Swing Trading
یک تکنیک معا مله که معا مله گر د رآن به دنبا ل روند اصلی برای باز کردن پوزیشنهای خود در مسیر روند است .
Trend line
هنگامی که روندی شکل می گیرد معمولا می توان خطوط سا پورت را پایین تر ا ز روند صعودی وخطوط رزیتنس را بالا تر ا ز روند نزولی ترسیم کرد .
شکست این خطوط به معنای پایان یک روند است و نشان ا زآ غاز روندی معکوس دارد.
Up trend
روند صعودی بازار
Value date
تاریخ سر رسید یک قرار داد ارز خارجی که در آن تاریخ، 2 ارز مبادله می شوند در معاملات spot این تاریخ معمولا دو رو ز کاری پس از تاریخ معامله است .
Bar Trailing Stop
1-در پوزیشنهای خرید به عنوان دستوری است که در بالا ترین نرخ وارد می شود.
در پوزیشنهای فروش به عنوان دستوری است که در بالا ترین نرخ وارد می شود .
Zig Zag
1-فیلتری است که تنها تغییرات درصدی مهم را نشان می دهد هر تغییری پائین تر از درصد تعیین شده در نظر گرفته نخواهد شد ، Zig Zag مشابه Swing Chart است.
2-الگوی تکمیل 3 موج در موج الیوت که تشکیل شده از دو موج 5 تائی که بوسیله 3 موج از یکدیگر جدا شده اند
سلام
دوستان گرامی بنده قصد دارم در این وبلاگ شما را با بهترین و موثر ترین راه های تجارت الکترونیک آشنا سازم.
آخرین اخبار را میتوانید با عضویت در خبرنامه و یا بازدید از سایت کسب کنید.
نکاتی جالب درباره معاون رئیس جمهور امریکا که نمیدانید!
پس از نهایی شدن نامزدی یک حزب مهمترین روندی که در جریان رقابت ها وجود دارد، انتخاب معاون برای وی است. در قانون انتخابات ریاست جمهوری، معاون رئیس جمهوری هم به همراه نامزد ریاست جمهوری نامش بر روی برگه انتخاباتی نوشته می شود و مردم به وی هم رای می دهند.
روزنامه خراسان: پس از نهایی شدن نامزدی یک حزب مهمترین روندی که در جریان رقابت ها وجود دارد، انتخاب معاون برای وی است. در قانون انتخابات ریاست جمهوری، معاون رئیس جمهوری هم به همراه نامزد ریاست جمهوری نامش بر روی برگه انتخاباتی نوشته می شود و مردم به وی هم رای می دهند. در واقع این دو نفر یک تیم را تشکیل می دهند که تاکتیک های Swing Trading رای دهندگان به هر دو رای خواهند داد. هرچند آنچه جهت رأی را تقریباً به طور کامل مشخص می سازد نظر رأی دهندگان به کاندیدای ریاست جمهوری است اما تعیین اینکه چه کسی معاون و یا نفر دوم باشد از اهمیت ویژه و متمایز کننده ای برخوردار است.
معاون همیشه مکمل نامزد اصلی است. به این صورت که شخصی به عنوان معاون انتخاب می شود که بتواند به مزیت های نامزدی اصلی بیفزاید و نقاط ضعف وی را جبران کند. به طور مثال اگر نامزد ریاست جمهوری شخص مسنی است، سعی می شود معاون وی فردی جوان باشد یا اگر نامزد اصلی فردی بی تجربه است، معاون وی باید فردی باتجربه باشد. همچنین اگر نامزد متعلق به یک جناح از حزب باشد سعی می کند معاونش را از جناح دیگر حزب انتخاب کند تا اتحاد درونی حزب افزایش پیدا کند و همه اعضای حزب با تفکرات مختلف مجاب شوند تا به وی رای دهند. با این حال تحلیلگران معتقدند انتخاب معاون تاثیری غیر مستقیم بر نتیجه انتخابات دارد. در طول تاریخ آمریکا فرد انتخاب شده به عنوان معاون هیچگاه معادلات حاکم بر انتخابات را دچار تحول نکرده بلکه تایید کننده و یا تثبیت کننده روند کلی استراتژی انتخاباتی فرد خواهان کسب مقام ریاست جمهوری بوده است.
علت وجودی معاون برای این است که در صورت مرگ و یا ناتوان شدن نامزدی که رئیس جمهور می شود او جایگزین گردد و مدت باقی مانده از چهارسال را طی کند. به بیان دیگر او یک رئیس جمهور ذخیره است. به همین دلیل بالاترین و متمایزترین معیاری را که مردم از نامزد ریاست جمهوری انتظار دارند این است که فردی که به عنوان معاون انتخاب می شود قابلیت لازم را در صورت لزوم برای کسب مقام ریاست جمهوری داشته باشد. با توجه به این واقعیات است که غالباً نامزدهای ریاست جمهوری فردی را به عنوان معاون انتخاب می کنند که باعث خدشه دار شدن و یا تضعیف موقعیت خودشان نشود. این موضوعی است که هر نامزد در وهله اول در نظر دارد. در مرحله بعد توجه معطوف می شود به اینکه چگونه نامزد معاونت می تواند به برنده شده "نامزد ریاست جمهوری" کمک کند.
اهمیت معاون رئیس جمهور در مبارزه های انتخاباتی زمانی جدی می شود که نامزد مقام ریاست جمهوری متوجه می شود وضعیت موجود به گونه ای است که احتمال باخت او بیش از پیروزی است و اینکه امید ورود به کاخ سفید در برابر او نیست. در این صورت او ممکن است برای اینکه روزنه ای از امید برای خود به وجود آورد به اقدامی نامطمئن متوسل شود. به طوری که او فردی را به عنوان معاون انتخاب می کند که از یک سو پایگاه حزبی خود را با ایجاد اشتیاق، فعال کند و از سویی دیگر استنباط ها و معادله های خاص حاکم در فضای انتخاباتی را دچار شوک کند.
این عملاً همان کاری بود که در انتخابات 2008 نامزد جمهوریخواه به آن متوسل شد. در اوج بحران اقتصادی و در شرایطی که تمامی شاخص های تعیین کننده نتایج انتخابات به نفع نامزد دموکرات باراک اوباما بود و اتفاق نظر وجود داشت که امیدی به پیروزی جمهوریخواهان نیست، برخلاف انتظار جان مک کین به انتخابی روی آورد که هیچکس انتظار آن را نداشت.
او سارا پیلین، فرماندار یکی از ایالات حاشیه ای یعنی آلاسکا را که تجربه و آگاهی اندکی در خصوص صحنه سیاسی کشور و به ویژه مرکز سیاسی آمریکا یعنی واشنگتن داشت به عنوان معاون خود برگزید.
این انتخاب با دو هدف صورت گرفت؛ از یک سو به خاطر ویژگی های به شدت محافظه کارانه نامزد معاونت، تاکتیک های Swing Trading جان مک کین سعی کرد پایگاه حزبی جمهوری خواهان را که نسبت به وی نگاه مثبتی نداشت و او را فقط در اسم محافظه کار می دانست به وجد آورد تا برای روز انتخابات بسیج شوند. از سوی دیگر هدف این بود که بخشی از رأی دهندگان که زنان بودند رأی خود را به سوی مک کین روانه کنند. این داستان در انتخابات 2012 نیز تکرار شد .
البته این بار میت رامنی اقدامش به اندازه مک کین رادیکال نبود. رامنی سعی کرد یک چهره جدید، جوان و اقتصادی را که به جریان اصلی محافظه کاران تعلق داشت، یعنی پل رایان را برای معاونت خود برگزیند. به هر تقدیر این انتخاب ها نتوانستند بنیادهای شکل دهنده انتخابات را متحول کنند و جان مک کین و میت رامنی با تفاوت رأی قابل توجه ای بازنده شدند.
این بدان معنا است که حضور و یا عدم حضور کاندیدای معاونت که بسیار هم بحث انگیز بود تأثیری در جریان انتخابات نداشت و نتوانست "تغییر دهنده بازی" باشد. در همین چارچوب چنانچه بخواهیم معاون های پیشنهادی ترامپ و کلینتون را بررسی کنیم باید گفت:مایک پنس و فرصتی که از دست رفت .
دونالد ترامپ که به اعتقاد بسیاری پیروزی های خود را مدیون بازی حرفه ای و شناختش از رسانه است، نتوانست آنگونه که می خواهد از فرصت معرفی معاونش بهره ببرد. همزمانی کشتار نیس فرانسه با اعلام نامزدی مایک پنس به عنوان معاون ترامپ را می توان یک بد شانسی برای کمپین جمهوری خواهان دانست. با این حال انتخاب «مایک پنس»، فرماندار ایالت ایندیانا، توسط دونالد ترامپ به این دلیل بود که انتقادهای بسیار زیادی از سوی جناح محافظهکار حزب جمهوریخواه به وی وارد شد.
حتی اعضای حزب تا جایی پیش رفتند که ترامپ را به عدم التزام به دین مسیحیت متهم کردند و حتی بحث به زیر پا گذاشتن چارچوبهای سنتی حزب از سوی وی مطرح شد، لذا مجموع انتقادها موجب شد مایک پنس توسط ترامپ به عنوان معاون وی انتخاب شود. پنس رسماً با ازدواج همجنسگرایان مخالف است و حتی حقوق آنها در جامعه آمریکا را مشروع نمیداند که این بر گرفته از نگاه مذهبی وی و همچنین جناح سنتی جمهوریخواهان است. وی موافق حمله آمریکا به عراق بود در حالی که ترامپ مخالف این موضوع است. حتی در بحث عدالت اجتماعی اگرچه مایک پنس چارچوب کلی محافظهکاران را مدنظر دارد، اما او مسائلی مانند بیمه خدمات عمومی اوباما (Obama Care) را قبول دارد. لذا مجموع عوامل باعث شد تا ترامپ برای برقراری آشتی میان محافظهکاران نوین و محافظهکاران سنتی در حزب جمهوریخواه (تی پارتی) از شخصی مانند پنس استفاده کند.
از سوی دیگر معاون پیشنهادی کاندیدای دموکراتها مدتی را در هندوراس گذرانده و زبان اسپانیایی فرا گرفته است و همین موضوع موجب شده تا این کاندیدای دموکرات، برای ارتباطگیری بیشتر با لاتینتبارها از وی به عنوان معاون خود بهره گیرد.تیم کِین از لحاظ پستهایی که در اختیار داشته است، تجربه خوبی در عرصه داخلی و به خصوص ایالتی دارا است. به گونهای که وی از سال ۲۰۱۳ تاکنون سناتور ایالت ویرجینیا بوده است. همچنین از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ فرماندار همین ایالت بوده و در گذشته هم شهردار سابق ریچموند بوده است.
انتخاب تیم کِین بیشتر به این علت بوده است که وی میتواند تمامی تفکرات و خطوط سیاسی موجود در داخل دموکراتها را با کلینتون همراه و همگام کند.
همچنین تیم کِین به صورت کامل با سیاستهای کلینتون هماهنگ و همگام است و می تواند در مناظره های انتخاباتی برگ برنده ای برای کلینتون محسوب شود.
اما مهمترین حسن تیم کین برای کمپین هیلاری کلینتون توانایی وی برای همراه ساختن ایالت ویرجینیا با دموکرات هاست. در نظام انتخاباتی آمریکا، ایالت ها به سه دسته ایالت های قرمز که همیشه به نامزد جمهوری خواه رای می دهند، ایالت های آبی که همیشه به نامزد دموکرات ها رای می دهند و ایالت های بنفش یا مردد(Swing state)که معلوم نیست به چه کسی رای می دهند و رای آنها معمولا در تعیین نتیجه انتخابات مهم است تقسیم می شوند. ویرجینیا یکی از این ایالت هاست، انتخاب تیم کین می تواند تضمینی برای رای این ایالت به کلینتون باشد.
موضوع ایران و توافق برجام یکی از مسائل داغ انتخاباتی در رقابت های ریاست جمهوری امسال آمریکا بوده است. شاید از همین رو است که موضع نامزدهای معاونت ریاست جمهوری نیز در این زمینه اهمیت پیدا کرده است. در میان دو نامزد تیم کین، یار انتخاباتی هیلاری کلینتون از موافقان جدی برجام محسوب می شود. به گونه ای که وی از جمله افرادی بود که در جنبش تحریم سخنرانی بنیامین نتانیاهو در کنگره ای در مارس 2015 حضور داشت. این سخنرانی انتقادی درخصوص ایران و برنامه موشک های بالستیک بود.
در آن زمان، کین به شدت سخنرانی نتانیاهو در کنگره را مورد انتقاد قرار داد و آن را «بسیار نامناسب» خواند. کین، سخنرانی نتانیاهو را تلاشی در جهت تاثیرگذاری بر انتخابات پیش رو در اسرائیل دانست و از جمهوری خواهانی که مساله اسرائیل را به یک مساله حزبی تبدیل کرده بودند، انتقاد کرد.
شاید همین امر باعث شده تا هاآرتص انتخاب وی را باعث جدایی بیشتر آمریکا و اسرائیل بخواند. با این حال جناح چپ کنگره آمریکا در این خصوص بیانیه ای تحت این عنوان صادر کرد: «تیم کین، یهودیترین فردی است که هیلاری کلینتون می توانست انتخاب کند.» کین ارتباط خوبی با لابی جی استریت دارد یک لابی یهودی که رقیب آیپک لابی معروف اسرائیل در کنگره محسوب می شود.
کین اخیرا در بیانیه ای خود را حامی جدی و طرفدار سرسخت توافق هسته ای ایران خوانده و گفته: "توافق هسته ای ایران، گامی محکم در جهت بهبودی اوضاع کنونی جهان به شمار می رود."
اما با وجود این که کین از طرفداران برجام و سیاست خارجی اوباما محسوب می شود ولی سابقه درخشانی در حوزه سیاست خارجی ندارد و احتمالا هم در صورت پیروزی هیلاری کلینتون نقش جدی در حلقه بسته سیاست خارجی کلینتون نخواهد داشت. از سوی دیگر میک پنس در حوزه سیاست خارجی در نقطه مقابل همتای دموکرات خود قرار دارد، او به شدت به لابی آیپک نزدیک بوده و به اتخاذ سیاستهای ضد ایرانی مشهور است. وی در سپتامبر سال 2015 در نامهای به باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا گفت که تحریمهای ایالت تحت امرش علیه ایران را علیرغم حصول «برجام» نگاه خواهد داشت. پنس در این نامه، همچنین به صراحت از توافق هستهای انتقاد کرده و نوشته است که این توافق، اسرائیل را امنتر نمیکند.
فارغ از اختلاف نظری که دو نامزد معاونت ریاست جمهوری در حوزه سیاست خارجی و به صورت خاص در موضوع ایران دارند، در یک چیز هر دو مشترک هستند و آن هم بی تاثیر بودنشان در سیاست دولت بعدی آمریکاست. از لحاظ ساختاری و حقوقی معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس سنا یک نقش تشریفاتی دارد و تنها در صورت برابر شدن آرا می تواند یک رای در کنگره داشته باشد.
هرچند در سالهای گذشته، حضور افرادی چون جو بایدن و دیک چنی در معاونت ریاست جمهوری آمریکا این جایگاه را ارتقا داده است، بعید به نظر می رسد در دولت کلینتون و یا ترامپ معاونت اول از چنین جایگاهی برخوردار باشد. ترامپ به آن چه خود باور دارد عمل می کند و کمتر تحت تاثیر افراد قرار می گیرد، هیلاری نیز خود را استاد سیاست خارجی می داند و در صورت لزوم از شوهرش بیل کمک خواهد گرفت. او حلقه بسته مشاورانش را دارد، جایی که افراد کم تجربه ای چون تیم کین حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
نحوه کوتاه کردن کریپتو در Huobi
آیا در این فکر مانده اید که وقتی بازارهای ارزهای دیجیتال وارد فاز اصلاحی اخیر خود شده اند چگونه به سود خود ادامه دهید؟ بیشتر از این نگاه نکنید و بیاموزید که چگونه استراتژیهای مختلف کوتاهسازی کریپتو میتوانند به شما در محافظت از ریسک کمک کنند و در عین حال فرصتهای سود را به طور قابل توجهی بهبود بخشند.
پس بیایید نحوه کوتاه کردن ارزهای رمزپایه مانند بیت کوین و اتریوم یا حتی دوج کوین را شروع کنیم.
شورتینگ چیست؟
- شورتینگ صرفاً «شرط بندی» روی کاهش قیمت یک دارایی است، خواه بیت کوین، طلا یا سهام سنتی آن.
- به طور کلی، کوتاه کردن بیت کوین یا «کوتاه کردن» به سادگی فروش با قیمت بالا و خرید مجدد آن بعداً با قیمت پایینتر است که تفاوت سود را به جیب میزند.
- از معاملات حاشیه تا بازارهای پیش بینی، سرمایه گذاران ابزارهای مختلفی برای کوتاه کردن بیت کوین و افزایش سود در شرایط رکود دارند.
کریپتو کوتاه با معامله حاشیه
معامله مارجین یکی از محبوب ترین تاکتیک ها برای کوتاه کردن ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم است. برای معامله با مارجین، رمزارز خاصی را در حین انجام معامله قرض میگیرید، سپس آن را به قیمت فعلی بازار میفروشید. هدف این است که بعداً دارایی را با قیمت پایینتری دوباره خریداری کنید، که موقعیت شما را پوشش میدهد و به وامدهنده بازپرداخت میکند، در حالی که برای شما سود خواهد داشت.
معاملات آتی کریپتو
در مرحله بعد، معاملات آتی یکی دیگر از راه های محبوب برای کوتاه کردن ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم است. در بازارهای آتی، سرمایه گذاران قراردادهایی را مبادله می کنند که نشان دهنده ارزش ارزهای دیجیتال خاص است. در معاملات آتی، هرگز نیازی به نگهداری دارایی پایه ندارید.
در عوض، شما صاحب یک قرارداد دقیق برای خرید یا فروش ارز در تاریخی در آینده هستید. معاملات آتی ارزهای دیجیتال با به کارگیری استراتژیهای سرمایهگذاری پویا و استفاده از اهرمها، بازده بالاتری را ممکن میسازد.
شما می توانید از معاملات آتی برای حدس و گمان جهت بازار استفاده کنید، که برای به حداقل رساندن ریسک مهم است.
قرار دادن گزینه معامله
اگرچه این جایگزین پیچیدهتر است، اما میتوانید با خرید مستقیم گزینههای Put Options در برخی از صرافیهای رمزنگاری کوتاهی کنید. اختیار معامله، مشتقات مالی هستند که به سرمایه گذار این حق را می دهند، اما نه تعهدی برای خرید یا فروش یک دارایی خاص به قیمت از پیش تعریف شده در یک تاریخ خاص.
برای مثال، اگر فکر میکردید که قیمت بیتکوین پس از بالاترین رکورد خود در سال 2021 کاهش مییابد، میتوانید یک گزینه فروش بیتکوین سه ماهه در بایننس با قیمت اعتصاب 35000 دلار خریداری کنید (قیمت اعتصاب قیمتی است که در آن امنیت می تواند فروخته شود). از آنجایی که قیمت بیت کوین در پایان دوره سه ماهه به کمتر از 35000 دلار رسید، گزینه فروش شما «در پول» و برای شما سودآور است.
حتی اگر گزینهها برای معاملهگران پیشرفتهتر با تحمل ریسک بالاتر باشد، آنها همچنان یک جایگزین کمهزینه برای کوتاه کردن داراییهای دیجیتال ارائه میکنند.
بازارهای پیش بینی ارزهای دیجیتال
بازارهای پیشبینی سرمایهگذاران را قادر میسازد تا به راحتی ارزهای دیجیتال را کوتاه کنند. این بازارهای مبادله ای برای سرمایه گذاری در نتیجه رویدادهای خاص مورد استفاده قرار می گیرند. آنها به پروتکل های غیرمتمرکز متکی هستند که به محض برآورده شدن شرایط خاص، معاملات را انجام می دهند.
با استفاده از بازارهای پیشبینی، میتوانید پیشبینیهای دقیقتری از بینشهای حرکت قیمت ایجاد کنید، و مقیاسپذیری پرتفوی را ارتقا دهید. در واقع، شما حتی می توانید از این بازارها برای استفاده از روش های پیش بینی جایگزین استفاده کنید.
نتیجه
چندین راه محبوب برای کوتاه کردن ارزهای دیجیتال مانند اتریوم و بیت کوین وجود دارد.
می تواند به سادگی فروش قبل از خرید مجدد با قیمت پایین تر با بروکر باشد. گزینه های بیشتری برای معامله گران پیشرفته وجود دارد که از معاملات حاشیه با اهرم یا معاملات آتی استفاده می کنند، که قراردادی برای خرید یا فروش یک ارز دیجیتال در زمان بعدی برای شما فراهم می کند. همچنین میتوانید گزینهها یا بازارهای پیشبینی را امتحان کنید، که به شما امکان میدهد با شرطبندی روی قیمت دارایی بدون نگه داشتن آن سود کسب کنید.
"به طور خلاصه" - صرف نظر از سطح معاملاتی شما، زمانی که قیمت دارایی های کریپتو مانند بیت کوین و اتریوم کاهش می یابد، همیشه راهی برای سود وجود دارد.
استراتژی مرد چاق (Fat Man Strategy)
استراتژی مرد چاق (به انگلیسی Fat Man Strategy) به نوعی تاکتیک دفاعی در برابر تصاحب خصمانه توسط شرکت دیگر (تصاحبگر یا خریدار) گویند که شرکت مورد تصاحب (شرکت هدف) با خریداری داراییهای متفاوت، که منجر به افزایش بدهیها و کاهش وجه نقد شرکت میشود، جذابیت خرید را برای شرکت تصاحبگر کاهش می دهد.
در این روش شرکت مورد تصاحب پس از خریداری داراییهای گوناگون و افزایش بدهیها و داراییهای خود، ترازنامه خود را حجیمتر کرده و بدین دلیل “مرد چاق” نام میگیرد.
به این استراتژی روش “کامیکازی” نیز گویند، چراکه آسیب یا ضرری که شرکت هدف (در شرف تصاحب) با افزایش بدهی به خود وارد میکند قابل جبران نبوده و تنها روشی است برای مقابله با تصاحب خصمانه.
کامیکازی به خلبانهای از خود گذشته ژاپنی گویند که در جنگ جهانی دوم پس از اتمام موشکهای خود با انجام عملیات انتحاری و حمله به ناوگان دشمن توسط جت جنگنده خود به ناوگان دشمن ضربه وارد مینمودند.
تنها اشکال وارد به این روش، فارغ از افزایش بدهیها، شناسایی بموقع شرکت تصاحبگر توسط شرکت در شرف تصاحب است، چراکه در برخی مواقع شرکت هدف (در شرف تصاحب) زمان کافی برای خرید داراییها نخواهد داشت.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
ارسال سيگنال فاركس بوسیله SMS
سیگنال های ارائه شده از تاریخ 01/09/2008 تا 05/09/2008 ( 11/06/1387 تا 15/06/1387)
Message: 5:52 GMT September 01/08
Sell EURUSD @ 1.4650 SL 1.4685 TP OPEN TSL 50
Buy USDCHF 1.1010 SL 1.0970 TP OPEN TSL 50
Sell USDJPY 108.70 SL 109.05 TP OPEN TSL 50
Orders Expire at 11:00 am GMT
Message: 5:39 GMT September 02/08
Sell EURUSD @ 1.4600 SL 1.4632 TP OPEN TSL 50
Buy USDCHF @ 1.1010 SL 1.0970 TP OPEN TSL 50
Sell USDJPY @ 108.20 SL 108.55 TP OPEN TSL 50
Orders Expire at 11:00 am GMT
Message: 5:35 GMT September 03/08
Sell EURUSD @ 1.4450 SL 1.4485 TP OPEN TSL 50
Buy USDCHF @ 1.1110 SL 1.تاکتیک های Swing Trading 1070 TP OPEN TSL 50
Buy USDJPY @ 108.80 SL 108.45 TP OPEN TSL 50
Orders Expire at 11:00 am GMT
Message: 5:34 GMT September 04/08
Buy EURUSD @ 1.4480 SL 1.4440 TP OPEN TSL 50
Sell USDCHF @ 1.1070 SL 1.1110 TP OPEN TSL 50
Sell USDJPY @ 108.20 SL 108.55 TP OPEN TSL 50
Orders Expire at 11:00 am GMT
Message: 12:59 GMT September 04/08
TREND TRADE ALERT:
Buy EURUSD @ 1.4425
SL 1.4325 TP OPEN TSL 100
Message: 5:55 GMT September 05/08
Sell EURUSD @ 1.4320 SL 1.4360 TP OPEN TSL 50
Buy USDCHF @ 1.1080 SL 1.1040 TP OPEN TSL 50
Sell USDJPY @ 106.70 SL 107.10 TP OPEN TSL 50
Orders Expire at 11:00 am GMT
چند نكته كاربردي در مورد مديريت سرمايه
بسیاری از معامله گران بازار با وجود تسلط بر مباحث تکنیکی تاکتیک های Swing Trading و بنیادی و با داشتن استراتژی کارآمد, همچنان قادر به کسب سود و حتی حفظ سرمایه در بلند مدت نمی باشند. اصلی ترین علت شکست این معامله گران در صحبت های آنان نهفته است . در شرایطی که متوسط سود سالانه حرفه ای ترین معامله گران دنیا معمولآ کمتر از 100% می باشد, معامله گران آماتور از دو یا چند برابر کردن سرمایه در یک ماه صحبت می کنند!! در صحبت بسیاری از این معامله گران تجربه چند ماهه از موفقیت های رویایی مرتبآ شنیده می شود با این حال در نهایت سرنوشتی جز از دست دادن تمام سرمایه نداشته اند.
این تجربه هر روز و هر روز برای معامله گران تازه کار و حتی بسیاری از کهنه کاران بازار اتفاق می افتد و در این بین وحشتناک ترین اتفاق این است که بازندگان بازار علت شکست خود را تنها یک اشتباه می دانند و با خود عهد می کنند که در سرمایه گزاری بعدی آن اشتباه را مرتکب نخواهند شد غافل از اینکه بازار هر روز درس تازه ای به بازیگران خود می دهد. یک اشتباه در تعیین حد زیان, انتشار یک خبر غیر منتظره, اشکال فنی کامپیوتر یا اینترنت, عدم اجرای دستورات توسط بروکر و . . . دلایلی هستند که معامله گران غیر حرفه ای در توجیه شکست خود دارند. این مشکلات و اشتباهات برای معامله گران حرفه تاکتیک های Swing Trading ای و موفق نیز پیش آمده است. نه فقط یک بار, بلکه به دفعات. در عین حال آنها هرگز متحمل زیان سنگین و جبران ناپذیر نمی شوند زیرا همواره با در نظر گرفتن بدترین اتفاقات اقدام به سرمایه گزاری و معامله می کنند. تفاوت اصلی معامله گران حرفه ای و آماتور در دیدگاه آنان نسبت به بازار و تنظیم ریسک و بازده مورد انتظار می باشد. معامله گران تازه کار که معمولآ تجربیات موفقی در حساب های مجازی داشته اند, با سرمایه ای اندک وارد بازار حقیقی می شوند و برای دسترسی به بازده زیادی که انتظار دارند, به انجام معاملاتی با حجم سنگین می پردازند و متاسفانه با کوچکترین نوسان نامطلوب بازار, همه سرمایه خود را از دست می دهند. این در حالیست که معامله گر حرفه ای با مدیریت سرمایه و ریسک, در یک برنامه بلند مدت اهداف خود را دنبال می کند. به عبارتی می توان گفت که مرز موفقیت و شکست در هر نوع سرمایه گزاری تسلط بر دانش مدیریت سرمایه و ریسک است. مدیریت سرمایه بزرگترین هنر معامله گران حرفه ای برای کسب حداکثر سود با کمترین ریسک ممکن است. در ساده ترین بیان مدیریت سرمایه مشخص کننده سایز معاملات با توجه به حجم سرمایه, درصد ریسک قابل قبول و حد زیان می باشد.
Lots = Equity * Risk / (Stop Loss * PV)
PV = Pip Value ( در هر لات ارزش هر پیپ )
یکی از اشتباهات رایج در مبحث مدیریت ریسک تعیین حد زیان با توجه به سایز پوزیشن می باشد. به عنوان مثال معامله گر A اقدام به خرید EURUSD با سایز 1 لات می کند و حد اکثر زیان احتمالی را 200$ در نظر می گیرد. این شخص بناچار می بایست Stop Loss را با فاصله 20 پیپ تنظیم کند. به عبارتی حد زیان با توجه به سایز پوزیشن تعیین شده است که اشتباه است.
در مقابل معامله گر B ابتدا به بررسی دقیق شرایط بازار می پردازد و حد زیان مناسب را 50 پیپ تشخیص می دهد. سپس سایز مناسب را بگونه ای تنظیم می کند که حد اکثر زیان با Stop Loss 50 پیپی بیش از 200$ نباشد.
بنابراین Stop Loss بر اساس شرایط بازار تعیین می شود سپس حجم معاملات بر اساس Stop Loss و میزان ریسک محاسبه می شود.
مثال: بعد از بررسی شرایط بازار, موقعیت مناسبی برای خرید USDCHF با حد زیان 70 پیپ بدست می آوریم. اگر میزان سرمایه 3000 دلار باشد برای اینکه در صورت زیان بیش از 2% سرمایه از بین نرود, سایز پوزیشن حد اکثر باید چند لات در نظر گرفته شود؟
Lots = Equity * Risk / (Stop Loss * PV)
PV = ( در هر لات ارزش هر پیپ ) = 8.8
Lots = ( 3000 * 2%) / (70 * 8.8) = 0.0 9
بنابراین اگر سایز پوزیشن 0.09 لات در نظر گرفته شود در صورت زیان 70 پیپی تنها 55.44 دلار (کمتر از 2 درصد) از سرمایه را از دست داده ایم.
اساسی ترین بحث مدیریت سرمایه تعیین میزان ریسک در هر معامله است. قبل از انجام معاملات باید بدانیم در صورت زیان حد اکثر چند در صد سرمایه خود را از دست می دهیم. برای بدست آوردن حداکثر ریسک در هر معامله به توصیه بزرگان بازار و محاسبات ساده ریاضی رجوع می کنیم. معامله گری را در نظر بگیرید که با سرمایه اولیه 1000$ وارد بازار شده و موجودی وی با از دست دادن 20% سرمایه به 800 دلار رسیده است. این معامله گر برای جبران زیان می بایست به میزان 25% از موجودی 800 دلاری کسب سود کند تا به نقطه اول برسد.
با همین استدلال می توان گفت معامله گری که 50% از سرمایه خود را از دست می دهد برای جبران باید 100% سود بگیرد که کار ساده ای نیست. در جدول زیر مشخص شده است که برای جبران هر درصدی از زیان چند درصد سود لازم است.
با توجه به جدول مقابل نتیجه می گیریم که هرچه ریسک سرمایه گزاری بالاتر باشد در صورت زیان احتمال جبران آن کمتر خواهد بود. از این رو بنظر می رسد جبران زیانی در حد 30% حساب بسیار دشوار باشد.
بنابراین ریسک هر معامله باید بگونه ای تنظیم شود که با چندین زیان پشت سرهم حداکثر کاهش سرمایه بیش از 25 یا 30 درصد نباشد. در زندگی شغلی یک معامله گر حتی 15 زیان پی در پی (با سود های اندک در بین آنها) اتفاقی دور از انتظار نیست. بنابراین سایز هر پوزیشن باید بگونه ای تعیین شود که حد اکثر زیان آن بیش از 2% از موجودی نباشد.
بررسی پرفورمنس کاری از دید مدیریت سرمایه
در ابتدا لازم است با ذکر یک مثال مفهوم Draw Down را تشریح می کنیم. Draw Down یا به اختصار DD بزرگترین فاصله بین ماکزیموم نسبی موجودی حساب ( Equity ) تا کمترین کف بعد از آن می باشد. به زبان ساده تر DD بزرگترین حرکت برگشتی نمودار Equity می باشد.
فرض کنید یک حساب 10000 دلاری بعد از مدتی به 11433 دلار رسیده باشد. سپس با چندین زیان متوالی موجودی به 10546 دلار کاهش پیدا کند
فاصله بین 11433 تا 10546 همان DD است که برحسب درصد 7.7% می باشد. میزان واقعی ریسک یک استراتژی و مدیریت سرمایه مربوط به آن می بایست توسط DD سنجیده شود نه سود یا زیان انتهای دوره.
یک راه مناسب برای بررسی پرفورمنس یک حساب محاسبه Reward to Risk است.
Reward to Risk نسبت بازده به DD می باشد. همانطور که در شکل بالا ملاحظه می کنید موجودی حساب در انتهای دوره به 11800 دلار رسیده است (18% سود). این درصد مشخص کننده Reward یا بازده است. بنابراین Reward to Risk این پرفورمنس معادل :
Reward to Risk = Reward / DD = 18% / 7.7 % = 2.3
است. بزرگتر بودن این عدد نشان دهنده قوی تاکتیک های Swing Trading تر و کم ریسک تر بودن پرفورمنس است. Reward to Risk کمتر از 1.5 بد و Reward to Risk بالاتر از 2 قابل قبول می باشد.
یکی از برتری های معامله گران موفق نسبت به معامله گران ناموفق در نحوه برخورد آنها با شرایط نامطلوب بازار است. هنگامی که قیمت برخلاف جهت پوزیشن ما حرکت می کند اگر به موقع از بازار خارج شویم, نه تنها از گسترش زیان جلوگیری کرده ایم بلکه در صورت مناسب بودن شرایط جدید می توان در جهت مناسب اقدام به معامله کرده و احتمالآ زیان پوزیشن قبل را جبران کنیم. بسیاری از معامله گران تازه کار و کم تجربه معمولآ بصورت احساسی و بدون در نظر گرفتن قواعد انجام یک معامله موفق تصمیم گیری می کنند. بنابراین هرگز تمایلی به بستن یک پوزیشن با زیان ندارند. در شرایطی که متوسط سود این معامله گران معمولآ کمتر از 20 پیپ می باشد, در پرفورمنس کاری آنها زیان های بزرگتر از 200 پیپ نیز دیده می شود. می توان نتیجه گرفت که یک پوزیشن زیان ده سود 10 پوزیشن سود ده را از بین می برد. برای جلوگیری از گسترش زیان احتمالی می بایست بعد از فراهم بودن شرایط مناسب برای انجام معامله و قبل از اقدام به آن, حد زیان( Stop Loss ) مناسب را پیدا کنیم. Stop Loss نقطه ای است که در صورت رسیدن قیمت به آن نقطه, پوزیشن بدون هیچ گونه شک و تردید و چون و چرا بسته می شود. گاهی ممکن است بعد از رسیدن قیمت به Stop Loss و بسته شدن پوزیشن بلافاصله روند حرکت به نفع معامله گر تغییر کند. معامله گر آماتور از اینکه برای پوزیشن خود حد زیان تعیین کرده ابراز پشیمانی می کند و احتمالآ در آینده چنین کاری نخواهد کرد. اما معامله گر منطقی و با تجربه به بررسی علت و ضعف استراتژی معاملاتی خود در تعیین نقطه ورود و خروج مناسب می پردازد.
خروج از بازار هنگام رسیدن قیمت به حد زیان در واقع یک حرکت مصلحتی برای جلوگیری از گسترش زیان و
کسب آمادگی برای ورود مجدد در شرایط مناسب می باشد. تعیین حد زیان به معامله گر این اعتماد به نفس را می دهد که امکان مقابله با هر اتفاق نا مطلوبی در محیط بازار وجود دارد. لذا بدون هیچگونه ترس و تردیدی از تمام شرایط مناسب بازار بهره مند می شود.این در حالیست که معامله گر بی تجربه و نا آگاه همواره با اضطراب و ناراحتی در انتظار برگشت قیمت به نفع خود است.
یکی از بزرگترین اشتباهات تغییر حد زیان بدون دلیل فنی و منطقی است بدین ترتیب که با نزدیک شدن قیمت به حد زیان معامله گر اقدام به گسترش یا حذف حد زیان می کند و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان می ماند. با وجود اینکه ممکن است در مواردی این حرکت موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود اما در بلند مدت نتیجه ای جز ازبین رفتن برنامه و استراتژی کاری نخواهد داشت.
حال این سوال مطرح می شود که چگونه حد زیان مناسب را تعیین کنیم؟
حد زیان مناسب نقطه است که در صورت رسیدن قیمت به آن تاکتیک های Swing Trading نقطه احتمال ادامه حرکت بیشتر از بازگشت آن باشد. به عنوان مثال در شکل زیر قصد داریم در جهت روند اقدام به معامله کنیم.
کف کانال صعودی می تواند نقطه ورود مناسبی برای خرید باشد. همانطور که در شکل 1 مشاهده می کنید حد زیان پائین تر از کانال قرار گرفته است بطوریکه اگر قیمت به حد زیان برسد, کانال صعودی Break Out شده و احتمال ادامه حرکت نزولی از برگشت قیمت, بیشتر خواهد بود . لذا در مثال فوق حد زیان مناسبی برای پوزیشن خرید در نظر گرفته شده است. شکل زیر که ادامه نوسانات شکل 1 می باشد, بخوبی نشان می دهد که با برخورد قیمت به حد زیان روند نزولی ادامه پیدا کرده است.
پوزیشن مثال فوق با حدود 50 پیپ زیان بسته شده است اما در صورت عدم تعیین حد زیاد, متحمل زیان حدود 200 پیپ می شدیم.
روش های مختلفی برای تعین حد زیان وجود دارد. یکی از کاربردی ترین روش ها در نظر گرفتن ساپورت یا رزیستنس می باشد. مثلآ در پوزیشن فروش ابتدا می بایست رزیستنس کلیدی را در نظر بگیریم و حد زیان را اندکی بالاتر از آن قرار دهیم. زیرا شکسته شدن رزیستنس کلیدی اخطار بسیار مهمی برای ادامه حرکت صعودی می باشد. اینکه حد زیان پوزیشن ها چند پیپ باید باشد کاملآ به شرایط پوزیشن وابسته است. طبیعتآ معاملات بلند مدت تر به حد زیان بزرگتری نیاز دارند تا با نوسانات کوتاه مدت بازار بسته نشوند.
باید بدانیم که هرگز قادر به کنترل نوسانات بازار نخواهیم بود بنابراین برای موفقیت می بایست کنترل رفتار و تفکرات خود را بدست بگیریم و پیروی از اصول و قواعد بازی را به ضمیر ناخودآگاهمان القا کنیم. یکی از این اصول پیدا کردن نقطه مناسب برای قرار دارن حد زیان و سپس محاسبه سایزمعاملات( متناسب با حد زیان و میزان ریسک) می باشد.
ارتباط بین میزان حد زیان و حد سود مسئله مهمی است که می بایست بدقت مورد توجه قرار گیرد. معمولآ به اشتباه پيشنهاد می شود در معاملاتی وارد شویم که حد سود از حد زیان بزرگتر باشد تا نسبت Reward to Risk پوزیشن بزرگتر از یک باشد اما باید احتمال وقوع هر کدام را نیز درنظر بگیریم. مثلآ اگر حد زیان هر پوزیشن 2% تاکتیک های Swing Trading از سرمایه و حد سود 1% باشد, در شرایطی که احتمال وقوع سود نسبت به احتمال وقوع زیان, 3 به 1 باشد با محاسبات آماری بعد از 100 معامله رشدی معادل 27% سرمایه خواهیم داشت.
با بزرگتر کردن Stop Loss احتمال برخورد به آن کمتر می شود اما در صورت وقوع می تواند زیان زیادی ایجاد کند. بنابراین باید تعادلی بین حد زیان بالا و حد زیان پائین پیدا کنیم. برای مثبت بودن روند معاملات باید
احتمال برخورد حد سود * مقدار حد سود > احتمال برخورد حد زیان * مقدار حد زیان
برقرار باشد.
کوچکتر بودن حد زیان با ثابت نگهداشتن احتمال وقوع آن تاثیر فوق العاده ای در پرفورمنس بلند مدت خواهد داشت. دقت در پیدا کردن نقطه ورود مناسب به کمتر شدن زیان احتمالی کمک می کند.
مثال : در شکل روند حرکت را صعودی میدانیم لذا اقدام به خرید خواهیم کرد. همانطور که مشاهده می کنید حد زیان شکل سمت چپ دو برابر حد زیان شکل سمت راست می باشد. این در حالیست که حد زیان در نقطه ثابتی قرار دارد. به عبارتی کم شدن حد زیان نه بواسطه تغییر نقطه خروج بلکه بواسطه تغییر نقطه ورود اتفاق افتاده است. کاملآ واضح است که قرار دادن نقطه ورود در اطراف ساپورت یا رزیستنس کلیدی موجب کمتر شدن زیان بدون افزایش احتمال وقوع آن می شود.
دیدگاه شما