شاخص Realized Loss یا ضرر تحقق یافته چیست و چگونه محاسبه می شود؟
سود و زیان نتایج اجتناب ناپذیر سرمایهگذاری است. هر سرمایهگذار به دنبال سود است. اما گاهی همه چیز آنطور که انتظار داریم پیش نمیرود و ممکن است متحمل ضرر شویم. اما آیا هر ضرری به معنای واقعی از دست دادن دارایی است؟
به طور کلی سود و زیان به دو دستهی تحقق یافته (Realized loss/Profit) و تحقق نیافته (Unrealized Loss/Profit) تقسیم میشوند. سودها و زیانهای تحقق نیافته همانطور که از اسمشان پیداست تا زمانی که معامله باز است و شما به صورت رسمی سهم خود را نفروخته باشید اعتباری ندارند و دارایی شما را تحت تاثیر قرار نمیدهند. در این مقاله به طور کامل در ارتباط با شاخص Realized Loss و کاربرد آن در معاملات صحبت میکنیم.
شاخص ضرر تحقق یافته (Realized loss) چیست و چه کاربردی دارد؟
در پایان یک روز معاملاتی، سود و زیان چیزی است که سرمایهگذاران هنگام معامله هر دارایی مالی به آن توجه می کنند. ممکن است یک سرمایه گذاری روی کاغذ سودآور باشد، اما اگر هرگز سرمایهگذاری خود را نفروشید، سود واقعی نیست. دقیقاً به همین دلیل است که باید خود را با مفهوم سود و زیان تحقق یافته و تحقق نیافته آشنا کنید.
حتما برای شما هم بارها پیش آمده که سهمی را خریداری کرده باشید و هر روز نوسانات قیمت آن را چک کنید. با بالا رفتن قیمت سهم نسبت به قیمتی که خریداری کردید خوشحال و با پایین آمدن قیمت سهام ناراحت شدهاید.
اما آیا واقعا با پایین آمدن سهم شما به طور قطعی دچار زیان شدهاید؟ پاسخ خیر است. این نوسانات قیمتی تا زمانی که همچنان سهام را نگهداری کنید و قصد فروش آن را نداشته باشید نمیتواند دارایی شما را کم و یا زیاد کند.
به نوسانات قیمتی و یا سود و زیان سهام قبل از فروش سهم زیان تحقق نیافته و سود تحقق نیافته (Unrealized Gains and Losses) میگویند. دلیل این نامگذاری هم واضح است، زیرا هیچ چیزی هنوز به طور رسمی معامله نشده است. به عبارت دیگر سود و زیان تحقق نیافته منعکس کنندهی تغییرات ارزش سرمایهگذاری قبل از فروش است.
اما در مقابل فرض کنید که قیمت سهام از قیمت خرید شما پایینتر آمده و شما هم به هر دلیلی قصد فروش سهام خود را دارید. برای مثال در حدود 1000 سهم 5 دلاری را خریداری کردید و اکنون قیمت هر سهم به 4 دلار رسیده است و سهام خود را میفروشید. مقدار زیان شما در این معامله 1000 دلار است. به این نوع ضرر، زیان تحقق یافته (Realized Loss) میگویند.
به طور معمول، سرمایهگذاران سود یا زیان تحقق نیافته خود را برای افزایش قیمت آتی نگه میدارند. هنگامی که سود مورد انتظار به دست آمد، آنها میتوانند به راحتی سرمایه گذاری را نقد کنند. در آن زمان، سود محقق نشده به سود تحقق یافته تبدیل میشود.
نحوهی محاسبه میزان ضرر با استفاده از شاخص Realized Loss
تا این قسمت از مقاله با مفهوم شاخص Realized Loss آشنا شدید. اگر این شاخص را به صورت فرمولی بخواهیم توضیح دهیم کافیست یک معادلهی ساده را بررسی کنیم، به این صورت که :
مقدار سهام × ( قیمت سهام در زمان خرید – قیمت سهام در زمان فروش)
به استفاده از این فرمول ساده به راحتی میتوانید میزان ضرر تحقق یافتهی خود را محاسبه کنید. در نظر داشته باشید که تا زمانی که معامله در جریان است ضرری به شما تعلق نمیگیرد و در این حالت ضرری تحقق نیافته است.
برخلاف سود و زیان سرمایه تحقق یافته، سود و زیان تحقق نیافته معمولا گزارش نمیشود زیرا به صورت رسمی معاملهای صورت نگرفته است. اما سرمایهگذاران و شرکتها اغلب آنها را در ترازنامه خود ثبت میکنند تا تغییرات ارزش داراییها (یا بدهیها) را که تاکنون محقق نشده یا تسویه نشده است را نشان دهند.
مقایسهی سود و ضرر تحقق یافته و تحقق نیافته
وقتی ارزش یک سرمایهگذاری از قیمتی که برای آن پرداخت کردهاید بیشتر شود، این در واقع یک سود محسوب میشود. اینکه آیا واقعاً از این سود، سود میبرید یا نه، داستان دیگری است.
فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت X را با قیمت 10 دلار برای هر سهم خریداری میکنید و ماهها بعد، قیمت به 15 دلار برای هر سهم میرسد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار سود خواهید داشت. اما اگر واقعاً آن سهام را نمیفروختید، هیچ درآمدی کسب نمیکردید. این تفاوت بین سود تحقق یافته (Realized Profit) و سود تحقق نیافته (Unrealized Profit) است.
سود تحقق یافته، سود حاصل از سرمایهگذاری است که واقعاً فروخته شده است، همانطور که با تفاوت بین قیمت شاخص سرمایه گذاری چیست؟ خرید سرمایهگذاری و قیمت فروش محاسبه میشود. در مقابل، یک سود محقق نشده، صرفاً یک سود روی کاغذ است. زمانی که ارزش یک سرمایهگذاری به کمتر از قیمتی که برای آن پرداخت کردهاید کاهش یابد، این یک ضرر محسوب میشود، اما اینکه واقعاً پول را از دست بدهید یا نه، بستگی به این دارد که با سرمایهگذاری مورد نظر چه میکنید.
فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت Y را به قیمت هر سهم 10 دلار خریداری میکنید و چند هفته بعد، قیمت به 5 دلار برای هر سهم کاهش مییابد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار ضرر خواهید کرد. اما اگر دست نگهدارید و کاری انجام ندهید، ممکن است حتی یک دلار هم از دست ندهید. درست مانند سود، زیان تا زمانی که سرمایهگذاریها تصفیه نشود، محقق نمیشوند. اگر سرمایهگذاری کردهاید که ارزشش را از دست داده است و نیازی نیست فوراً آن را بفروشید، بهتر است منتظر بمانید تا ببینید آیا ارزش آن دوباره افزایش مییابد یا خیر.
از طرف دیگر، گاهی اوقات بهترین گزینهی شما این است که یک سرمایهگذاری زیانده را بفروشید تا ضررهای خود را کاهش دهید. بررسی عملکرد پورتفولیوی خود میتواند به شما در تصمیمگیری هوشمندانه هنگام فروش سرمایهگذاری کمک کند. دفعهی بعد که متوجه شدید ارزش سرمایهگذاری هایتان کاهش مییابد سعی کنید وحشت نکنید. یک ضرر غیرقابل درک ممکن است ذهن شما را سنگین کند، اما تا زمانی که حرکتی انجام ندهید، در واقع پول از دست نخواهید داد.
نحوهی تحلیل نمودار با استفاده از شاخص ضرر تحقق یافته
در نمودارهای قیمت برای تحلیل تکنیکال و اطلاع از روند قیمتی سهام، جهت تصمیمگیری برای معامله از ابزارهای زیادی میتوان استفاده کرد. اما یکی از سادهترین تحلیلها مقایسهی قیمتهای یک سهام در زمانهای مختلف است. برای مثال شما قیمت یک سهم را به قیمت 2 دلار خریداری کردهاید، چنانچه نمودار قیمت بالاتر از دو دلار قرار گیرد شما در حالت سود تحقق نیافته و اگر نمودار در زیر قیمت دو دلار قرار گیرد شما در حالت ضرر تحقق نیافته قرار دارید.
همانطور که قبلا هم توضیح دادیم چون هنوز شما معاملهی خود را باز نگه داشتهاید سود و ضرر به صورت قطعی اتفاق نیافتاده است.
اما وقتی سود تحقق نیافته به وجود میآید و به طور کلی قیمت سهم به طور میانگین افزایش پیدا میکند، اتفاقی که میافتد این است که توجه سایر سرمایهگذاران به این سهم جلب میشود. افزایش خرید سرمایه گذاران از این سهم باعث رشد هر چه بیشتر سهام و افزایش سود تحقق نیافته میشود.
شاخص ارزش بازار به ارزش تحقق یافته (MVRV)
برای درک بیشتر و استفادهی هر چه بهتر از شاخص Realized Loss لازم است که با شاخص MVRV هم آشنا شویم. ارزش بازار به ارزش تحقق یافته یا شاخص MVRV نسبتی از سرمایه بازار یک دارایی به سرمایه واقعی آن است. با مقایسه این دو معیار، از MVRV میتوان این حس را دریافت کرد که قیمت بالاتر یا پایینتر از «ارزش منصفانه» است و همچنین از این شاخص برای ارزیابی سودآوری بازار میتوان استفاده کرد.
انحرافات شدید بین ارزش بازار و ارزش تحقق یافته را میتوان برای شناسایی سطوح بالا و پایین بازار استفاده کرد زیرا آنها به ترتیب دورههای سود و زیان غیر واقعی سرمایهگذار را منعکس میکنند.
نسبت MVRV و استفاده از آن بهعنوان یک ابزار تحلیلی اساساً مطالعهی رفتار کل سرمایهگذاران با حرکت قیمت از مبنای هزینهی آنها و یا قیمت خرید آنهاست. میتوان آن را به عنوان یک مدل در نظر گرفت، که در آن سقف تحقق یافته (مبنای هزینه کل بازار) به عنوان میانگین عمل میکند، و MVRV انحرافات از این میانگین را اندازهگیری میکند.
سیگنالهای MVRV که میتواند به ما در تصمیم گیری کند به شرح زیر است:
مقادیر بالای MVRV نشان میدهد که قیمت با حاشیه بسیار زیادی از مبنای هزینه منحرف شده است، که نشان دهندهی سودآوری بزرگ و غیر واقعی در سراسر بازار است. مقادیر کم MVRV نشان دهندهی این موضوع است که قیمت با اختلاف بسیار زیادی به زیر مبنای هزینه کل کاهش یافته است. علاوه بر این نشان میدهد سرمایهگذاران سودهای تحقق نیافته پایین و یا ضرر تحقق نیافتهی غیر واقعی دارند.
شاخص MVRV هم به راحتی محاسبه میشود، کافیست که ارزش بازار را بر ارزش تحقق یافتهی بازار تقسیم کنیم.
سخن پایانی
فروش دارایی ممکن است منجر به سود یا زیان سرمایه شود. این بستگی به افزایش یا کاهش ارزش آن نسبت به قیمت خرید اصلی دارد. اما شما همچنان میتوانید سود یا ضرر را تجربه کنید، این سود یا زیان تحقق نیافته نامیده می شود. اگرچه ممکن است از سود و زیان تحقق نیافته پولی به دست نیاورید یا از دست ندهید، اما آنها میتوانند به شما در تصمیمگیریهای مهم در مورد سبد سرمایهگذاری کمک کنند، بنابراین مهم است که عملکرد داراییهای خود را پیگیری کنید.
صندوق سرمایهگذاری (مبتنی بر شاخص) چیست؟
صندوقهای سرمایه گذاری یکی از بهترین ابزارهای سرمایهگذاری برای افراد تازهوارد و حتی معاملهگران فعال بازار بورس محسوب میشوند. در مقالههای قبلی به صورت کامل به انواع صندوقهای سرمایهگذاری از قبیل صندوق قابل معامله در بورس (ETF)، صندوق مختلط و صندوق درآمد ثابت اشاره کردیم. هر کدام از این صندوقها ویژگیهای منحصر به فردی دارند و سرمایهگذاران با توجه به میزان ریسکپذیری و اهداف خود، یک یا چند مورد را انتخاب میکنند. در این مقاله قصد داریم به معرفی صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص و مزایا و معایب آنها بپردازیم.
این ویدئو را حتما ببینید!
صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص چیست؟
همانطور که از نام این صندوق پیدا است، هدف اصلی آن تطابق پرتفوی بورسی سرمایهگذار با شاخص بازار اوراق بهادار است. صندوقهای مبتنی بر شاخص معمولا سرمایه خود را بر اساس چارچوبهای تعریف شده در یکی از شاخصهای مورد نظر در بازار بورس، برنامهریزی و مدیریت میکنند. منظور از شاخص در این تعریف، الزاما شاخص اصلی بازار بورس نیست! این شاخص میتواند هر یک از شاخصهای موجود در این بازار را شامل شود. معاملهگران فقط زمانی میتوانند در این صندوق خرید و فروش داشته باشند که یک سرمایه تازه توسط سرمایهگذار جدید به صندوق وارد شود یا سرمایهای از صندوق به دلیل خروج یکی از سرمایهگذاران، کم شود.
همانطور که اشاره کردیم، رکن اصلی در این صندوقهای سرمایهگذاری، شاخص مبنایی است که امور صندوق بر اساس آن، برنامهریزی میشود. این شاخص میتواند شاخص طلا، مسکن یا هر شاخص دیگری باشد اما این صندوقها در بازار بورس بیشتر مبتنی بر شاخص اصلی بازار یعنی شاخص سهام هستند. بر این اساس، قابل درک است که دارایی این صندوقها از سهام شرکتهای بزرگ، که بر شاخص بازار تاثیر میگذارند، تشکیل میشود.
نحوه پیدایش صندوقهای مبتنی بر شاخص
همانطور که اشاره کردیم هدف اصلی در این صندوقها، پیروی از یک شاخص مبنا است که در این چارچوب پرتفوی بورسی بتواند نزدیک به شاخص اصلی بازار حرکت کند. نظریه شکلگیری این صندوقها از «فرضیه بازار کارا» الگوبرداری شده است. شخصی به نام جان بوگل (John Bogle) تلاش کرد بر اساس این فرضیه اولین صندوق مبتنی بر شاخص S&P500 طراحی و راهاندازی کند که در این مسیر موفق بود و توانست یکی از بهترین شرکتهای مدیریت دارایی جهان را تاسیس کند.
تفاوت صندوقهای مبتنی بر شاخص با صندوقهای سهامی
همانطور که میدانید نوع ترکیب دارایی صندوقهای سرمایهگذاری در بازار بورس، استراتژی اصلی صندوقها را تعیین میکند. صندوقهای شاخصی بسیار شبیه به صندوق سهامی هستند اما تفاوتهایی نیز دارند. یکی از تفاوتهای موجود بین این دو صندوق، انتخاب سهام شرکتهای بورسی است. صندوقهای شاخصی بنا به چارچوبهایی که برای آنها تعریف شده، تمایل دارند دارایی خود را از سهام شرکتهای بزرگ تشکیل دهند اما دارایی صندوقهای سهامی بیشتر، از سهام شرکتهایی است که منجر به سود میشوند. در ضمن صندوقهای مبتنی بر شاخص معمولا ۸۰ درصد از دارایی خود را به خرید سهام شرکتهای بزرگ و مابقی را برای خرید اوراق قرضه، سپردههای با درآمد ثابت و … اختصاص میدهند.
صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص مناسب چه افرادی است؟
با توجه به توضیحات ارائه شده در بخش قبلی، متوجه شدیم که ریسک صندوقهای شاخصی نسبت به صندوقهای سهامی کمتر است. این نوع صندوق بیشتر مناسب افرادی است که به دنبال یک سرمایهگذاری مطمئن در بازار بورس هستند. معمولا افرادی که در صندوقها سرمایهگذاری میکنند، زمان یا دانش کافی برای معاملات مستقیم در بازار بورس را ندارند. پس صندوقهای سرمایهگذاری برای این افراد بهترین گزینه هستند. صندوق مبتنی بر شاخص برای افراد تازهوارد در بازار بورس، گزینه مناسبی به شمار میآید.
مزایای صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص
- اولین و بزرگترین مزیت صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص، کاهش یا حذف هزینههای سبدگردانی و مدیریت صندوق است. این صندوقها در نهایت باید مطابق با شاخص مبنا پیشروی کنند و نیازی به برنامهریزی و مدیریت خاص ندارند. با این کار تا حد زیادی در هزینهها صرفهجویی میشود.
- نقش مدیریت در این صندوقها حذف میشود چرا که هدف یک مدیر در صندوق، شاخص سرمایه گذاری چیست؟ کسب سود است در صورتی که در این صندوقها سعی میشود تمام حرکات و تصمیمگیریها به شاخص مبنا نزدیک باشد.
- زمانی که بازار بورس در وضعیت مناسبی است یا به عبارت دیگر در بازار گاوی، صندوقهای مبتنی بر شاخص به شکل فوقالعادهای عمل میکنند و سودهای خوبی برای سرمایهگذاران کسب میشود.
معایب صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص
زمانی که اوضاع بازار مناسب نیست و به صورت مکرر درگیر نوسانهای قیمتی میشود، صندوقهای سرمایهگذاری انعطاف خوبی دارند و با مدیریت و برنامهریزی مناسب از این شرایط سربلند خارج میشوند اما صندوقهای مبتنی بر شاخص این انعطافپذیری را در مقابل نوسانات بازار ندارند و ممکن است سرمایهگذاران را با ضرر مواجه کنند. برای نمونه میتوان به صندوق مشترک آگاه اشاره کرد که از ابتدای تاسیس در سال ۱۳۸۷ تا کنون، بیش از ۳۹ هزار درصد بازدهی داشته است و با مدیریت حرفهای، توانسته است دارایی سرمایهگذاران را از گزند نوسانات بازار در امان نگه دارد. این صندوق به عنوان پربازدهترین صندوق سرمایهگذاری کشور شناخته میشود.
تعداد صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص در کشورهای غربی بسیار زیاد است اما در ایران فقط سه صندوق بر این اساس فعالیت میکنند:
- صندوق شاخصی فیروزه (ETF)
- صندوق شاخصی کارآفرین
- صندوق شاخصی کاردان (ETF)
سخن آخر
در این مقاله به صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص پرداختیم. هدف اصلی صندوقهای مبتنی بر شاخص این است که مطابق با یک شاخص مبنا شاخص سرمایه گذاری چیست؟ شاخص سرمایه گذاری چیست؟ در حرکت باشند و در نهایت، یک پرتفوی بورسی متناسب با شاخص در بازار ایجاد کنند. این صندوقها نسبت به صندوقهای در سهام ریسک کمتری دارند و گزینه مناسبی برای یک سرمایهگذاری امن به شمار میآیند.
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب شاخص سرمایه گذاری چیست؟ مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام میباشد. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همان طور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام شاخص سرمایه گذاری چیست؟ آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری شاخص سرمایه گذاری چیست؟ میکند. این به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی شاخص سرمایه گذاری چیست؟ عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازه گیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام شاخص سرمایه گذاری چیست؟ آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایه گذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
آشنایی با مفهوم شاخص در بورس
فعالان بازار سرمایه برای انجام سرمایهگذاری موفق در این حوزه، اطلاعات و عوامل متعددی را بررسی مینمایند. این اطلاعات شامل: حجم و ارزش معاملات، بهای تمام شده، روند قیمت یا بازدهی سهام شرکتها و . میباشد. شاخص های بورسی به عنوان یکی از مهمترین معیارهای این حوزه به شمار میروند که با تحلیل آنها میتوان وضعیت عمومی قیمت شرکتها و میزان بازدهی آنها را ارزیابی نمود. در این مقاله، مفهوم شاخص بورس و انواع آن را به شما معرفی میکنیم.
شاخص یا نمودار چیست؟
شاخص (Index) در لغت به معنای عددی است که در یک بازه زمانی، ارزش گروهی از اقلام وابسته به یکدیگر را به صورت میانگین و بر اساس درصدی از همان میانگین اعلام مینماید. به طور کلی، با استفاده از شاخص میتوان تغییرات یک یا چندین متغیر را در طول یک بازه زمانی مشخص، بررسی نمود. فعالان بازار مالی با استفاده از شاخص ها و نمودارها به مقایسه پدیدههای مرتبط با این حوزه پرداخته و با بررسی آنها به وضعیت کلی بازار در گذشته و حتی پیشبینی روند آینده آن دست مییابند.
هر کدام از شاخص ها روش اندازهگیری مخصوص به خود را دارند، در نتیجه، مقایسه عددی آنها اطلاعات درستی در اختیار ما قرار نمیدهد. برای مقایسه شاخص ها لازم است درصد تغییرات آنها نسبت به گذشته (به عنوان مثال روز یا ماه قبل) در نظر گرفته شود. در واقع، شاخص بورس را با توجه به وضعیت پیشین خود، بررسی و مقایسه میکنند.
* روش محاسبه شاخص به این صورت است:
1- ابتدا یک سال را به عنوان سال مبنا یا پایه در نظر میگیریم.
2- پس از محاسبه ارزش جاری و ارزش مبنای سال منتخب، ارزش جاری را بر ارزش مبنا تقسیم میکنیم.
3- حاصل را در عدد 100 ضرب نموده و به این ترتیب، شاخص گروه یا دسته مورد نظر را محاسبه مینماییم.
انواع شاخص ها در بورس
در بازار بورس و اوراق بهادار تهران 9 شاخص مهم و شناخته شده وجود دارد. هر کدام از این شاخص ها ابعاد خاصی از وضعیت بازار را در اختیار افراد قرار میدهند. فعالان این حوزه با توجه به کارکرد و هدف هر شاخص، از آنها استفاده میکنند. در ادامه، به معرفی کامل این 9 شاخص برجسته میپردازیم.
انواع شاخص در بازار بورس
1. شاخص کل قیمت (TEPIX)
شاخص کل قیمت (Tehran Price Index) معرف تغییرات سطح عمومی قیمت در کل بازار میباشد و افزایش یا کاهش قیمت سهام را به صورت میانگین بیان میکند.
شاخص کل قیمت، در بر گیرنده تمام سهام شرکتهای پذیرش شده در سازمان بورس و اوراق بهادار میباشد. در روند محاسبه این شاخص، چنانچه سهمی بسته بوده یا برای مدتی معامله نشود، قیمت پایانی آخرین روز معامله آن در نظر گرفته میشود. وزن شرکتها (تعداد سهام و سرمایه آنها) نیز در محاسبه این شاخص تأثیرگذار است. به این صورت که، شرکتهای بزرگ نسبت به شرکتهای کوچکتر، تأثیر بیشتری در محاسبه آن خواهند داشت.
شاخص کل قیمت به صورت میانگین وزنی و بر اساس فرمول زیر محاسبه میگردد:
100 ˟ ( ارزش جاری بازار سهم در زمان مبدأ ÷ ارزش جاری بازار سهم در زمان محاسبه) = شاخص کل
ارزش جاری هر شرکت از حاصلضرب تعداد سهام شرکت در قیمت آن حاصل میشود. با محاسبه مجموع ارزش جاری تمامی شرکتهای پذیرش شده در بورس، ارزش جاری بازار به دست میآید. منظور از ارزش جاری بازار در زمان مبدأ نیز ارزشهای جاری بورس در سال پایه میباشد. سال 1369 به عنوان سال پایه در بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته میشود.
در بازار بورس تهران، شاخص کل برای سه دسته محاسبه میشود که عبارتند از:
- شاخص قیمت کل بازار: در محاسبه این شاخص، قیمت سهام تمام شرکتهای پذیرش شده در سازمان بورس و اوراق بهادار، لحاظ میشود.
- شاخص قیمت تالار اصلی: در محاسبه این شاخص، تنها قیمت سهام شرکتهای پذیرش شده در تالار اصلی تاثیرگذار میباشد.
- شاخص قیمت تالار فرعی: در محاسبه آن، تنها قیمت سهام شرکتهای پذیرش شده در تالار فرعی در نظر گرفته میشود.
ویژگی های شاخص کل قیمت
این شاخص که به عنوان یکی از شاخص های اصلی بازار قلمداد میشود، دارای ویژگیهای زیر میباشد:
- دسترسی آسان: این شاخص توسط سازمان بورس و اوراق بهادار و به صورت لحظهای محاسبه میشود، در نتیجه همواره در دسترس استفاده کنندگان آن قرار دارد.
- جامعیت: در محاسبه این شاخص ، قیمت سهام تمام شرکتهای پذیرفته شده در بورس لحاظ میگردد، از این رو، شاخص بسیار جامعی به شمار میرود.
- موزون بودن: در محاسبه این شاخص ، تعداد سهام منتشر شده شرکتها نیز در نظر گرفته میشود. به عبارتی، هر چه شرکتی تعداد سهام بیشتری منتشر نموده باشد، تأثیر تغییرات قیمتی آن بر شاخص، بیشتر خواهد بود.
نکته: شاخص کل قیمت به دلیل موزون بودن، نمیتواند به تنهایی معیار خوبی برای ارزیابی وضعیت بازار باشد، زیرا شرکتهای بزرگ به دلیل تاثیر زیاد در محاسبه این شاخص، میتوانند وضعیت کلی بازار را تحت تاثیر قرار دهند. به عنوان مثال، در وضعیت نزولی بازار، چنانچه شرکتهای بزرگ رشد مناسبی داشته باشند، در روند محاسبه شاخص اثر گذاشته و شاخص ، رشد قابل توجهی را ثبت خواهد کرد.
نکته: در محاسبه این شاخص، تنها تغییرات قیمت سهام، مبنا قرار گرفته و سود نقدی در آن لحاظ نمیشود. تفاوت این شاخص با شاخص کل (که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد) نیز در همین امر است. به عبارتی در شاخص کل، علاوه بر تغییرات قیمت، سود نقدی نیز در روند محاسبه در نظر گرفته میشود، در حالی که در شاخص قیمتی چنین نیست.
2. شاخص هم وزن
این شاخص از سال 1393 مورد استفاده سرمایهگذاران فعال حوزههای مالی در بازار بورس ایران قرار گرفته است. در محاسبه شاخص هم وزن، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس با وزنی یکسان در نظر گرفته میشوند. در واقع، برخلاف شاخص کل، در روند محاسبه این شاخص، وزن و اندازه شرکتها تاثیرگذار نمیباشد. به عبارتی، چنانچه این شاخص مثبت باشد، به این معناست که بیش از نیمی از شرکتهای موجود در بازار مثبت میباشند.
در واقع، این شاخص ، شرکتها را بر اساس میزان بازدهی آنها در نظر میگیرد و میزان سرمایه در آن تاثیری ندارد. به عنوان مثال؛ هنگامی که شاخص هم وزن، نزولی و شاخص کل، صعودی باشد، بیانگر آن است که بیشتر سهمهای موجود در بازار، سیر نزولی داشتهاند. شاخص کل نیز تنها به دلیل وضعیت مثبت چند شرکت بزرگ، وضعیت صعودی را نشان میدهد.
3. شاخص بازده نقدی (TEDIX)
شاخص بازده نقدی، بیانگر روند تقسیم سود در شرکتها میباشد. به عبارتی، تغییرات این شاخص بیانگر میانگین بازدهی ناشی از پرداخت سود نقدی شرکتها به سهامداران میباشد. چنانچه، میانگین شرکتها سود نقدی بیشتری را میان سهامداران خود تقسیم نمایند، این شاخص رو به افزایش خواهد بود. سپس، تقسیم سود در مجمع عادی سالیانه مورد بررسی و اظهار نظر قرار میگیرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روند تقسیم سود و برگزاری مجامع، میتوانید مقالات مربوط به آن را در سایت nezarat.com مطالعه نمایید.
4. شاخص قیمت و بازده نقدی (TEDPIX)
شاخص قیمت و بازده نقدی، یکی از شاخص های شناخته شده در میان فعالان بازار سرمایه میباشد. در واقع، این شاخص ، همان شاخصی است که در رسانهها تحت عنوان شاخص کل نامیده میشود. این شاخص، بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس میباشد. به عبارتی، این شاخص، تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانه (که شرکتها پرداخت میکنند) را محاسبه مینماید. از این رو، سهامداران میانگین بازدهی سرمایهگذاری خود در بورس و تغییرات آن را با در نظر گرفتن این شاخص به دست میآورند.
میزان تغییرات این شاخص، نکته بسیار مهمی است که هنگام بررسی باید به آن توجه کرد. به عنوان مثال؛ چنانچه طی یک سال، شاخص کل از عدد 50,000 به 110,000 برسد، میانگین بازدهی بورس، طی آن سال 70% میباشد.
شاخص کل، با توجه همزمان به تقسیم سود و تغییرات قیمت، یکی از دقیقترین شاخص های بازار میباشد. این شاخص نیز همچون شاخص کل قیمت به صورت میانگین موزون، محاسبه میشود. به این معنا که، هر چه شرکت بزرگتر و سرمایه بیشتری داشته باشد، تأثیر آن در شاخص بیشتر خواهد بود.
5. شاخص صنعت و شاخص مالی
شرکتهای حوزه بورس در یک تقسیمبندی کلی و بر اساس نوع فعالیتهای خود، به دو دسته تولیدی و خدماتی تقسیم میشوند. بیشتر شرکتهای این حوزه (بیش از 60%) جزء شرکتهای تولیدی محسوب میشوند. شرکتهای تولیدی دسته اول را در بخش صنعت و شرکتهای خدماتی را در بخش مالی تفکیک مینماییم.
شرکتهای تولیدی مانند شرکت مخابرات، پتروشیمی، خودروسازی و . در بخش صنعت قرار میگیرند و شاخص صنعت، سطح عمومی سهام شرکتهای این بخش را نمایان میسازد. شرکتهای خدماتی نیز مانند بانک، بیمه، شرکت سرمایهگذاری و . در بخش مالی قرار میگیرند. شاخص مالی، میانگین تغییرات قیمت سهام شرکتهای این بخش را نشان میدهد.
شاخص صنعت و شاخص مالی نیز همچون شاخص کل قیمت، به صورت میانگین موزون محاسبه میشوند. تنها تفاوت این دو شاخص در تعداد شرکتهای حاضر در آن صنعت میباشد.
6. شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)
برای محاسبه این شاخص ، لازم است ابتدا ترکیب سهامداران را بررسی و آنها را تفکیک نمود. به طور کلی، سهامداران به دو دسته سهامدار راهبردی و سهامدار جزء (سهامدار سهام شناور آزاد) تقسیم میشوند. سهامدار راهبردی، سهامداری است که قصد واگذاری سهام خود در کوتاه مدت را نداشته و جهت اعمال مدیریت، سهم خود را حفظ مینماید.
منظور از سهام شناور آزاد، درصدی (کمتر از 5%) از سهام شرکت است که در اختیار سهامدار جزء قرار دارد. این سهامداران برخلاف سهامداران راهبردی، تنها به قصد خرید و فروش سهام، اقدام به معامله مینمایند. شاخص سهام شناور آزاد، بازدهی میانگین تغییرات قیمتی و سود این دسته از سهام را نشان میدهد. محاسبه شاخص سهام شناور آزاد نیز همچون شاخص کل، بر اساس میانگین موزون شرکتها میباشد. به این صورت که هر شرکتی، تعداد سهام شناور آزاد بیشتر و سرمایه بزرگتری داشته باشد، تاثیر بیشتری بر روی شاخص خواهد داشت. تنها تفاوت آن با شاخص کل، در تعداد سهامی است که تحت عنوان ضریب قیمتی مورد توجه قرار میگیرد.
7. شاخص بازار اول و بازار دوم
در بازار بورس اوراق بهادار تهران، شرکتها بر اساس معیارها و مؤلفههای خاصی تقسیمبندی میشوند. از جمله آنها میتوان به: میزان سرمایه شرکتها، وضعیت سودآوری، تعداد سهامداران، درصد سهام شناور آزاد و . اشاره نمود. بر این اساس، شرکتی که به لحاظ معیارهای ذکرشده، شرایط بهتری داشته باشد، در بازار اول و دیگر شرکتها در بازار دوم پذیرش خواهند شد.
به طور کلی شاخص بازار اول، سطح عمومی قیمت سهام شرکتهای پذیرش شده در بازار اول را بیان میکند. شاخص بازار دوم نیز بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکتهایی است که در بازار دوم بورس جای گرفتهاند.
8. شاخص ۵۰ شرکت برتر
سازمان بورس و اوراق بهادار هر سه ماه یک بار اقدام به انتشار لیستی از پنجاه شرکت برتر موجود در بازار مینماید. این شرکتها به جهت قابلیت نقدشوندگی بالا و حجم زیاد معاملات در بازه زمانی مشخص، در این فهرست قرار داده میشوند. این شاخص، همچون شاخص کل قیمت به صورت میانگین وزنی محاسبه میشود. به عبارتی شاخص پنجاه شرکت برتر، بیانگر میانگین وزنی این شرکتها میباشد. تنها تفاوت این شاخص با شاخص کل، در تعداد شرکتهای مورد نظر در روند محاسبه میباشد. این تعداد در شاخص ذکر شده، تنها پنجاه شرکت و در شاخص کل، بیش از صد شرکت میباشد.
* اسامی این شرکتها را میتوانید با مراجعه به سایت tsetmc.com مشاهده نمایید.
9. شاخص ۳۰ شرکت بزرگ
این شاخص، بیانگر عملکرد 30 شرکت بزرگ پذیرش شده در بازار بورس تهران میباشد. معیار انتخاب در این شاخص (که بر اساس استانداردهای جهانی طراحی شده است) اندازه و ارزش روز شرکت میباشد. ارزش روز یک شرکت از حاصلضرب قیمت پایانی سهام در تعداد کل سهام شرکت به دست میآید.
شاخص 30 شرکت بزرگ، میانگین تغییرات قیمت سهام این شرکتهای بزرگ موجود در بازار بورس را نشان میدهد. با وجود اینکه این شرکتها، تنها کمتر از 10% شرکتهای بازار را تشکیل دادهاند، اما بیش از 70% ارزش بازار را در اختیار دارند. از شاخص سرمایه گذاری چیست؟ این رو، تغییرات قیمت آنها تأثیر قابل توجهی بر میزان شاخص کل خواهد داشت.
ملاک انتخاب شرکت ها
همانطور که گفته شد، معیار انتخاب شرکتها ارزش بازار و قدرت نقدشوندگی سهام آنها میباشد. برای انتخاب این 30 شرکت، ابتدا فهرستی از صد شرکت بزرگ پذیرش شده فعال در بازار بورس تهران تهیه میشود. در این فهرست، شرکتها بر اساس ارزش بازار آنها و به ترتیب از بیشترین به کمترین مرتب شدهاند. حال از میان آنها، سی شرکت که دارای شرایط زیر باشند را انتخاب مینماییم:
- گذشت بازه زمانی (حداقل سه ماه) از پذیرش و معامله سهام شرکتها در بازار بورس اوراق بهادار
- دارا بودن سهام شناور آزاد (حداقل به میزان 10%)
- دارا بودن بیش از 25% میانگین ارزش ماهانه معاملات همان دوره صد شرکت بزرگ بازار نسبت به ارزش ماهانه معاملات شش ماه گذشته آنها
* با مراجعه به سایت tsetmc.com میتوانید اسامی این 30 شرکت بزرگ شاخص را مشاهده نمایید.
سخن آخر
در مقاله ارائه شده به توضیح جامعی از مهمترین شاخص های بازار بورس تهران پرداخته شد. سرمایهگذاران میتوانند با بررسی و تحلیل شاخص ها به دیدی کلی از وضعیت بازار دست یابند. به عبارتی، شما برای یافتن صنعت و گروه مناسب جهت سرمایهگذاری، میتوانید از شاخص ها برای مقایسه آنها استفاده نمایید. البته باید دقت داشت که، سرمایهگذاری و خرید و فروش سهام نباید صرفاً با توجه به تغییرات روزانه شاخص باشد.
شاخص های بورس معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها، میتوان وضعیت گذشته و حال بورس را ارزیابی کرد.
در بورس تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی با نام TEDPIX نیز شناخته میشود. این شاخص همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانهها از آن به عنوان شاخص بورس تهران یاد میشود.
مارکت کپ چیست؟ - سرمایه گذاری آداس - معرفی و بررسی شاخص حجم بازار
با مطالعه مقاله ” شاخص مارکت کپ چیست؟ ” منتشر شده در مجله سرمایه گذاری آداس شما به طور کلی با شاخص مجموع کل سرمایه بازار آشنا می شوید. این سطح از آشنایی می تواند برای شما در سرمایه گذاری در بازارهای مالی کافی باشد. همراه مجله سرمایه گذاری آداس باشید برای پاسخ به سوال ” ارزش کل بازار چیست؟ “.
تعریف عبارت مارکت کپ یا ارزش بازار
عبارت Market cap سر واژه عبارت انگلیسی market capitalization است. به عبارت دیگر آن را ارزش کل بازار یا سرمایه کل بازار تعریف می کنند.
مارکت کپ چگونه محاسبه می شود؟
برای محاسبه شاخص مارکت کپ باید تعداد کل توزیع شده از یک دارایی را در قیمت لحظه ای آن ضرب کرد و عدد نهایی، ارزش کل بازار همان دارایی است.
محاسبه ارزش بازار دارایی های دیجیتال
برای محاسبه مارکت کپ یک ارز دیجیتال، تعداد توکن یا کوین های در گردش هر ارز دیجیتال را ضرب در قیمت لحظه ای آن می کنیم. به عنوان مثال اگر بیت کوین 18 میلیون کوین در گردش داشته باشد و قیمت هر کوین 1 دلار باشد، ارزش کل بازار بیت کوین، 18 میلیون دلار است.
محاسبه مارکت کپ برای یک سهام
برای محاسبه ارزش بازار یک کمپانی نیز همانند تمام دارایی ها در بازار های مالی، تعداد سهام ثبت شده آن نماد را در قیمت لحظه ای ضرب شود. به عنوان مثال اگر قیمت یک سهم از یک کمپانی 1 دلار باشد و تعداد سهام توزیع شده 1 میلیون عدد باشد، مارکت کپ آن سهام 1 میلیون دلار است.
محاسبه مارکت کپ کل بازار
همچنین همانند محاسبه ارزش بازار برای یک نماد یا ارزدیجیتال، می توان برای کل بازار نیز مجموع سرمایه را محاسبه کرد. برای بدست آوردن این شاخص نیز مانند دو شاخص قبل عمل می کنیم و مجموع سرمایه کل بازار مشخص می شود.
اهمیت بررسی مارکت کپ چیست؟
یکی از شاخص های مهم برای سرمایه گذاران حرفه ای بازارهای مالی، شاخص ارزش کل بازار است. این شاخص بیان گر قدرت نقد شوندگی دارایی را مشخص می کند. این موضوع برای معامله گران و سرمایه گذاران بسیار مهم است چرا که سرعت ورود و خروج از بازار یک تابع از میزان نقد شوندگی هر دارایی است.
از دیگر دلایل اهمیت شاخص ارزش کل بازار، تاثیر مستقیم آن در تصمیمات معاملاتی دارد. بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران نوپا در بازارهای مالی، شاخص قیمت را مهم ترین شاخص بررسی ارزش می دانند. در صورتی که شاخص ارزش کل بازار است که امکان حرکت قیمت را مشخص می کند.
بسیاری از دارایی ها در بازارهای مختلف مالی وجود دارند که همزمان با قیمت بسیار پایین، ارزش بازار بسیار زیادی دارند. به عنوان مثال ارز دیجیتال شیبا که قیمت بسیار پایینی دارد اما یکی از توکن ها با ارزش بازار بالا است.
دیدگاه شما