آشنایی با اندیکاتور کانال کلتنر + آموزش تصویری
کانال کلتنر Keltner channel با حروف اختصاری KC، نمایش داده می شود. این کانال کلتنر یک اندیکاتور مبتنی بر نوسان است و از سه خط جداگانه تشکیل شده است و برای تشخیص نوسانات قیمت سهم بر اساس رفتار قیمت و سطوح حمایت یا مقاومت مورد استفاده قرار می گیرد.
خط وسط یک میانگین متحرک, EMA است. خطوط اضافی در بالا و پایین EMA قرار دارند. باند بالا معمولا دو برابر محدوده متوسط واقعی ATR بالای EMA را تنظیم می کند و باند پایین تر معمولا دو برابر ATR زیر EMA را تنظیم می کند. باندها همان طور که با قیمت بالا و پایین می شود همانند فنر جمع و باز می شوند و فاصله بین آن ها تغییر می نماید.
برای تشخیص نوسانات قیمت سهم بر اساس رفتار قیمت و سطوح حمایت یا مقاومت مورد استفاده قرار می گیرد.
اندیکاتور کانال کلتنر برای اولین بار توسط چستر کلتنر در دهه ۱۹۶۰ میلادی کشف شد و بعد در دهه ۱۹۸۰ توسط لیندا بردفورد توسعه پیدا کرد. خطوط این کانال طبق روش ذیل محاسبه می گردد:
خط فوقانی = ATR)+ EMA ضریب)
خط زیرین = ATR) x EMA ضریب)
تفاوت بین یک کانال کلتنر و باندهای بولینگر
این دو شاخص کاملا شبیه یکدیگر هستند. کانال های Keltner از ATR برای محاسبه سطوح بالا و باند استفاده می کنند اما باند بولینگر به جای ATR از انحراف استاندارد استفاده می نمایند. زاویه اندیکاتور کانال کلتنر به شما کمک میکند که جهت یک روند را شناسایی کنید.
اگر نمودار قیمت به منطقهای بالاتر از نوار بالایی برسد، به خصوص در یک روند رو به بالا، نشاندهنده قدرت روند است و رسیدن قیمت به بخش پایینتر از نوار پایینی، ضعف در روند را به نمایش می گذارد.
سیگنال گیری
هنگامی که قیمت از باند بالایی خارج می شود، به دنبال موقعیت فروش باشید.
هنگامی که قیمت از باند پایینی خارج می شود، به دنبال موقعیت خرید باشید.
شما می توانید از کانال کلتنر در کنار سایر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال مانند اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)، سایر میانگین های متحرک یا نوارهای بولینگر، استفاده نمایید.
معرفی اندیکاتور کانال کلتنر (keltner channel indicator)
کانال کلتنر Keltner channel که با حروف اختصاری KC، نمایش داده می شود، اندیکاتوری محبوب در بین سرمایهگذاران است و یکی دیگر از ابزارهایی است که برای موفقیت در بورس به آن نیاز دارید.
این اندیکاتور مبتنی بر نوسان است و از سه خط جداگانه تشکیل شده است و برای تشخیص نوسانات قیمت سهم بر اساس رفتار قیمت و سطوح حمایت یا مقاومت مورد استفاده قرار می گیرد.
اندیکاتور کانال کلتنر چیست؟
اندیکاتور کانال کلتنر توسط چستر کلتنر ابداع شد. وی نخستین بار این اندیکاتور را در کتاب خود به نام “چگونه می توان از کالاها کسب درآمد کرد” ، معرفی کرد و و بعد در دهه ۱۹۸۰ توسط لیندا بردفورد توسعه پیدا کرد. نسخه ی توسعه یافته اندیکاتور کاملاً شبیه به باندهای بولینگر است از آنجاکه آن هم از سه خط تشکیل شده است:
خط میانی کانال Keltner یک میانگین متحرک نمایی (EMA) است و دو خط بیرونی به جای انحراف معیار (SD) براساس میانگین واقعی (ATR) محاسبه می شوند.
کانال های کلتنر ترکیبی از دو اندیکاتور دیگر، یعنی میانگین متحرک نمایی (EMA) و میانگین دامنه واقعی (ATR) است.قبل از اینکه به نحوه ی محاسبه کانال های کلتنر بپردازیم توضیح مختصری در مورد این دو میانگین میدهیم
میانگین متحرک نمایی، میانگین قیمتهای یک سهم در طی یک دوره زمانی است که در آن سهم قیمتهای جدیدتر بیشتر از قیمتهای قدیمیتر است. ATR و یا میانگین محدوده واقعی یک اندیکاتور نوسان است و اولین بار توسط ویلز ویلدر در سال ۱۹۷۸ معرفی شد .
به طور خلاصه محدوده واقعی برای یک روز تفاوت بین اوج و کف قیمت آن روز است و میانگین محدوده واقعی در یک دوره زمانی چند روزه به ما میانگین محدوده واقعی را میدهد. این دوره زمانی معمولا ۱۴ روز است.
حال که با اجزای کانال کلتنر آشنایی اندکی پیدا کردید، به سراغ فرمول محاسبه آن میرویم:
تعداد دورههای زمانیای که برای EMA تعیین میکنید به شما و نحوه کارتان در بورس بازمیگردد؛ اما برای معاملات روزانه معمولا بین ۱۵ تا ۴۰ روز مناسب است.
معمولترین ضریب برای ATR همانطور که گفته شد عدد ۲ است و نوار بالایی به اندازه دو برابر ATR بالاتر از EMA و نوار پایینی به اندازه دو برابر ATR پایینتر از EMA است.
این ضریب با توجه به سهمی که با آن کار میکنید، میتواند متفاوت باشد؛ برای مثال اعداد ۱٫۷ و ۲٫۳ نیز در معاملات دیده شده است؛ اما مقدار معمول همان عدد ۲ است. به طور کلی هرچه این ضریب بیشتر بشود، کانال بزرگتر و هرچه کوچکتر شود، کانال باریکتر است.
آموزش کار با اندیکاتور کانال کلتنر
زاویه اندیکاتور کانال کلتنر به شما کمک میکند که جهت یک روند را شناسایی کنید. یک کانال رو به رشد، افزایش قیمت و یک کانال رو به سقوط، کاهش قیمت را نشان میدهد که با توجه به استفاده از EMA این موضوع کاملا واضح است.
اگر نمودار قیمت به منطقهای بالاتر از نوار بالایی برسد، به خصوص در یک روند رو به بالا، نشاندهنده قدرت روند است و رسیدن قیمت به بخش پایینتر از نوار پایینی، ضعف روند را نشان میدهد.
سیگنال بعدی که میتوانیم از کانال کلتنر بگیریم تغییر ممنتوم یک روند است! بله در واقع با استفاده از یک اندیکاتور نوسان میتوانیم ممنتوم یک روند را مورد بررسی قرار دهیم. روش کار به این صورت است که اگر قیمت به طور مداوم به نوار بالایی برخورد کند؛ اما بعد از مدتها به سمت نوار پایینی برود، میتوانیم حدس بزنیم که روند رو به بالا در حال از دست دادن ممنتوم خود است.
از نوارهای اندیکاتور کانال کلتنر میتوان به عنوان سطوح مقاومت و حمایت در بازار بورس نیز استفاده کرد. در صورتی دائما بین نوار بالایی و پایینی نوسان داشته باشد، میتوان از نوارهای بالایی و پایینی به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده کرد. روش کار به این صورت است که اگر قیمت به نوار پایینی برسد، به فکر خرید و اگر به نوار بالایی برسد، به فکر فروش باشید.
سیگنال گیری:
- هنگامی که قیمت از باند بالایی خارج می شود، به دنبال موقعیت فروش باشید.
- هنگامی که قیمت از باند پایینی خارج می شود، به دنبال موقعیت خرید باشید.
تفاوت بین یک کانال کلتنر و باندهای بولینگر
تفاوت بین کانال کلتنر و نوارهای بولینگر این است که در کانال کلتنر از ATR برای تشکیل نوارهای بالا و پایین استفاده میشود؛ اما در نوارهای بولینگر از انحرافهای معیار بهره میبریم.
نحوه کار و تحلیل با استفاده از این دو اندیکاتور در تحلیل تکنیکال یکسان است؛ اما به دلیل محاسبات متفاوت، سیگنالها و اطلاعاتی که میتوانیم از هرکدام بگیریم، فرق میکند.
«کانالهای کلتنر»، راه موفقیت در تشخیص صحیح بازار
اگر به دنبال کسب موفقیت روزانه در زندگی تجاری خود هستید، بهتر است به سراغ استراتژی تعیین شده از سوی شاخص کلتنر (Keltner) بروید. با توجه به شرایط بازار فارکس که دائما در حال تغییر است، سیستم کانال کلتنر میتواند به سود آوری بیشتر برای شما کمک کند و از این روش برای استفاده در ارزهای دیجیتال می توانید استفاده نمایید.
در نوشتار حاضر بر آن هستیم تا روش استفاده قدم به قدم از استراتژی تجاری کلتنر را به شما آموزش دهیم. اعتقاد ما این است که در صورت موفقیت شما در یادگیری این استراتژی، مطمئنا در حرفه خود موفق خواهید شد. به محض اینکه پایه و اساس کلتنر را فرا بگیرید، موفق به اتخاذ تصمیمات تجاری بهتر و مطمئن تر خواهید شد.
البته شاخصههای این استراتژی ها می بایست با شاخصه های فنی نیز انطباق داشته باشند. اکنون به دنبال این هستیم که بدانیم چگونه باید با کانالها کلتنر به مبادله تجاری پرداخت و این کانالها چگونه به شما کمک خواهند کرد تا شکل تجارت خود را تغییر دهید.
چگونه می توان با کانالهای کلتنر تجارت کرد؟
کانال کلتنر یک شاخصه فنی است که در طبقه «شاخص های پاکت نامه ای» قرار دارند. این کانالها در حقیقت نوعی کانال دینامیک به حساب می آیند که در بر گیرنده بازه قیمت در یک محدوده مشخص هستند.
کانالهای کلتنر یک شاخص فرار بوده که شامل یک معدل تعریفی بوده که حدود حد اقلی و حد اکثری بر مبنای آن تنظیم می شوند.
این کانالها به شما کمک می کند تا بتوانید میزان فراریت بازار را سنجیده، گرایش فعلی آن را ارزیابی کرده و همچنین توسعه فعالیتهای تجاری مختلف، عقب نشینیها و برگشتها را به شما نشان میدهد. همچنین میتوانید با کمک کانال های کلتنر وارد یک فعالیت تجاری شده و یا از آن خارج شوید.
کانال کلتنر ایجاد شده توسط شما اساسا نوعی شاخص پاکتی از قیمت را برای شما فراهم کرده که ساز و کار آن شباهت بسیاری به شاخص بولینگر بندز (Bollinger Bands) دارد. تفاوت میان این دو شاخص آنجاست که کانال های کلتنر بر اساس ATR یا همان بازه متوسط صحیح کار می کند؛ درحالیکه بولینگر برندز بر اصل انحراف معیار مبتنی است.
اگر بخواهید اطلاعات فنی بیشتری در خصوص این کانال ها کسب کرده و اصول ریاضی شاخص فراریت را متوجه شوید، می توانید به فرمول زیر مراجعه کنید:
- باند میانی= ارزش متوسط تعریفی تحرک در ۲۰ دوره
- پاکت بالایی= ارزش متوسط تعریفی تحرک در ۲۰ دوره + ارزش تکثیری ATR
- پاکت پایینی= ارزش متوسط تعریفی تحرک در ۲۰ دوره + ارزش تکثیری ATR
چگونگی تفسیر شاخص فراریت کلتنر
در دوره های زمانی مختلف، زمانی که قیمت به بخش پاکت بالایی رسیده و باند بالایی نیز حرکت به سمت بالا را نشان می دهد، این نشان دهنده روند صعودی قدرتمند است. به عبارت دیگر، قیمت به طور مداوم در امتداد نوار بالایی در حال پیشروی است.
سیستم کانال کلتنر
زمانی که باندهای کلتنر به صورت صاف بوده و به شکل افقی در حال حرکت است، این به معنای ثبات قیمت ها در بازار است. در حقیقت قیمت ها در این حال بین پاکت بالایی و پایینی و آن هم بدون به جای گذاشتن الگویی ثابت، در حال حرکت است.
چگونه با استفاده از کانالهای کلتنر تجارت کنیم
یکی دیگر از اپلیکیشن های ملی تجاری که میتواند از شاخص کانال کلتنر منشاء بگیرد، امکان اندازی گیری تغییر جهت حرکت منحنی است. شاخص کانال کلتنر منبع مناسب اطلاعاتی برای تشخیص حرکت نمودار به سمت پایین یا همان عقب نشینی بازار است.
اکنون، پیش از ارائه هر گونه توضیح اضافی در این خصوص، یک قلم و کاغذ برداشته و قوانین استراتژی غربالگری را یادداشت نمایید. در نوشتار حاضر، می خواهیم به عنوان یک خریدار از سیستم کلتنر استفاده کنیم.
سیستم کانال کلتنر
بازار فارکس از یک ضرب آهنگ طبیعی برخوردار است که همین مساله منجر به حرکت نوسانی بازار به سمت ثبات بیشتر و یا بر عکس خواهد شد. اما به هر حال باز هم شما با پارهای از انواع نوسانات مواجه هستید که ثبات بازار را بر هم میزند. اینجا همان جایی است که سیستم کرتنل به کمک شما آمده تا به یک تاجر موفق بدل شوید.
شاخ کانال کلتنر ابزاری بسیار مناسب به حساب میآید. اما زمانی بهینه شده و راندمان آن بالاتر می رود که با شاخصهای دیگر تلفیق شود.
از آنجاکه شاخص کانال کلتنر ماهیتا کند است، ما میتوانیم از ابزاری ثانویه مانند شاخص ADX جهت تاثیر گذاری بیشتر استفاده کنیم. این دو شاخص به کمک یکدیگر به ما کمک میکنند تا افول شدید بازار را تشخیص دهیم.
با استفاده از ADX میتوانیم قدرت شکست بازار را نیز اندازه گیری کنیم. به طور کلی، خوانش ADX بالای ۲۰ سطح، آغاز روند صعودی / نزولی است. هر گونه خوانش زیر ۲۰ سیگنال یک دوره ادغام است.
ADX باید ادامه یابد تا نشان دهد که روند پیشرفت بازار با قدرت پیش میرود. هنگامی که کانال کلتنر همراه با شاخص ADX مورد استفاده قرار گیرد، میتوانید روند توقف تجاری را نیز به صورت دقیق تشخیص دهید.
تعیین محدوده تجاری بازارها با استفاده از کانال کلتنر
میتوانید از تفاوت در نحوه استفاده از سیستم کانال Keltner در ترکیب با سایر شاخصهای فنی استفاده کنید. قیمتها در واقع هیچگاه به باندهای بالایی و پایینی نمیرسند و همواره بین پاکت های بالایی و پایینی در حرکت هستند. زمانیکه بازار متغیر و بی ثبات است، شما شاهد خواهید بود که قیمتها به یکباره سقوط میکنند. اما عمدتا در بازار با ثبات، قیمت ها در باند میانی به سر می برند.
توجه داشته باشید که هنگام بروز بی ثباتی در رفتار بازار، حتما باید از یک شاخص فنی دیگر نیز در کنار کلتنر استفاده کنید تا بتوانید ارزیابی صحیحی از بازار داشته و بخش های سود آور را تشخیص دهید.
از آنجاکه فارکس عمده وقت خود یعنی حدود ۷۰ درصد از زمان خود را صرف حفظ ثبات بازار میکند، لازم است که یک استراتژی تجاری مناسب برای عرضه در این بازار داشته باشید.
برای طیف وسیعی از فعالیتهای تجاری، ما مایل به استفاده از کانال کلتنر در تلفیق با یک شاخص RSI دو زمانه هستیم. هنگام تلفیق این دو شاخص، میتوانیم نقاط بالا و پایین نمودار را با محاسبه دقیق تری تعیین کرده و درصد خطای خود را کاهش دهیم.
در ادامه به برخی قوانین استفاده از کلتنر اشاره خواهیم کرد که شما را به سمت اتخاذ بهترین تصمیات تجاری سوق می دهند:
- پاکتهای کلتنر برای حفظ ثبات باید به صورت صاف و خطی در آیند
- قیمتها باید پایین تر از سطح باند میانی حرکت کنند
- از دست دادن توقف محافظت می تواند در طرف دیگر باند کلتنر پنهان شود.
- برای دستیابی به سود بلند مدت در بازار، لازم است تا شاخص RSI شما به ۹۰ برسد
عقب نشینی تجاری با استفاده از کلتنر
بازاریابی تجاری موفق میتواند تنها با وجود یک روند قوی در بازار حاصل شود. با استفاده از شاخص کانال کلتنر میتوانیم بررسی کنیم که چگونه قیمت در اطراف پاکتهای بالایی و پایین تر حرکت میکند، تا از این طریق بتوانیم رفتار بازار و قدرت گرایش آن را تشخیص دهیم.
همانطور که متوجه شدید، هنگامیکه قیمتها به یکی از دو باند نزدیک شده و یا به سمت یکی از آنها می خزد، شاهد گرایشی قوی در بازار خواهیم بود.
اما در مجموع برای زمان بندی بهتر انجام فعالیت های تجاری، میتوانیم از شاخص Stochastic RSI در تلفیق با شاخص کلتنر استفاده کنیم تا تاثیر گذاری ارزیابیمان بهتر شود.
درس ۱۰۶ : فشار TTM
در این درس، اطلاعات بسیار مفیدی دربارهی اندیکاتور TTM Squeeze، و محاسبات و پارامترهای آن ارائه میشود.
فشار TTM یا TTM Squeeze
نوع اندیکاتور: مستقل
نوع نمودار: صرفا نمودارهای تعاملی
فشار TTM یک اندیکاتور نوسان و مومنتوم است که توسط جان کارتر ابداع شد؛ این اندیکاتور از گرایش قیمت به شکست شدید، پس از تثبیت در یک محدودهی معاملاتی کمنوسان، بهره میگیرد.
مولفهی نوسان در اندیکاتور فشار TTM با استفاده از باند بولینجر و کانال کلتنر، میزان فشرده شدن قیمت را اندازهگیری میکند. چنانچه باندها یا نوارهای بولینجر کاملا در کانالهای کلتنر محصور شوند، نشاندهندهی یک دورهی بسیار کمنوسان است. به این وضعیت «فشار یا squeeze» گفته میشود. وقتی باندهای بولینجر از هم باز میشوند و به بیرون از کانال کلتنر باز میگردند، این فشار یا squeeze برداشته میشود: نوسان افزایش مییابد و قیمتها احتمالا از آن محدودهی معاملاتی پرفشار و کمنوسان به یک جهت دیگر شکسته میشوند. وجود یا عدم وجود فشار به صورت نقطههای کوچکی روی خط صفر در اندیکاتور نشان داده میشود: نقاط قرمز نشاندهندهی وجود فشار، و نقاط سبز نشاندهندهی عدم فشار هستند.
همچنین، اندیکاتور فشار TTM برای نشان دادن جهت حرکت مورد انتظار در هنگام برداشته شدن فشار، از یک اسیلاتور مومنتوم استفاده میکند. این هیستوگرام اطراف خط صفر نوسان میکند؛ افزایش مومنتوم به بالای خط صفر نشاندهندهی فرصتی برای اتخاذ پوزیشن لانگ، و کاهش مومنتوم به زیر خط صفر نیز نشاندهندهی فرصتی برای پوزیشن شورت است.
اندیکاتور فشار TTM دارای هر دو مولفهی نوسان و مومنتوم است. وقتی شرایط نوسان برای خرید مناسب باشند، نقاط فشار (Squeeze) سیگنال میدهند؛ هیستوگرام مومنتوم جهت معامله (لانگ یا شورت) را نشان میدهد.
وقتی سطوح نوسان پایین باشند، نقاط فشار (Squeeze) قرمز رنگ خواهند شد. وقتی نوسان افزایش یابد و باندهای بولینجر به اندازهای از هم فاصله بگیرند که به خارج از کانالهای کلتنر بروند، فشار (Squeeze) برداشته میشود و نقاط فشار سبز رنگ خواهند شد. جان کارتر توصیه میکند، پس از یک یا چند نقطهی قرمز، به محض مشاهدهی یک نقطهی سبز اقدام به خرید کنید.
هیستوگرام مومنتوم به تعیین جهت معاملاتیتان کمک میکند. چنانچه مومنتوم بالای خط صفر و در حال افزایش باشد (ستونهای آبی کمرنگ)، وارد پوزیشن لانگ شوید؛ و اگر هیستوگرام زیر خط صفر و در حال کاهش باشد (ستونهای قرمز پررنگ)، نشاندهندهی فرصتی برای پوزیشن شورت خواهد بود.
برای سهولت در تفسیر، ستونهای هیستوگرام به شیوهای خاص رنگآمیزی شدهاند. ستونهای بالای خط صفر آبی رنگ، و ستونهای پایین خط صفر قرمز رنگ هستند. به علاوه، ستونی که پایینتر از ستون قبلی باشد، به رنگ تیرهتر در میآید (آبی یا قرمز پررنگتر)، و ستونی که بالاتر از ستون قبلی باشد، به رنگ روشنتر در میآید (آبی یا قرمز کمرنگتر).
حرکات قیمت پس از برداشته شدن یک فشار معمولا تا ۸ الی ۱۰ ستون ادامه پیدا میکنند. وقتی هیستوگرام تغییر جهت میدهد و شروع به بازگشت به سمت خط صفر میکند، سیگنال خرید صادر میشود.
همچنین، از هیستوگرام مومنتوم برای تعیین نقاط خاص خروج نیز میتوان استفاده کرد. کارتر توصیه میکند، وقتی دو ستون با رنگ جدید داشتید، اقدام به فروش کنید. برای مثال، اگر فشار برداشته شد و ستونها به رنگ آبی روشن در آمدند (بالای خط صفر و در حال افزایش)، وقتی دو ستون به رنگ آبی تیره (بالای خط صفر و در حال کاهش) را در یک ردیف مشاهده کردید، کارتر توصیه میکند اقدام به فروش کنید.
از اندیکاتور فشار TTM میتوان در بسیاری از چارچوبهای زمانی استفاده کرد. بسیاری از تحلیلگران برای تایید تشخیصهایشان، یک سهام را در چند چارچوب زمانی بررسی میکنند. برای مثال، اگر فشار در دو نمودار روزانه و ساعتی، در یک زمان، برداشته شود، در مقایسه با برداشته شدن فشار، فقط در یک چارچوب زمانی، سیگنال قویتری صادر میکند.
محاسبه
دو مولفه در اندیکاتور فشار TTM برای محاسبه وجود دارند: نقاط روشن/خاموش فشار (یعنی ایجاد یا برداشته شدن فشار) و هیستوگرام مومنتوم.
نقاط روشن/خاموش فشار
ابتدا، باندهای بولینجر را برای سهام مورد نظرتان محاسبه کنید. کارتر از تنظیمات استاندارد بولینجر، یعنی ۲۰ دوره و ۲ انحراف محاسبات کانالهای کلتنر معیار استفاده میکند، ولی شما میتوانید این پارامترها را بر حسب نیازهای معاملاتیتان تنظیم کنید.
دوم، کانالهای کلتنر را نیز برای سهامتان محاسبه کنید. کارتر از ۲۰ دوره برای میانگین متحرک و ATR، و ۱.۵ برای ضریب ATR استفاده میکند، ولی این پارامترها را نیز میتوانید تغییر دهید.
وقتی مقادیر نوارها یا باندهای بالایی و پایینی بولینجر و کانالهای کلتنر را محاسبه کردید، استفاده از فرمول وضعیت فشار برایتان آسان خواهد بود. اگر هر دو حالتِ زیر صحیح باشند، فشار در دورهی مورد نظر وجود دارد:
بولینجر باند بالا < کانال کلتنر بالا
بولینجر باند پایین > کانال کلتنر پایین
اگر دو حالت بالا اتفاق نیفتاده باشند (یک یا هر دو باند بولینجر خارج از کانال کلتنر باشند)، آنگاه فشار در آن دوره برداشته شده است.
هیستوگرام مومنتوم
اندیکاتور فشار TTM دارای یک اسیلاتور مومنتوم هموار نیز هست که جهت احتمالی شکست را نشان میدهد. ابتدا، خط وسط دونچیان را برای تعداد مشخصی از دورههای مومنتوم (به صورت پیشفرض از ۲۰ استفاده میشود) محاسبه کنید:
۲ / (پایینترین کف در ۲۰ دوره + بالاترین سقف در ۲۰ دوره)
سپس، میانگین متحرک سادهی قیمت پایانی را برای تعداد مشخصی از دورههای مومنتوم (بنابراین، به صورت پیشفرض، یک میانگین متحرک سادهی ۲۰ دورهای از قیمت) محاسبه کنید.
اکنون، با استفاده از فرمول زیر، اختلاف میان قیمت پایانی و میانگین خط میانی دونچیان و مقدار میانگین متحرک را حساب کنید:
(۲ / (SMA + خط میانی دونچیان)) - قیمت پایانی
در نهایت، حاصل این محاسبه را با استفاده از رگرسیون خطی هموار کنید. فرمول رگرسیون خطی فراتر از سطح این مقاله است، ولی لازم است با توجه به دادههای موجود، به دنبال مناسبترین خط بگردید. مقادیر هیستوگرام مومنتوم نشان میدهند قیمت مورد انتظار چهقدر بالاتر یا پایینتر از میانگین است.
ارزیابی روند با استفاده از بولینگر باندها
بولینگر باندها (Bollinger Bands) نوعی شاخص نمودار تحلیل تکنیکال هستند و توسط معامله گران در بسیاری از بازارها از جمله بازار سهام، آتی و ارز مورد استفاده قرار گرفته اند. این باندها که توسط جان بولینگر در دهه 1980 ایجاد شدند، آگاهی منحصربهفردی را در مورد قیمت و نوسانات ارائه میدهند. از جمله کاربرد بولینگر باند ها عبارت است از تعیین سطح اشباع خرید و فروش، ابزار پیروی از روند، و نظارت بر شکست ها.
نکات مهم
- بولینگر باند یک ابزار معاملاتی است که برای تعیین نقاط ورود و خروج یک معامله استفاده می شود.
- باندها اغلب برای تعیین شرایط اشباع خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرند.
- استفاده از باندها برای معامله یک استراتژی پرخطر است، زیرا شاخص بر قیمت و نوسانات تمرکز می کند، اما بسیاری از اطلاعات مرتبط دیگر را نادیده می گیرد.
- بولینگر باند ها یک ابزار معاملاتی نسبتاً ساده هستند و بین معامله گران حرفه ای و خانگی بسیار محبوب اند.
محاسبه بولینگر باند ها
بولینگر باند ها از سه خط تشکیل شده اند. یکی از محاسبات رایج تر، از میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می کند. باند بالایی با محاسبه باند میانی و افزودن دو برابر انحراف استاندارد روزانه به آن مقدار محاسبه می شود. باند پایین با در نظر گرفتن باند میانی منهای دو برابر انحراف استاندارد روزانه محاسبه می شود.
فرمول بولینگر باند به شکل زیر است:
BOLU= بولینگر باند بالایی
BOLD = بولینگر باند پایینی
TP(قیمت روزانه)=(سقف قیمتی+ کف قیمتی+ قیمت پایانی)/3
n=تعداد روزها در دوره هموارسازی
m= تعداد انحرافات استاندارد
σ[TP,n]=انحراف استاندارد در n دوره آخر TP
استراتژی اشباع خرید و اشباع فروش
شناسایی شرایط اشباع خرید یا فروش بازار، رویکردی رایج در هنگام استفاده از بولینگر باندها است. هنگامی که قیمت دارایی به زیر باند پایینی بولینگر باندها میرسد، قیمت به شدت کاهش یافته و در آستانه جهش است. از سوی دیگر، زمانی که قیمت به بالای باند بالایی میشکند، ممکن است بازار اشباع خرید شده باشد و در آستانه پولبک باشد.
استفاده از باندها به عنوان شاخص های اشباع خرید/فروش بر مفهوم بازگشت میانگین قیمت متکی است. طبق بازگشت میانگین اگر قیمت شدیدا از میانگین انحراف داشته باشد، در نهایت به قیمت میانگین برمی گردد.
نکته: بولینگر باند باند ها قیمت دارایی هایی را که از میانگین منحرف شده اند، شناسایی می کنند.
در بازارهای یکنواخت، استراتژیهای بازگشت به میانگین میتوانند به خوبی کار کنند، محاسبات کانالهای کلتنر زیرا قیمتها بین دو باند مانند یک توپ جهنده حرکت میکنند. با این حال، بولینگر باندها همیشه سیگنال های خرید و فروش دقیقی ارائه نمی دهند. برای مثال، در طول یک روند قوی، معاملهگر ممکن است در جهت اشتباهی معامله کند، زیرا این اندیکاتور میتواند سیگنالهای اشباع خرید یا فروش را خیلی زود شناسایی کند.
برای کمک به رفع این مشکل، یک معاملهگر میتواند به جهت کلی قیمت نگاه کند و سپس فقط سیگنالهای معاملاتی را دریافت کند که معاملهگر را با روند همسو میکند. به عنوان مثال، اگر روند نزولی است، تنها زمانی که باند بالایی نقاط لمس قیمت زده شده است، موقعیت های شورت باز کنید. در صورت تمایل می توان از باند پایینی همچنان به عنوان خروجی استفاده کرد، اما موقعیت لانگ جدید باز نمی شود زیرا این به معنای مخالفت با روند است.
چندین باند را برای آگاهی بیشتر ایجاد کنید
همانطور که جان بولینگر اذعان کرد، «نقاط لمس قیمت باند ها سیگنال نیستند.» نقاط لمس قیمت بولینگر باند بالایی به خودی خود یک سیگنال فروش نیست. نقاط لمس قیمت بولینگر باند به خودی خود یک سیگنال خرید نیست. در آن بازارها، معامله گرانی که به طور مداوم سعی می کنند «در سقف بفروشند» یا «در کف بخرند» با کاهش قیمت، یا حتی بدتر از آن، زیان های فزاینده مواجه می شوند، زیرا قیمت ها بیشتر و بیشتر از سطح ورودی اصلی معامله گر دور می شوند.
بولینگر باند انحراف را اندازه گیری می کند، به همین دلیل است که نشانگر می تواند در تشخیص روند بسیار مفید باشد. با تولید دو مجموعه بولینگر باندها، یک مجموعه با استفاده از پارامتر «یک انحراف استاندارد» و دیگری با استفاده از ایجاد «دو انحراف استاندارد»، میتوانیم قیمت را به روشی کاملاً جدید بررسی کنیم. این بولینگر باند، «باند» نامیده میشود.
به عنوان مثال، در نمودار زیر، می بینیم که هرگاه قیمت بین بولینگر باند های بالا +1 SD و +2 SD از میانگین باقی بماند، روند صعودی است. بنابراین، می توانیم آن کانال را به عنوان «منطقه خرید» تعریف کنیم. برعکس، اگر کانال های قیمتی در محدوده بولینگر باندهای -1 SD و -2 SD باشد، در «منطقه فروش» قرار دارد. در نهایت، اگر قیمت بین باند +1 SD و باند SD -1 منحرف شود، اساساً در حالت خنثی است و میتوان گفت که در قلمروی ناشناخته قرار دارد.
بولینگر باند ها با افزایش و کاهش نوسانات، به محاسبات کانالهای کلتنر طور فعال با افزایش و کاهش قیمت سازگار می شوند. بنابراین، باندها به طور طبیعی در هماهنگی با قیمت، پهن تر و باریک می شوند و یک پوشش روند بسیار دقیق ایجاد می کنند.
ابزاری برای تریدرها و فیدرهای روند
پس از ارزیابی قوانین اصلی «باندهای» بولینگر، اکنون میتوانیم به این موضوع بپردازیم که چگونه میتوان از این ابزار تکنیکال، هم برای تریدرها که به دنبال کسب سود از مومنتوم هستند و هم برای فیدرها که دوست دارند از خستگی روند یا بازگشت ها سود ببرند، استفاده کرد. با بازگشت به نمودار بالا، میتوانیم ببینیم که معاملهگران روند چگونه پس از ورود قیمت به «منطقه خرید» پوزیشن خرید اتخاذ خواهند کرد. آنها میتوانند در معاملات باقی بمانند، زیرا «باندهای» بولینگر بیشتر حرکت قیمتی صعودی را در بر میگیرد.
در نقطه خروج، هر معامله گر حقیقی متفاوت عمل میکند، اما احتمالا اگر شمع در نمودارهای شمعی قرمز شود و بیش از 75 درصد بدنه آن زیر «منطقه خرید» باشد، یک پوزیشن لانگ بسته شود. «با استفاده از قانون 75 درصد، در آن نقطه، قیمت به وضوح از روند خارج می شود، اما چرا اصرار دارید که شمع قرمز باشد؟ دلیل شرط دوم این است که حرکت سریع نزولی مانع از «بیرون کردن» معامله گر روند از روند شود و در پایان دوره معاملاتی به «منطقه خرید» بازگردد.
توجه داشته باشید که چگونه، در نمودار زیر، معاملهگر میتواند در بیشتر دورههای روند صعودی باقی بماند و تنها زمانی خارج شود که قیمت در بالای محدوده جدید تثبیت شود.
«باند» بولینگر همچنین می تواند برای معامله گرانی که دوست دارند با کمک به شناسایی چرخش قیمت، از فرسودگی روند استفاده کنند، ابزار ارزشمندی باشد. با این حال، توجه داشته باشید که معاملات خلاف روند به حاشیه خطای بسیار بیشتری نیاز دارد، زیرا روندها اغلب قبل از معکوس شدن، چندین بار برای ادامه روند تلاش می کنند.
در نمودار زیر، می بینیم که یک معامله گر فیدر، با استفاده از بولینگر باند قادر خواهد بود اولین نشانه ضعف روند را به سرعت تشخیص دهد. با مشاهده اُفت قیمت ها از کانال روند، معامله گر ممکن است تصمیم بگیرد که از بولینگر باند با فروش نقاط لمس قیمت بعدی بولینگر باند استفاده کند.
قرار دادن حد ضرر درست بالای سقف های قیمتی، تضمین میکند که معاملهگر متوقف شود، زیرا خریداران سعی میکنند روند را ادامه دهند در نتیجه قیمت اغلب در بالاترین سطح اخیر حرکت میکند. درعوض، گاهی اوقات عاقلانه است که پهنای ناحیه «بی طرف» (فاصله بین 1+ و –1 SD) را اندازه گیری کرده و آن را به باند بالایی اضافه کنید. با استفاده از نوسانات بازار برای کمک به تعیین سطح حد ضرر، معاملهگر میتواند پس از شروع کاهش قیمت، در معاملات شورت باقی بماند.
استراتژی فشرده سازی باندهای بولینگر
استراتژی فشار (squeeze strategy) یکی دیگر از استراتژی های است که میتوان از بولینگر باندها استفاده کرد. فشار زمانی اتفاق میافتد که قیمت به شدت در حرکت بوده و سپس تثبیت شده و حرکات قابل توجهی دارد.
یک معامله گر می تواند به صورت بصری تشخیص دهد که قیمت یک دارایی در حال تثبیت است، زیرا باندهای بالا و پایین به هم نزدیک می شوند. به این معنی که نوسانات دارایی کاهش یافته است. پس از یک دوره تثبیت، قیمت اغلب در هر دو جهت حرکت بزرگتری انجام میدهد، در بهترین حالت در حجم بالا. افزایش حجم در یک شکست، نشانه آن است که معامله گران با پول خود روند را حمایت میکنند تا قیمت در جهت شکست به حرکت خود ادامه دهد.
هنگامی که قیمت از باند بالا یا پایین عبور می کند، معامله گر به ترتیب دارایی را می خرد یا می فروشد. معمولا دستور حد ضرر در خارج از تثبیت در آنسوی شکست قرار می گیرد.
مقایسه شاخص کلتنر (Keltner) با بولینگر
بولینگر باندها و کانال های کلتنر (Keltner) شاخص های متفاوت، اما مشابهی هستند. در اینجا نگاهی به تفاوت آنها ها میاندازیم تا بتوانید تصمیم بگیرید که کدام یک مناسب شما است.
بولینگر باندها از انحراف استاندارد دارایی زیربنایی استفاده میکنند، اما کانالهای کلتنر از میانگین محدوده واقعی (ATR) استفاده میکنند که بر اساس دامنه معاملات در اوراق بهادار، نوسانات را اندازه گیری میکنند. جدای از نحوه ایجاد باندها یا کانال ها، تفسیر این شاخص ها به طور کلی یکسان است.
از آنجایی که کانالهای کلتنر از میانگین محدوده واقعی به جای انحراف استاندارد استفاده میکنند، مشاهده سیگنالهای خرید و فروش بیشتر در کانالهای کلتنر نسبت به زمانی که از بولینگر باندها استفاده میشود، معمول است.
نکته: هیچ شاخص تکنیکالی، بهتر از دیگری نیست. انتخاب آنها به استراتژی های هر فرد و کارایی آنها بستگی دارد و کاملا شخصی است.
سخن آخر
کاربردهای متعددی برای بولینگر باندها وجود دارد، از جمله استفاده از آنها برای شناسایی شرایط اشباع خرید و فروش بازار. معاملهگران همچنین میتوانند چندین باند اضافه کنند، که به برجسته کردن قدرت حرکت قیمت کمک میکند. راه دیگر برای استفاده از باندها، جستجوی فشردگی نوسانات است. این فشردگی ها معمولاً با افت قیمت قابل توجهی همراه هستند. بولینگر باندها نباید با کانال های کلتنر اشتباه گرفته شوند. این دو شاخص مشابه هستند، اما دقیقا شبیه هم نیستند.
دیدگاه شما