ترس و هیجان در معاملات


سرمایه‌گذاران می‌توانند با بی‌توجهی به دیدگاه‌های شخصی و نگاهی منطقی به شرایط و سرمایه، بر ذهنیت احساسی خود غلبه کنند. در حقیقت باید سرمایه خود را کاملاً بی‌اهمیت بدانید یا به آن به چشم سرمایه دیگران نگاه کنید. در این حالت دیگر ترس از دست دادن دارایی‌های خود را نخواهید داشت و منطقی‌تر معامله خواهید کرد. همچنین در زمان کسب سود دچار احساس طمع نخواهید شد و در موقعیت مناسب از بازار خارج می‌شوید.

رفتار هیجانی در بازارهای مالی

رفتار هیجانی در بازارهای مالی

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به عنوان مثال از ترس اینکه از یک بازار خاص عقب نمانید، بدون تحلیل و آموزش و تنها از روی هیجان، به همراه دیگران وارد آن بازار شده باشید. به عنوان مثال وقتیکه شاخص بورس به محدوده 2 میلیون واحد در مرداد 99 رسید، خیلی از مردم از ترس اینکه دارایی های ریالی آن ها کم ارزش تر نشود و یا اینکه از سود این بازار جا نمانند، بدون شناخت بازار یا داشتن تحلیل اقدام به خرید سهام کردند. بعد از مدتی آن ها متوجه شدند که در جایی وارد این بازار شدند که به اصطلاح "سقف قیمتی" بازار بوده است و پس از آن بورس وارد یک روند ریزشی طولانی مدت شد و این افراد یا با زیان های ترس و هیجان در معاملات بزرگ از بازار خارج شدند و یا اینکه آن بخش از سرمایه خود که وارد ضرر شده است را با دید سرمایه گذاری بلندمدت رها کردند. اینگونه رفتارها را تحت عنوان رفتار هیجانی در بازارهای مالی می شناسند.

رفتار هیجانی در بازارهای مالی از کجا ایجاد می شود؟

دلیل رفتار هیجانی در بازارهای مالی

امکان رخ دادن عکس رفتار گفته شده در بالا نیز وجود دارد. به این معنی که افراد در کف قیمتی و درست زمانی که شرایط یک بازار چه از نظر تکنیکال و چه از نظر بنیادی آماده صعود می باشد، از ترس زیان بیشتر دارایی خود را حراج می کنند.

مثال های زیادی از این مدل رفتارها می توانید در ذهنتان از تجربه شخصی یا چیزهایی که از دیگران شنیده اید، به یاد بیاورید. رفتار هیجانی در بازارهای مالی به این معنا است که یک سری از مردم بنا به دلایلی که گفته شد، بدون شناخت و تحلیل و تنها از روی احساسات در سقف قیمتی وارد بازار شده و یا در کف از آن خارج می شوند.

عموما رفتار هیجانی در بازارهای مالی به این دلیل است که مردم یک اصل مهم را نمی دانند. این اصل می گوید که بازار همیشه وجود دارد. براساس این اصل، همواره می توانیم از بازارهای مالی سود بگیریم و سرمایه خودمان را با سرمایه گذاری آگاهانه افزایش دهیم. متاسفانه گاهی اوقات، به علت ترسی که در دل افراد به دلیل عقب ماندن از کسب یک سود از بازاری مثل دلار (طلا یا بورس و. ) می افتد، افراد به صورت هیجانی وارد آن بازار می شوند. باید بدانیم که بعد از هر روند صعودی، طبیعت بازار یک روند اصلاحی یا حتی ریزشی را می طلبد. این یعنی ممکن است رفتار هیجانی شما باعث شود در نقطه ای وارد یک سهم یا بازار شوید که موجب ضرر کردنتان شود.

علاوه بر این، وقتیکه یک بازار را نشناسید و بدون آگاهی در آن سرمایه گذاری کنید و یا اینکه سرمایه ای که وارد کردید را نیاز داشته باشید یا آن را از کسی قرض گرفته و یا از بانک وام گرفته باشید، ممکن است باعث بروز رفتار هیجانی در شما شود.

یک مثال از رفتار هیجانی در بازارهای مالی

فرض کنید شما پولی که به آن نیاز دارید، یا پولی که از کسی قرض کرده اید را برای سرمایه گذاری در یک بازار وارد کنید. مثلا مبلغ 20 میلیون تومان از بانک وام گرفته باشید و برای اینکه این مبلغ را افزایش بدهید و به علاوه اقساط آن را هم پرداخت کنید، آن پول را وارد بورس می کنید. چون شما نیاز دارید که هر ماه مبلغی را به عنوان اقساط به بانک بپردازید، با اولین ضرر شما دچار ترس شده و می خواهید با معامله بعدی ضرر را جبران کنید و از روی هیجان و بدون تحلیل کافی وارد معامله بعدی شده و با معامله بعدی اتفاقا بیشتر وارد ضرر می شوید. این جریانات نهایتا احتمالا باعث ضرر بیشتر شما و رفتار هیجانی بیشتر در معاملات شما می شود.

جلوگیری از رفتار هیجانی در بازارهای مالی

جلوگیری از رفتار هیجانی در بازارهای مالی

اکنون که می دانید رفتار هیجانی در بازارهای مالی چیست، چگونه می توانیم از آن جلوگیری کنیم؟

در گام اول شما باید بدانید که همه سود بازار برای شما نیست. این اصل یکی از اصول مهم تمامی بازارهای مالی دنیا است. اگر برآیند یک بازار در طول یک سال 100 درصد سود باشد، شما نه می توانید این مقدار سود را کسب کنید و نه باید به دنبال این باشید که حتما به این اندازه سود سازی کنید.

این نکته را در نظر داشته باشید که اگر سود بانکی مثلا حدود 20 درصد سالیانه باشد و شما بتوانید با سرمایه گذاری در بازار بورس، 30 درصد سود کنید، در واقع فارغ از تورم موجود در جامعه که ارزش دارایی شما را کاهش می دهد، 10 درصد از سود بانکی نیز بیشتر سود کسب کرده اید و از باقی کسانی که پولشان را در بانک سپرده گذاری کرده اند، جلو افتاده اید.

در گام دوم، نکته مهمی که باید همیشه به آن توجه کنید این است که اصلاح قیمت ها همیشه و در هر بازاری اتفاق می افتد. این یعنی اگر به پولی نیاز دارید (مثلا اگر قرار است تا انتهای ماه پولی را به شخصی برگردانید) بهتر است آن را وارد بازار نکنید و همواره با سرمایه مازاد خود اقدام به سرمایه گذاری کنید. مثلا هیچ وقت با فروش خانه، ماشین و. اقدام به سرمایه گذاری نکنید.

در گام سوم، پیشنهاد ما به شما این است که بازاری که در آن درحال معامله هستید را بشناسید و روی آموزش خودتان سرمایه گذاری کنید. بعد از اینکه بازار را شناختید، برای خودتان یک استراتژی داشته باشید و براساس آن استراتژی معامله کنید. داشتن استراتژی معاملاتی باعث می شود که تا حد ممکن از رفتار هیجانی دوری کنید.

البته اینکه استراتژی معاملاتی داشته باشید یک نکته است و اینکه خودتان را پایبند به آن استراتژی کنید یک بحث دیگر؛ توصیه ما به شما این است که اگر براساس مطالعات و آموزش هایی که داشته اید، به یک استراتژی معاملاتی رسیده اید، به هر قیمتی که شده است به آن پایبند باشید و از رفتار هیجانی در بازارهای مالی دوری کنید. این کار حتی برای معامله گران با تجربه هم گاهی اوقات کار سختی است اما با کار کردن روی خودتان می توانید به این قابلیت برسید.

آیا رفتار هیجانی در بازارهای مالی در تحلیل تکنیکال دیده می شود؟

تشخیص رفتار هیجانی در بازارهای مالی از طریق تحلیل تکنیکال

همانطور که در مطالب مربوط به تحلیل تکنیکال خوانده ایم، می دانیم که یکی از اصول تحلیل تکنیکال این است که همه چیز در قیمت ها لحاظ شده است؛ پس ممکن است این سوال برای شما ایجاد شده باشد که آیا رفتارهای هیجانی بازار هم در این تحلیل دیده می شود؟

پاسخ ما به شما مثبت است، یعنی در تحلیل تکنیکال می توانید اثرات رفتارهای هیجانی را در بازار ببینید. بسیاری از تئوری هایی که اساس و پایه تحلیل تکنیکال هستند، روی این مطلب تاکید کرده اند و از جمله آن ها می توان به تئوری امواج الیوت و تئوری داو اشاره کرد.

جمع بندی

در این مقاله با مفهوم رفتار هیجانی در بازارهای مالی از جمله بورس آشنا شدیم. رفتارهای هیجانی در واقع یکی از ریسک های سرمایه گذاری می باشد که با تمرین و کار کردن روی خود، می توانیم آن را تا حد بسیار خوبی کاهش داده و کنترل کنیم. در این مقاله تعدادی از راهکارها و نکات را برای جلوگیری از بروز رفتار هیجانی بیان کردیم که برای داشتن یک سرمایه گذاری موفق، درک آن ها و پیروی از آن ها بسیار می تواند مفید باشد. بنابراین، برای عملکرد بهتر در معاملات خود بایستی از انجام رقتارهای هیجانی دوری کنید.

ترس و هیجان در معاملات

هیجان در معامله

معاملات ناگهانی بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید اتفاق می افتند. بیشتر مواقع یک شتاب دهنده باعث می شود یک تصمیم هیجانی بگیرید و بر اساس آن معامله کنید. وقتی این معاملات در جهت پیش بینی شده حرکت کنند احساس فوق العاده بودن می کنید، انگار از آسمان پول می بارد! اما اکثر مواقع، این معاملات خلاف جهت پیش بینی شده حرکت می کنند، آنجاست که به فکر فرو می روید که آیا همه ی مخاطرات را از قبل در نظر گرفته بودید؟

در پی یک معامله هیجانی چندین سناریو ممکن است رخ دهد. این سبک معامله می تواند باعث ترس و هیجان در معاملات گسترش ترس، خشم و ضرر شود. وقتی بازار خلاف جهت پیش بینی شده حرکت کند اولین احساسی که تجربه می کنید خشم است. خود را بخاطر ورود به این موقعیت و تصمیم گیری بر اساس هیجان سرزنش می کنید. اگر یک دنده باشید و ضرر را نپذیرید، خشم با ترس جایگزین می شود. ابتدا که وارد موقعیت شدید تنها چیزی که می دانستید این بوده است که سود می ترس و هیجان در معاملات کنید، اما حالا ناامید و بیم ناک شده اید.

شناختن شرایط روانشناسی منفی این سبک معاملات اولین قدم برای غلبه کردن بر آنهاست. اگر در حال ضرر کردن به مقداری بیش از مقداری که به آن عادت داشته اید هستید، طرز فکر معامله گریتان آسیب می بیند و ترس تبدیل به دلسردی می شود. در بدترین حالت با موقعیت باز شده ازدواج می کنید! ازدواج کردن با یک موقعیت ترس و هیجان در معاملات اصطلاحی است برای نشان دادن اینکه برای شما دیگر مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، فقط به این فکر می کنید که نهایتا سود می کنید. این سبک از رفتار معمولا وقتی اتفاق می افتد که معامله گران و سرمایه گذاران بدون استراتژی و تصمیم لحظه ای وارد موقعیت می شوند.

بهترین راه برای غلبه بر معاملات هیجانی این است که مطمئن باشید دارید از همان مدیریت ریسک همیشگی و منظمتان استفاده می کنید. بنابراین اگر همیشه با ریسک 2 درصد وارد معامله می شدید اینجا هم از همان 2 درصد استفاده می کنید و وارد معامله هیجانیتان می شوید.

در حرفه معامله گری زمان هایی هست که به خاطر ایمان به اینکه این موقعیت حتما جواب می دهد بیش از اندازه ریسک می کنید، اما این چنین نمی شود. این مهم است که درک کنید در بازارها، گاهی وقت ها در شرایط غیر منطقی اینقدر باقی می ماند تا غالب معامله گران از موقعیت خارج شوند. این یک مولفه کلیدی در روانشناسی معامله گر است. شما نمی خواهید درک کنید که از بازار بزرگ تر نیستید در صورتیکه بازار بیشتر از معامله گران منبع دارد و می تواند هر لحظه را از موقعیت خارجتان کند. نمی خواهید شکست بخورید برای همین خطر نگه داشتن یک موقعیت که ریسکتان را از محدوده ی منطقی خارج می کند را به جان می خرید و متحمل ضرری می شوید که انتظار نداشته اید.

ترس از معامله:

ترس،یک عکس العمل است به لحظه ای که خطر ضرر کردن را درک می کنید. همان طور که صحبت کردیم اگر ترس را با مدیریت ریسک همیشگی تنظیم کنید، قادر خواهید بود تصمیمات بهتری بگیرید و از ضرر کردن نمی هراسید. بیشتر معامله گران حرفه ای، ضررها را به صورت هزینه شغلشان در نظر می گیرند، آنهابا خود می گویند هی پسر این فقط یک هزینه است!

تکنیک دیگری که می توانید استفاده کنید این است که اگر سرمایه شخصی خودتان را معامله می کنید، تظاهر کنید برای یک شرکت کار می کنید و رییس شرکت معاملات را ارزیابی می کند. اگر بخواهید از معاملاتتان دفاع کنید، پس از موقعیت هایی که مناسب نیستند پرهیز می کنید.

دانستن این که حساب معاملاتی در طی بازه های زمانی دچار فراز و نشیب می شود، یک بخش از حرفه ی معامله گری است. همیشه فشارهایی در رابطه با این شغل وجود خواهد داشت و ضررهای متوالی باعث گسترش ترس این می شوند که استراتژیتان ناموفق است. بنابراین، هر چقدر بیشتر در مورد استراتژیتان بدانید، در پیروی از آن بهتر عمل می کنید مخصوصا در طول دوره هایی که با افت حساب مواجه می شوید.

حال این سوال پیش می آید که چگونه ضررهای متوالی را مدیریت کنیم؟

یک دوره ضرر متوالی می تواند آزمونی باشد از نظم. بطور کلی، وقتی معامله گری را شروع می کنید، در نظر نمی گیرید که چه تعداد ضرر متوالی را می توانید بپذیرید. با اجتناب از این آمادگی، مشکلات زیادی خواهید داشت. بخشی از مدیریت ریسک این است که در نظر بگیرید در چه موقعیت هایی استراتژی شما ناکار آمد می شود و چگونه می خواهید به آن ها واکنش نشان دهید.

فکر کردن به اینکه شرایط چگونه پیش می رود باعث می شود که شما بصورت غریزی به یک واقعه عکس العمل نشان دهید.می توانید احساساتی که در طول دوره تجربه می کنید را مشخص کنید و بعد سعی کنید که از احساسات منفی که مانع روند فعالیت شماست عبور کنید. اگر استراتژیتان قابلیت برد 70 درصد و باخت در 30 درصد موقعیت ها دارد، باید انتظار وقوع خطا داشته باشید. اگر 10 ترید اول را ببازید، باید به عقب برگردید و بررسی کنید که چرا استراتژی طبق انتظار کار نکرده است. اگر ابتدا استراتژی معاملاتی خود را روی یک حساب مجازی بیازمایید و موفق شوید اما در حساب واقعی این چنین نباشد،باید بررسی کنید چرا این اتفاق می افتد.این کاملا محتمل است که احساساتتان در حساب واقعی باعث تداخل در تصمیم گیری شده اند.

حساب های مجازی در این شغل بسیار رواج دارد.حساب های مجازی اجازه می دهند که استراتژیتان را بیازمایید و احساساتتان را شناسایی کنید بدون اینکه پولی از دست بدهید! درست است که در یک حساب مجازی همان احساسات یک حساب واقعی را تجربه نمی کنید،اما این راهکار می تواند شما را برای شرایط مختلف در بازار آماده کند.

آیا طمع خوب است؟

در فیلم وال استریت این جمله مایکل داگلاس که “طمع خوب است” بسیار معروف شده. اما همانطور که بسیاری از معامله گران با تجربه می توانند گواهی بدهند، طمع یک تیغ دو لبه است. طمع می تواند خوب باشد اگر از آن زیر سلطه ی مدیریت ریسک استفاده کنید. اگر یک معامله گر با هدف گرفتن روند ها هستید، پس می خواهید تا جای ممکن معامله تان را باز نگه دارید تا بازار شما را خارج کند.

ولی باید توجه داشته باشید که طمع می تواند دشمن شما باشد.

یک ضرب المثل در وال استریت می گوید”گاوها سود می کنند، خرس ها سود می کنند اما خوک ها سلاخی می شوند!” وقتی فقط نگران سود هستید و استراتژی معاملاتی خود را به امید کسب سود بیشتر زیر پا می گذارید طمع می تواند زیان آور باشد.

معمولا این نوع طمع وقتی بوجود می آید که بازار فراتر از هدف سود شما حرکت می کند و شما تصمیم می گیرید که قوانین و استراتژی را زیر پا بگذارید چون با این ترید از نظر احساسی درگیر شده اید.

این وضعیت می تواند در شرایط مختلف زیادی بوجود ترس و هیجان در معاملات بیاید،ب دترین حالت وقتی است که شما به یک موقعیت که در حال حرکت در خلاف جهت پیش بینی است و در حال تبدیل سودها به ضرر است می چسبید،ب عد بسیار عصبانی می شوید که اجازه دادید این موقعیت اتفاق بیفتد و تصمیم می گیرید که موقعیت را باز نگه دارید تا بالاخره بازار در جهت پیش بینی شده حرکت کند. وقتی در حال از دست دادن پول هستید خشم تبدیل به ترس می شود، موقعیت را کماکان نگه می دارید و استاپ لاس را فراموش می کنید و این تصمیمات باعث ضرری خارج از برنامه می شود.

از خدا می خواهید که نجاتتان بدهد و او این کار را می کند! دیگر اجازه نمی دهید این اتفاق بیفتد. در بهترین حالت شاید بتوانید معامله را سر به سر کنید. اما در آن روز به نظر می رسد که خدا احتمالا از دفتر کار دور است و صدای گریه ات را نمی شنود.

این سبک از طمع را به سختی می توان مدیریت کرد. یک چیزی درون همه ما هست که می خواهد به زور تمام سود بالقوه را به چنگ بیاوریم. شما نیاز دارید که از استراتژیتان آگاه باشید، و از تلاش برای کسب سودهای غیرواقعی پرهیز کنید،مخصوصا زمان هایی که هدف سود طبق برنامه لمس شده است.

کنترل احساسات از مهم‌ترین ویژگی‌های یک تریدر موفق

در زمان خرید و فروش بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال برای جلوگیری از تصمیم‌گیری‌های نادرست و ضررهای مالی باید احساسات خود را مدیریت کنید.

کنترل احساسات از مهم‌ترین ویژگی‌های یک تریدر موفق

کنترل احساسات هنگام خرید و فروش بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی مورد مهمی است که در نتیجه‌ی نهایی معامله تاثیر بسیار زیادی دارد و عدم توجه به آن باعث شکست می‌شود.

بازار ارزهای دیجیتال دارای سه بعد تحلیلی، روانشناسی و مدیریت سرمایه است. بیشتر معامله‌گران یا به اصطلاح تریدرهای تازه‌کار تصور می‌کنند صرفا با آموختن مسائل تحلیلی و تمرکز بر روی آنها می‌توانند موفق عمل کنند.

درحالی‌که توجه به بعد روانشناسی و مدیریت سرمایه درکنار تحلیل درست می‌تواند معامله‌گر را به سود منطقی برساند. معامله کردن بر اساس غرایز و احساسات می‌تواند تاثیر منفی داشته باشد. احساساتی که ممکن است افراد در هنگام معامله داشته باشند عبارتند از: ترس، طمع، خشم، ناامیدی، هیجان و ریسک‌پذیری.

در این مقاله از همتاپی قصد داریم انواع روند بازار ارزهای دیجیتال و احساساتی که در آن وضعیت ایجاد می‌شوند را بررسی کرده و راهکارهای کنترل آن را معرفی کنیم.

احساسات موثر در خرید و فروش ارزهای دیجیتال

1- طمع

حرص و زیاده‌خواهی برای بدست آوردن پول بیشتر حسی است که دقیقا در نقطه‌ی مقابل منطق قرار دارد. افراد طمع‌کار انتظار یک سود غیرمعمول از بازار دارند و طبق استراتژی و مدیریت سرمایه پیش نمی‌روند. درنتیجه زمانی که به سود معقولی رسیده‌اند از معامله خارج نمی‌شوند و همین افزایش ریسک و عدم کنترل احساسات در اکثر مواقع منجر به از دست رفتن سود و متحمل شدن ضرر می‌شود. برای مقابله با حس طمع باید به سود منطقی قانع باشید.

2- ترس

این حس دقیقا برعکس طمع است و افراد ترس و هیجان در معاملات تازه‌کار مدام می‌ترسند که دارایی‌های خود را از دست بدهند. همین ترس باعث می‌شود که افراد بدون پذیرش ریسک منطقی و عدم رعایت حد ضرر و سود با کمترین سود از معامله خارج شوند. در شروع روند نزولی احساس ترس و خارج شدن سریع از معامله می‌تواند جلوی ضرر بیشتر را بگیرد، اما در روند صعودی فرد فرصت‌های سوددهی را از دست می‌دهد. برای کنترل ترس باید ابتدا بپذیرید که معامله‌ی قبلی تاثیری بر معامله‎های بعدی شما ندارد و بهتر است معامله را با حجم معقولی باز کنید.

روندهای مختلف بازار ارز دیجیتال و احساسات افراد

بازار ارز دیجیتال

روند صعودی یا گاوی: زمانی که بازار در مسیر صعودی قرار دارد و قیمت ارزها رفته رفته افزایش می‌یابد افراد دچار خوش‌بینی و اعتمادبه‌نفس می‌شوند و حرص و طمع بر آن‌ها غلبه می‌کند. همین امر باعث می‌شود که میزان خریدها بیشتر شده و قیمت‌ها همچنان روبه افزایش باشند. در این شرایط افرادی که نمی‌توانند احساسات خود را کنترل کنند دچار حالت FOMO شده (به معنی ترس از دست دادن فرصت‌ها) و فکر می‌کنند از روند صعودی جامانده‌اند. اما واقعیت جور دیگری است و افزایش بیش از حد قیمت‌ بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال، صرفا بخاطر هیجان و امید غیرمنطقی به ادامه روند است.

به عبارتی دیگر، احساسات افراد باعث ایجاد حباب در بازار شده و هر لحظه ممکن است قیمت‌ها شکسته شوند. در این شرایط باید طمع و امید هیجانی را کنار گذاشته و انتظار سود غیرمنطقی نداشته باشید. بهترین راه در این شرایط معامله براساس استراتژی شخصی و کنترل احساسات کاذب در هنگام معامله است.

روند نزولی یا خرسی: در این وضعیت بازار در روند کاهشی قرار دارد و قیمت‌ها کمتر می‌شوند. افراد در این حالت دچار عصبانیت، اندوه و افسردگی می‌شوند. معامله‌گران در ابتدای روند نزولی تصور می‌کنند شرایط دیگری باعث این روند شده و نمی‌خواهند اتمام روند صعودی را بپذیرند و سعی می‌کنند دلیل کاهش قیمت‌ها را پیدا کنند. غافل از اینکه این روند طبیعی بازار است و باید طی شود.

افراد بی‌تجربه و احساسی در اوایل این روند حقیقت را انکار کرده و منتظر بازگشت قیمت‌ها می‌شوند. با گذشت زمان و کاهش بیشتر قیمت‌ها افراد وحشت‌زده شده و دچار اضطراب می‌شوند. همین احساسات روند کاهشی را تشدید کرده و بازار را به سمت پایین‌تر هدایت می‌کند. در این وضعیت ترس و وحشت بر افراد غلبه کرده و باعث تسلیم آن‌ها می‌شود.

در نتیجه، سرمایه گذاران دارایی‌های خود را در کمترین قیمت و با ضرر زیاد می‌فروشند. اینجا دقیقا همان مرحله‌ای است که روند نزولی تمام شده و بازار درحال کف‌سازی است. با ایجاد ثبات و شروع روند افزایشی قیمت‌ها افرادی که ارزهای خود را در کمترین قیمت فروخته‌اند به شدت خشمگین می‌شوند و احساس پشیمانی به آن‌ها دست می‌دهد. درحالیکه با کنترل احساسات و رفتارهای هیجانی به راحتی می‌توانستند تا حد زیادی جلوی ضرر خود را بگیرند.

راهکارهایی برای کنترل احساسات هنگام خرید و فروش ارزهای دیجیتال

در زمان خرید و فروش بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال برای جلوگیری از تصمیم‌گیری‌های نادرست و ضررهای مالی باید احساسات خود را مدیریت کنید. بازار ارزهای دیجیتال نیز مانند سایر بازارهای مالی ریسک‌ها و خطرات مخصوص به خود را دارد اما با برنامه‌ریزی دقیق و کنترل رفتارهای هیجانی می‌توان معاملات مطمئن‌تری داشت. بعضی از کارهایی که به کنترل احساسات و داشتن یک معامله‌ی معقول کمک می‌کنند به شرح زیر هستند :

· بازار ارزهای دیجیتال را به عنوان منبع اصلی درآمد در نظر نگیرید.

· قبل از انجام معاملات ارزهای دیجیتال مدنظر خود، اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنید.

· برای معاملات خود زمان مشخصی تعیین کنید. هرچند که فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال به‌صورت شبانه‌روزی امکان‌پذیر است، اما در واقعیت ممکن نیست. افرادی که استراحت کافی دارند و به سایر کارهای خود رسیدگی می‌کنند بهتر از دیگران می‌توانند بر احساسات و اضطراب خود در هنگام معامله غلبه کنند.

· برای خودتان یک استراتژی معاملاتی تعیین کنید و طبق آن پیش بروید. یعنی در معامله‌های خود حد سود و حد ضرر داشته باشید و اجازه ندهید احساساتی همچون ترس و طمع شرایط معامله‌ی شما را تغییر دهد.

· از شلوغ کردن چارت‌های خود بپرهیزید. افزایش تعداد اندیکاتورها نه تنها به تحلیل دقیق‌تر کمک نمی‌کند بلکه باعث سردرگمی فرد می‌شود.

· به طور دائم به نمودارها خیره نشوید. تغییرات قیمت در بازار ارزهای دیجیتال به صورت لحظه‌ای است و این کاهش یا افزایش سریع قیمت کنترل احساسات را سخت کرده و ممکن است فرد واکنش احساسی از خود نشان دهد که در نهایت منجر به ضرر می‌شود.

امیدواریم این مقاله برای شما مفید بوده باشد. نکاتی که در بالا ذکر کردیم می‌تواند شما را در کنترل احساسات و انجام معاملات منطقی و سودآور در بازار ارزهای دیجیتال کمک کند.

تولید محتوا توسط تیم صرافی ارز دیجیتال همتا پی

  • معمای تصمیمات سرمایه‌گذاری در بورس
  • ریسک تبادلات رمزارزها بر عهده سرمایه‌گذاران است
  • سرو بورس، باز هم رکوردشکنی کرد
  • پشت پرده تغییر مسیر سقوط یک ارز دیجیتالی مهم
  • سرمایه‌گذاران هوشمند چگونه در دوران ریزش بورس به موفقیت رسیدند؟

تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.

کنترل احساسات در ترید و معاملات چگونه ممکن می‌شود؟

how to control emotions in trading

کنترل احساسات در ترید یکی از ضروری‌ترین کارها برای کسب موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال است. همه فعالان این حوزه این موضوع را می‌دانند اما کمتر کسی موفق می‌شود این اصل را در حد مطلوبی اجرا کند. راهکارهای مختلفی برای کنترل احساسات در معامله وجود دارد. در این مطلب به بررسی این معضل و ارائه راهکارهایی برای مقابله با آن خواهیم پرداخت.

عواقب سرمایه‌گذاری احساسی چیست؟

سرمایه‌گذاری احساسی یعنی تریدر بر اساس انگیزه‌های ذهنی و قلبی رفتار می‌کند و از منطق‌اش بهره نمی‌گیرد. چنین روشی روی استراتژی‌ها و درآمدهای حاصل از معاملات اثرات منفی خواهد گذاشت.

وقتی صحبت از سرمایه گذاری به میان می‌آید، نمی‌توان از تأثیر احساسات چشم‌پوشی کرد. احساسات یکی از سخت‌ترین موانع برای دستیابی به معاملات موفق است. یکی از دلایل اصلی از دست دادن سرمایه در دنیای کریپتو، پاسخ به احساسات در زمان انجام معامله است. احساسات در زمان کاهش یا افزایش قیمت‌ها به سراغ تریدرها خواهد آمد. یک معامله‌گر از ترس بر باد رفتن سرمایه ممکن است اقدام به فروش رمزارز در زمانی نامناسب کند. همچنین طمع کسب سود بیشتر می‌تواند کاربر را به خرید یک ارز دیجیتال در برهه‌ای غلط ترغیب کند. در واقع ترس از دست دادن فرصت یا FOMO عامل اصلی چنین اقداماتی است.

کنترل احساسات در ترید

دنیای ارزهای دیجیتال نوسانات بیشتری نسبت به بازارهای سنتی دارد. در نتیجه احساسات و هیجانات بیشتری در این بازار به وجود خواهد آمد.

چه زمانی کنترل احساسات در ترید سخت خواهد بود؟

معمولاً زمانی که شرایط فعلی بازار با شرایط مالی سرمایه‌گذار همخوانی زیادی دارد، کنترل احساسات در ترید سخت خواهد بود. در حقیقت فرد خود را در موقعیتی می‌بیند که قادر است به راحتی از یک فرصت استفاده کند. این موضوع لزوماً مختص به بازار ارزهای دیجیتال یا سایر بسترهای معاملاتی نیست؛ خرید یک خودروی لوکس یا رفتن به یک سفر نیز می‌تواند یک معامله احساسی محسوب شود.

چگونه سرمایه‌گذاران می‌توانند احساسات خود را کنترل کنند؟

کنترل احساسات در ترید

سرمایه‌گذاران می‌توانند با بی‌توجهی به دیدگاه‌های شخصی و نگاهی منطقی به شرایط و سرمایه، بر ذهنیت احساسی خود غلبه کنند. در حقیقت باید سرمایه خود را کاملاً بی‌اهمیت بدانید یا به آن به چشم سرمایه دیگران نگاه کنید. در این حالت دیگر ترس از دست دادن دارایی‌های خود را نخواهید داشت و منطقی‌تر معامله خواهید کرد. همچنین در زمان کسب سود دچار احساس طمع نخواهید شد و در موقعیت مناسب از بازار خارج می‌شوید.

قطعاً کنترل احساسات در معامله و کسب چنین دیدگاهی آسان نخواهد بود و باید ماه‌ها برای تحقق آن تلاش کرد. بنابراین بهتر است معامله‌گران با سرمایه‌های کمی ترید را شروع کنند و سپس دارایی‌های بیشتری را وارد بازار نمایند.

چه ابزارهایی می‌تواند به سرمایه‌گذاران در کنترل احساسات کمک کند؟

برنامه‌ها و ربات‌های خودکار به تریدرها جهت کنترل احساسات در معامله کمک خواهند کرد. با استفاده از این پلتفرم‌ها دیگر نیازی به تغییر مداوم استراتژی و درگیری با چالش‌های زمانی یا تصمیم‌گیری در فرصت‌های اضطراری نیست. با حذف عامل زمان، احساسات نیز تا حد زیادی از بین می‌روند.

به کمک ربات‌ها و برنامه‌های معاملاتی، تریدهای هیجانی تا حد زیادی از بین می‌روند و سرمایه‌گذار به یک استراتژی واحد پای‌بند خواهد بود. در این حالت تریدر درک درستی از شرایط و اتفاقات آینده خواهد داشت و برای موقعیت‌های مختلف برنامه‌های متنوعی طراحی خواهد کرد. بدین ترتیب سودآوری افزایش پیدا می‌کند و تنش‌های عصبی و کاری نیز کمتر خواهد شد. گرچه طراحی برنامه‌های معاملاتی زمان‌بر است و کار با ربات‌ها و تریدرها ممکن است سخت باشد اما تأثیری شگرف در نتیجه فعالیت‌های رمزارزی خواهد داشت.

ربات‌ها به از بین بردن برخی معاملات احساسی کمک می‌کنند اما هیچ گاه کسب سود را تضمین نخواهند کرد. بسیاری از این برنامه‌ها در مواقعی به سرمایه‌گذاران هشدار می‌دهند که ادامه استراتژی فعلی ممکن است خسارت‌های بیشتری به بار آورند. بنابراین نمی‌توان به ربات‌ها به عنوان راهکار قطعی کسب سود نگاه کرد. این برنامه‌ها فقط ابزاری برای از بین بردن ضررهای ناشی از معاملات احساسی و ترس و هیجان در معاملات افزایش درآمد احتمالی خواهند بود.

ابزارهای معاملاتی مدرن چه ویژگی‌هایی دارند؟

ابزارهای جدید مثل پکیج‌های استراتژی بازار، الگوریتم‌های شناختی و سایر پلتفرم‌های تحلیلگر و پیش‌بینی‌کننده، به خودکارسازی فعالیت‌های سرمایه‌گذار کمک می‌کنند.

صرافی HitBTC و سبد رمزنگاری Cryptohopper جهت توسعه برنامه‌ای با یکدیگر همکاری کرده‌اند. طی این همکاری، از ربات‌ها برای کمک به سرمایه‌گذاران جهت غلبه بر معاملات هیجانی و کنترل احساسات در ترید استفاده می‌شود. Cryptohopper از ابزار Marketplace Signalers خود برای کمک به کاربران استفاده می‌کند. این ابزار رفتار تریدرهای باتجربه را بررسی و تحلیل کرده و به معامله‌گران تازه‌کار نکاتی را گوشزد می‌کند. در حال حاضر از نظرات و دیدگاه 55 معامله‌گر حرفه‌ای استفاده می‌شود. همچنین اطلاعات تراکنش‌های این تریدرها برای کپی‌برداری در دسترس خواهد بود.

پس از آنکه کاربر سرویس مورد نظر را خریداری کرد، ربات‌ها به طور خودکار مدیریت دارایی را در دست می‌گیرند. همچنین ترس و هیجان در معاملات حالتی برای آزادی عمل سرمایه‌گذار وجود دارد. در این وضعیت سرمایه‌گذار منابع اطلاعاتی را مشاهده خواهد کرد و به صورت کاملاً اختیاری می‌تواند رفتارش را تغییر دهد.

کنترل احساسات در معامله

علاوه بر این، نسخه‌هایی برای آزمایش و بررسی کیفیت سرویس وجود دارد. بنابراین هر کاربر می‌تواند ابتدا الگوریتم‌ها و روش‌های معاملاتی را مورد سنجش قرار دهد و سپس برای خرید و استفاده از سرویس اقدام کند.

علاوه بر این، Cryptohopper به کاربران این امکان را می‌دهد که سیگنال‌های خرید و فروش رمزارز را بدون هیچ‌ گونه کدگذاری و ابهامی دریافت کنند. این قابلیت از بخش trading strategy در دسترس خواهد بود. با استفاده از شاخص‌های معتبری مانند RSI ،EMA ،CCI ،Hanged Man و الگوهای کندلی، داده‌ها تجزیه و تحلیل می‌شوند و در فرآیندهای محاسباتی پیچیده‌ای قرار می‌گیرند. بدین ترتیب زمانی برای خرید یا فروش رمزارز تخمین زده خواهد شد. همچنین وضعیت بازار دائماً بررسی می‌شود تا شاخص‌ها به طور لحظه‌ای به‌روز‌رسانی شوند.

سخن پایانی

کنترل احساسات در ترید، کلیدی برای رسیدن به موفقیت و کسب درآمد‌های چشمگیر است. باید درکی درست از وضعیت‌های مختلف بازار داشته باشید و نگذارید احساس ترس و طمع به شما غلبه کند. برخی از تریدرها از ربات‌ها برای مدیریت معاملات خود استفاده می‌کنند. ربات‌ها کاملاً منطقی هستند و تحت تأثیر جو بازار قرار نخواهند گرفت. اگر هم قصد دارید خودتان معاملات را انجام دهید، سعی کنید مثل یک ربات منطقی و بی‌احساس باشید.

فصل اول: ترس

ترس در معامله گری

ترس پدیده ای همه جایی است و در معامله گری به همراه برادرش که طمع است دو تا از مهمترین احساساتی هستند که ما را دربر می گیرند و باعث می شوند که ما کل پدیده معامله گری را آنطور که می خواهیم نتوانیم به ثمر برسانیم. ترس چیست و ما ترس و هیجان در معاملات از چه چیز می ترسیم؟ ما از همه چیز عموماً می ترسیم چه مسائل کوچک و چه بسیار بزرگ، فکر می کنیم تمام دنیا به زمین خواهد آمد و از نظر مالی در مارکت ورشکست خواهیم شد. ما از شکست می ترسیم و حتی از موفقیت می ترسیم. ما می ترسیم که تصمیم اشتباهی بگیریم و حتی اگر تصمیم درستی هم بگیریم در ترس و نگرانی هستیم. ما از ناشناخته ها می ترسیم ولی در حقیقت همه چیز معامله گری ناشناخته است، برای اینکه آینده مارکت قابل پیش بینی نیست.

فصل اول: ترس

ما از خبر می ترسیم و در عین حال از بی خبری هم می ترسیم. ما از شکست و ضرر واهمه داریم و می ترسیم اگر به ضرر برسیم دوستانمان، رئیسمان، همسرمان، فرزندانمان، خانواده مان و مهم تر از همه اعتماد به نفس خودمان را از دست بدهیم. به طور خلاصه ما از ترس هم می ترسیم و از اینکه می ترسیم هم می ترسیم. ترس یک احساس فلج کننده قوی است و ما با کمک اون سعی می کنیم با چیزی که از آن می ترسیم مواجه نشیم و وقتی با آن مواجه نمی شویم و به جنگش نمی رویم که رفعش کنیم، یکسری خیال پردازی می کنیم که اغلبش خیال پردازی منفی است که بیشتر ما را فلج می کند و روی سیکل معیوب می افتیم. به این ترتیب اراده ما نسبت به کاری که می خواستیم انجام بدهیم ضعیف و ضعیف تر می شود و به اصطلاح ترس خود را به صورت خودکار افزایش می دهد. این مثل آتشی است که در ما آغاز و گسترش پیدا کرده و دامنه خودش را با افکار منفی افزایش می دهد. به این ترتیب وقتی ما دچار ترس می شویم خودمان را کنار می کشیم، اعتمادمان را از دست می دهیم و در چرخه معیوبی وارد می شویم که پایانی ندارد و در آن غرق میشویم.

ترس از آینده

ترس مربوط به انجام چیزی درآینده است و ما از گذشته نمی ترسیم چون دیگر تمام شده وما کنترلی روی وقایع آن نداریم. ممکن است از گذشته شرم داشته باشیم، یا پشیمان باشیم، یا احساس خوبی نداشته باشیم، ولی از گذشته ترس نداریم. اگر ما ازگذشته نگرانیم، به خاطر اشتباهاتمان و تبعات آن ها درزمان آینده است. پس ترسی که ما در حال حاضر داریم ترس از آینده است، چون ما نمی دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. در حال حاضر هیچ ترسی وجود ندارد و ما می توانیم هر چیزی را تحت کنترل خودمان در بیاوریم. این لحظه، لحظه تصمیم گیری درست و اجرای درست است و روی آن کنترل داریم. ولی نه روی گذشته کنترل داریم و نه روی آینده. پس اگرما از آینده می ترسیم، علت آن ترس از اتفاق بدی است که ممکن است پیش بیاید در صورتیکه هنوزاتفاق نیفتاده، مثلا ممکن است ضرر کنیم یا ورشکست بشویم. ما نمی توانیم آینده را همین الان با اعتماد صد در صد پیش بینی کنیم. تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که تصمیماتی بگیریم که عواقبش و اثری که می تواند روی ما بگذارد در آینده کم باشد و خیلی منفی نباشد. مثلاً اگر بیمه پزشکی نداریم و از مریضی می ترسیم، بیمه پزشکی بگیریم و اگر مریض شدیم می دانیم که بیمه داریم و دکتر و جراح و … می توانند به ما برسند. پس این یک کار عاقلانه است که در این لحظه انجام می دهیم برای اینکه نگرانی ما را در مورد آینده برطرف کند. خیلی از اتفاق ها در آینده غیرقابل پیش بینی است و ما نمی توانیم کنترلشان کنیم و به عنوان یک معامله گر فقط باید سعی کنیم ریسک اتفاقاتی را که بعدا می خواهد اتفاق بیفتد را از قبل پیش بینی کنیم و مضرات آنها را به حداقل برسانیم. ما در مورد آینده فقط احتمالات را می بینیم و نمی توانیم با قاطعیتبگوییم که ترس و هیجان در معاملات چه اتفاقی خواهد افتاد و از روی همین احتمالات هست که ما می توانیم طوری برنامه ریزی کنیم که در آینده حتی برای بدترین ها آماده باشیم. بعضی افراد بخاطر اینکه نمی توانند آینده را صد در صد پیش بینی کنند، دچار وحشت می شوند. این نحوه دید آن ها نسبت به آینده است که باعث وحشت می شود وگرنه خیلی از چیزها را می شود از قبل پیش بینی کرد و با بررسی احتمالات منفی و مثبت، برای هر پیامدی آماده شد.

حق انتخاب: ترس یا هیجان

خیلی جالب است که بدانید وقتی ما دچار هیجان می شویم و یا می ترسیم، در هر دو حالت هورمون آدرنالین که یک محرک برای دفاع بدن هست در خون ما بالا می رود. این هجوم هورمون آدرنالین که به ما حالت دفاعی میدهد بین دو حالت ترس و هیجان مشترک است. اینکه کدام یک از این دو حالت در ما ظهور کند، بستگی به این دارد که ما با چه دیدگاهی به معامله گری نگاه می کنیم. اگر ما به دید تفریح به آن نگاه کرده و از اینکه در آمد خوبی داشته باشیم و پول زیادی به دست بیاوریم از معامله گری لذت میبریم، دچار هیجان زده گی میشویم. در مقابل اگر دید ما نسبت به معامله گری یک دید منفی است و آن را کاری سخت و مشقت بار میپنداریم، از معامله گری دچار ترس میشویم.

لذا بروز این دو حالت هیجان و یا ترس از انجام کار، بستگی به دیدگاه ذهنی ما نسبت به آن قضیه دارد. اگر از قبل دید مثبتی نسبت به معامله گری در ذهن خود ساخته باشیم، با اشتیاق و هیجان به انجام آن میپردازیم. از طرفی اگر از قبل با دید منفی و نگران کننده ای نسبت به خطر ضرر وارد معامله گری شویم، دچار حالت ترس خواهیم شد. همچنین ارزش های فکری وطرز فکرمان به ما شخصیت یک انسان محتاط و یا انسان با ریسک پذیری بالا را میدهد. فرد با شخصیت محتاط می خواهد سرمایه خود را حفظ کرده واز ریسک پرهیزمیکند و از قبول ریسک در معامله گری دچار ترس میگردد. این نقطه مقابل فردی است که ترس و هیجان در معاملات ریسک پذیری بالایی داشته و می خواهد سرمایه خود را به سرعت رشد دهد و از این کارلذت میبرد.

همچنین دیدگاه ما نسبت به اینکه دچار اشتباه نگردیده و حتماً برنده از آن کار در بیاییم در ایجاد احساسات منفی و مثبت در ما دخیل هستند. آیا شما میخواهید هیچوقت در معامله گری بازنده نباشید که دیگران تصور کنند شما اشتباه کردید و یا اینکه برایتان مهم نیست دیگران چه تصوری دارند و فقط می خواهید پول دربیاورید؟ برای اینکه همیشه در سیستم معامله گری ضررهست ولی اگربه این ضررها به دید شخصی نگاه کنید و با دید یک شخص بازنده بخواهید جلوی ضررسیستم را بگیرید، هیچوقت موفق نمی شوید. هدف اصلی ما باید این باشد که پول در بیاوریم و لذا باید ضررهای کوچک بدهیم تا سودهای بالا ببریم و دراین حالت است که سودهای بالا، ضررهای کوچک را می پوشانند و ما موفق می شویم. لذا اینطور نیست که تصور کنید که حاصل یک معامله به دلیل تصمیمم درست و یا غلط شماست. این بازار است که پاسخ می دهد نه اینکه شخصیت ما جواب یک معامله را تعیین کند.

لذا زیر ساختار ذهنیمان، به ما حق انتخاب بین این دو حالت هیجان و ترس را میدهد. بعضی از معامله گران بعد از اینکه وارد بازار می شوند، اول دچار ترس می شوند و بعد دچار هیجان می شوند و بین این دو حالت می چرخند تا اینکه حالت ترس آن ها را خسته می کند. وقتی که هفته تمام می شود، آنها حسابی خسته اند چون لذت نبرده اند و دچار استرس بین هیجان و ترس بوده اند و انرژی آن ها حسابی تخلیه شده است. بعضی ها هم هنوز که وارد معامله گری نشده اند از ابتدا می ترسند و اصلاً نمی توانند حالت هیجان مثبت را در خود ایجاد کنند.

مقایسه دو معامله گر

دراینجا برای درک بیشتر مشکل ترس به مقایسه دومعامله گرمیپردازیم.

اولی معامله گر خیلی با هوشی است و سیستم معامله گری دارد که تریدها را در جهت روند بازار دو سه روز نگه می دارد و خیلی در پید کردن نقاط برگشت استاد است. او پیشنهادهای خودش را در گروهی که دارد به بقیه ارائه می دهد و همه از ان استفاده می برند وخیلی ها با سیگنال های او پولدار شده اند. ولی این معامله گروقتی تریدهای خودش را باز می کند، به محض اینکه به کمی سود می رسد دچار شک می شود، عرق می کند و نمی خواهد این مقدار سود کم به دست آورده را از دست بدهد. لذا اکثرتریدهایش را وقتی هنوز به هدف نرسیده، برخلاف آنچه که در سیستمش هست زودتر با سود کم می بندد. در صورتیکه معامله گرهایی که سیگنال او را دریافت می کنند، منتظر می مانند و بعد از چند روز که به هدف می رسنند، با پول زیادی تریدهایشان بسته می شود. ذهن این معامله گر به او می گوید که باید به سیستم خود که بازدهی عملی بالایی داشته پایبند باشد. ولی بعد از باز کردن معامله، یک ترس ناخودآگاه به او دست می دهد و باعث می شود که نتواند به سیستم اش پایبند باشد و تمام پتانسیل او و سود کامل او در عصر ترس از بین میرود. این معامله گردریک سیکل خوف و رجا گیر کرده و از یک طرف می داند که باید با امیدواری سیستم خود را دنبال کند ولی ترس نمی گذارد آن چیزی را که دوست دارد در عمل به اجرا بگذارد. بسیاری از معامله گران این مشکل را داشته و از آن رنج می برند زیرا که همه شنیده اند که میگویند ضررت را به سرعت کم کن و به سود ت اجازه بده تا رشد پیدا کند. پس مشکل چیست که ما نمی توانیم آن را انجام بدهیم؟ برای اینکه ما می دانیم و می خواهیم آن را انجام بدهیم ولی ترس می آید ترس و هیجان در معاملات و نمی گذارد ما آن را درست به اجرا بگذاریم ومعمولا لج کرده و ضد آن عمل می کنیم.

مثال دیگر، معامله گری است که این مشکل دوگانگی را نداشته و در خوف و رجا نیست. او هر روز کار خودش را با ذهن کاملاً باز وسر زنده شروع می کند. چیزی که می تواند برای بعضی ها خیلی ترسناک باشد، برای او عادی است و از این حالت تیز هوشی که درحس ترس به اودست می دهد برای حضور در روی صحنه در زمان حال استفاده میکند. مثل کسی که می خواهد به شکار برود و هیجان و امید دارد که که با دست پر برگردد. یا مثل کسی که میخواهد هدیه ای دریافت کند و نمی داند که چه چیزی می خواهند به او هدیه بدهند ولی میداند که که در بسته هدیه چیزی هست واو باید فقط آن را باز کند.

مثال دیگر معامله گری است که این مشکل دوگانگی را نداشته و در خوف و رجا نیست. او هر روز کار خودش را با ذهن کاملاً باز وسر زنده شروع می کند. چیزی که می تواند برای بعضی ها خیلی ترسناک باشد، برای او عادی است و از این حالت تیز هوشی که زمان ترس به اودست می دهد برای حضور در زمان حال درصحنه استفاده میکند. مثل کسی که می خواهد به شکار برود و هیجان و امید دارد که که با دست پر برگردد. یا مثل کسی که میخواهد هدیه ای دریافت کند و نمی داند که چه چیزی می خواهند به او هدیه بدهند ولی میداند که که در بسته هدیه چیزی هست واو فقط باید آنرا باز کند. این معامله گردر حال رانندگی وبرای رسیدن سرکار، هیچ ایده ای ندارد که آن روز مارکت چه چیزی برایش می آورد و چه چیزی درانتظارش است، چون می تواند هر اتفاقی بیفتد. ولی این معامله گر توی ذهن خودش انتظار دارد مارکت یک سود بسیار خوبی را برایش به ارمغان بیاورد و میداند که تنها باید زمانش برسد تا مثل یک هدیه آنرا بازکند. او امیدواراست که اگر بزرگترین سود سال را به دست نیاورد، می تواند سود متوسط را به دست بیاورد و از صحنه امروز بازار با دست پر برگردد. این طرز تفکر به او یک حس مثبت می دهد و برای او هیجان انگیز است که امروز را هم میتواند به عنوان یک فرصت برای ثروتمند شدن استفاده کند.

در مقابل معامله گری را در نظر بگیرید که هر روزش را با حالت خیلی نگران کننده ای شروع می کند و انتظار از دست دادن پول بسیاری را دارد. چه چیزی اشتباهی می تواند پیش بیاید و چی می شود اگرمعامله ای را باز کند مارکت آنرا تایید نکرده وضد جهت آن حرکت کند؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر سود تمام هفته اش را یکجا از دست بدهد؟ واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد اگر مثل ماه قبل ضررزیادی بدهد و همه سرمایه اش را از دست بدهد؟ همه این افکار در ذهن معامله گرقبل از شروع کارشکل میگیرد. بعد با خودش فکر می کند که چه شغل وحشتناکی را من برای پول درآوردن انتخاب کردم. درحقیقت این معامله گردارد تمرکز ذهنی خودش را روی احتمالاتی می گذارد که تمامش منفی وپر از مصیبت و بلا است. او احتیاج دارد تمرکز خودش را روی چیزهای مثبتی بگذارد که دارد و قابلیت هایی که میتواند به او اعتماد به نفس داده تا بتواند معامله گری را مدیریت کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.