کسب سود بدون ریسک


ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

آربیتراژ Arbitrage در ارزهای دیجیتال چیست؟

آربیتراژ Arbitrage در ارزهای دیجیتال چیست؟

آربیتراژ یک اصطلاح اقتصادی است و به معنی کسب سود از تفاوت قیمت یک دارایی بین دو یا چند بازار مالی در یک بازه ی زمانی مشخص، و به صورت همزمان است. آربیتراژ در کنار سایر روش های تحلیل و خرید و فروش رمز ارزها قرار می گیرد. آربیتراژ یکی از کم ریسک ترین روش های معامله است که روش های مختلفی نیز دارد. در این مقاله از تترایران سعی داریم که به طور کامل به آربیتراژ در ارز دیجیتال بپردازیم و حتی خطرات احتمالی آن را بیان کنیم.

آربیتراژ (Arbitrage) چیست؟

معنا و مفهوم آربیتراژ، عمل خرید و فروش هم زمان یک دارایی برای کسب سود از تفاوت قیمت ها در بازار است و نوعی معامله است که از اختلاف قیمت در بازار ها بهره می برد. منظور از این معامله، خرید و فروش دارایی های یکسان و مشابهی مانند بیت کوین در صرافی های گوناگون است. قاعدتا قیمت بیت کوین در تمام صرافی ها باید یکسان باشد پس هرگونه اختلاف قیمتی در صرافی ها فرصتی برای آربیتراژ است. آربیتراژ یک استراتژی بسیار رایج و تقریبا بدون ریسک است. طبق تعریف اینوستوپدیا (Investopedia)، آربیتراژ از ناکار‎آمدی های اجتناب ناپذیر در بازارها استفاده می کند به معنای دیگر چنان چه بازارها آرام و کارآمد باشند آربیتراژ وجود نخواهد داشت. شما با کمک گرفتن از سایت کوین مارکت کپ، می توانید به راحتی به لیستی از صرافی ها دسترسی داشته باشید و با کمترین ریسک آربیتراژ انجام دهید. برای استفاه از این سایت مرجع تحلیل فاندامنتال می توانید مقاله آموزش کامل سایت کوین مارکت کپ را بخوانید. در واقع آربیتراژ زمانی اتفاق می افتد که یک دارایی در یک بازار خریداری و به طور همزمان در یک بازار دیگر به فروش برسد. سود آربیتراژی در تمام دنیای تجارت مشهود و قابل استفاده است. در تمامی کسب سود بدون ریسک کالا های عرضه شده در سطح کشور می توانید نوعی از این سود را بیابید، برای مثال شما هر باری که میوه و یا سبزیجات می خرید، این چرخه ی سود آربیتراژی را خاتمه می دهید به این معنا که در ابتدا شخصی این محصول را از تولید کننده یعنی باغدار می خرد، سپس با سودی آن را به میدان توزیع محصول می برد و سپس به مغازه دار و از طریق آن به ما می رسد. در این جا بهترین حالت توزیع میوه و سبزیجات را مشاهده کردید که سه نفر سود حاصل از آربیتراژ را کسب کردند.

آربیتراژ در ارز دیجیتال

مفهوم معامله آربیتراژ (Arbitrage) در دنیای ارزهای دیجیتال تغییر چندانی نمی کند و تنها دارایی معامله شونده تغییر می کند. آربیتراژ در ارز دیجیتال به کسب سود از اختلاف قیمت یک ارزدیجیتال بین دو یا چند صرافی گفته می شود. در واقع کسب سود بدون ریسک یک تریدر باید ارز دیجیتال مد نظر خود را از یک صرافی بخرد و در صرافی با قیمت بالاتر بفروشد. البته یک معامله گر با استراتژی آربیتراژ یا به اصطلاح یک آربیتراژر، چالش هایی نیز دارد که از جمله ی آن ها می توان به ترید سریع اشاره کسب سود بدون ریسک کرد. البته که آن ها برای سود مناسب به سرمایه ی زیادی نیز نیاز دارند.


انواع سود آربیتراژی در ارز دیجیتال

برای کسب سود آربیتراژی از ارز دیجیتال سه نوع روش وجود دارد:
آربیتراژ ساده (Simple Arbitrage): قطعا یک ارز دیجیتال در چند صرافی موجود است و امکان خرید و فروش آن وجود دارد. در این زمان که یک ارز دیجیتال در بیشتر از یک صرافی مبادله می شود، می توان سود آربیتراژی ساده کسب کرد.
آربیتراژ مثلثی (Triangle Arbitrage): همانطور که از نامش پیداست، زمانی رخ می دهد که اختلاف قیمت بین سه ارز خارجی شکل می گیرد. در این نوع آربیتراژ، معامه گرها سه نوع ارز انتخاب می کنند. برای مثال، یک تریدر با دلار بیت کوین می خرد، سپس آن را در ازای دریافت یورو می فروشد و در نهایت با یوروی دریافتی دلار می خرد. او با مبادله این سه ارز به سود آربیتراژی دست می یابد.
آربیتراژ فاندینگ ریت (Funding Rate): آربیتراژ فاندینگ ریت نوع دیگری از روش کسب سود محسوب می شود. فاندینگ ریت (مثبت) زمانی رخ می دهد که مقدار معامله های لانگ بیشتر از معامله های شرت است. به این شکل که کارمزد از معامله های لانگ دریافت می شود و به پوزیشن های شرت پرداخت می شود.
آربیتراژ پوشش نرخ بهره (Price Convergence Arbutrage): قیمت ارزهای دیجیتال در صرافی ها مختلف است، در نتیجه آربیتراژ به سمت همگرایی می رود. به عنوان مثال، اگر صرافی بایننس اتریوم را ارزان تر از صرافی کوکوین بفروشد، مسلما افرادی که به دنبال سود آربیتراژی هستند، از صرافی بایننس خریداری می کنند و در صرافی کوکوین می فروشند که در نتیجه آربیتراژ پوشش نرخ بهره روی می دهد. تحت تاثیر این موارد، بازار به سوی همگرایی و یکسان سازی قیمت ها می رود.

ریسک های آربیتراژ (Arbitrage)

در این مقاله اشاره کردیم که استراتژی آربیتراژ عمدتا کم خطر و کم ریسک است، اما ریسک آن صفر نیست. در واقع بزرگ ترین ریسک و خطر موجود در آربیتراژ (Arbitrage)، خطر اجرای آن است. در این استراتژی سرعت بسیار مهم است و چنان چه قبل از انجام معامله قیمت تغییر کند، بازدهی و سود شما صفر می شود. خطر دیگری که شما را در استراتژی آربیتراژ تهدید می کند، خطر نقدینگی است. این ریسک زمانی اتفاق می افتد که لیکوئیدیتی کافی و لازم را برای ورود و خروج به بازارهای مالی نداشته باشید. شما باید از بابت نقد شوندگی بازار اطمینان حاصل کنید. ریسک بدیهی و دیگری که وجود دارد، نوسان و افت قیمت بیت کوین است، در این زمان بازار ممکن است علاوه بر سود شما، اصل پول را نیز بگیرد.


مشکل استراتژی آربیتراژ

آربیتراژ علی رغم این که یک معامله کم ریسک محسوب می شود ولی مشکلاتی نیز دارد. موضوعی که در آن مطرح می شود، کارمزد ارز های دیجیتال است. در بعضی مواقع کارمزد شبکه ی بیت کوین به قدری زیاد می شود که شما نه تنها سودی به دست نمی آورید بلکه ضرر نیز می کنید. همان طور که می دانید برای تایید تراکنش های بیت کوین به زمان زیادی نیاز است که بعد از سپری شدن این زمان ممکن است قیمت ها تغییر کرده باشند و شما سود را کسب نکرده باشید.

ربات های آربیتراژ در ارز دیجیتال
تعدادی ربات وجود دارند کسب سود بدون ریسک که اختلاف قیمت ها را در صرافی ها بررسی می کنند و به کاربر پیشنهاد خرید و یا فروش می دهند. در این زمینه ربات های مختلفی وجود دارند مانند، ربات بین اکسچنجی که اختلاف قیمت در اکسچنج های مختلف بررسی می شود و ربات بین داریی ها که اختلاف قیمت یک دارایی خاص را در یک اکسچنج بررسی می کند. البته این ربات ها مزایا و معایب خاص خود را دارند و نمی توان به طور کامل به آ ن ها اعتماد کرد.

سخن پایانی
آربیتراژ در ارز دیجیتال یک روش کسب سود، بسیار مناسب است و شما با مطالعه ی این مقاله توانستید به خوبی با آن آشنا شوید. این استراتژی یک فرصت مناسب برای تریدرها و معامله گران محسوب می شود و شما با سرمایه ی مناسب می توانید به سود های بسیار خوبی دست یابید. اما همان طور که اشاره کردیم نباید از ریسک ها و خطرات آن غافل شوید.

ارزیابی ریسک افزایش نرخ سود برای بورس

ارزیابی ریسک افزایش نرخ سود برای بورس

چندی است که در بین اهالی بازار سهام موضوع احتمال افزایش نرخ بهره با جدیت بیشتری دنبال می‌شود. اما افزایش این نرخ تا چه اندازه و به چه شکلی بورس را متاثر خواهد کرد؟ آیا در هر سناریویی افزایش نرخ سود می‌تواند به ریزش بازار منجر شود؟

بورسان: افزایش نرخ بهره در صورتی که بتواند تورم را پوشش دهد (نرخ بهره حقیقی مثبت شود) نقدینگی را به سمت بانک‌ها و بازار بدهی خواهد کشاند و باقی بازارها را تحت فشار قرار خواهد داد. اما در صورتی که نرخ بهره حقیقی منفی بماند چنین اثری محدود و بعضا حتی قابل چشم‌پوشی است.

این مساله که گمانه‌زنی از افزایش نرخ بهره می‌تواند در روند فعلی بورس اثرگذار باشد از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که هنوز سناریویی موجود است که طی آن می‌توان از تورم افسارگسیخته پرهیز کرد و نرخ بهره حقیقی را دست کم در میان‌مدت به صفر نزدیک کرد. در صورتی که این چشم‌انداز از میان برود احتمالا نمی‌توان بر کارکرد نرخ بهره برای کنترل تورم تاکید داشت.

اثر افزایش نرخ سود بدون ریسک بر بازار سهام را می‌توان در دو بعد کلی و کمی بررسی کرد.

اثر کلی رشد نرخ بهره بر بازار سهام

در بعد کلی باید به این موضوع پرداخت که اساسا بازار پول و بازار بدهی به عنوان رقبای دیگر بازارهای دارایی عمل می‌کنند. تحت شرایط خاصی جذابیت این بازارها از رقبا بیشتر شده و نقدینگی را به سمت خود جذب می‌کنند. این آستانه جایی است که کسب سود بانکی، بدون تحمل ریسکی خاص از بازدهی باقی بازارها جذاب‌تر می‌شود.

به عنوان مثال فرض کنید که یک بانک به شما سود سپرده 20 درصد برای سپرده‌های یک‌ساله پیشنهاد می‌دهد؛ در حالی که شما از سرمایه‌گذاری در بورس انتظار کسب بازدهی بیش از 30 درصد در بازه یکساله را دارید. در این حالت بسته به میزان ریسک‌پذیری شما انتخاب می‌کنید که در کدام یک از این دو مقصد سرمایه‌گذاری کنید. فرض کنیم که ترجیح می‌دهید ریسک بازار سهام را تحمل کنید تا شاید بتوانید بازدهی 30 درصدی را کسب کنید (البته اگر فاصله بازدهی دو بازار خیلی زیاد باشد عملا قیاسی شکل نمی‌گیرد).

حال اگر بانک به شما سود بیشتری، مثلا 25 درصد، را برای سپرده‌های یک‌ساله پیشنهاد دهد ممکن است در انتخاب قبلی خود تجدیدنظر کنید و این بار کسب سود بدون ریسک بانک را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنید.

نتیجه این سرمایه خروج پول از بازار سهام و قرارگیری آن در بانک است. تا این‌جا تکلیف مشخص است. خروج نقدینگی از بورس بر قیمت سهام فشار وارد خواهد کرد و سپرده نزد بانک‌ها افزایش خواهد یافت که عملا سهامداران بورسی را متاثر خواهد ساخت.

اما تعمیم این عملکرد نتایج کلان‌تری برای اقتصاد خواهد داشت و از جمله نتایج اولیه آن کاهش سرمایه‌گذاری در تولید است. همچنین اخذ تسهیلات و تامین مالی شرکت‌ها از این محل نیز با کاهش مواجه خواهد شد؛ چرا که هزینه تامین پول تا حد زیادی بالا رفته و ممکن است گرفتن وام و قبول ریسک اعتباری توجیه نداشته باشد. نهایتا کاهش هزینه‌کرد و افزایش پس‌انداز، احتمال رکود را افزایش می‎‌دهد. بنابراین احتمالا شرکت‌های بورسی رشد تولید و طرح‌های توسعه کمتری خواهند داشت.

اثر کمّی نرخ سود بر قیمت سهام

در قریب به یقین روش‌های ارزشگذاری قیمت سهام نرخ سود بدون ریسک قسمتی از فرمول است و نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد. این مساله را در نظر بگیرید که حد تعادلی نسبت P/E (که پراستفاده‌ترین نسبت بنیادی در بورس تهران است) از قیاس با نرخ سود بانکی به دست می‌آید. البته این مورد، استفاده چندان دقیقی نیست و در رابطه با بسیاری از سهام دقیق عمل نخواهد کرد. به طور مثال نمی‌توان نسبت قیمت به درآمدی سهام کوچکتر را با همین فرمول تعیین کرد و برابر با نسبت P/E سهام بزرگتر فرض کرد. اما در حالت کلی و در رابطه با سهام بزرگ کسب سود بدون ریسک و نقدشونده این نسبت بسیار پرکاربرد است.

به عنوان مثال، در دیدگاه سنتیِ استفاده از P/E، فرض می‌کنیم وقتی نرخ سود بانکی 15 درصد است نسبت P/E آینده‌نگر سهام بزرگ و مطرح بازار نباید از 6 مرتبه چندان بالاتر برود؛ مگر آن که برای این شرکت در سال‌های آینده کسب سود بدون ریسک رشد سودِ بیش از تورم انتظار داشته باشیم (چه به دلیل بازار رو به رشد محصولات، چه به خاطر طرح‌های توسعه شرکت).

در حالت دقیق‌تر، روش DDM (مدل تنزیل سود نقدی) نسبت قیمت به درآمد صحیح‌تری را پیشنهاد می‌دهد:

Loading.

فرمول قیمتگذاری سهام به روش DDM

در این فرمول صورت کسر، سود تقسیمی مورد انتظار برای هر سهم، CCE نرخ بازده مورد انتظار و DGR نرخ رشد سود تقسیمی را نشان می‌دهد.

پیش‌تر به حالتی اشاره کردیم که نرخ بهره حقیقی منفی می‌شود و افزایش محدود این نرخ، نمی‌تواند سایر بازارها را تحت تاثیر قرار دهد. این مساله در این مدل قیمت‌گذاری نیز به خوبی خود را نشان می‌دهد. در این حالت معمولا میزان رشد سود تقسیمی شرکت‌ها از سود بدون ریسک بیشتر است و فرمول به عددی غیرمعتبر برمی‌خورد که بیان‌کننده همین موضوع است که نرخ سود بدون ریسک نمی‌تواند مبنایی کافی برای ارزشگذاری سهام باشد.

حال برای پرهیز از محاسبات یک مثال را با هم مرور می‌کنیم:

نرخ سود بدون ریسک را 20 درصد در نظر بگیریم.

می‌دانیم که بازدهی سالانه بورس در 6 سال 92 تا 98 (که شامل یک دوره رکود و یک دوره رونق است) به صورت متوسط 36.5 درصد بوده است.

سود تقسیمی «فخوز» در 13 سال اخیر به صورت متوسط سالانه 29 درصد رشد کرده و بتای این سهم 0.84 است و این شرکت در آخرین سال 36 درصد از سود خود را تقسیم کرده است.

به این ترتیب P/E تئوریک فخوز حدود 7.4 مرتبه است.

در حالتی که نرخ سود بدون ریسک مثلا به 23 درصد برسد این عدد تا حدود 7 مرتبه کاهش پیدا می‌کند.

در واقع در صورتی که نرخ تورم همچنان بالاتر از 30 درصد باشد نمی‌توان انتظار ریزش خاصی را در سهم داشت.

چه سهامی در معرض ریزش بیشتر قرار دارند؟

اصطلاحا سهام با بتای بالاتر از یک مرتبه به عنوان سهام ریسکی شناخته می‌شوند. این دسته از نمادها معمولا تغییرات قیمتی هم‌راستا با شاخص را تجربه می‌کنند؛ اما این تغییرات با شدت بیشتری در این نمادها اتفاق می‌افتد.

به عنوان مثال طبق اطلاعات ارائه شده در نرم‌افزار بورس‌ویو بتای 36 ماهه «فولاد» 1.31 و «فارس» 1.11 است. بازدهی مورد انتظار این نمادها بزرگتر از میانگین بازار است و با افزایش نرخ بهره ریسک بیشتری را تحمل می‌کنند.

چگونه می‌شود بدون خرید حتی یک رمزارز در این بازار سرمایه‌گذاری کرد؟

بازار مجازی رمزارزها

«وارن بافت» معتقد است که باید از سرمایه‌گذاری در کسب و کارهایی که قابل درک نیستند، اجتناب کرد؛ شاید از این منظر، عدم سرمایه‌گذاری در بازار رمزارزها برای برخی قابل توجیه باشد ولی آیا راه حلی برای سرمایه‌گذاری کم ریسک‌تر در این بازار وجود دارد؟

شاید عمل به توصیه‌ وارن بافت، سرمایه‌گذار ۹۰ ساله آمریکایی، که بر پایه تازه‌ترین ارزیابی نشریه فوربز با دارایی خالص ۱۰۲ میلیارد دلاری هشتمین ثروتمند جهان است، در ابتدا ساده به نظر برسد ولی مرور روند حرکت قیمت بیت‌کوین در یک سال گذشته سرمایه‌گذاری دربازار رمزارزها را بسیار وسوسه‌انگیز می‌کند.

قیمت هر بیت‌کوین که در مارس سال ۲۰۲۰ کمتر از ۵ هزار دلار بود در آوریل گذشته به رکورد ۶۰ هزار دلاری دست یافت و این روزها نیز بالاتر از ۵۰ هزاردلار معامله می‌شود. بنابراین چندان ساده نیست که بازار رمزارزها را رها کرد و به جای آن مثلا طلا خرید که طی یک سال گذشته با کاهش قیمت مواجه بوده است.

البته حداقل سه راه وجود دارد که سرمایه‌گذاران محتاط می‌توانند بدون آن که به مستقیم وارد معامله رمزارز شوند، در این بازار سرمایه‌گذاری کم ریسک‌تری داشته باشند.

سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی دارای دارایی رمزارزی

برخی از شرکت‌هایی که در حال حاضر سهام آنها در بازارهای مالی معامله می‌شود، بخشی از دارایی خود را به رمزارز تبدیل کرده‌اند. مثلا بررسی ترازنامه شرکت خودروسازی تسلا نشان می‌دهد که این شرکت تا ۳۰ ژوئن سال ۲۰۲۱ نزدیک به ۱.۳۱ میلیارد دلار از دارایی‌های خود را به رمزارز تبدیل کرده که شامل ۲.۴ درصد از کل دارایی این شرکت می‌شود.

بنابراین اگر بخواهید به توصیه وارن بافت عمل کنید، مثلا می‌توانید در یک شرکت تولید کننده خودروهای الکتریکی سرمایه‌گذاری کنید که کسب و کار آن کاملا برای شما ملموس است ولی در عین حال، رشد قیمت رمزارزها نیز به یکی از عوامل رشد سودآوری و قیمت سهام آن بدل شده ولی نقش آن هنوز چندان زیاد نیست.

سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های بازار رمزارزها

یکی دیگر از راه‌های کسب سود غیرمستقیم از معاملات رمزارزها، سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی است که در صنعت ارزهای دیجیتالی فعال هستند. به عنوان مثال کوین‌بیس(Coinbase) بستری است که سرمایه‌گذاران با استفاده از آن می‌توانند رمزارزهای مختلف را خرید و فروش کنند. همچنین شرکت ریوت بلاک‌چین(Riot Blockchain) از جمله شرکت‌هایی است که در زمینه پشتیبانی زنجیره بلوکی بیت‌کوین و استخراج رمزارزها فعال است و سهام آن نیز در بازارهای بین‌المللی سهام معامله می‌شود.

خرید سهام این گونه شرکت‌ها شبیه این است که به جای خرید مستقیم طلا، سهام شرکت‌های استخراج کننده طلا را خریداری کنید. بدیهی است که با رشد قیمت طلا، بهای سهام این شرکت‌ها نیز افزایش می‌یابد ولی فارغ از این، نحوه مدیریت و عملکرد مالی این شرکت‌ها نیز بر بهای سهام آنها تاثیرگذار است.

سرمایه‌گذاری در صندوق‌های قابل معامله

البته در حالی که در حال حاضر هیچ صندوق قابل مبادله‌ای بر پایه رمزارزها وجود ندارد ولی تقاضا برای آنها وجود دارد و انتظار می‌رود که به زودی تعدادی از این صندوق‌ها راه‌اندازی شوند.

ئی‌تی‌اف(ETF) یا صندوق‌ قابل معامله، کسب سود بدون ریسک یک صندوق‌ سرمایه‌گذاری مشترک است. این صندوق شامل سبدی از سهام شرکت‌های مختلف یا ترکیبی از سایر دارایی‌ها مثل رمزارزهاست که از سوی یک تیم متخصص تشکیل و مدیریت می‌شود. هدف این تیم جذب بیشتر سرمایه‌گذاران از طریق کسب سود بیشتر در جریان رقابت با سایر صندوق‌های مشابه است.

نقدشوندگی بالا و ریسک پایین مهمترین ویژگی سهام صندوق‌های قابل معامله است.

آشنایی با مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و انواع آن

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

برای آشنایی بهتر با مفهوم مدیریت ریسک در سرمایه گذاری؛ فرض کنید می‌خواهیم سرمایه‌گذاری ساده‌ای انجام بدهیم. قصدمان این است که یک ماشین بخریم و با این ماشین در اسنپ کار کنیم. دقت کنید که همین سرمایه‌گذاری ساده هم ریسک‌های خاص خودش را دارد: ممکن است تصادف کنیم و ماشین‌مان آسیب جدی ببیند، ممکن است شرکت اسنپ تعطیل شود، ممکن است ماشین‌مان را بدزدند، ممکن است قیمت بنزین دو برابر شود و ریسک‌های دیگری از این قبیل. نکته اینجاست که با وجود همهٔ این ریسک‌ها، از بازدهی مورد انتظارمان که همان درآمد ناشی از کار در اسنپ است، چشم‌پوشی نمی‌کنیم و همچنان این سرمایه‌گذاری را انجام می‌دهیم. نکتهٔ دیگر این است که با استفاده از ابزارهایی مانند بیمه ریسک‌های این سرمایه‌گذاری را به حداقل می‌رسانیم.

حال اگر ریسک این سرمایه‌گذاری از حدی فراتر برود، احتمالاً تصمیم می‌گیریم که سراغ این کار نرویم. همچنین اگر فرصت سرمایه‌گذاری دیگری پیش بیاید که ریسک آن در همین حد است و انتظار بازدهی بهتری از آن داریم، ممکن است تصمیم بگیریم که به جای کار در اسنپ، سراغ آن کار برویم.

مفهوم ریسک در بازارهای مالی هم تقریباً همین است و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای سعی می‌کنند سراغ سرمایه‌گذاری‌هایی بروند که ریسک‌شان معقول باشد و با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک، این ریسک را هم کنترل می‌کنند.

مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

در بازار سهام، ارتباط مستقیمی بین ریسک و بازده وجود دارد. به‌طور کلی، ریسک بیشتر به معنی انتظار بازدهی بیشتر است. از این لحاظ می‌توان سرمایه‌گذاری را با شرط‌بندی مقایسه کرد: گزینه‌ای که احتمال وقوعش پایین‌تر است، در صورتی که محقق شود جایزه بزرگ‌تری خواهد داشت.

در زبان سرمایه‌گذاری، مدیریت ریسک به فرایندی گفته می‌شود که طی آن ابتدا ریسک‌های مختلف شناسایی و ارزیابی می‌شوند و سپس برای به‌حداقل‌رساندن این ریسک‌ها، استراتژی‌هایی مشخصی در پیش گرفته می‌شود. پس می‌شود گفت مدیریت ریسک ۲ مرحله کلی دارد:

  1. شناسایی و ارزیابی ریسک‌های موجود
  2. طراحی استراتژی‌های مناسب برای مدیریت و به‌حداقل رساندن ریسک‌ها

صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟

همان‌طور که اشاره کردیم، هر نوع سرمایه‌گذاری با مقدار مشخصی ریسک همراه است و کسی که این ریسک را می‌پذیرد انتظار دارد که پذیرش این ریسک همراه با مقدار مشخصی بازدهی یا سود باشد.

به عنوان مثالی ساده، نرخ سود بانکی در ایران را در نظر بگیرید که چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد است. این سود بدون ریسک است، زیرا پرداخت آن را بانک تضمین کرده است. حال اگر بخواهیم سرمایه‌مان را به جای بانک در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنیم، انتظار داریم که سودمان دست‌کم بیشتر از ۲۰درصد باشد، زیرا ریسک بازار سهام بیشتر از ریسک سپرده‌گذاری در بانک است.

به این سود که سرمایه‌گذار بابت تحمل ریسک انتظار دارد به آن دست پیدا کند، «صرف ریسک» یا «risk premium» می‌گویند. به بیان خیلی ساده، به اختلاف بازده دارایی با بازده سرمایه‌گذاری بدون ریسک، صرف ریسک می‌گویند. مثلاً اگر نرخ سود بدون ریسک ۲۰درصد باشد و ما با پول‌مان در بازار سرمایه سهام خریده باشیم و انتظار سود ۴۰درصدی از این سهام را داشته باشیم، صرف ریسک‌مان ۲۰درصد خواهد بود.

نکته: ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند.

انواع ریسک در سرمایه‌گذاری

به‌طور کلی، در بازارهای مالی ۲ نوع ریسک وجود دارد: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.

ریسک سیستماتیک

همان‌طور که از نامش پیداست، این نوع ریسک کل «سیستم» را تهدید می‌کند که در اینجا سیستم همان نظام اقتصادی است. به زبان خودمانی، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل نظام اقتصادی کشور با آن طرف است و در نتیجه بازار سهام و به‌تبع آن تک‌تک سهام قابل معامله در بازار را تحت تأثیر می‌گذارد.

تورم، تغییرات نرخ بهره، رکود اقتصادی، جنگ و هر رویداد دیگری که اقتصاد کلان را تحت تأثیر بگذارد ریسک سیستماتیک به حساب می‌آید. در بازار سرمایه، این ریسک را نمی‌شود حذف کرد و به آن «ریسک بازار» هم می‌گویند. اما «دارایی‌های امن» مانند طلا گزینه مناسبی برای مدیریت این نوع ریسک به شمار می‌آیند.

نکته: در دوره‌هایی که اقتصاد جهان دچار بحران یا رکود می‌شود، سرمایه‌گذاران به سمت طلا هجوم می‌برند و قیمت جهانی طلا افزایش پیدا می‌کند.

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

ریسک غیرسیستماتیک

ریسکی است که به یک شرکت یا صنعت منحصر است و کل بازار یا اقتصاد را تهدید نمی‌کند. برای مثال، ممکن است سهام یک شرکت پتروشیمی را بخرید که خوراک و منبع انرژی آن گاز طبیعی است. دست بر قضا در زمستان، هوا بسیار سرد می‌شود و مصرف گاز در کشور بالا می‌رود و به‌ناچار گاز پتروشیمی شما هم قطع می‌شود. دقت کنید که این مشکل مربوط به شرکت‌هایی است که گاز مصرف می‌کنند و شرکت‌های دیگر چنین مشکلی ندارند. این نوع ریسک را ریسک غیرسیستماتیک می‌گوییم.

تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییر نرخ خوراک پتروشیمی‌ها، تغییر نرخ سوخت شرکت‌های سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه معادن و تغییرات نرخ ارز نمونه‌هایی از ریسک غیرسیستماتیکند.

نکته: ریسک غیرسیستماتیک را می‌شود با متنوع‌سازی سبد سهام کاهش داد. سبدی که از سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف تشکیل شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک بسیار کمی دارد.

روش‌های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

به‌طور کلی می‌شود از ۳ استراتژی برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری استفاده کرد: معامله در جهت روند بازار، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری و استفاده از حد ضرر.

معامله در جهت روند بازار

این استراتژی را بیشتر تحلیلگران تکنیکال به کار می‌گیرند، ولی استراتژی مناسب و عاقلانه‌ای است. منظور از معامله در جهت روند بازار در بورس ایران هم این است که زمانی برای خرید سهم اقدام کنیم که بورس روند صعودی دارد. در دوره‌های صعودی، اکثر سهام قابل‌معامله در بورس، به دلایل بنیادی و غیربنیادی، روند صعودی دارند و احتمال زیان در این دوره‌ها کمتر است.

متنوع‌سازی سبد

برای تشکیل یک سبد سرمایه‌گذاری متنوع که ریسک غیرسیستماتیک پایینی داشته باشد، معمولاً باید سراغ سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف برویم و بخشی از سبد کسب سود بدون ریسک کسب سود بدون ریسک را هم به صندوق‌های درآمد ثابت و صندوق‌های کالایی با پشتوانه طلا اختصاص بدهیم.

در این حالت، ممکن است قیمت چند سهم سبدمان کاهش پیدا کند، ولی افزایش قیمت سهم‌های دیگرمان این زیان را جبران خواهد کرد. صندوق‌های درآمد ثابت هم بخش بدون ریسک سبدمان را تشکیل می‌دهد کسب سود بدون ریسک و می‌توان روی درآمد ماهانه آن حساب کرد.

استفاده از حد ضرر

یکی دیگر از ابزارهای مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر است. در این استراتژی، معامله‌گر قیمت مشخصی را به عنوان حد ضرر تعیین می‌کند و اگر قیمت سهامی که خریده زیر حد ضرر برود، سهم را می‌فروشد.

مثلاً فرض کنید سهمی را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریده‌ایم و حد ضرر آن را ۸۵۰ تومان در نظر گرفته‌ایم. اگر قیمت سهم زیر ۸۵۰ تومان برود، حد ضررمان فعال شده است و باید سهم را بفروشیم و از آن خارج شویم. حد ضرر نوعی سپر ایمنی در برابر نوسان‌های بازار سرمایه است و باعث می‌شود ضرر معامله‌گر در یک معامله از حد خاصی فراتر نرود.

مفهوم تعادل در ریسک چیست؟

درست است که بازدهی مناسب با ریسک در سرمایه گذاری همراه است، اما اگر سراغ ریسک‌های عجیب‌وغریب برویم نباید حتماً انتظار بازدهی‌های عجیب‌وغریب داشته باشیم. مثال ساده‌اش بلیت بخت‌آزمایی و قمار است. وقتی پول زیادی را روی گزینه‌ای شرط‌بندی می‌کنیم که احتمال وقوعش زیر یک درصد است، باید ۹۹درصد احتمال بدهیم که پول‌مان را از دست خواهیم داد! در چنین حالتی دیگر صحبت از سرمایه‌گذاری معنایی ندارد و باید از قمار و بخت‌آزمایی صحبت کرد!

تعادل در ریسک به این معناست که باید تلاش کنیم با حداقلی از ریسک، بازدهی معقولی کسب کنیم. مثلا اگر سود بدون ریسک ۲۰درصد است، باید به دنبال گزینه‌های کم‌ریسکی باشیم که انتظار می‌رود سودشان بیشتر از ۲۰درصد باشد.

برای مثال سهمی که نسبت P/E آن عدد چهار است و قرار است مجمع سالانه آن شش ماه دیگر برگزار شود و دو ماه بعد از مجمع سود تقسیمی به حساب سهامداران واریز شود، می‌تواند طی هشت ماه بازدهی ۲۵درصدی ایجاد کند. چنین سهمی را می‌توانیم گزینه‌ای کم‌ریسک با بازدهی مناسب در نظر بگیریم.

سهمی هم که زیان انباشته زیادی دارد و انتظار نمی‌رود به‌زودی روند سودسازی آن تغییر کند و فقط با خبر افزایش سرمایه و شایعه افزایش نرخ محصول قیمتش بالا و پایین می‌رود، ریسک بسیار بالایی دارد و خرید آن حکم قمار را خواهد داشت.

جمع‌بندی

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود ندارد. اما این نکته به آن معنا نیست که برای رسیدن به سود بیشتر باید حتماً ریسک بیشتری متحمل شویم! برای موفقیت در بازار سرمایه باید تلاش کنیم ریسک‌های مربوط به سرمایه‌گذاری‌هایمان را بشناسیم و با ابزارهای مناسب سعی کنیم این ریسک را به حداقل برسانیم. انتخاب سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند، متنوع‌سازی سبد و تعیین حد ضرر از متداول‌ترین استراتژی‌ها برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری است.

چگونه می‌شود بدون خرید حتی یک رمزارز در این بازار سرمایه‌گذاری کرد؟

بازار مجازی رمزارزها

«وارن بافت» معتقد است که باید از سرمایه‌گذاری در کسب و کارهایی که قابل درک نیستند، اجتناب کرد؛ شاید از این منظر، عدم سرمایه‌گذاری در بازار رمزارزها برای برخی قابل توجیه باشد ولی آیا راه حلی برای سرمایه‌گذاری کم ریسک‌تر در این بازار وجود دارد؟

شاید عمل به توصیه‌ وارن بافت، سرمایه‌گذار ۹۰ ساله آمریکایی، که بر پایه تازه‌ترین ارزیابی نشریه فوربز با دارایی خالص ۱۰۲ میلیارد دلاری هشتمین ثروتمند جهان است، در ابتدا ساده به نظر برسد ولی مرور روند حرکت قیمت بیت‌کوین در یک سال گذشته سرمایه‌گذاری دربازار رمزارزها را بسیار وسوسه‌انگیز می‌کند.

قیمت هر بیت‌کوین که در مارس سال ۲۰۲۰ کمتر از ۵ هزار دلار بود در آوریل گذشته به رکورد ۶۰ هزار دلاری دست یافت و این روزها نیز بالاتر از ۵۰ هزاردلار معامله می‌شود. بنابراین چندان ساده نیست که بازار رمزارزها را رها کرد و به جای آن مثلا طلا خرید که طی یک سال گذشته با کاهش قیمت مواجه بوده است.

البته حداقل سه راه وجود دارد که سرمایه‌گذاران محتاط می‌توانند بدون آن که به مستقیم وارد معامله رمزارز شوند، در این بازار سرمایه‌گذاری کم ریسک‌تری داشته باشند.

سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی دارای دارایی رمزارزی

برخی از شرکت‌هایی که در حال حاضر سهام آنها در بازارهای مالی معامله می‌شود، بخشی از دارایی خود را به رمزارز تبدیل کرده‌اند. مثلا بررسی ترازنامه شرکت خودروسازی تسلا نشان می‌دهد که این شرکت تا ۳۰ ژوئن سال ۲۰۲۱ نزدیک به ۱.۳۱ میلیارد دلار از دارایی‌های خود را به رمزارز تبدیل کرده که شامل ۲.۴ درصد از کل دارایی این شرکت می‌شود.

بنابراین اگر بخواهید کسب سود بدون ریسک به توصیه وارن بافت عمل کنید، مثلا می‌توانید در یک شرکت تولید کننده خودروهای الکتریکی سرمایه‌گذاری کنید که کسب و کار آن کاملا برای شما ملموس است ولی در عین حال، رشد قیمت رمزارزها نیز به یکی از عوامل رشد سودآوری و قیمت سهام آن بدل شده ولی نقش آن هنوز چندان زیاد نیست.

سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های بازار رمزارزها

یکی دیگر از راه‌های کسب سود غیرمستقیم از معاملات رمزارزها، سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی است که در صنعت ارزهای دیجیتالی فعال هستند. به عنوان مثال کوین‌بیس(Coinbase) بستری است که سرمایه‌گذاران با استفاده از آن می‌توانند رمزارزهای مختلف را خرید و فروش کنند. همچنین شرکت ریوت بلاک‌چین(Riot Blockchain) از جمله شرکت‌هایی است که در زمینه پشتیبانی زنجیره بلوکی بیت‌کوین و استخراج رمزارزها فعال است و سهام آن نیز در بازارهای بین‌المللی سهام معامله می‌شود.

خرید سهام این گونه شرکت‌ها شبیه این است که به جای خرید مستقیم طلا، سهام شرکت‌های استخراج کننده طلا را خریداری کنید. بدیهی است که با رشد قیمت طلا، بهای سهام این شرکت‌ها نیز افزایش می‌یابد ولی فارغ از این، نحوه مدیریت و عملکرد مالی این شرکت‌ها نیز بر بهای سهام آنها تاثیرگذار است.

سرمایه‌گذاری در صندوق‌های قابل معامله

البته در حالی که در حال حاضر هیچ صندوق قابل مبادله‌ای بر پایه رمزارزها وجود ندارد ولی تقاضا برای آنها وجود دارد و انتظار می‌رود که به زودی تعدادی از این صندوق‌ها راه‌اندازی شوند.

ئی‌تی‌اف(ETF) یا صندوق‌ قابل معامله، یک صندوق‌ سرمایه‌گذاری مشترک است. این صندوق شامل سبدی از سهام شرکت‌های مختلف یا ترکیبی از سایر دارایی‌ها مثل رمزارزهاست که از سوی یک تیم متخصص تشکیل و مدیریت می‌شود. هدف این تیم جذب بیشتر سرمایه‌گذاران از طریق کسب سود بیشتر در جریان رقابت با سایر صندوق‌های مشابه است.

نقدشوندگی بالا و ریسک پایین مهمترین ویژگی سهام صندوق‌های قابل معامله است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.