مهدی سالم کارشناس فرهنگی
طرح حمایت چیست؟
در حال حاضر باوجود تأسیس اداره دانشجویان بینالمللی علیرغم خدمات گستردهای که در این اداره توسط کارشناسان به این عزیزان ارائه میشود، ضعف در بحث آموزش این دانشجویان همچنان قابلمشاهده است. با تحقیق و پژوهش انجامشده، از اصلیترین دلایل انصراف دانشجویان غیرایرانی میتوان به مسئله افت تحصیلی اشاره نمود که نتیجهی نبود یک سیستم حمایتی آموزشی در دانشگاه است. لذا باوجود حضور 22000 دانشجوی غیرایرانی در ایران و افزایش روزافزون این تعداد، نیاز به یک سیستم حمایتی درزمینهی تحصیل و آموزش دانشجویان غیر ایرانی اعم از آزاد و بورسیه بیشازپیش احساس میگردد.
هدف اصلی این طرح تنها جذب دانشجوی غیر ایرانی نیست، بلکه جذب دانشجوی نخبه غیرایرانی در محیطی آرام برای تحصیل بهدوراز دغدغههای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی است و لذا بایستی خدمات ارائهشده در دانشگاه متناسب با این هدف باشد. به عبارتی با اجرای این طرح، بهبود وضعیت تحصیلی و ارتقاء سطح علمی دانشجویان غیر ایرانی در دو برنامه کوتاهمدت و بلندمدت آموزشی محقق خواهد شد. بر این مبنا در هدف کوتاهمدت برنامهریزیشده است تا دانشجویان غیر ایرانی، از این پس به دلیل عدم آشنایی با زبان فارسی، دچار مشروطی در تحصیل نشوند و در هدف بلندمدت نیز سعی بر این است تا میانگین معدل دانشجویان غیرایرانی به بالای 15 ارتقا یابد.
سایر اهداف مفهوم حمایت چیست؟ ذیل طرح عبارتاند از:
- افزایش سطح علمی دانشجویان غیر ایرانی و ارتقاء سطح معدل.
- ارزش یافتن مدرک تحصیلی دانشجویان غیر ایرانی و بورسیه با بهبود کیفیت فراگیری دروس.
- افزایش رضایتمندی دانشجویان غیر ایرانی از تحصیل در ایران.
- تقویت روحیه کمکرسانی آموزشی و کمک به هم نوع.
- تقویت تحصیلی و ایجاد آمادگی تدریس در آینده برای کمکرسانان آموزشی.
- تلاش دانشجویان ایرانی دیگر برای شرکت در طرح جهت تدریس و بهتر شدن وضعیت تحصیلی دانشجویان ایرانی و درمجموع ارتقاء سطح علمی دانشگاه.
- بهبود و تقویت زبان فارسی دانشجویان غیر ایرانی بهصورت گفتاری و نوشتاری با شرکت در کلاسهای تقویتی.
- همسطح سازی کلاس درسی با پیشرفت سطح علمی دانشجویان غیر ایرانی و صرفهجویی در وقت کلاس.
- افزایش علاقه و جذب دانشجوی نخبه غیر ایرانی برای تحصیل در دانشگاه فردوسی.
- الگوبرداری دانشگاههای کشور از طرح و درنتیجه افزایش بار علمی دانشگاههای کشور.
- نزدیک شدن به سند چشمانداز افق 1399.
- بهبود روابط آموزشی – تحصیلی کشورهای طرف قرارداد.
- آشنایی با فرهنگ و تاریخ ایران.
- افزایش اعتماد به نفس دانشجویان غیر ایرانی با بهبود زبان فارسی ایشان برای صحبت کردن در جمع.
بر اساس مسیر پیشبینیشده برای این طرح، سالانه در دو زمان نیم سال اول و دوم جهت ارتقای میانگین معدل دانشجویان غیر ایرانی خدمات طرح اجرا میگردد. البته اجرای طرح در سایر ایام سال (بهخصوص تابستان) به شیوههای دیگر پیگیری خواهد شد.
رونق اقتصادی در سوئد / نقش نوآوری چیست؟
دولت سوئد با ارائه دستورالعملهایی برای توسعه فناوری در همه ابعاد جامعه، توانسته است که فضای نوآوری در این کشور را به حد مناسبی برساند و شرایط دریافت خدمات را برای شهروندان خود تسهیل کند.
به گزارش تجارتنیوز، کشور سوئد، کشوری پیشرفته است که در شمال اروپا و در شبه جزیره اسکاندیناوی واقع است. این کشور جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر دارد و از نظر وسعت چهارمین کشور اروپا محسوب میشود. کشور سوئد این روزها مقصد بسیاری از مهاجران برای تحصیل، اشتغال و زندگی است. اما چرا؟
توسعه فضای نوآوری در هر جامعه میتواند بهترین شرایط ممکن را برای افراد، مشاغل، بخش عمومی و سازمانها فراهم کند. در میان کشورهای توسعه یافته سوئد استراتژیهای ویژه خود را برای توسعه نوآوری و کسبوکارها دارند.
این استراتژی جمعآوری شده دستورالعملهای بلندمدتی را ارائه میکند که چگونه توانست با اجرای آنها و با نوآوری در بسیاری از حوزهها و سیاستگذاریها تا سال ۲۰۲۰ شرایط بهتری را برای مردم در همه بخشهای جامعه ایجاد کند.
با وجود اینکه سوئد کشوری ایدهآل از نظر رفاه محسوب میشود، اما چالشهای اجتماعی که سوئد، همراه با سایر نقاط جهان با آن مواجه است، ماهیت بزرگ مفهوم حمایت چیست؟ و پیچیدهای دارند. بنابراین، هیچ بازیگر یا حوزهای از جامعه دانش یا منابع کافی برای مقابله با این چالشها را ندارد، جز استفاده ار نوآوری.
با توسعه نوآوری افراد و سازمانها در صنعت، بخش عمومی و جامعه مدنی قادر خواهند بود راهحلهای جدید یا بهبودیافتهای را که نیازها و تقاضاهای جامعه را برآورده میکنند، افزایش دهند و به طور مؤثرتری به آنها کمک کنند. توسعه بیشتر هماهنگی بین بازیگران مختلف به منظور ایجاد بهترین شرایط ممکن برای نوآوری مهم است.
نقش دولت در رونق نوآوری سوئد
مدل دولت رفاهی سوئد نقش مهمی در توسعه فضای نوآور ایفاء میکند. سیستم کارآمد تامین اجتماعی و توسعه این امکان را به کارآفرینان میدهد تا خلاق و ریسک پذیر باشند و ترسی از شکست نداشته باشند. در صورت عدم موفقیت سرمایه گذاری، شبکه تامین اجتماعی از آنها حمایت کرده آزادی کارآفرین برای آزمایشات مجدد و پذیرش ریسک را فراهم میکند.
همچنین، بسیاری از بازیگران دیگر مانند دانشگاهها، سازمانهای دولتی، شوراهای شهرستان، مناطق و شهرداریها در تعهد عمومی نسبت به جو توسعه نوآوری در سوئد نقش ایفا میکنند.
به نظر میرسد که مفهوم تعهد عمومی به فضای نوآوری و ظرفیت نوآوری در جهت تصمیمگیریها در مورد اینکه چگونه تصمیمات سیاسی میتواند بر فرآیندهای نوآوری در مشاغل، بخش عمومی یا سازمان های بخش مدنی تأثیر بگذارد، در میان افراد و مسئولان سوئد توسعه یافته است.
بینالمللی سازی استاتارپهای نقش مهمی ایفا میکند
سوئد بازار نسبتا کوچکی است و بههمین دلیل اکثر شرکتهای نوآور و استارتاپهای سوئد با یک برنامه و استراتژی هدفمند برای دسترسی به بازارهای بینالمللی پا به عرصه وجود میگذارند.
سوئد در حوزه برندسازی و بینالمللی سازی شرکت هایش بسیار موفق عمل کرده است. به عنوان مثال استکهلم پایتخت سوئد بیشترین میزان شرکتهای استارتاپی را در خود جای داده است مفهوم حمایت چیست؟ و گفته میشود بعد از Silicon Valley، بیشترین سرانه ایجاد شرکتهای استارتاپ در کلاس میلیاردی (ارزش بیش از یک میلیارد دلار) نسبت به دیگر نقاط دنیا را در اختیار دارد.
علاقمندی زیای برای سرمایهگذاری در این بخش از سوی کشورهای اروپایی و آمریکا وجود دارد. شرکتهای اسکایپ ، KING ، Mojang ،Klarna ، Spotify و iZettle یونیکورنهایی هستند که همگی در استکهلم بنیان گذاری شدهاند.
تاثیر آموزش و نوآور شدن در استخدام کارمندان
تمرکز بلندمدت سوئد بر آموزش و تحقیقات نیز تاثیر عمدهای بر ظرفیتهای نوآوری داشته است. این کشور در سال ۱۸۴۲ آموزش اجباری کودکان ۷ تا ۱۳ سال را اجباری کرد. این نقطه آغازین افزایش سطح کلی آموزش در بین مردم بود و به عنوان یک مولفه مهم در گذار از یک جامعه فقیر کشاورزی به یک کشور پیشروی مبتنی بر فناوری، بوده است.
سرمایه گذاری در بخش تحقیق و توسعه (R&D ) نیز نقش مهمی در این خصوص داشته است به طوری که هم اکنون بیش از ۳ درصد تولید ناخالص داخلی به R&D اختصاص دارد که از بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا بالاتر است.
وجود آموزشهای رایگان و جمعیتی با تحصیلات بالا و دسترسی به پارکهای فناوری که این خود به معنی دسترسی به افراد با استعداد است. (تقریبا بالای ۲۰درصد جمعیت شاغل شهر استکهلم در حوزه ICT کار میکنند و تعداد شرکتهای فعال در این حوزه طی ده سال گذشته در این شهر دو برابر شده است.)
همچنین، در این میان افزایش تعداد شرکتهای نوآور به نوعی منجر به ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای بسیاری از افراد در سوئد شده است. طبق آماری که دولت این کشور منتشر کرده است، طی ده سال درصد سهم استخدام این شرکتها افزایش یافته است.
آیا ساختار سیاسی در ایران مفهوم بانک مرکزی را درک کرده است؟
یکی از برجستهترین معضلات اقتصادی ما تورم مزمن بالاست که ریشه در وضعیت بانک مرکزی دارد. اما این وضعیت این سوال را به ذهن متبادر میکند که مگر بانک مرکزی کشور ما با بانک مرکزی متعارف در دیگر نقاط دنیا چه تفاوتی دارد که این آثار و تبعات متفاوت را برای اقتصاد کشور به همراه داشته است؟ شاید بتوان پاسخ را در مسیری که این نهاد در سایر کشورها و در کشور ما طی کرده جستوجو کرد.
به گزارش پرسون، پویا ناظریان در یادداشتی نوشت: ابتدا لازم است به نکتهای اشاره کنم. بعضی از کشورهای دنیا در مقاطعی اصلاً پول ملی نداشتند؛ مثل همین آمریکا که تا همین 200 سال پیش پول ملی نداشت. در آن دوران هر بانکی پول خود را منتشر میکرد و به جای پول ملی در آن کشور پول خصوصی وجود داشت. این شرایط چالشهایی ایجاد میکرد. یکی از آن چالشها این بود که مثلاً فرض کنید شخصی در بانکی سپرده داشت و میخواست از نفر دیگری کالایی بخرد که آن فرد دارای سپرده در بانک دیگری بود. در این شرایط نفر اول باید دلار بانک خود را به دلار بانک آن شخص تبدیل میکرد تا بتواند با پولی که به حساب او قابل واریز است، خرید خود را انجام دهد. البته این اقدام وقتی قرار بود در یک شهر انجام شود چندان سخت نبود، زمانی دشواریهای آن مشخص میشد که قرار بود فرد به شهری دیگر برود و در آن شهر اقدام به خرید کند و از قضا بانکی هم که در آن حساب داشت در شهر مقصد شعبه نداشت. مشابه این تجربه را تاحدودی افرادی که به کشورهای دیگر سفر میکنند، درک میکنند. مثلاً زمانی که میخواهید از ایران به ترکیه یا اروپا سفر کنید باید ریال را به لیر و یورو تبدیل کنید. این خود اقدامی زمانبر و هزینهبر است، حالا تصور کنید در آمریکای آن دوران افراد هنگام رفتن شهری به شهر دیگر یا از منطقهای به منطقه دیگر دچار چنین چالشی بودند. نتیجه آن شد که ایجاد یک پول استاندارد مدنظر قرار گرفت.
ظهور بانکهای مرکزی
بانکهای مرکزی پول ملی را به عنوان یک پول استاندارد مورد پذیرش توسط بانکهای مختلف ارائه میکنند. این استانداردسازی، تجارت را تسهیل میکند. اما یکسری چالش هم به همراه میآورد. پیشتر در زمانی که هر بانکی پول خود را منتشر میکرد، خود مسوول تبعات انتشار بیشتر یا کمتر از حد پول یا اعطای اعتبار غیربهینه و امثال آن هم بود. به این ترتیب هزینه تصمیمات غلط هر بانکی بر عهده خودش بوده است. مثلاً اگر بیش از حد پول چاپ میکرد، آن پول بیارزش شده، مردم از آن پول استفاده نکرده و بانک رقابت را میباخته است. اما زمانی که پول ملی به میدان میآید نوعی کژمنشی هم اتفاق میافتد. مثلاً بانکی میتواند بیش از حد اعتبار اعطا و در رشد نقدینگی کشور نقشآفرینی کند. چراکه میداند هزینه آن بر کل نظام بانکی سرشکن خواهد شد. در واقع این بانک با اعطای اعتبار نفع بسیاری میبرد ولی هزینههای متناسب با آن نفع را دیگران میپردازند. این شرایطی بود که بانک مرکزی را بر آن داشت تا در گام دوم تلاش کند با ایجاد و اعمال ضوابطی مشکل پیشآمده را حل کند. مثلاً اینکه نکول را تعریف کرده، ورشکستگی را به عنوان حقوق متقابل شرکای مختلف یک بانک یا شرکت تبیین کند. در حالی که اعتبارسنجی را هم به عنوان یک رویه در بانکها اعمال کرد. در واقع باید این اطمینان حاصل شود که حداقلی از استاندارد اعتبارسنجی رعایت میشود. در حالی که باید نوع خاصی از حسابداری هم برای بانکها طراحی شود. باید در نظر داشته باشیم که موسسات مالی مثل شرکتهای عادی نیستند. در واقع باید حسابداری پیچیدهتری داشته باشند چراکه آنچه با آن سروکار دارند مثل خرید مواد اولیه و تولید محصول و فروش آن نیست. بانکها با قرارداد سروکار دارند. آنها در قالب قرارداد تامین مالی کرده و با قرارداد تامین مالی میشوند و از محل تفاوت این دو قرارداد است که میتوانند درآمد کسب کنند. این وضعیت ماهیتاً متفاوت با شرکتهای تجاری و صنعتی بوده و بهطور طبیعی حسابداری آن هم ماهیتاً متفاوت است و باید برای آن ضوابط متناسب طراحی و تبعات منفی استانداردسازی سپردهها را جبران کرد.
با وجود این ضوابط، اعمال سیاست پولی ضرورت پیدا کرد. رسیدن به ضرورت سیاست پولی هم شاید نیمقرن زمان برد. در واقع طول کشید تا دنیا بفهمد باید از چه ابزاری استفاده کند تا بتواند به نحو درستی میزان اعطای اعتبار و خلق نقدینگی، رشد خالص نقدینگی و تبعات تورمی آن را مدیریت کند. به عبارت دیگر زمان برده است تا بانکهای مرکزی بفهمند ضوابط درست برای نظام بانکی چیست. در حالی که در طول قرن بیستم پیشرفتهایی حاصل شد اما باز هم کاستیهایی داشت که نظام بانکی را دچار بحران مالی 2008 کرد و باز آن ضوابط هم اصلاح شد. حال این مسیر تطور و تحول بانک مرکزی متعارف را با ایران مقایسه کنید.
فراز و فرود نظام بانکی در ایران
قبل از انقلاب در طول دهه 1340 تورم کشور دو درصد بود. در آن دوران وضعیت پولی و بانکی کشور هم کمابیش تحت کنترل بوده است. از دهه 1350 رفتهرفته اعطای اعتبار بیرویه هم بیشتر و در نتیجه تورم هم بیشتر شده است. علت افزایش تورم عمدتاً به دلیل فشاری بود که از سوی شاه برای رشد و توسعه اقتصادی وارد میشد. این فشارها به تورم تبدیل شده و از آنسو بهخصوص از سوی سیاستمداران اصراری وجود داشت مبنی بر اینکه نرخ بهره تسهیلات نباید بالا برود و در نتیجه نرخ بهره واقعی منفی شده که غیرتعادلی بود. در واقع این نرخی است که نمیتواند عرضه و تقاضای اعتبار را به تعادل برساند. در نتیجه تقاضا برای اعتبار، بالا و عرضه کم است. عرضه کم نمیتواند در یک بازار رقابتی سالم تخصیص داده شود. بلکه این تخصیص باید با استفاده از روابط و رابطهبازی بین افراد تخصیص داده شود. در نتیجه تسهیلات بانکی در طول دهه 1350 تبدیل به امری رانتی شده بود؛ چراکه سود وامها در این دوران بهمراتب کمتر از تورم بود. درنتیجه افراد هر کالایی که با استفاده از وام میخریدند برایشان به منزل کسب سود و ایجاد ثروت بوده است. بنابراین بانکها در دهه 50 سازوکاری برای ثروتمندتر کردن ثروتمندان بودهاند. در عین حال کسانی از اعتبارات رانتی برخوردار بودند که به دربار نزدیک بوده و توصیه میشدند.بهنوعی نظام بانکی عاملی برای افزایش اختلافات طبقاتی در دهه 50 بود و این از سوی مردم حس میشد. اما در عین حال مردم قادر به درک اینکه چرا و با چه مکانیسمی اختلافات طبقاتی تشدید میشود، نبودند. مردم قادر نبودند درک کنند که چگونه زمینه بازتوزیع ظالمانه ثروت رقم میخورد. در نهایت آنچه برداشت میشد این بود که باید با استفاده از سازوکارهای قرضالحسنه و دولتی کردن، بانکها را به نهادی مردمی تبدیل و کمک کرد که اثر ظالمانه بانکها در توزیع ثروت اصلاح شود. نتیجه این رویکرد این بود که بانک به نهادی تبدیل شد که قرار بود به اشکال مختلف مثلاً در قالب وام ازدواج و. به مردم کمک کند. به این ترتیب اندکاندک به بانک به عنوان صندوق صدقات نگاه شد. دیگر بانک یک موسسه انتفاعی نبود. بانک دیگر نهادی نبود که باید در زمین بازی واسطهگری مالی رقابت کند و اگر نقش بهتری در رشد اقتصادی ایفا کرد، تشویق شود؛ بلکه بانک یک موسسه غیرانتفاعی محسوب میشد که باید به مردم کمک میکرد.
بانک چه میکند؟
وظیفه نهاد بانک این است که یکسری خدمات به سپردهگذاران ارائه دهد و با اعطای اعتبار نقش مهمی در اقتصاد ایفا کند. با این حال در ایران بانکهای دولتی بعد از انقلاب 1357 به اقتضای دولتی بودن و غلبه نگاه غیرانتفاعی در ارائه خدمات، انگیزهای برای بهبود کیفیت خدمات نداشتهاند. بنابراین خدماتی که به سپردهگذار ارائه میکردند هم جالب نبود. در بعد اعطای اعتبارات هم هیچ اعتبارسنجی، رقابت و تلاشی برای پیدا کردن بهترین عرصه به منظور فعالیت سرمایهگذاری وجود نداشت و هرچه بود تسهیلات تکلیفی بود. بنابراین خدمات تراکنش بانکی که بانک برای تسهیل تجارت و رونق تجارت اعطا میکند مدنظر قرار گرفته نشد. در نظر داشته باشید که تجارت مهم است چون به تخصصی شدن تولید و افزایش رفاه میانجامد در حالی که اعطای اعتبار هم مهم است چون باید در ازای آن سرمایهگذاری رخ داده و رشد حاصل شود. با این حال بانک دولتی در طول دهههای 1360 و 1370 ناکارایی خود را در هر دو عرصه نشان داد. در نهایت سیاستگذار از جایی به این نتیجه رسید که باید بانک خصوصی داشته باشیم و نیازمند رقابتیم. با این حال بانک خصوصی هم بدون ضوابط خاصی شکل گرفت و درنهایت تا دهه 1390 یک نظام بانکی کاملاً پانزی ایجاد شد.
بازی پانزی در نظام بانکی ایران
اغراق نیست اگر بگویم که ایران تنها کشوری است که تاریخ قابلتوجهی از پانزی بودن در مجموعه نظام بانکی خود دارد. پانزی بودن در نظام بانکی به دو صورت شکل گرفت. ابتدا اینکه در بعد داراییها، داراییهای پرریسکی وجود داشته و نوسان ارزش داراییها باعث میشود گاهی ترازنامهها تراز نباشد. بانک فقط باید وام کمریسک بدهد. بانک نباید شرکتداری، بنگاهداری و سرمایهگذاری کند. علت این است که در سمت تعهدات ترازنامه ارزش تعهدات از ثبات بالایی برخوردار بوده و داراییها هم باید ریسک کمی داشته باشند تا با ثبات تعهدات تناسب داشته باشد. اما با این حال کارخانه، ملک و. بسیار پرنوسان بوده و این نوسانات بانک را پانزی میکند.
سازوکار دوم پانزی شدن نظام بانکی در بعد تحقق زیان است. بانک برای اینکه پانزی نشود باید وقتی نکولی بر وام رخ میدهد زیان محقق کند. وقتی زیان محقق نمیکند در حال وانمود کردن داشتن دارایی و درآمد بیشتر در آینده است. در حالی که متناسب با آن هم دارد برای سپردهگذاری جهت اعطای سود تعهد میپذیرد. عدم تحقق زیان، نظام بانکی را پانزی میکند. این روند ما را به ناکارایی بانک مرکزی میکشاند. بانک مرکزی متعارف بر نظام بانکی نظارت داشته و ضوابط لازم را اعمال میکند ولی بانک مرکزی ما به قدری ناکارآمد است که نهتنها جلوی فعالیتهای دیگر بانکها را به جز اعطای اعتبارات نگرفته بلکه از نظر کیفیت کارشناسی هم افت کرده و بلد نیست که چطور باید نظام بانکی را حفظ کند. در کنار این شرایط دولتی را تصور کنید که از نظر مالی نظم نداشته و به بانک مرکزی به دید یک قلک نگاه میکند. باید بدانیم که از اساس نازل بودن کیفیت بانک مرکزی برای دولت مطلوب است. برای دولت لازم است که بانک مرکزی اقتدار نداشته باشد چرخ بودجهاش به نحوی بچرخد. این روندی است که بانک مرکزی به سازمانی جهت پاس کردن چکهای دولت و دلالی ارز تقلیل پیدا میکند. بانک مرکزی به نهاد حداقلی و ضعیف تبدیل میشود که پول بدون پشتوانه چاپ میکند و از این نهاد انتظار رفع تورم انتظاری بیهوده است.
بانک مرکزی متعارفی که در دنیا رشد و نمو کرده مجری یک سیاست پولی متعارف است و سیاست پولی متعارف در بانکداری متعارف و برای بانک مرکزی متعارف موضوعیت دارد. بانک مرکزی متعارف نظارتی درست بر نظام بانکداری دارد و مستقل از سیاستگذار بودجهای میتواند تصمیم بگیرد و خود را به دلال ارز و پاسکننده چک تقلیل نمیدهد. بانکداری متعارف هم مربوط به بانکی است که ملک نمیخرد و سرمایهگذاری نمیکند. در حالی که اعتبارسنجی و مدیریت ریسک میکند، اعتبار میدهد. در چنین شرایطی سیاست پولی متعارف هم کار میکند و این سیاست پولی کارکرد مدیریت تورم دارد. زمانی که بانک غیرمتعارف داریم، نمیشود انتظار داشته باشیم که ابزارهای متعارف سیاستگذاری پولی هم کار کند. وقتی سیاستهای پولی متعارف کار نمیکند، بانک مرکزی فلج میشود و ضوابط درست اعمال نمیشود، اعتباراتی هم که آن بانک اعطا میکند لزوماً به مولدترین فعالیتهای اقتصادی تخصیص داده نمیشود و گاهی اعتبارات بر مبنای تعارض منافع مدیران بانک و صاحب سهامداران بانک اعطا میشود. بنابراین براساس تعارض منافع مدیران و سهامداران بانک، انتقال ثروت از سپردهگذار به سهامدار بانکی صورت میگیرد. گاهی بخشی از این اعتبارات به زمین و ساختمان تبدیل میشود و میخوابد و گاهی هم به فعالیتهای بسیار ریسکدار تبدیل میشود و نکول رخ میدهد و بعد که باید زیان محقق شود، به خاطر کاستی ضوابط زیان محقق نمیشود. در نتیجه با رشد خالص بالای نقدینگی روبهرو میشویم و مسائل دولت بیانضباط هم انباشت شده و به تورم تبدیل میشود. در این شرایط گرچه همه میگویند با تورم مقابله میکنند ولی در عمل میبینیم که چنین نمیشود.
رژیم موقت| ۱-تقلای بیهوده صهیونیستها برای جعل تاریخ و حضور رسمی در منطقه
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کتاب «رژیم موقت مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی به این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویسهای جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
محور غربی عربی به بهانه های مختلف از جمله برتری توان نظامی یا هژمونی آمریکا و فقدان وجود راهکارهای دائمی برای حل بحران، همچنان به حمایت از رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن آن ادامه میدهد و هرگونه تفکر انقلابی را تفکری غیرمسئولانه و غیر واقعی ارزیابی میکند، این عده تلاش میکنند عدم وجود راهکارهای جایگزین نسبت به سازش با اسرائیل را طرح کرده و موضوع فروپاشی رژیم صهیونیستی را که رژیم موقت و بدون ریشه است را رد کنند.
یکی از فریبکاریهای رژیم صهیونیستی، استفاده از اصطلاحات مختلف برای بیطرف و بیگناه نشان دادن خود در تحولات منطقهای است. اصطلاحاتی که مضامین تاریخی و واقع گرایانه دارد و آمیخته ای مفهوم حمایت چیست؟ از جعل واقعیتهای تاریخی بدون ارائه اسناد و ادله کافی است. رژیم صهیونیستی از این طریق تلاش دارد برخی واقعیتها را نادیده گرفته و آنها را به فراموشی بسپارد و با تکرار این اصطلاحات واقعیتهای دیگری را به خورد افکار عمومی بدهد.
اسرائیلیها برای مقبول نشان دادن رژیم خود در زبان دیپلماتیک خود از واژههایی نظیر دموکراسی، آزادی، امنیت و صلح زیاد استفاده میکنند. این همان ادبیاتی است که در دیپلماسی آمریکا نیز کاربرد فراوان دارد. آنها تلاش دارند خود را رژیمی طبیعی در منطقه جلوه دهند. به همین علت از این اصطلاحات به صورت گسترده در گفتمان خود استفاده میکنند تا اینگونه وانمود کنند که خطراتی که فراروی این رژیم قرار دارد، دیگر کشورهای مجاور آن را نیز تهدید میکند و این خطرات، مشکلات مشترک بین آنها و دیگر ملتهای جهان از آمریکا گرفته تا اروپا و حتی کشورهای عربی است.
صهیونیستها تلاش دارند یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی را ملتی معرفی میکنند که به دنبال دفاع از حق خود در تحقق امنیت و دموکراسی هستند. اسرائیلیها از اصطلاحاتی نظیر احترام متقابل، همکاری، مشارکت و سازش استفاده میکنند تا اینگونه وانمود کنند که دو طرف متنازع در سرزمینهای فلسطین از حقوق مساوی برخوردار هستند.
آنها تلاش دارند ملت خود را صاحب حق و ملتی ستمدیده و درد کشیده نشان دهند. این در حالی است که حتی در میان محافل آمریکایی و اروپایی نیز صداهای زیادی شنیده میشود مبنی بر اینکه اسرائیلیها اشغالگر و متجاوز هستند.
منبع این تلاش برای جداسازی پدیدهها و اصطلاحات مختلف از ریشههای تاریخی و اجتماعی آن است. آنها سعی میکنند برخی واقعیتها را یک عملیات و تحول محض بدون داشتن تاریخ مشخص و روند تاریخی نشان دهند. آنها به این ترتیب مسائل فرعی را اصلی و مسائل اصلی را فرعی جلوه میدهند. یکی از این موارد را میتوان تکرار عبارت پایتخت ابدی اسرائیل در گفتمان صهیونیسم خطاب به افکار عمومی داخلی و خارجی دانست. این عبارت تلاش دارد ریشههای تاریخی عربی این شهر را نادیده بگیرد. آنها در همین رابطه پیش از این عبارت فلسطین سرزمین بدون ملت را مطرح کرده بودند و مدعی بودند که احتمالاً فلسطین همان سرزمین موعودی است که به یهودیان وعده داده شده است. این در حالی است که واقعیتهای تاریخی فلسطین چیز دیگری را نشان میدهد.
به این ترتیب دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی تلاش دارد از اصطلاحات مختلف برای تقویت موجودیت و عادی سازی مناسبات خود با دیگران استفاده کند تا بتواند مشروعیت و بقای رژیم خود را تثبیت نماید. یکی از همین اصطلاحات که توسط دستگاه رسانهای رژیم صهیونیستی مطرح شده، اصطلاح عادیسازی است که اینگونه وانمود میکند که تحریم اسرائیل یک اقدام غیرعادی است و از طریق عادیسازی باید تلاش برای قرار کردن این فعالیتها در روند عادی خود شکل بگیرد.
رژیم صهیونیستی همچنین در این عرصه تلاش دارد خود را رژیمی عادی معرفی کند. این در حالی است که بنا بر مولفههای مختلف تاریخی و ژئوپلتیک میتوان گفت این رژیم، رژیمی موقت است که فروپاشیده خواهد شد.
رژیم موقت
اصطلاح رژیم موقت قدرت تفسیری بالایی در زمینه مفهومی دارد که میتواند تاثیرات خود را بر درک و فهم عربی و صهیونیستی به جای بگذارد. این اصطلاح از یک طرف نشان دهنده حتمی بودن فروپاشی رژیم صهیونیستی در گفتمان عربی است که همانطور که در مقدمه نیز گفته شد تئوریها و نظریات مفهومی آن مطرح شده و از سوی دیگر یکی از ابزارهای تاثیرگذار در جنگ روانی در برابر دشمن صهیونیستی است. این اصطلاح ابزاری در رابطه با جنگ روانی است که نشان دهنده نگرانیهای روز افزون سرکردگان رژیم صهیونیستی و نخبگان این رژیم در مذاکرات دائمی صورت گرفته در چارچوب محافل سیاسی و فکری عبری زبان در خصوص احتمال فروپاشی اسرائیل است.
قطعیت فروپاشی رژیم صهیونیستی
در سالهای پیش از 1948 که سال نکبت در فلسطین به شمار میرود، بسیاری از مناقشات در محافل سیاسی و نظامی آمریکا در خصوص ارزش تاسیس اسرائیل برای آمریکا مطرح میشد. شاید بتوان گفت مهمترین این مناقشات گفتگوهایی بود که بین هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا و مارشال رئیس ستاد ارتش آمریکا به وقوع پیوست که زمینه را برای حمله اروپا مهیا کرد. صاحب طرح مارشال که بازسازی اروپا بعد از جنگ جهانی دوم را بر عهده داشت، بر مجموعهای از ملاحظات برای تاسیس رژیم صهیونیستی اعتقاد داشت که عبارتند از:
حمایت از کابینه منطقهای اسرائیل در خاورمیانه در درجه اول بر امنیت و منافع ایالات متحده تأثیرگذار خواهد بود.
به رسمیت شناختن یک دولت یهودی باعث تحریک کشورهای عربی خواهد شد.
اعتراف به یهودیت اسرائیل باعث پیچیدگیهای روز افزون و مشکلات گسترده در برابر سازمان ملل و افکار عمومی دنیا خواهد بود.
تامین منافع با خشونت باعث از بین رفتن روند سازش خواهد بود.
منافع یهود ایجاب می کند که رژیم اسرائیل به صورت قانونی به رسمیت شناخته شود.
به این ترتیب مارشال نه تنها مخالف مواضع آمریکا در تایید تجزیه فلسطین بود، بلکه به شدت پیشنهاد میکرد که آمریکا دولت اسرائیل را به رسمیت نشناسد. وی پیشبینی میکرد که کابینه یهودی در آینده دردسر بزرگی برای سیاست آمریکا خواهد بود، چرا که شاخصهای متعددی نشان دهنده عناد شدید اسرائیلیها در درگیری با فلسطینیان بود، شاخصهایی که امروز نیز به قوت خود باقی است و باعث تضعیف و شکست موقعیت و نقش آمریکا در منطقه شده است.
در همین رابطه مجله فارین پالیسی در سال 2010 در مقالهای که به قلم مارک بری نوشته شده بود، تاکید کرد که بایدن در زمان انتقال محتوای گزارش مولین - پترائوس در سال 2010 به نتانیاهو گفت: شرایط برای ما خطرناک شده است و کارهایی که تو اینجا انجام میدهی، امنیت نیروهای مبارز ما در عراق و افغانستان و پاکستان را تهدید میکند. این مسائل ما را تهدید میکند و امنیت ملی ما را به خطر میاندازد.
استفین والت ستون نویس مجله فارین پالیسی و استاد روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد در مقالهای در پی عملیات اخیر سیف القدس نوشت که زمان پایان دادن به مناسبات ویژه با اسرائیل فرارسیده است. والت در این مقاله تاکید کرد که ایالات متحده در ارزش اسرائیل به عنوان یک دستاورد استراتژیک برای خود بزرگنمایی میکند و حمایت بی قید و شرط از اسرائیل تاکنون مشکلات زیادی را برای واشنگتن ایجاد کرده که قادر به حل آن نیست و هزینههای این مناسبات ویژه همچنان رو به افزایش است. هزینه هایی که سیاسی بوده و اقتصادی نیست.
والت میافزاید که هنگامی که در این جنگ ایالات متحده به تنهایی سه بار با استفاده از حق وتو مانع قطعنامه شورای امنیت برای آتشبس شد و بارها و بارها بر حق اسرائیل در دفاع از خود تاکید کرده و تسلیحات بیشتری به ارزش 735 میلیون دلار برای کمک به اسرائیل فرستاد. لذا هنگامی که واشنگتن تنها به صورت لفظی از حقوق فلسطینیان در زندگی با امنیت و آزادی همراه با حمایت از مراحل تشکیل دو دولت صحبت کرد، همه می دانستند که این ادعاها، توخالی و منافقانه است.
به نوشته والت هزینه دائمی دیگری که این مناسبات ویژه برای آمریکا دارد، تحت تأثیر بودن غیر متوازن و خارج از چارچوب سیاست خارجی در برابر اسرائیل است. بایدن و بلینکن و جک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا اعتقاد دارند که رفتارهای اسرائیل مشکلاتی فراتر از حد نگرانی برای آمریکا فراهم کرده است. با این وجود آمریکا همچنان درگیر بحرانهایی است که خودش برای خود تراشیده و اولویت و وقت خود را همزمان با تغییر فضای بینالمللی و بحران چین و کرونا و خروج نیروها از افغانستان و بهبود شرایط اقتصادی و مجموعه مشکلات دیگر به این رژیم داده است. این نویسنده تاکید میکند اگر مناسبات آمریکا با اسرائیل طبیعی بود، تلآویو توجهی در حد و اندازه خود و نه بسیار بیشتر از خود از سوی آمریکا دریافت میکرد.
خانوادهها چطور از اینترنت کودکان استفاده کنند/پاسخ به پرسشهایی درباره اینترنت پاک
هر زمان که دست به گوشی و تبلت میبرد، چهار ستون بدنم میلرزد که خدایا نوجوانم در این فضای گله گشاد چه چیزی را جستجو و تماشا میکند؟ اخیرا اینترنت کودک و نوجوان رونمایی شده و خانوادهها ابزاری برای نظارت بهتر و راحتتر برای استفاده فرزندانشان میتوانند در اینترنت و فضای مجازی داشته باشند. یک کارشناس فرهنگی درباره اینترنت کودکان برایمان توضیح میدهد.
گروه زندگی ـ زهره سعیدی: مدتهاست که چالش استفاده کودکان و نوجوان از فضای مجازی و اینترنت پاک برای آنها مسئله روز جامعه شده است، به ویژه در سال های اخیر که میزان مصرف این اقشار جامعه از فضای مجازی زیاد شده اما موارد مصرف ، نظارت و فرهنگ سازی مناسبی در زمینه نحوه استفاده آنها از فضاهای مختلف صورت نگرفته است، چه اینکه خیلی خانوادهها به واسطه همین امر دچار مشکلات و بحرانهای زیادی شده اند.
سند حمایت کودک و نوجوان در فضای مجازی از سال 98 در دستور کار شورای عالی فضای مجازی قرار گرفت تا اینترنت امن و مستقلی برای کودک ایجاد شود و در نهایت این سند در سال گذشته به تصویب رسید. علاوه بر این، سند صیانت از کودک و نوجوان در فضای مجازی نیز در راستای این طرح کلان برای اجرا به دستگاههای مختلف مربوطه ابلاغ شد. ماه گذشته اینترنت کودکان توسط وزارت فرهنگ و ارتباطات رونمایی شد و حال باید دید که شیوههای استفاده از این اینترنت و شرایط آن به چه صورت است. برای آگاهی بخشی به خانوادهها در این زمینه با مهدی سالم، کارشناس فرهنگی صحبت کردیم که مشروح آن را در ادامه می خوانیم:
مهدی سالم کارشناس فرهنگی
*لطفا از ابتدا درباره اتفاقاتی که باعث شد تا در سراسر دنیا اینترنت امن برای کودکان پا بگیرد، برایمان بگویید و اینکه ایران در چه شرایطی از ابتدا برای امنیت بخشی فضای نت برای کودک و نوجوان قرار داشت و چه گام هایی برداشتیم تا به اینترنت کودکان برسیم.
از حدود سال 2005-2006 که فعالیت اینترنت در دنیا فراگیر شد، کودکان نیز به واسطه ابزارهایی که در اختیارشان قرار گرفت، با این پدیده مواجه شدند. از همان زمان در اروپا به فکر افتادند که شبکه دیگری تحت عنوان «Insafe» در برخی کشورها فعال کنند که این شبکه برای کودکان امنتر ، با قوانین سختگیرانه و محیط پاکتر بود.
خودِ اینترنت جهانی تهدیدات و خطراتی برای بچهها داشت، مسائلی در زمینه بازیهای رایانهای خشن با صحنههای نامناسب در شبکههای اجتماعی، قتلهای مختلف و به دام افتادن نوجوانان به واسطه عدم سواد رسانهای مناسب باعث شد که طراحان اینترنت به فکر این شبکه امن بیافتند و پروژهای تحت عنوان «child online protection» شروع به کار کرد تا از کودکان در فضای مجازی مراقبت کند.
کشور ما نیز از سال 2009- 2010 از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کنفرانسی در ژنو دعوت و وارد این فضا شد. بنابراین ایران نیز پنل هایی آماده و اقداماتی صورت داد تا به طور مثال رده بندی بازیهای کامپیوتری، سایتها و دسترسیهای کودک و نوجوان به همراه تدوین آموزشهای مختلفی از سوی مدارس، معلمان، اولیا و برنامهسازیهایی برای صدا و سیما صورت بگیرد. برنامههایی مثل « کاربرانه »، «صفر و یک» و «به روز»، حتی عمو پورنگ نیز در برنامه تلویزیونی خود شروع به آموزشهایی در این راستا کرد.
با فراگیر شدن تلفن همراه بین بچهها و ورود کرونا به کشور، دوباره تهدید اینترنت باز برای بچهها بیشتر شد. مضاف بر اینکه ما در داخل کشور نیز فرهنگ استفاده مناسب از فضاهای مجازی را نداشتیم، چون خودمان صاحب این فناوری نبودیم. منتها خود کشورهای طراح و صاحبان این فضاها برای بچههای زیر سیزده سال ممنوعیتی را در نظر گرفتند که اگر بچهای در این سنین در شبکههای اجتماعی عضو شود، با پدر و مادر برخورد کرده و حتی حضانت پدر و مادر را زیر سوال میبردند. ابزارهای نرم افزاری و سخت افزاری خوبی نیز به تناسب این فضا تولید کردند تا از این حقوق کودکان صیانت کنند.
*پس چرا ما خیلی دیرتر از سطح جهانی وارد فضای امن سازی اینترنت برای کودک و نوجوان شدیم؟
ما باید در کشورمان آموزش بهتری میدادیم که در آن دوره ندادیم که خود این به زیرساختهای کشور باز میگشت، مثل اینکه اُپراتورهای تلفن همراه باید این امکانات را فراهم میکردند که شرایطش فراهم نشد. از زمانی که کرونا در کشور شایع شد ، شرایط فرق کرد . اگر تا آن زمان استفاده بچهها از فضای مجازی تفریحی و گاه به گاه بود، از زمان شیوع ویروس کرونا دیگر به خاطر آموزشهای از راه دور، نظارتها و میزان حساسیت خانوادهها نیز باید فرق میکرد.
در پاسخ به سوالتان باید بگویم که با همه این احوال ، باز هم با توسعه دسترسی کودک و نوجوان به آموزش ، حاکمیت همچنان پیشرفتی در زمینه شرایط زیرساختی و نرم افزاری برای بچهها ایجاد نگردد و تنها یک چهره کاریکاتوری در این زمینه وجود داشت، بنابراین استفاده از نت زیاد اما امکانات مناسب بچهها نبود.
از یکی ـ دو سال گذشته وزارت فرهنگ و ارتباطات در این زمینه ورود جدی داشت، جلسات متعددی تشکیل و مفهوم حمایت چیست؟ با تصویب قانون صیانت از حقوق کودکان ، به دستگاههای مختلف این قانون ابلاغ شد. مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، وزارت ارتباطات، وزارت آموزش و پروش و شورای عالی فضای مجازی به عنوان مرجع اصلی به این موضوع ورود کرد و خوشبختانه اقدامات نسبتا جدی نیز صورت گرفت، هر چند که کافی نبود و همه دستگاهها باید بهتر کار میکردند اما باز هم اتفاقات خوبی در کشور رخ داد.
*آقای سالم اخیرا از سوی وزارت ارتباطات، اینترنت کودکان رونمایی شده، با همه نگرانیهایی که والدین نسبت به شرایط پیشرو و گذشته اینترنت برای بچههایشان دارند آیا این اینترنت کودکان میتواند فضای امنی برای بچهها فراهم کند و قابل اطمینان است یا خیر؟
به نظر شما موتورسواری برای کودک و نوجوان کار خطرناکی است یا خیر؟ حال شاید یک خانوادهای بگوید که من به نوجوانم آموزش دادم و مطمئنم که میتواند ماشین یا موتور سواری کند،اما بهرحال کار خطرناکی است که پدر و مادر کلید موتور یا ماشین خود را دست بچه هایشان بدهند، حتی اگر آموزش هم داده باشند. پس قسمت اصلی این ماجرا و راندن در اینترنت به عهده پدر و مادر است، اینکه دولت بگوید من میخواهم کامل فضا را مدیریت کنم، چنین چیزی ممکن نیست. هیچوقت دولت نمیتواند بگوید که برای حفاظت از بچهها همه موتورها و ماشین ها را از سطح شهر جمع شوند تا نوجوانی پشت ماشین ننشیند . والدین باید مراقبت کنند، و گرنه دولت نمیتواند محدودیت کامل ایجاد کند جز اینکه ابزار را در دست پدر و مادر بگذارد و آنها بتوانند مدیریت درست داشته باشند.
حال اگر یک پدر و مادری بخواهد که فرزندش در محیط ناامن اینترنت یله و رها نباشد آیا ابزاری برایش وجود دارد؟ چالش اصلی قبلا این بود که دولت ابزاری را به عنوان حاکمیت در اختیار پدر و مادرها قرار نداده بود و الان این اتفاق افتاده و اینترنت کودکان به راه افتاده است. حال سوال شما این است که آیا میتوان به این اینترنت اطمینان کرد؟ من پاسخم این است که حاکمیت این شرایط را فراهم کرده، بقیهاش دیگر دست والدین است.
در همه دنیا به این ابزارها (parental control ) گفته میشود، اینها نرم افزارهایی هستند که پدر و مادر مسئول کنترل فرزندانشان میشوند و اگر یک پدر و مادری بخواهد بچهاش را نامناسب تربیت کند ، دولت نمیتواند از آن جلوگیری کند ، این دیگر تربیت داخل منزلش است. درست است که اگر مثلا حاکمیت متوجه تربیت نادرست بچهها شود، میتواند دخالتهایی مثل اعمال نفوذ یا سلب حضانت داشته باشد اما به طور کلی این مسئله به دست والدین است و تربیت به مفهوم اصلی به دست پدر و مادر و خانواده است و حاکمیت تنها میتواند ابزارهای کمکی دست والدین بدهد.
الان اگر گوگل ، یوتیوب یا هر موتور جستجوی دیگری را ببینیم، امکانات کنترل والدین بر آن وجود دارد ، نرم افزارها هم همینطور است الان در ایران این شرایط فراهم است و محیط تا حدودی برای بچهها امن تر شده، است، اگر خانوادهای الان علاقه مند باشد، مثل همان در دست داشتن سوییچ ماشین یا موتور میتواند مراقبت بیشتری از بچههایش بکند، باز این شرایط به دلخواه و تصمیم پدر و مادر و مدرسه است.
*البته قابل ذکر است که تفاوت زیادی بین بحث رانندگی و عواقب آن برای نوجوان و استفاده از اینترنت و دیدن نتایج آن وجود دارد، مسئله فرهنگ سازی برای استفاده خانوادهها از این اینترنت امن است، این را چطور میتوان فراهم کرد؟ ما در گذشته برای رانندگی ، کمربند ایمنی یا خیلی چیزهای دیگر از روشهای مختلفی برای فرهنگسازی استفاده کردیم اما این فرهنگ استفاده از اینترنت کودک را چطور میتوان جا انداخت.
به نکته خوبی اشاره کردید،یک کار با مزهای درباره کمربند ایمنی سالها قبل صورت میگرفت مثلا با نوجوانی صحبت میکردند که از او میپرسیدند: «چه لذتی رانندگی برایت دارد؟» او هم میگفت مثلا: «من دوست دارم تند بروم، کیف کنم و از اینطور چیزها»، بعد از طرف دیگر نتیجه این تند رفتن را با نشان دادن یک نفر که مثلاً فوت شده یا دست و پایش شکسته به او نشان میدادند . این خیلی کار خوبی است که بتوان برای اینترنت هم برنامهسازی تلویزیونی و رسانهای کرد. البته مشابهاش چیزهایی ساخته شده از کسانی که آسیبهای جدی استفاده نادرست از اینترنت دیدهاند.
الان متأسفانه همه خانوادهها شاهد این آسیبها هستند، یک زمانی ما وقتی برای کسانی توضیح میدادیم خیلیها درکش نمیکردند که حرفمان چیست، زوجهایی که به واسطه افراط حضور در فضای مجازی طلاق گرفتند، بچههایی که از آنها سوء استفاده شده و اینها عموما از دوران کودکی و نوجوانی دچار مشکل شدند، با این حال ما نمیتوانیم مردم را مجبور کنیم که وارد این فضا شوند، ما آگاهی رسانی با ارائه ابزار میکنیم و دیگر بقیهاش به اختیار خود والدین است.
من همیشه مثالی میزنم که در سطح کشور کتابهای زیادی وجود دارد که مجوز فرهنگ و ارشاد هم دارد اما من خودم وقتی میخواهم برای بچههای خودم کتاب بخرم، دقت بیشتری میکنم مثلا کتابهای کانون پرورشی را مدنظر قرار میدهم، چون به هرحال اینها دقت بیشتری برای مفید بودن محتوا برای بچهها در گروههای سنی مختلف دارند. همین معنیاش این نیست که بقیه کتابها بد باشند، آنها هم خوب هستند اما این اختیار با ماست که کدام را انتخاب کنیم، به هرحال همیشه باید یک کانون پرورشی در کشور باشد که کتابهای تأیید شده و مدیریت شده با دقت نظر بیشتر از نظر محتوایی را در اختیار بچهها قرار دهد.
*الان چه روشهایی برای استفاده از اینترنت کودکان برای خانوادهها وجود دارد؟
ببینید از قبل نزدیک به دو میلیون و چهارصد هزار سیم کارت کودک و نوجوان در کشور تولید شده که عدهای آنها را تهیه کردند و مردم باز هم میتوانند برای داشتن اینترنت امن از این سیم کارتها استفاده کنند تا سیم کارت مخصوص بچهها را داشته باشند.این روش برای خانوادههایی که تمایل دارند بچهها از اینترنت مخصوص به خودشان استفاده کنند، حال ممکن است کسی نخواهد سیم کارت جدا یا گوشی مخصوصی برای بچههایش داشته باشد، این افراد میتوانند با وارد کردن یک کد #456* روی گوشی یا تبلت خودشان یا مراجعه به سایت 456 و یا از طریق اپلیکیشن 456 به اینترنت کودک و نوجوان دسترسی پیدا کنند.
این اینترنت نیز دارای رده بندی سنی است مثلا برای کودک پیش دبستانی تا دبستان، راهنمایی و دبیرستان محدوده استفادهاش متفاوت است به طور مثال چهار سطح دسترسی در قالب چهار رنگ سبز، سفید، زرد و نارنجی تعریف شده که هر رنگ معرف دسترسی برای یک گروه سنی است . خانوادهها پس از هر بار استفاده بچهها میتوانند از این حالت اینترنت کودکان خارج شده و به فضای خود باز گردند.
در ارتباط با اپلیکیشن نیز میتوان گفت که این نرم افزار امکانی به پدر و مادر میدهد که سرویس، سایت و نوع فعالیت کودک خود را تعریف کنند و برای هر کدام از اعضای خانواده یک سطح دسترسی ایجاد کنند. امکان دیگر این اینترنت در حوزه جستجوی موتورها نیز این است که یک سری موتورهای جستجو و دانش نامه ها در دسترس بچه ها قرار میگیرد و این باعث میشود سایر موتورها را گروه های سنی دیگر نتوانند مورد استفاده قرار دهند. مثلا موتور جستجوی ذره بین تا حد زیادی پالایش شده یا آ پارات یا فیلمیو مدرسه و چیزهای دیگر. یا مثال دیگر یوتیوب در کشور ما فیلتر شده اما مثلا یوتیوب کیدز برای بچهها با مدیریت مناسب و پرهیز از فحاشی و صحنههای برهنگی یا خشونت قابل استفاده است.
نکته دیگر وایت لیستها یا لیستهای سفیدی است که در این اینترنت در نظر گرفته شده و افراد با فعال کردن آن میتوانند از آنها با خیال راحت استفاده کنند و چنین چیزی توسط اپراتورهای مختلف ممکن است تغییرات جزئی داشته باشد اما در نهایت خیلی بهم نزدیک هستند و بعید است که اُپراتورها اختلافات جدی دراین زمینه با هم داشته باشند.
*آیا قرار است این اینترنت کودکان و نرم افزارها و برنامههایش برای آینده به روز شده و شرایطش تغییر کند؟
به هرحال ما صاحب اینترنت اصلی یا به قولی دیتاسنترها نیستیم ، اگر در آینده اتفاقات متفاوتی بیافتد و این دیتاسنترها وارد کشور شود شاید بتوانیم کنترل بیشتری روی آن داشته باشیم ، شاید هم با افزایش سرعت اینترنت شرایط تغییر کند . یک زمانی اوایل دهه نود در فضای مجازی وایبر مد شده بود اما الان آیا شرایط در حد همان وایبر باقی مانده؟ قطعا خیر و حتما تا چند سال آینده ما به سرعت صد مگ در ثانیه نیز خواهیم رسید و تستهایش نیز در کشور زده شده است. قطعا با آن سرعت آتی مشاغل جدید نیز تعریف خواهد شد و آموزشها نیز متفاوت میشود.
بنابراین برنامههای امروزی متناسب شبکه فعلی است و در آینده ممکن است بچهها بتوانند با سرعت جدید در کلاسهای آنلاین هم آموزش ببینند و هم بنویسند و امتحان بدهند مفهوم حمایت چیست؟ و رمزنگاریهای دیگری براساس پروتکلها صورت بگیرد. ما هم باید همزمان با شرایط پیشرفت کنیم کما اینکه از سال 2009 تاکنون نیز تغییرات جدی کردیم و امیدواریم جامعه جهانی پروتکلهایش را در آینده طوری تنظیم کند که همه کشورها با هم به یک اجماع جهانی برسند.
مثلا یکی از پیشنهادها برای اینترنت کودک این بود که سایتهای پورنوگرافی با پسوندی باشند که بتوان به راحتی در فضای اینترنت اینها را ایزوله کرد و هر کس بتواند در خانه خود این کار را انجام دهد حال اینها کارهایی است که باید در مجامع بینالمللی انجام شود و این فقط دغدغه ما نیست و اکثر کشورها خوشبختانه در این زمینه به هم نزدیک هستند.
*نکته پایانی؟
در نهایت این را تأکید کنم که همه مسائلی که درباره اینترنت کودک مطرح شد ، قابل استفاده و یک ابزاری در دست پدر و مادر است با این ابزارها و چیزهایی که مطرح شد نظارت پدر و مادرها بر فضای نت بچهها از بازی گرفته تا فیلم و کارتون و مصرف رسانههای سایبری و دیجیتالی بیشتر میشود. حاکمیت در بهترین حالت یک کمک حال و دستیار برای خانوادهها است. حتما این اینترنت کودکان هم خطاهایی خواهد داشت منتها مسئله اصلی این است که خانوادهها آگاه شوند و در عرصه کنترلی خود و استفاده از رسانههای سایبری درست عمل کنند.
دیدگاه شما