نسبت هاي مالي چيست ؟ شرح آن را بنويسيد .
نسبت های مالی را می توان از جمله ابزار سودمند در تعیین ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ به حساب آورد. نسبت های مالی با در اختیار دادن نسبت برخی از اقلام مهم مالی درک درستی از واقعیت های مهم در بازه نتایج عملیات و وضعیت مالی یک شرکت را بدست می دهند. با بررسی و تحلیل نسبت های مالی می توان به آسیب شناسی فعالیت مالی یک شرکت نیز دست یافت. ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ به چهار گروه عمده تقسیم می شوند:
1-نسبت ﻫﺎی ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ: این نسبت ها ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهی های کوتاه مدت در سر رسید را اندازه گیری نموده و خود به دو زیر گروه تقسیم می شوند.
- نسبت جاری یا نسبت سرمایه درگردش: که از تقسیم دارائیهای جاری به بدهیهای جاری بدست می آید و به عنوان شاخص توانایی شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه مدت از محل دارائی های جاری به حساب می آید.
- ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ: این نسبت از تقسیم دارائی های سریع بر جمع بدهی ها بدست می آید، دارائی های سریع شامل وجوه نقد و بانک، اوراق بهادار کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است.
2-ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ: با این نسبت می توان میزان ﻛﺎرآﻳﻲ یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه ﮔﻴﺮی نمود و خود به چهار شاخص تقسیم می گردند.
- گردش موجودی: این نسبت از تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته بر متوسط موجودی یک دوره مالی بدست می آید.
- گردش حسابهای دریافتنی: این نسبت از تقسیم خالص فروش نسیه بر متوسط حسابهای دریافتنی به دست می آید.
- متوسط دوره وصول مطالبات: این نسبت متوسط روزهایی که طول می کشد تا فروش نسیه وصول شود را بیان می کند و از تقسیم عدد ۳۶۰ روز برگردش بدهکاران بدست می آید.
- گردش جمع دارائی ها: این نسبت از تقسیم خالص فروش بر متوسط دارائی ها در یک دوره مالی بدست می آید.
3-ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣﻲ: ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﺠﺎد ﺑﺪﻫﻲ را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ. در واﻗﻊ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮد را از ﻣﻨﺎﺑﻊ دﻳﮕﺮان ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ و در دو شاخص دسته بندی می گردند.
- نسبت جمع بدهی ها به جمع دارائیها: این نسبت توانائی شرکت در تحمل کاهش خالص دارائی ها براثر زیان های وارده بدون به مخاطره افتادن منابع اعتبار دهندگان رانشان می دهد، هر چقدراین نسبت بالا باشد، نشان دهنده ریسک بالای اعتبار دهندگان می باشد. عدد قابل قبول برای این نسبت بستگی به ثبات سودآوری در طول سال های مختلف دارد هر چه ثبات سودآوری تاریخی بیشتر باشد اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران نسبت های بالاتری را تحمل خواهند کرد.
- نسبت دفعات پرداخت بهره: این نسبت بطور معمول از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینه بهره بدست می آید. این نسبت برای ارزیابی توان واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره سالانه کاربرد دارد.
4-نسبت ﻫﺎی ﺳﻮد آوری: ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد و ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از ﻣﺤﻞ درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری را ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﺪ و بسته به نوع تحلیل در هفت شاخص دسته بندی می گردند.
نسبت های ارزش بازار
این نسبت ها معیارهایی هستند که بین قیمت و ارزش دفتری هر سهم و سود ارتباط برقرار می کند .
این نسبت ها بیانگر این می باشند که سهامداران در رابطه با عملکرد گذشته و مورد انتظار آینده چگونه فکر می کنند اگر چهار گروه نسبت های قبل شرایط خوبی داشته باشند این نسبت ها نیز بالا خواهند بود .
پایه ای ترین نسبت در این گروه عبارتند از :
نسبت قیمت بازار به قیمت دفتری هر سهم :
قیمت بازار سهم / قیمت دفتری سهم = نسبت قیمت بازار به قیمت دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم بیانگر ارزش هر سهم بر اساس ترازنامه بوده که از طریق رابطه زیر قابل محاسبه است.
حقوق صاحبان سهام عادی / تعداد سهام عادی = ارزش دفتری هر سهم
شرکت هایی که ROE نسبتن بالایی دارن هر سهم خود را چند برابر ارزش دفتری می فروشند.
الف) نسبت سود هر سهم با سود تخصیصی هر سهم (EPS)
این نسبت نشان دهنده مبلغ سودی است که در طول یک دوره به سهام عادی تعلق می گیرد.
ب ) سود تقسیمی هر سهم (DPS)
سود تقسیمی سهام عادی / تعداد سهام عادی = DPS
سود سهام هر سهم (EPS) مقدار سودی است که به هر سهم عادی تعلق می گیرد .
تمام این سود بین سهام عادی تقسیم نمی شود بلکه مقداری در شرکت اندوخته و مبلغی هم بابت سود انباشته نگهداری می شود و مابقی بعنوان سود تقسیمی (DPS) بین سهامداران تقسیم می شود .
با توجه به این موضوع خواهیم داشت :
سود انباشته – اندوخته – سود سهام عادی = سود تقسیمی سهام عادی
ج ) نسبت تقسیم (پرداخت ) سود :
EPS/DPS = نسبت تقسیم سود
این نسبت میزان سود تخصیصی بین سهامداران را نمایش می دهد.
با توجه به این موضوع که میزان EPS بصورت سالیانه داده شده میزان سود تقسیمی نیز باید بر مبنای سالیانه محاسبه شود.
قیمت بازار هر سهم عادی / سود هر سهم عادی = E/P
این نسبت می گوید که سرمایه گذار با توجه به سود گزارش شده تا چه مبلغی آماددگی پرداخت را دارد .
بالا بودن این نسبت بیانگر این موضوع می باشد ه شرکت آینده خوبی دارد این نسبت در بردارنده سه مفهوم کلی می باشد:
- رشد سود : اگر این نسبت بالا باشد یعنی که شرکت انتظار دارد سودآوری در آینده افزایش یابد و بالعکس
- ریسک شرکت : پایین بودن نسبت بیانگر ریسک بالای شرکت است و بالعکس
ه) نرخ رشد قابل تحمل (نرخ رشد داخلی)
(نسبت تقسیم سود – ۱ )ROE =نرخ رشد داخلی
این نرخ بیانگر حداکثر نرخ رشدی است که شرکت می تواند با استفاده از سرمایه داخلی اش داشته باشد بدون اینکه افزایش در اهرم مالی و تعریف نسبت های سودآوری بدهی خود بدهد.
نسبت انباشت سود از طریق رابطه زیر قابل محاسبه است :
نسبت تقسیم سود – ۱ = نسبت انباشت سود
درحالیکه نسبت تقسیم سود نمایشگر این است که از کل سود سهام عادی چه نسبتی تقسیم تعریف نسبت های سودآوری شده است و نسبت انباشته سود بیانگر این موضوع می باشد که از کل سود عادیچه نسبتی تقسیم نشده و بصورت سود انباشته در شرکت نگهداری می شود.
نسبت های مالی و استفاده کاربردی از آن
نسبت های مالی (Financial Ratios) را می توان از جمله ابزار سودمند در تعیین ﻣﻮﻗﻌﻴﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ به حساب آورد.در داشبورد تحلیلی نماسهم سعی گردیده به جهت محاسبه این نسبت ها از منابع رسمی آزمون CFA و یا کتب معتبر مالی استفاده گردد و علاوه بر آن این نسبت ها مبتنی بر صورت های مالی حسابرسی شده پایان سال مالی شرکت ها محاسبه گردیده اند.لازم به ذکر است نسبت محاسبه شده در آخرین ستون نمودار مبتنی بر آخرین صورت مالی منتشره شده شرکت می باشد (برای مثال نسبت های مالی پالایشگاه نفت تهران را مشاهده کنید) همچنین توجه نمایید و بررسی نسبت مالی یک شرکت به تنهایی بیان گر تمامی جوانب پر اهمیت شرکت نمی باشد و در بسیاری از مواقع لازم تا مقادیر را با مقدار نسبت مالی در متوسط صنعت آن شرکت مقایسه صورت گیرد.
انواع نسبت های مالی
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای فعالیت
- نسبتهای اهرمی
- نسبتهای ارزشگذاری و رشد
در این نوشتار قصد داریم تعدادی از این نسبت ها را معرفی کنیم.
ﻧﺴﺒﺖ های ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ:
نسبت جاری :
این نسبت از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری تشکیل میگردد و بیان گر آن است که وضعیت جاری شرکت از لحاظ دارایی های سریع الوصول چگونه است هر چقدر میزان این نسبت بالاتر باشد نشان دهنده توانایی مالی شرکت در پرداخت بدهی های بلند مدت خود می باشد به این نکته باید توجه کرد که بالاتر بودن این نسبت بیشتر از متوسط صنعت در شرایط وجود تورم بالا ممکن است نشان دهنده عدم به کار گیری مناسب منابع در سرمایه گذاری های شرکت باشد.
فرمول محاسبه نسبت جاری در سایت نماسهم به شکل زیر است.
دارایی های جاری
نسبت آنی:
این نسبت بیان گر قدرت شرکت در تامین نیاز های لحظه ای و بدهی های کوتاه مدت است این نسبت در صورتی که مقدار بالاتر از صد را دارا باشد، نشان از وضعیت مطلوب در برخورد با شرایط بحرانی و بدهی های کوتاه مدت را می دهد و مقادیر کمتر از صد چالش جدی در فعالیت های جاری شرکت را بازگو می نماید.
فرمول محاسبه نسبت آنی در سایت نماسهم به شکل زیر است.
پیش پرداخت ها – موجودی مواد و کالا – دارایی های جاری
در مجموع می توان بیان نمود نسبت های نقدینگی وضعیت نقدینگی شرکت را در یک مقطع زمانی معین می نماید.این مطلب کمک خواهد کرد از آن به عنوان شاخصه ای قدرتمند جهت ارزیابی کیفیت سود شرکت ها استفاده نماییم.به طور مثال شرکت هایی که در صورت های مالی تعهدی خود میزان سود / درامد خود را به طور مستمر افزایش می دهند می بایست بازتاب چنین رویکردی در افزایش نقدینگی شرکت موثر باشد حال انکه چناچه به طور نسبی شاهد کاهش نسبت آنی شرکت باشیم میتوانیم چنین برداشت نماییم که شرکت در حال فروش محصولات خود عمدتا به شکل نسیه و بازپرداخت بلند مدت است و از این موضوع چنین میتوان برداشت نمود که شرکت دارای مشکل در بخش فروش محصول خود است که منجر میشود شرکت برای باقی ماندن در بازار رقابت دست به فروش نسیه و دادن امتیازات بیشتر به مشتریان است .
وضعیت تبادلات مالی با سایر ذینفعان
نسبت های مالی ابعاد دیگری را از تحلیل بنیادی شرکت ها نیز مشخص می نمایند و ان وضعیت تبادلات مالی کوتاه مدت شرکت با سایر ذینفعان است که از آن جمله تامین کنندگان مواد اولیه شرکت هستند بالا بودن نسبت های جریان نقدی یا به طور کلی نسبت های نقدینگی این موضوع را بیان مینماید که احتمالا شرکت دارای مزیت نسبی نسبت به حجم یا تقاضای خرید خود از سایرین است که این امر کمک کرده تا بتواند قدرت چانه زنی خود را در خرید مدت دار افزایش دهد.از سوی دیگر بازار مصرف محصولات خود نیز در کنترل یا تسلط نسبی شرکت میباشد که توانسته اجناس خود را به طور عمدتا نقدی یا کوتاه مدت بفروش برساند این موضوع در سوی دیگر نیز مورد اهمیت است از این جهت که بالا رفتن نسبت های مالی نقدینگی (نسبت جاری) ممکن است به جهت افزایش ذخایر مواد اولیه یا محصولات شرکت باشد که بسیار موثر است.
نسبت های مالی و موجودی مواد و کالا
همان طور که عنوان کردیم بالا بودن نسبت مالی نقدینگی در کنار بالا رفتن موجودی مواد و کالاهای شرکت میتواند شامل اطلاعات پر اهمیتی باشد اهمیت این موضوع از این نظر است که چنانچه نسبت آنی رشد کمتری در مقایسه یا نسبت جاری داشته باشد و از طرف دیگر رشد قابل قبولی در موجودی کالا در صورت مالی مشاهده به معنی آن است که شرکت نه از جهت فروش بیشتر وضعیت نقدینگی خود را بهبود داده بلکه این افزایش ناشی از ایجاد رکود در بازار محصولات است.البته میتوان به این موضوع نیز توجه کرد که ممکن است این مسئله ناشی از دید مدیرت شرکت نسبت به آینده تورمی محصولات بوده باشد که تخمین زده است میتواند با نگهداری یا خرید بیشتر مواد مورد نیاز خود شرکت را از ریسک نوسانات بازار خارج نموده و از آن به عنوان مزیت رقابتی خود در آینده استفاده نماید.
از نسبت آنی چطور استفاده کنیم؟
همان طور که عنوان کردیم هدف از بررسی نسبت های نقدی بررسی جریان پایدار نقدینگی به شرکت است و داشتن اعداد مناسبی برای این نسبت ها درست بودن استراتژی توسعه شرکت و حصول اطمینان از حفظ جریان نقد آزاد شرکت ها منجر میگردد با این حال بررسی وجود اعداد بیشتر از میانگین صنعت نیز چنان مطلوب نیست و میتواند نشان دهنده بلااستفاده ماندن منابع تولیدی شرکت باشد بخصوص اینکه در اقتصاد خود دچار رشد تورمی بالا باشیم.استراتژی مدیریتی بلندمدت شرکت ها در چنین شرایطی در ابتدا میتواند گسترش بازار فروش و در گام بعد افزایش یا گسترش تولیدات شرکت باشد یا در صورت افق سرمایه گذاری کوتاه مدت میتواند سرمایه گذاری در سایر صنایع یا شرکت ها باشد. در نوشتار آینده چند مثال کاربردی از این نسبت را عنوان خواهیم کرد
7 ارسال شده در “ نسبت های مالی و استفاده کاربردی از آن ”
سلام و عرض ادب
ممنونم از مطلب جامع و کاملتون فقط یک سوالی که داشتم در صورتی که امکان داره یک نمونه کامل از تحلیل نسبت آنی هم و شکل فرمول محاسبه نسبت آنی برای سال جاری درج بفرمایید هم اگر امکان داره یک نمونه کامل شامل ترازنامه و سود وزیان یک شرکت رو هم برای محاسبه این نسبت تحلیل بفرمایید
و سوال دوم هم که داشتم برای تحلیل بنیادی وضعیت نقدینگی شرکت های بورسی اطلاعات مربوطه را از گزارش مالی شرکت فرضا دوره سه ماهه با صورت حسابرسی شده سالیانه شرکت سهامی مقایسه کرد یا با ترازنامه شرکت در دوره مشابه سال قبل
با سلام و ممنون از اینکه مطالب برای شما مفید بوده
در خصوص سوال اول حتما یک تحلیل جامع از نسبت های نقدینگی برای شما تهیه میکنم
و در خصوص سوال دوم ما در هنگامی که میخواهیم عملکرد شرکت رو بررسی کنیم لازمه در دوره مشابه مقیاس صورت بگیره چون اغلب در خصوص سهام هایی که عملکرد مالی فصلی یا مقطعی دارند تحلیل دقیق تری میشه داشت
با این حال نسبت های که سرفصل های حسابداری را در ترازنامه دارند کمتر به تحلیل بنیادی مقطعی حساس هستند و شرکت های که بر مبنای مقادیر صورت سود و زیان یا صورت جریان نقد حاصل میشوند حساسیت بیشتری باید به خرج داد
با درود . فرمول نسبت آنی ( نسبت سریع ) که در مبحث تشریح نسبتهای مالی آمده اشتباه می باشد . فرمول محاسبه صحیح : دارایی های جاری ( به استثناء موجودی های انبار + سفارشات و پیش پرداختها ) تقسیم بر بدهی های جاری
در حالیکه ادمین شما صورت تقسیم رو کلا منفی و کسر کرده .
لطفا در صورت صلاحدید تصحیح بفرمائید . با سپاس رامین عباسی . مدیر مالی شرکت آذر باتری ارومیه ( سهامی عام )
ممنون از توجهتون
با سلام اشتباهی که شما منظورتونه به خاطر وجود پرانتز در فرمول شما است.
در کل “موجودی مواد و کالا” چون دیر به وجه نقد تبدیل میشه و “پیش پرداختها” به دلیل اینکه اصولا به وجه نقد تبدیل نمیشه از دایره “داراییهای جاری” خارج میشن.
? نسبت کارایی چیست؟
?همانند سایر نسبتها ، نسبت کارایی را می توان با عملکرد گذشـته
شرکت یا سایر واحدهاي تجاري در یک صنعت مشابه مقایسه نمود.
اگر کارایی یکنواخت و ثابت باقی بماند، بدین ترتیب هرگونه افزایش سرمایه گذاري باید منجر به افزایش نسبی بازده شود.
?از لحاظ تئوري، نسبتهاي کارایی باید تا حد ممکن بـالا باشد،
گرچه در بسیاري از موارد یک تعادل بین حجم و قیمت تعریف نسبت های سودآوری وجود دارد
که ممکن است بر سودآوري اثر بگذارد.
فرمولهاي نسبت کارایی که در زیر ارائه شده را یاد بگیرید:
1⃣ گردش سرمایه به کار گرفته شده = فروش تقسیم بر سرمایه به کار گرفته شده
2⃣ گردش داراییهاي تعریف نسبت های سودآوری ثابت= فروش تقسیم بر داراییهاي ثابت
3⃣ گردش داراییهاي جاري =فروش تقسیم بر داراییهاي جاري
?نسبت کارایی یعنی برآورد اینکه یک واحد تجاري ازداراییهایش چقدر درست استفاده میکند. داراییهاي مورد استفاده توسط یک واحد تجاري فروشهایی را ایجاد میکنند ـ هرچه این داراییها فروشهاي بیشتري ایجاد کنند ، داراییهاي کاراتري هستند.
به عنوان مثال، یک بازیکن فوتبال مثل دیوید بکهام قادر است که با امکان دادن به منچستر یونایتد براي فروش پیراهن بیشتر، فروشهاي فراوانی ایجاد کند.تعریف نسبت های سودآوری
?نسبت کارایی، حجم فعالیت تجاري مرتبط با مبلغ سرمایه گذاري شده در داراییهاي واحد تجاري را اندازه گیري میکند.
با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالص ۰٫۲۰ دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است.
حاشیه سود یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش به دست میآید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا)، درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست آید. حاشیه سود به شکل درصد بیان میشود و مشخص میکند که یک شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش را در حساب مربوط به درآمدها نگهداری میکند.
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالصی معادل ۰٫۲۰ دلار، به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است .
اگرچه چند نوع مختلف حاشیـه سود وجود دارد، مثل «حاشیه سود ناخالص»، «حاشیه سود عملیاتی»، «حاشیه سود قبل از مالیات» و «تعریف نسبت های سودآوری حاشیه سود خالص»، اما اصطلاح «حاشیه سود» اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیرد. روش محاسبه حاشیـه سود به شکل فرمول زیر نمایش داده شود :
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم میشوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند .
حاشیه سود مشابه اصطلاح «درصد سود» بوده ولی متمایز از آن است. اصطلاح درصد سود، تعریف نسبت های سودآوری سود خالص بر فروش را به هزینه کالاهای فروختهشده تقسیم میکند تا میزان سودی که یک شرکت از فروش کالاهایش، به جای سودی که نسبت به کل مصارفش به دست میآورد، محاسبه شود .
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است.
به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به یک میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰ درصد میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است .
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود.
در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد . اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس حاشیه سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد .
کاربردهای حاشیه سود
حاشیه سود نسبتی مفید است که میتواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبههای عملکرد مالی یک شرکت کمک کند .
در سطحی ابتدایی، حاشیـه سود پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی در فروش تجربه کند، حاشیـه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی یا حتی منفی منجر میشود .
حاشیه سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر حاشیـه سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت ) سهم بازار کم) داشته یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد .
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینههاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروشش موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیشازحد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری ازایندست .
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد .
حاشیه سود همچنین میتواند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نماید. به طور مثال حاشیـه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است .
محدودیتهای حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیتها را در نظر بگیرند .
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون تعریف نسبت های سودآوری دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است. به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند .
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند .
انواع حاشیه سود
چند نوع مختلف از حاشیه سود وجود دارد که سرمایه گذاران و تحلیل گران از آنها برای اندازهگیری عناصر خاص سود یک شرکت بهره پولی است که به عنوان امتیاز قرض دادن پول به شخص وام دهنده پرداخت میشود و معمولاً با یک نرخ سالیانه به صورت درصدی بیان میشود. بهره گاهی با نامهایی چون سود مشارکت نیز شناخته میشود و میتواند به سود حاصل از مشارکت فرد در پروژهها یا سرمایه گذاری ها اشاره کند.
یکی از آنها، حاشیـه سود ناخالص است که سود ناخالص را (درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه سربار) بر فروش خالص تقسیم مینماید . این نوع از حاشیـه سود دارای محدودیتهایی است، مثلاینکه مدیریت ممکن است اغلب کنترل کمی بر هزینه مواد داشته باشد و لذا حاشیـه سود ناخالص برای تعیین کیفیت مدیریت مفید نیست. بهعلاوه، صنایع بدون فرآیند تولید، هزینه های فروش خیلی کمی داشته یا هزینه فروش ندارند، پس حاشیـه سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکتهایی که کالا تولید میکنند، سودمند است .
یک نوع محبوب از حاشیـه سود، حاشیه سود عملیاتی است که سود عملیاتی را (درآمد منهای هزینه ها، هزینه های عمومی و اداری) بر فروش خالص تقسیم میکند .
سرمایه گذاران و تحلیل گران ممکن است از حاشیه سود قبل از مالیات هم استفاده کنند که درآمدهای قبل از مالیات را (درآمد بدون کسر هزینه های مالیاتی) بر فروش خالص تقسیم میکند .
دیدگاه شما