تحلیل حرکات قیمت سهام


ما در گروه سرمایه گذاری اکسیر دقیق ترین نوع محاسبات شفاف و تحلیل بنیادی را در اختیار مشتریان قرار میدهیم برای مشاوره با شماره های موجود در سایت و داخلی 6 تماس بگیرید .

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از روش هایی است که برای ارزیابی و تحلیل سهام و بازارهای مالی با استفاده از نمودارهایی مانند قیمت یا میزان و حجم معاملاتی که در طول زمان های مشخصی انجام شده صورت می گیرد. از طریق تحلیل تکنیکال معامله کنندگان می توانند میزان حرکات یا نوسانات قیمت ها را برای آینده پیش بینی کنند. در این مقاله تاریخچه ای در خصوص تاریخچه تحلیل تکنیکال را بیان می کنیم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال به بیش از ۳۰۰ سال بیش باز می گردد و همه چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت و سهام شروع شده است. هلندی ها و ژاپنی ها اولین کسانی بودند که در تحلیل تکنیکال پیشقدم شدند. حتی روش تکنیک های شمعی برای نخستین مرتبه در ژاپن برای قیمت برنج پایه گذاری شد.

در قرن هفدهم «جوزف وگا» در هلند و در قرن هجدهم «مونه هیسا هما» در ژاپن از جمله اولین نفراتی بودند که این شکل از پیش بینی قیمت را رواج دادند. اما زمینه های پیشرفت آن برای نخستین بار توسط «چارلز داو» در آمریکا پایه گذاری شد. چارلز هنری داو (charles dow) روزنامه نگار آمریکایی در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر «استرلینگ کانک نیکت» به دنیا آمد. وی در ۲۹ سالگی به نیویورک رفت و دراین شهر وارد بازارهای سرمایه گذاری شد. او ابتدا با نوشتن گزارش ها و مقالات به عنوان خبرنگار حوزه مالی در روزنامه ای کار خود را آغاز کرد.

چارلز داو پدر علم تحلیل تکنیکال

او درهمان سال از «ادوارد دیویس جونز» که در زمینه تحلیل گزارشهای مالی فعالیت میکرد دعوت به همکاری نمود. تا اینکه در نوامبر ۱۸۸۲ نشریه داو جونز وشرکا در زمینه تحلیل وسرمایه گذاری را تاسیس نمود. بعد از مدتی «چارلز برگ استرسر» هم به آنها ملحق و پس از گذشت زمانی کوتاه آمار مشترکین آنها به بیش از ده هزار نفر رسید. در نتیجه نشریه داو جونز و شرکا به یکی از مهم ترین منابع اخبار و اطلاعات سرمایه گزاران تبدیل شد.

درجولای۱۸۸۴ داو توانست میانگین های داوجونز را به وجود آورد که از ۹ سهم راه اهن و دو شرکت صنعتی تشکیل شده بود. این شاخص در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم پیشرو در صنایع آمریکا به وجود آمد که البته از آن ۱۲ سهم امروزه فقط سهام شرکت جنرال الکتریک باقی مانده است. در سال۱۸۸۹، داو، روزنامه «وال استریت ژورنال» را تأسیس کرد که از آن زمان تا امرزو یکی از معروفترین جراید در حوزه بازار سهام در نیویورک به شمار می آید.

داو با سعی بسیار خود در بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام از طریق نشر مقالات در وال استریت ژورنال، مردم راذبا اصول و مبانی اولیه تحلیل تکنیکال آشنا کرد. به همین سبب وی سهم بسزایی در گسترش این روش تحلیل در طی ۱۰۰ سال اخیر داشته است و پیروانش با تکمیل دیدگاه وی در رشد و تکمیل آن یاری رساندند.

گفتار و دیدگاه داو درمورد رفتار بازار و روند آن که به نظریه داو مشهور است، بر مبنای فلسفه ای است که می گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معناداری را به درون خود جذب کرده و آن را بازتاب می دهد.

اصول نظریه داو

داو سه اصل بسیار مهم را سر رشته تحلیل تکنیکال قرار داد و می توان گفت با این سه اصل تاریخچه تحلیل تکنیکال آغاز شد:

۱- بازار همه چیز را منعکس می کند:

اگر کسی این اصل را به درستی درک نکرده باشد، یادگیری تحلیل تکنیکال تقریباً برایش بیهوده است. تحلیلگران اعتقاد دارند فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و سایر اتفاقات در قیمت هر سهم تاثیر می گذارد و قیمت تمامی این عوامل را منعکس می کند.

۲- قیمت ها دارای روند بوده و تغییرات آن ها تصادفی نیستند:

این بدین معناست که بعد از شکل گیری یک روند، قیمت در همان جهت حرکت می کند، تا زمانی که روندی مخالف آن شگل بگیرد. این فرضیه را می توان بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره ی حرکت دانست. پس قیمت ها تا زمانی که عامل بازدارنده ای مسیر آنها را منحرف نکند، به همان سو پیش می روند.

۳- تاریخ تکرار می شود:

اصل مهم دیگری این است تاریخ، تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال برای بررسی نوسانات قیمت در بازار و درک روندها، از نمودار و الگوهای قیمت استفاده می کند و این الگوها سالهاست که مورد قبول واقع شده اند.

با بیان این سه اصل از سوی داو، دیگر تحلیلگران و ریاضی دانانی که به این روش از پیش بینی آینده علاقه‌مند بودند، الگویی را برای کار خود یافتند و در نتیجه امروزه شاهد روش ها و تکنیک های بسیار زیادی در این حوزه هستیم. از دیگر اشخاصی که دانش تحلیل تکنیکال را بیش از پیش گسترش داده اند می توان به «رالف الیوت»، «ویلیام گن»، «آلن حال اندرو» و «گویچی هوسودا» نیز اشاره نمود که در آینده از دستاوردهای مهم این اشخاص نیز، مطالبی را خدمت شما ارایه خواهیم کرد.

تحلیل تکنیکال بورس

تحلیل تکنیکی (تکنیکال) یا تحلیل فنی (Technical Analysis) بورس روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد. این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگرفلزات گران‌بها کاربرد گسترده‌ای دارد. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارهای تحلیل تکنیکال بورس و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آتی سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند.

تحلیل تکنیکال بورس با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت می‌پذیرد. تغییرات قیمت سهم با استفاده از پیشینه تاریخی و نمودار توسط تحلیل گر تکنیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. مورد استفاده سرمایه‌گذاران با دیدگاه کوتاه مدت از این روش بهره می‌جویند.

برای این که وارد بازار بورس شوید و به خرید و فروش سهام بپردازید باید با چند مفهوم آشنا باشید، که یکی از این مفاهیم تحلیل تکنیکال است که باعث می شود که شما از وضعیت بازار شناخت پیدا کنید و با نگاه از زاویه و دیدگاهی متفاوت وضعیت بازار را مورد بررسی قرار دهید و در نهایت بتوانید در مسیر دشوار معاملات با شناخت و تسلط بیشتری بر بازار پیش بروید.

اما هنوز هم برای برخی سوال است که تحلیل فنی یا تکنیکی چیست و برای چه هدفی مورد استفاده قرار می گیرد؟ قبل از این که پاسخ این سوالات را بدهیم باید بدانید که این روش تقریبا 300 سال عمر تحلیل حرکات قیمت سهام دارد و شاید بتوان اولین استفاده از آن را به صورت اقتصادی توسط چارلز داو دانست و چارلز داو همان فردی است که شاخص صنعتی وال استریت ژورنال و داو جونز را در ایالات متحده به ثبت رسانده است.

نظریه ی داو

همان طور که گفتیم اولین بار که به صورت اقتصادی و البته مشهور، تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار گرفت توسط چارلز داو بوده است، پس در این جا خالی از لطف نخواهد بود که اگرنظریه ی داو را در این خصوص مورد بررسی قرار دهیم.

راهنما : اصلی ترین و کاربردی ترین اصطلاحات بورس را اینجا بخوانید.

اگر بخواهیم خیلی ساده بیان کنیم باید بگوییم که قیمت همه ی چیزی است که از ارزش برخوردار است و به دلیل این که تمام عوامل عرضه و تقاضا تاثیر خود را روی قیمت گذاشته اند باید قیمت را مورد بررسی قرار دهیم.

بازار از روند مشخصی تبعیت می کند و طبق نظریه ی داو روندهای صعودی و نزولی در بازار وجود دارد، به این صورت که روندهای صعودی به صورت پیوسته ای رشد می کنند و بالا می روند و قله ها را می سازند و روندهای نزولی نیز به سمت پایین حرکت می کنند و دره ها را می سازند، در این مورد داو معتقد بود که قانون عمل و عکس العمل یا همان قانون سوم نیوتن علاوه بر این که در جهان طبیعت نیز حاکم است در بازارهای مالی نیز حاکم است به این معنی که پشت هر صعودی، نزولی وجود دارد.

تعاریف مختلف از تحلیل تکنیکال

علاوه بر نظریه ی داو در مورد تحلیل تکنیکال تعاریف دیگری نیز وجود دارد که آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم:

نمودار

همان طور که گفتیم همه چیز قیمت است یعنی کارشناسان حرکات قیمت در گذشته را مورد بررسی قرار می دهند و با استفاده از تحلیلی که از حرکات قیمت در گذشته به دست آورده اند قیمت ها را در آینده را نیز پیش بینی می کنند. در تعریف دیگری که ارائه شده است کارشناسان این تحلیل را تحلیلی می دانند که رفتارهای بازار یعنی حجم معاملات، شکل گیری الگوها، نمودار قیمت و سایر شاخص های تکنیکال را مورد بررسی قرار می دهد.

تحلیل تکنیکال، تحلیلی است که براساس الگوهای تغییرات قیمت و حجم و بدون این که عوامل بنیادین بازار را در نظر بگیرند قیمت اوراق و کالاها و سایر عواملی که دارای قیمت هستند را مورد بررسی قرار می دهد.

یکی دیگر از تعاریفی که برای آن بیان شده است تاکیده شده که این روش هنری است که می تواند در همان ابتدای تغییر قیمت ها، زمان تغییر روند قیمت ها را تشخیص دهد و بر موج جدید قیمت ها سوار شود. این مدل در این جا از این لحاظ حائز اهمیت است که با شناسایی روند جدید تغییر قیمت ها، قبل از این که تمام بازار متوجه ی این تغییر شوند تصمیم های جدیدی برای سرمایه گذاری می گیرد.

راهنما : 8 مورد از مشکلات رایج در تحلیل تکنیکال

انواع تحلیل تکنیکال از نظر علمی
این علم به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:

تحلیل تکنیکال ذهنی
تحلیل تکنیکال عینی

1. ذهنی
این مدل بر اساس مشاهدات است و ممکن است هر فرد برداشت های متفاوتی از آن داشته باشند یعنی به این صورت که ممکن است فردی الگویی را در نموداری مشاهده کند و فرد دیگری این الگو را مشاهده نکند و همین مسئله باعث می شود که برداشت ها متفاوت تحلیل حرکات قیمت سهام باشد و شما می توانید در الگوهای کلاسیک چنین چیزی را مشاهده کنید.

2. عینی
بر خلاف تحلیل تکنیکال ذهنی، تحلیل عینی که بر اساس مشاهدات است، براساس محاسبات است و به این صورت است که وقتی کارشناسان می گویند قیمت بالای پارامتری قرار گرفته است می توان این الگو را دقیق دانست و همه نیز در این مسئله اتحاد نظر دارند.

سودمندی تحلیل تکنیکال

بسیاری از افراد که در سودمندی شک دارند و نمی دانند که این مدل در عمل مفید خواهد بود یا خیر و همین مسئله باعث ایجاد نگرش های اشتباهی شده است که این نگرش های اشتباه را در ادامه مورد بررسی قرار می دهیم:

نمی توان از قیمت های گذشته برای پیش بینی آینده استفاده کرد.
یکی از اشتباه ترین تصوراتی که در این روش وجود دارد این است که افراد تصور می کنند که نمی توان از قیمت های گذشته برای پیش بینی قیمت های آینده استفاده کرد، در حالی که این تصور اشتباه است و حداقل طبیعت انسان دلیل خوبی است که می تواند نشان دهد رفتارهای گذشته ما می تواند روی رفتارهای آینده ی مان تاثیر بگذارد.

مراجع آکادمیک به تحلیل تکنیکال اعتقاد ندارند
در گذشته مراجع آکادمیک نظر مساعدی نداشته اند؛ اما پس از مدتی مشاهده شد مواردی همچون تغییر فصل می تواند در روند بازار تاثیر بگذارد و بدین ترتیب پس از مدتی مراجع آکادمیک نیز به سودمندی این تحلیل پی بردند.

نمودارهای پر کاربرد در تحلیل تکنیکال
نمودار تحلیل تکنیکال بورس یکی از ابزار مهم مدیران مالی شرکت هاست که بتوانند هر ساعت یا هر روز تغییرات بازار مالی را بررسی کنند. این نمودار ها پر کاربردند و لازم است استفاده شوند. برای کسی که در بورس فعال است نباید بی گدار به آب بزند و نیازمند تحلیل تکنیکال بورس است. بعضی نمودار ها ساده و بعضی لگاریتمی هستند. بعضی نمودار ها زمان را از 1 ثانیه تا 1 ماهه نشان می دهند. بستگی به نوع نیاز و فعالیت شرکت مرتبط دارد.

شرکت سرمایه گذاری بورس اکسیر یکی از فعالان حوزه بورس است که میتواند تحلیل تکنیکال بورس درباره بازار بورس، اوراق بهادار و انرژی به مخاطب خود بدهد.

انواع نمودار تحلیل تکنیکال
3 نوع نمودار در تحلیل تکنیکال بورس وجود دارد که بررسی میکنیم:

اشتباهات تحلیل تکنیکال بورس

1- نمودار خطی:
نموداری معمولی در تحلیل تکنیکال بورس است که از وصل کردن خطوط نقاط قیمت های معامله تشکیل می شود. این نمودار بسیار ساده است چون فقط قیمت بسته شدن معامله Close price در یک روز را نشان می دهد. قیمت بسته شدن مهم ترین قیمت در تغییرات سهام است اما نمودار خطی، دامنه نوسان معامله را نشان نمی دهد.

2- نمودار میله ای:
نموداری است که رایج بوده و بسیار استفاده می شود. به دلیل آن که اطلاعات بیشتری به تحلیل گر می دهد. قیمت بالا و پایین، همچنین قیمت بسته شدن و باز شدن معامله را نشان می دهد. یک خط عمودی وجود دارد که قیمت بسته شدن در سمت راست آن و قیمت باز شدن در سمت چپ آن قرار دارد. اگر قیمت باز پایین تر از قیمت باشد یعنی آن سهام در معاملات رشد صعودی داشته است و بالعکس.

3- نمودار شمعدان: Candlestick Chart
نموداری است که غالبا توسط تحلیل گران استفاده می شود. اطلاعاتی که این نمودار به تحلیل گر می دهد بیشتر از نمودار میله ای و خطی است. نموداری است که اتفاقات روز را به طور خلاصه و واضح نشان میدهد. هر کندل یا شمع در نمودار تحلیل تکنیکال بورس از اجزای مختلفی تشکیل شده است.

این نمودار ظاهری واضح تر و ملموس تر نسبت به نمودار میله ای دارد. به طوری که از ظاهر آن میتوان تحلیل بسیاری انجام داد. در این نمودار نوع رابطه بین قیمت های آغاز و پایان و پایین ترین قیمت و بالاترین قیمت، قابل مقایسه است. با رشد قیمت سهام، مستطیل به رنگ روشن و سفید خواهد بود. و با افت قیمت سهام، رنگ مستطیل تیره و مشکی خواهد بود و این یعنی جهت معامله با رنگ قابل تشخیص است.

مفهوم کندل یا شمع چیست؟
چند قسمت در کندل مهم است که تحلیل از این نقاط به دست می آید:

نمودارهای شمعی تکنیکال

1- بالا و پایین مستطیل: نقطه شروع و پایان، نقطه باز شدن سهم در بازار و نقطه بسته شدن آن در بازار را نشان می دهد.

2- بالا و پایین خط: دو خط عمودی در بالا و پایین مستطیل است که حداقل و حداکثر را نشان می دهد.

3- رنگ سفید و مشکی در کندل: مفهوم این دو رنگ در نمودار تحلیل تکنیکال بورس کاملا برعکس یکدیگر است. و مکان نقطه شروع و پایین تغییر می کند. در شمعی که به رنگ مشکی باشد، نقطه بازگشایی سهم در بالا و نقطه بسته شدن با قیمت پایین تر و در انتهای روز در پایین مستطیل قرار دارد. در شمع سفید، کاملا برعکس این موضوع است.

نمودار تحلیل تکنیکال بورس یکی از ابزار مهم مدیران مالی شرکت هاست که بتوانند هر ساعت یا هر روز تغییرات بازار مالی را بررسی کنند. این نمودار ها پر کاربردند و لازم است استفاده شوند. برای کسی که در بورس فعال است نباید بی گدار به آب بزند و نیازمند تحلیل تکنیکال بورس است. بعضی نمودار ها ساده و بعضی لگاریتمی هستند. بعضی نمودار ها زمان را از 1 ثانیه تا 1 ماهه نشان می دهند.

ما در گروه سرمایه گذاری اکسیر دقیق ترین نوع محاسبات شفاف و تحلیل بنیادی را در اختیار مشتریان قرار میدهیم برای مشاوره با شماره های موجود در سایت و داخلی 6 تماس بگیرید .

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام می‌باشد. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی تحلیل حرکات قیمت سهام می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال تحلیل حرکات قیمت سهام حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همان طور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری می‌کند. این به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آنها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کرده‌اند، چه میزان به آنها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر تحلیل حرکات قیمت سهام می‌گذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

خط روند چیست؟ انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

انواع خط روند در تحلیل تکنیکال معاملات

استفاده از تحلیل تکنیکال در نمودارها، یکی از بهترین روش‌ها برای پیش بینی شرایط بازار و تعیین استراتژی ورود یا خروج به آن است. تحلیل تکنیکال ویژگی‌های متنوعی دارد که یادگیری آنها می‌تواند نقشی کلیدی در سرمایه‌گذاری‌های کاربران داشته باشد.

در این مقاله با خط روند و انواع روندها در تحلیل تکنیکال آشنا می‌شویم. همچنین سه استراتژی مهم معاملاتی را بررسی خواهیم کرد.

روند (Trend) چیست؟

یک روند، جهت کلی بازار در یک دوره زمانی مشخص است. در بیان بهتر، روندها از افت و خیز قیمت‌ها تشکیل می‌شوند و جهت این افت و خیزها، روند بازار را تعیین می‌کنند. روندها می‌توانند هم صعودی و هم نزولی باشند که به ترتیب مربوط به بازارهای صعودی و نزولی است. جهت کلی بازار نیازی به بازه زمانی مشخصی برای تشکیل خط روند ندارد، اما هر چه بازه طولانی‌تر باشد، روند تشکیل شده اعتبار بیشتری دارد. روندها با رسم خطوطی که به عنوان خطوط روند شناخته می‌شوند.

انواع مختلف روند

خط روند

روند‌ها نقشی حیاتی برای معامله‌گران دارند و توانایی شناسایی آنها و بکارگیری‌شان در معاملات می‌تواند کمک شایانی به تریدر‌ها کند. به طور معمول سه نوع مختلف خط روند در بازار وجود دارد:

روند صعودی (Uptrend)

یک خط روند صعودی زمانی شکل می‌گیرد که ارزش سهام یک معامله افزایش یابد. به‌عنوان‌مثال اگر قیمت اتریوم ۳ دلار افزایش یابد و در همان بازه مجدداً ۳ دلار کاهش داشته باشد و پس از این افت و خیز مجدداً ۵ دلار افزایش یابد، روند تشکیل شده صعودی خواهد بود.

روند نزولی (Downtrend)

خط روند نزولی دقیقاً نقطه مقابل روند صعودی است. یک روند نزولی زمانی شکل می‌گیرد که ارزش سهام یک معامله کاهش یابد. به‌عنوان مثال اگر قیمت اتریوم ۳ دلار کاهش داشته باشد و در همان بازه مجدداً ۳ دلار افزایش داشته باشد و پس از این افت و خیز، کندل بعدی ۵ دلار کاهش یابد، روند تشکیل شده نزولی خواهد بود.

روند جانبی (Sideways trend)

خط روند جانبی زمانی شکل می‌گیرد که بازار ثابت بماند، یعنی قیمت ارز دیجیتال به بالاترین یا پایین ترین نقطه قیمتی نرسد. بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای توجه زیادی به روند جانبی ندارند با این حال روندهای جانبی نقش مهمی در معاملات اسکالپینگ دارند.

نحوه ترسیم خطوط روند روی نمودار

یکی از راه‌هایی که یک تحلیل گر می‌تواند خط روند را ببیند، ترسیم خطوط روند است. خط روند یک خط مستقیم است که ۲ یا چند نقطه قیمت را به هم متصل می‌کند. این خط روی نمودار ادامه می‌یابد تا به عنوان یک خط حمایت یا مقاومت عمل کند.

شما از این روش‌های ترسیم می‌توان در ابزارهایی مانند تریدینگ ویو استفاده کرد.

ترسیم خط روند صعودی

خط روند صعودی

خط روند صعودی یک خط مستقیم است که به سمت راست و بالا کشیده شده است , ۲ یا چند نقطه پایین را به هم متصل می‌کند. نقطه پایین دوم در ترسیم خط روند صعودی، باید بالاتر از نقطه ابتدایی باشد. خطوط روند صعودی به عنوان پشتیبان عمل می‌کند و نشان می‌دهد که حتی با افزایش قیمت، تقاضا نسبت به عرضه بیشتر است. تا زمانی که قیمت‌ها بالای خط روند باقی بمانند، روند صعودی دست نخورده در نظر گرفته می‌شود. شکست زیر خط روند صعودی نشان می‌دهد که ممکن است تغییری در روند رخ دهد.

ترسیم خط روند نزولی

خط روند نزولی

خط روند نزولی خط مستقیمی است که به سمت راست و پایین کشیده شده است که ۲ یا چند نقطه اوج را به هم متصل می‌کند. ارتفاع نقطه دوم باید کمتر از نقطه اول باشد تا خط شیب رو به پایین داشته باشد. خطوط روند نزولی به عنوان مقاومت عمل می‌کند و نشان می‌دهد که حتی با کاهش قیمت، عرضه بیشتر از تقاضا است. تا زمانی که قیمت‌ها زیر خط روند باقی می‌مانند، روند نزولی دست نخورده در نظر گرفته می‌شود. شکست بالای خط روند نزولی نشان می‌دهد که ممکن است تغییری در روند رخ دهد.

آشنایی با تحلیل روند

تحلیل خط روند تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود. تحلیل روند به دنبال پیش بینی قیمت یک ارز در بازه‌‌های دورتر، با کمک داده‌های به‌دست‌آمده توسط روندها است. تحلیل روند از داده‌های تاریخی مانند حرکت قیمت و حجم معاملات برای پیش بینی روند بلندمدت احساسات در بازار استفاده می‌کند. تحلیل روند سعی می‌کند یک روند مانند روند صعودی بازار را پیش‌بینی کند و آن روند را تا زمانی که داده‌ها نشان‌دهنده معکوس شدن روند باشند، دنبال کند.

تجزیه و تحلیل خط روند از آن جهت دارای اهمیت است که حرکت روندها در نهایت منجر به کسب سود برای سرمایه‌گذاران می‌شود. بررسی یک روند با کمک داده‌های تاریخی ارز مورد نظر، آینده قیمتی آن ارز را برای معامله‌گران پیش بینی می‌کند.

ابر ایچی موکو یکی دیگر ابزارهایی است که می‌توان در تحلیل بازار از آن استفاده کرد.

استراتژی‌های معاملاتی با خطوط روند

اکنون که معنای خط روند و انواع آنها را درک کرده‌ایم، بیایید به استراتژی‌هایی که بسیاری از معامله گران برای شناسایی روندها استفاده می‌کنند نگاه کنیم.

شاخص معاملات MACD

شاخص واگرایی میانگین متحرک (MACD)، میانگین قیمت یک ارز را در یک بازه زمانی خاص برای کمک به معامله گران در شناسایی روندها پیدا می‌کند. MACD مؤثرترین استراتژی معاملاتی روند است چرا که چندین معامله‌گر در یک بازه زمانی خاص وارد یک موقعیت خرید می‌شوند که در این موقعیت خرید، میانگین متحرک کوتاه‌مدت از میانگین متحرک بلندمدت پیشی می‌گیرد. با این حال، اگر میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور کند، معامله‌گران می‌توانند موقعیت کوتاه‌مدت را نیز در نظر بگیرند.

معامله گران معمولاً روندهای میانگین متحرک را با چندین شکل دیگر از تحلیل تکنیکال ادغام می‌کنند تا سیگنال‌ها را فیلتر کرده و روند را تعیین کنند. میانگین متحرک نیز نقشی حیاتی در کمک به تحلیل روند ایفا می‌کند.

شاخص معاملاتی RSI

شاخص قدرت نسبی (RSI) یک استراتژی است که به شناسایی حرکت قیمت ارز و همچنین سیگنال‌های خرید و فروش کمک می‌کند. RSI با مشاهده میانگین سود و زیان در یک دوره زمانی خاص، حرکت مثبت و منفی قیمت سهام را تعیین می‌کند. RSI به شکل درصدی نشان داده می‌شود که از صفر تا ۱۰۰ در یک مقیاس در نوسان است.

نشانگر ADX

اندیکاتور ADX به معامله گران کمک می‌کند قدرت معامله گران را اندازه گیری کنند. ADX همچنین معامله‌گران را قادر می‌سازد تا قدرت قیمتی ارز مورد نظر را در دو جهت مثبت و منفی تخمین بزنند. خط روی اندیکاتور ADX بین صفر تا ۱۰۰ تغییر می‌کند. اگر اندیکاتور مقادیر ۲۵ تا ۱۰۰ را نشان دهد، نشان دهنده این است که یک روند قوی در حال رخ دادن است، در حالی که اگر مقادیر به زیر ۲۵ سقوط کنند، نشان می‌دهد که روند ضعیفی در حال رخ دادن است.

روندها تمام داستان را بازگو نمی‌کنند!

درست است که روندها نقشی کلیدی در تحلیل تکنیکال ایفا می‌کنند، اما بسیاری معتقد هستند که تحلیل روند‌ها، بازگوی تمامی اتفاقات بازار نخواهند بود چرا که تحلیل حرکات قیمت سهام هر بازه‌ای از زمان در بازار، خواه یک ثانیه خواه چندین روز، حاوی اطلاعات ارزشمند هستند. ضمن آنکه بررسی روندها بیشتر از روی گذشته قیمتی یک ارز انجام می‌شود و پیش بینی آینده کاری بسیار سخت و پر ریسک است. همچنین احساسات کاربران در بازار می‌تواند روند قیمتی یک ارز را به طور کل تغییر دهد. کارشناسان معتقدند تحلیل روند به تنهایی پاسخگوی نیاز سرمایه‌گذاران نخواهد بود و می‌بایست تحلیل بنیادی نیز در دستور کار آنها قرار بگیرد.

مزایای در نظر گرفتن روند بازار

خطوط روند ابزاری مهم در تحلیل تکنیکال

استفاده از خط روند و تحلیل آنها، یکی از جنبه‌های مهم تحلیل تکنیکال است، اما به خاطر داشته باشید که این تنها یکی از ابزارها و تکنیک‌های موجود است. هنگامی که یک خط روند شکسته می‌شود، باید فقط به عنوان یک هشدار در نظر گرفته شود که روند ممکن است در حال تغییر باشد. برای تأیید تغییر روند باید از ابزارها و سیگنال‌های بیشتری استفاده کرد تا تضمین بیشتری را برای شما داشته باشد.

روند صعودی، روند نزولی و روند جانبی.

نوعی تحلیل تکنیکال که سرمایه گذاران برای تعیین حرکات آتی قیمت اوراق بهادار دنبال می‌کنند. روندها از قله‌ها و نزول‌ها در طول زمان تشکیل شده‌اند، که به فرد امکان می‌دهد حرکت کلی قیمت یک اوراق بهادار را پیش بینی کند.

بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایه‌گذاری

بهترین روش تحلیل تکنیکال

برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آن‌ها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آن‌ها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روش‌های تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روش‌ها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟

رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایه‌گذاری همواره به دنبال بهترین روش می‌گردند.

فهرست عناوین مقاله

آشنایی با روش‌های تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال

همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روش‌ها آشنا شد. روش‌های تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم می‌شوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه می‌پردازیم.

پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار می‌روند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روش‌ها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته می‌شوند.

نمودارهای سهام

یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای می‌دهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میله‌ای و خطی ایجاد می‌شوند و هر یک در بازه‌های زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل می‌گیرند. تحلیل‌گر می‌تواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازه‌های زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دهه‌ای یا سده‌ای بررسی کند.

انواع نمودارهای سهام در تحلیل تکنیکال

معامله‌گر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی می‌کند. برای تریدینگ در بازه‌های زمانی کوتاه مدت باید بازه‌های کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایه‌گذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازه‌های زمانی بزرگ‌تر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.

در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده می‌کنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده می‌شوند.

برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل می‌گیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.

در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان می‌دهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شده‌اند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچک‌ترین تغییرات در قیمت سهام است.

به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.

میانگین متحرک

یکی از قدیمی‌ترین، شناخته‌شده‌ترین و پرکاربردترین روش‌ها و شاخص‌ها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوک‌های تیز در نمودار استفاده می‌شود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان می‌دهد. به علاوه از آن‌جایی‌که برای از بین بردن نوک‌های تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل می‌گیرد.

میانگین متحرک در نمودار خطی

میانگین متحرک صرفاً از قیمت‌های پیشین بازار استفاده می‌کند و تحلیل‌گر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیم‌گیری می‌کند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان می‌شود.

برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را می‌خواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمت‌های سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست می‌آوریم.

پس از آن میانگین‌های به دست آورده را با هم جمع می‌کنیم و بر تعداد آن‌ها تقسیم می‌کنیم.

این میانگین به تحلیل‌گر کمک می‌کند داده‌های قیمتی بازه‌های زمانی گذشته را راحت‌تر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.

شاخص‌های تکنیکال

شاخص‌های تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخص‌ها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل می‌گیرند. شاخص‌ها با استفاده از فرمول‌ها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل داده‌ها می‌پردازند. همچنین این شاخص‌ها به صورت سیگنال‌هایی روی نمودارها قرار می‌گیرند.

شاخص‌های تکنیکال

با استفاده از فرمول‌های ریاضی متفاوت تحلیل‌گر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیش‌بینی می‌کند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را می‌یابند.

این شاخص‌ها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوان‌های شاخص‌های مومنتوم و شاخص‌های قیمت تقسیم می‌شوند.

شاخص‌های مومنتوم

شاخص‌های مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان می‌دهند. این شاخص‌ها به تحلیل‌گر کمک می‌کنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان می‌دهد. برخی از شاخص‌های مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهت‌دار ( اندیکاتور MACD ).

شاخص‌های مومنتوم در تحلیل تکنیکال

شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان می‌سازد. زمانی‌که عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان می‌دهد.

شاخص قدرت نسبی سیگنال‌هایی از قیمت‌های خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه می‌دهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار می‌گیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایین‌تر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.

شاخص میانگین حرکت جهت‌دار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان می‌دهد. تحلیل‌گر با استفاده از این شاخص متوجه می‌شود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیان‌گر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را می‌توان به سادگی با MACD به دست آورد.

این شاخص‌ها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.

شاخص‌های قیمت

شاخص‌های قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخص‌هایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخص‌های قیمت به شمار می‌روند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمت‌های هر روز بازار به دست می‌آید، سپس میانگین‌های هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگ‌تر تشکیل می‌دهند.

شاخص‌های قیمت

باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل می‌شود. با این شاخص تحلیل‌گر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده می‌کند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را می‌توان دریافت. شاخص‌های قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار می‌روند.

حمایت و مقاومت

تحلیل‌گر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی می‌کند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد می‌شوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست می‌آیند. حمایت زمانی رخ می‌دهد که سهام‌های بسیاری از یک عرضه خریداری می‌شوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه می‌شود.

نقاط حمایت و مقاومت

مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق می‌افتد و از ریزش سهام جلوگیری می‌شود.

در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط می‌تواند سرمایه‌گذاری موفق‌تری را داشته باشد.

حجم سهام

یکی دیگر از روش‌های تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهام‌های خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان می‌دهد. هر یک از خط‌ها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار می‌روند.

نمودار حجم سهام

این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمت‌ها نمایش داده می‌شود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان می‌شود. در صورتی‌که خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمت‌ها می‌شود. در صورتی‌که فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق می‌افتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.

با این وجود، نمودار حجم سهام هم می‌تواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.

روندها

روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان می‌دهد. این روند می‌تواند به یکی از حالت‌های صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.

خط روند بر نمودار شمعی

روند را به صورت خطی بر نمودار نشان می‌دهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست می‌آید. با کمک خط روند تحلیل‌گر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا می‌کند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز می‌توان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.

کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟

حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، می‌دانید که هر کدام از این روش‌ها به نوعی می‌تواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.

هر کدام از این روش‌ها مزیت‌ها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش می‌تواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.

در نتیجه بهترین روش به یکی از این روش‌ها منتهی نمی‌شود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روش‌ها و بررسی سرمایه‌گذاری از چندین جهت می‌تواند با ریسک کمتر و پیش‌بینی دقیق‌تر تریدینگ کند.

کلام آخر

امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخص‌ها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آن‌ها شناختیم.

برخی از روش‌ها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روش‌ها همچون نمودارها و قیمت‌ها به دست می‌آیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روش‌ها هستند مانند نمودارها.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.