تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به زبان ساده
هرکسی که قصد دارد پول خود را در بازارهای سهام سرمایه گذاری کند باید با مفهوم تحلیل بازار آشنا شود. چنانچه فرد با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شود بهتر می تواند موقعیت مالی خود در بازار را ارزیابی کند. این دو تحلیل با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در این مقاله به آنها می پردازیم. چنانچه قصد سرمایه گذاری در بازارهای سهام را دارید ابتدا باید با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شده و تفاوت های آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis به شیوه پیشبینی قیمت یک دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات آن در بازار بر طبق علم نمودارخوانی می گویند. در این شیوه فرآیندهای تحلیل مبتنی بر نمودارهای مختلف در خصوص یک دارایی صورت میپذیرد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis به شیوه ای برای پیدا کردن ارزش واقعی یک دارایی گفته میشود. در این روش از همه ی ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد، استفاده می گردد. بررسی وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه و نیز اقتصاد خرد در این شیوه مورد تحلیل قرار می گیرد.
بررسی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
این دو تحلیل، سیستم های کاملا متفاوتی هستند، اما این دو را می توان تکمیل کرد. در هر صورت، این دو تحلیل نقطه حمایتی هستند که شما در حال حاضر برای باز یا بسته شدن موقعیت ها در بازار سهام دارید. جای تعجب نیست که آنها از این به بعد امنیت بیشتری را در عملیات به شما می دهند. همانطور که ممکن است در سرمایه گذاری خود تجربه کرده باشید، یک پروفایل کاربر وجود دارد که تجزیه و تحلیل فنی را بر مبانی ترجیح می دهد و بالعکس. شما یک یا چند سیستم تجزیه و تحلیل را بر اساس اولویت های خود انتخاب می کنید. در اصل، تجزیه و تحلیل نه از دیگری بهتر و نه بدتر است. از این نظر، بسیار مهم است که شما انتظارات خود را برای انتخاب مناسب ترین و درست ترین تحلیل انتخاب کرده باشید.
جامع ترین آموزش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
نقد و بررسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال لزوما اولین و مهمترین سیستم تجزیه و تحلیل نیست، بلکه یک تحلیل فنی است. تجزیه و تحلیل فنی اساساً شامل تعیین وضعیت واقعی سهام یا سایر دارایی های مالی است.
جای تعجب نیست که مطالعه عملکرد بازار عمدتا از طریق استفاده از نمودارها برای پیش بینی رفتار آن در جلسات معاملاتی بعدی انجام می شود. در نتیجه این ویژگی مهم، شکی نیست که تحلیل تکنیکال بهترین سیستم برای اطلاع از میزان ورود و خروج در هر بازار مالی است. تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شود و برای تعدیل قیمت ضروری است. در معاملات خرید و فروش شما چاره ای ندارید جز اینکه آنها را با نمودار و تحلیل تکنیکال تجسم کنید. جایی که تنوع گسترده ای از ارقام، سطوح و مناطق نشان داده شده است تا به شما کمک کند بهتر بفهمید که در مورد سهام چه می گذرد. به ویژه در معاملاتی که مدت زمان کوتاه تری را هدف قرار می دهند.
تحلیل تکنیکال در خرید کمک می کند
بدون شک، آموزش تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی یک پشتیبانی برجسته برای انجام سفارشات خرید شماست. سطح قیمت جایی است که باید وارد بازارهای مالی شوید ؛ زیرا در میان دلایل دیگر به شما کمک می کند تا از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشید.
شما تضمین بیشتری برای دستیابی به این اهداف دارید، به ویژه اگر آن را با سایر سیستم های تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده تر مقایسه کنید. تا جایی که می توانید یوروهای زیادی را در هر یک از معاملات انجام شده تحت این سیستم اساسی ذخیره کنید. با این حال، شما همچنین باید بدانید که این یک برنامه کاملاً بی خطا نیست. نه چندان کم.
بررسی بهترین ارزش های لحظه ای با تحلیل تکنیکال
البته، شما چاره ای جز داشتن دانش در این تکنیک تجزیه و تحلیل نخواهید داشت. همانطور که ممکن است از ابتدا حدس بزنید، این فراتر از ملاحظات اساسی دیگر است. در هر صورت، دانش به دست آمده از تجزیه و تحلیل فنی شما را آماده تر می کند تا بتوانید خود را ارتقا دهید. تحلیل تکنیکال به شما می گوید که بهترین ارزش های لحظه ای چیست و بنابراین باید موضعی در مورد آنها داشته باشید. یا برعکس، زمان ایده آل برای بازپس گیری موقعیت ها را ترسیم می کند. این تحلیل همچنین می گوید که آیا به عنوان مثال اوراق بهادار بیش از حد خریداری شده است؟
بررسی روند سهام
اگر تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی مشخص شود، به قدرت پیش بینی بالا متکی خواهید شد. یعنی این تحلیل نشان می دهد که روند واقعی یک شاخص سهام، صنعت یا سهام چیست. اگر در حال افزایش یا سقوط باشد، اطلاعات مهمی را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید تصمیمات خود را در بازارهای سهام بگیرید.
به یک معنا، در نظر گرفتن این رویکرد برای سرمایه گذاری منطقی است. از این نظر، اگر عملیات در کوتاه ترین زمان نگهداری انجام شود، با مزیت خاصی بازی خواهید کرد.
تحلیل تکنیکال؛ ضمانت موفقیت بیشتر
تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک پشتیبان بسیار منطقی برای شماست تا بتوانید تصمیمات خود را با ضمانت های موفقیت بیشتر تحقق بخشید. هزاران سرمایه گذار کوچک و متوسط را در نظر بگیرید که این سیستم را برای ساختار و مدیریت سرمایه گذاری های خود انتخاب کرده اند. به یک معنا، این برنامه ای برای شماست که پول را با ترسیم یک نمودار به بازار سهام واریز کنید.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بسیار متفاوت دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال بوده ؛ زیرا در این مورد خاص، ساختار تجاری شرکت ذکر شده است که مورد توجه قرار می گیرد. از آنجا که تجزیه و تحلیل بنیادی اساساً قبل از هر چیز یک روش بسیار خاص برای تجزیه و تحلیل بازار سهام است ؛ تعیین ارزش واقعی امنیت یا اقدام، ارزش بنیادی نامیده می شود.
تحلیل بنیادی و فاندامنتال، بدهی، ارزش دفتری یا بسیاری دیگر از اطلاعات مربوطه وضعیت شرکت در بازارهای سهام را نشان می دهد. این روش تحلیل بسیار پیچیده تری است.
در هر صورت، باید به خاطر داشته باشید که سیستم تجزیه و تحلیل بنیادی نیاز به دانش بسیار بیشتری نسبت به سیستم فنی دارد. همه سرمایه گذاران در موقعیت کاملی برای تفسیر داده های این تجزیه و تحلیل جامع نیستند.
خطرات تحلیل بنیادی
بر خلاف تجزیه و تحلیل فنی، تحلیل بنیادی و فاندامنتال برای معاملاتی که هیچ سررسیدی ندارند مفیدتر است. مکانی که در آن می توانید سرمایه گذاری های خود را در شرایط دلخواه در هر زمان نگه دارید. از این منظر، نمی توانید با گفتن اینکه تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کامل تر از تحلیل تکنیکال است، اشتباه کنید. پیچیده ترین موضوع این است که می توانید آن را به درستی تفسیر کنید. یکی از بزرگترین مشکلاتی که استفاده از تحلیل بنیادی به همراه دارد این است که می توانید اشتباه کنید. بنابراین ممکن است برخی از معاملات را در بازار سهام انجام دهید که می تواند برای منافع شخصی یا حرفه ای شما بسیار مضر باشد. این یکی از بزرگترین خطرات است که می توانید با پیاده سازی این سیستم بسیار خاص داشته باشید.
آگاهی از تکنیکال یا فاندامنتال؟ میزان سهام شرکت
تحلیل بنیادی و فاندامنتال در نهایت یک روش است که سعی می کند ارزش واقعی یک اوراق بهادار را محاسبه کند. از طریق تجزیه و تحلیل ترازنامه و با ارزش بازار مقایسه می شود. به این ترتیب، شما در بهترین شرایط هستید تا دریابید که قیمت برخی از سهام ارزان یا گران است. زیرا به لطف تحلیل بنیادی، واسطه های مالی اطلاعاتی را ارائه می دهند که به اندازه قیمت هدف سهام مهم است و هر از گاهی به روز می شود. در هر صورت، این اطلاعاتی است که به شما کمک می کند میزان سهام شرکت را بدانید.
استفاده از هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
همانطور که می بینید، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی روش های متفاوتی هستند که بسته به نمایه ای که ارائه می دهید، قابل استفاده اند. اما در مورد دانش، شما باید هر دو روش تحلیل را تفسیر کنید. به طور شگفت انگیزی، این چیزی است که احتمال دارد برای سرمایه گذاران کوچک و متوسط تکنیکال یا فاندامنتال؟ متفاوت باشد. زیرا عجیب نیست که برخی از کاربران یک روش را بر سایر روش ها ترجیح می دهند. سرانجام، چیزی که شما باید در نظر بگیرید این است که چگونه هر دو تحلیل باعث صرفه جویی پس انداز با ضمانت های موفقیت بیشتر شما می شوند. این یکی از اهداف اصلی سرمایه گذاری در بازار سهام، فراتر از ملاحظات دیگر در تفسیر بازارهای سهام است.
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد معاملات سهام از تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیک های تجزیه و تحلیل تکنیکال (یا اغلب هر دو) استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش ذاتی سهام را با استفاده از داده هایی مانند درآمد، هزینه، چشم انداز رشد و … محاسبه کند. با این حال، تفاوت بین تحلیل بنیادی و فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را می توان به دلایل زیر به وضوح ترسیم کرد؛
تجزیه و تحلیل بنیادی یک روش بررسی امنیت برای تعیین ارزش ذاتی آن برای فرصت های سرمایه گذاری بلند مدت است. تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است برای ارزیابی و پیش بینی قیمت وثیقه های آینده بر اساس عملکرد قیمت و حجم معاملات. این روش تعیین می کند که سهام در آینده چه خواهد کرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال از زمان های طولانی تری برای تجزیه و تحلیل سهام در مقایسه با تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده می کند. بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی توسط سرمایه گذاران انجام می شود که می خواهند در سهامی سرمایه گذاری کنند که ارزش آنها در چند سال افزایش می یابد. برعکس، تحلیل تکنیکال زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تجزیه و تحلیل تجاری فقط کوتاه مدت باشد.
تفاوت زمانی بین این دو تحلیل نه تنها در رویکرد آنها بلکه در هدف آنها نیز تجربه می شود. همانطور که اکثر معامله گران از تجزیه و تحلیل بنیادی برای خرید یا نگهداری سهام شرکت استفاده می کنند، معامله گران دیگر برای دستیابی به سود کوتاه مدت به تجزیه و تحلیل تکنیکال تکیه می نمایند.
هدف تجزیه و تحلیل بنیادی تعیین ارزش واقعی یک سهام است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال برای تعیین زمان ورود یا خروج از بازار استفاده می شود.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، تصمیم گیری بر اساس اطلاعات موجود و ارزیابی آماری است. برعکس، تصمیم گیری در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس روند بازار و قیمت سهم است.
تجزیه و تحلیل بنیادی داده های تاریخی و جاری را در نظر می گیرد ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط داده های تاریخی را در نظر می گیرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس صورتهای مالی است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس جداول حاوی تغییرات قیمت صورت می گیرد.
در تحلیل بنیادی، حقوق صاحبان سهام، صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد، حاشیه سود، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت قیمت به درآمد و غیره با تجزیه و تحلیل قابل تشخیص است. همچنین الگوی تداوم و الگوی معکوس، حرکت قیمت، شاخص فنی، مقاومت و پشتیبانی، تجزیه و تحلیل روندهای آینده قیمت در نقطه مورد نظر بررسی می شوند.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، قیمت آتی اوراق بهادار، عملکرد گذشته و حال و سودآوری شرکت تصمیم گیری می شود. در مقابل، قیمت های آینده در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نمودارها و شاخص هاست.
تجزیه و تحلیل بنیادی توسط معامله گران موقعیت بلندمدت انجام می شود، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال توسط معامله گران نوسان و معامله گران روزانه کوتاه مدت انجام می شود.
سخن آخر
به طور کلی در یک جمع بندی می توان گفت که در تجزیه و تحلیل بنیادی، سهام زمانی خریداری می شود که قیمت بازار سهام کمتر از ارزش واقعی سهام باشد. در مقابل، در تجزیه و تحلیل تکنیکال، معامله گران وقتی سهام را خریداری می کنند که انتظار دارند با قیمت نسبتاً بالاتری به فروش برسد. رسا بورس با ارائه بهترین آموزش های ارز دیجیتال، فارکس و… در خدمت شما عزیزان می باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال به زبان ساده
تحلیلها بخشی جدایی ناپذیر از فرایند معامله در بازار بورس هستند. به همین دلیل در این مقاله میخواهیم تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال را در قالب یک مثال برایتان توضیح دهیم. فرض کنید شما یک ماهیگیر آماتور هستید. برای امرار معاش به صید ماهی نیاز دارید. تمام ابزار را هم در اختیار دارید ولی نمیدانید باید چکار کنید. کدام دریاچه؟ کدام ساعت؟ کدام فصل؟ و… . یک صیاد بنیادی کار به شما خواهد گفت که کدام دریاچه را انتخاب کنید، گوشت کدام ماهیها خوشمزهتر است، قیمت کدام ماهی گرانتر است، بر اساس تجربه، کدام ماهی مشتری کمتری دارد و غیره. یک صیاد تکنیکال کار به شما خواهد گفت که چه فصلی از سال برای صید آن ماهی در آن دریاچه بهتر است، در چه ساعتی از روز باید به صید بروید، چقدر باید صبر کنید و غیره. شما با استفاده توأم از اطلاعات این دو نفر خواهید توانست به یک ماهیگیر موفق تبدیل شوید، بهترین ماهی را بگیرید و کمترین زمان را تلف کنید.
نمیتوانید بدون داشتن اطلاعات از تراکم ماهیهای یک دریاچه و فقط با دانستن اینکه چه فصلی برای صید خوب است به یک ماهیگیر خوب تبدیل شوید و همین طور برعکس، نمیتوانید با وجود اینکه میدانید ماهی قزل آلا گوشت خوشمزهای دارد کنار یک برکه بدون ماهی نشسته و انتظار صید ماهی را داشته باشید.
تأیید صددرصد یک روش تحلیل و تخریب کامل روشهای دیگر، ابتدا به تریدهای خود فرد آسیب میرساند و در آینده این طرز فکر به سایر اطرافیان وی نیز سرایت میکند. تریدر – یا همان معامله گر – پیروز کسی است که با استفاده از تحلیل تکنیکال، بنیاد هر سهم را بررسی کند، سطوح مناسب آن را تشخیص دهد و بیگدار به آب نزند. با این روش هیچوقت ضرر نخواهیم کرد.
بعد از سالها هنوز هم بسیاری از فعالان بازار سرمایه یک تفکر نادرست را با خود به دوش میکشند؛ آنها فکر میکنند که تحلیل تکنیکال در بازار بورس جواب نمیدهد! یا تحلیل بنیادی مناسب نیست. دلیل های متفاوتی هم میآورند تا یکی از این تحلیلها را رد کرده و آن را کنار بگذارند. به دنبال آنها، تازه واردهای بازار بورس که توصیه این افراد برایشان حکم طلا را دارد با آن درگیر میشوند. امیدواریم روزی فرا برسد که اهمیت تحلیلهای بنیادی و تکنیکال و ضرورت استفاده از هر دو تحلیل برای داشتن یک سرمایه گذاری موفق بر همه فعالان بازار بورس روشن شود. خوشبختانه، مدتی است که این رویداد در حال رخ دادن است و تحلیلگران بسیاری به استفاده از هر دوی این تحلیلها روی آوردهاند. خانه سرمایه نیز سعی کرده است تا در دوره نخبگان بورس و بسته آموزشی جامع، آموزش این دو علم را در نظر بگیرد. به این ترتیب، شرکت کنندگان دورههای حضوری و غیر حضوری نخبگان خانه سرمایه میتوانند در شمار ۱۰ درصد اول افراد موفق بازار بورس قرار بگیرند. امیدواریم این مطلب پاسخی مناسب به پرسش تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال باشد.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (FA) چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی ارز دیجیتال شامل بررسی عمیق اطلاعات موجود در مورد یک دارایی مالی است. هدف از تحلیل بنیادی این است که به این نتیجه برسید که ارزش دارایی شما چقدر است؟ بعد از تحلیل و بررسی، می توانید از بینش های خود برای اطلاع از موقعیت های معاملاتی خود استفاده کنید. معامله دارایی ها به اندازه نوسانات ارزهای رمزنگاری شده به مهارت خاصی نیاز دارد. داشتن استراتژی، درک دنیای وسیع معاملات و تسلط بر تجزیه و تحلیل فنی، می تواند به عنوان راه حلی برای انجام معاملات باشد.
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، می توان از برخی تخصص ها در بازارهای مالی قدیمی استفاده کرد. بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال از همان شاخص های فنی استفاده می کنند که در معاملات فارکس، سهام و کالا وجود دارد. ابزارهایی مانند RSI ،MACD و Bollinger Bands به دنبال پیش بینی رفتار بازار بدون در نظر گرفتن دارایی مورد معامله هستند. به این ترتیب، این ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی در فضای رمزنگاری نیز بسیار محبوب هستند.
تحلیل بنیادی (FA) چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی روشی است که توسط سرمایه گذاران برای تعیین "ارزش ذاتی" یک دارایی یا شرکت های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی تحلیل بنیادی تعیین این است که دارایی یا مشاغل مزبور بیش از حد ارزش گذاری شده یا کم ارزش هستند. سپس معامله گران می توانند از این اطلاعات برای ورود یا خروج استراتژیک موقعیت های معاملاتی استفاده کنند.
البته این نکته را در نظر داشته باشید که علم دقیق و مشخصی برای معامله کردن در بازارهای مالی از جمله بورس، سهام و بازار ارز دیجیتال وجود ندارد که اگر چنین استراتژی دقیقی وجود داشت، قطعا تاکنون بازیگران وال استریت توانسته بودند فرمول های دقیق برای خرید و فروش بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری را داشته باشند. آن دسته از افرادی که تحلیل بنیادی یا فاندامنتال انجام می دهند نیاز به داشتن یک سری ابزار و روش های تحلیل فاندامنتال به جای فرمول های دقیق دارند. کاربران تحلیل تکنیکال می توانند روند قیمت آینده را براساس عملکرد گذشته دارایی ها پیش بینی کنند. این کار را با استفاده از الگوهای شمعدانی و شاخص های اساسی بدست می آورند.
تحلیلگران بنیادی عموماً به معیارهای معامله نگاه می کنند تا ارزش واقعی شاخص های مورد استفاده که شامل سود هر سهم، یا نسبت قیمت به درآمد است. در ادامه به بررسی برخی معیارهای تحلیل بنیادی ارز دیجیتال می پردازیم که از جمله این معیارها می توان به معیارهای درون زنجیره ای و تعداد تراکنش ها اشاره کرد. برای آشنایی بیشتر با این معیارها ادامه مقاله را با ما همراه باشید.
معیارهای درون زنجیره ای
ابزارهای درون زنجیره ای معیارهایی هستند که با ارائه داده های ایجاد شده توسط بلاک چین قابل مشاهده هستند. ما می توانیم خودمان با اجرای یک گره برای شبکه مورد نظر و سپس صادر کردن داده ها این کار را انجام دهیم، اما این کار می تواند وقت گیر و هزینه بر باشد. به خصوص اگر ما فقط سرمایه گذاری را در نظر داریم و نمی خواهیم زمان یا منابع خود را در این کار هدر دهیم.
یک راه حل ساده تر این است که اطلاعات را از وب سایت ها یا API هایی که به طور خاص برای اطلاع از تصمیمات سرمایه گذاری طراحی شده اند، کسب کنید. برای مثال، تحلیل درون زنجیره ای CoinMarketCap از بیت کوین اطلاعات بیشماری را در اختیار ما قرار می دهد. منابع اضافی شامل نمودارهای داده Coinmetrics یا گزارش پروژه Binance Research است.
تعداد تراکنش ها
تعداد تراکنش ها معیار خوبی برای انجام فعالیت در یک شبکه است. اما باید یک نکته را در مورد این معیار در نظر گرفت که ممکن تکنیکال یا فاندامنتال؟ تکنیکال یا فاندامنتال؟ است در مورد آدرس های فعال، یک طرف برای افزایش فعالیت های زنجیره ای، به انتقال پول بین کیف پول خود بپردازد.
حجم معامله
حجم معامله نباید با تعداد تراکنش اشتباه گرفته شود، حجم معامله به ما می گوید که چقدر حجم ارز در یک دوره معامله شده است. به عنوان مثال، اگر در مجموع ده معامله اتریوم، به ارزش هر کدام 50 دلار در همان روز ارسال شود، می گوییم حجم معاملات روزانه 500 دلار بود. ما می توانیم آن را با ارز فیات مانند USD اندازه گیری کنیم، یا می توانیم آن را در واحد اصلی پروتکل اتریوم اندازه گیری کنیم.
آدرس های فعال
آدرس های فعال آدرس های بلاک چین هستند که در یک دوره معین فعال هستند. رویکردهای محاسبه این امر متفاوت است اما یک روش رایج این است که فرستنده و گیرنده هر تراکنش را در دوره های معین (به عنوان مثال، روزها، هفته ها یا ماه ها) شمارش کنیم. برخی همچنین تعداد آدرس های منحصر به فرد را به صورت تجمعی مورد بررسی قرار می دهند، به این معنی که آنها کل آدرس را در طول زمان ردیابی می کنند.
هزینه های پرداخت شده
شاید برای برخی از دارایی های رمزنگاری، هزینه های پرداخت شده می تواند در مورد تقاضای فضای بلوک به ما اطلاعاتی بدهد. ما می توانیم آنها را به عنوان یک پیشنهاد در حراج در نظر بگیریم: کاربران با یکدیگر رقابت کرده تا معاملات آنها به موقع ثبت شود. کسانی که مزایده بیشتری را انجام می دهند، معاملات خود را زودتر تأیید (استخراج) می کنند، در حالی که پیشنهاد دهندگان پایین تر باید منتظر بمانند.
برای ارزهای رمزنگاری شده با کاهش برنامه های منتشر شده، این یک معیار جالب برای مطالعه است. بلاک چین های اثبات کار پاداش بلاک ارائه می دهند. در برخی موارد، از پاداش بلوک و هزینه های معامله تشکیل شده است. پاداش بلاک به صورت دوره ای کاهش می یابد (در مواردی مانند نصف شدن بیت کوین).
از آنجا که هزینه استخراج به مرور زمان افزایش می یابد، پاداش بلوک به آرامی کاهش می یابد. منطقی است که هزینه معاملات باید افزایش یابد. در غیر این صورت، استخراج کنندگان با ضرر کار کرده و شروع به قطع شبکه می کنند. این کار تاثیر منفی بر روی امنیت معیارهای درون زنجیره ای دارد.
هش ریت و حجم استیک شده
بلاک چین ها امروزه از الگوریتم های اجماع متفاوتی استفاده می کنند که هر یک مکانیزم های خاص خود را دارند. با توجه به اینکه این ها نقش مهمی در ایمن سازی شبکه دارند، استفاده از این داده ها می تواند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل داشته باشد.
نرخ هش به عنوان معیاری برای کیفیت شبکه در ارزهای رمزنگاری شده اثبات کار استفاده می شود. هرچه نرخ هش بیشتر باشد، احتمال انجام حمله 51٪ در شبکه بلاک چین دشوارتر است.
عواملی که می توانند هزینه های کلی استخراج را تحت تأثیر قرار دهند شامل قیمت فعلی دارایی، تعداد معاملات پردازش شده و هزینه های پرداخت شده است. البته، هزینه های مستقیم استخراج (برق، قدرت محاسبه) نیز می تواند اثرگذار باشد.
معیارهای پروژه
در مورد معیارهای زنجیره ای با داده های قابل مشاهده بلاک چین، معیارهای پروژه شامل یک رویکرد کیفی است که به عواملی مانند عملکرد تیم (در صورت وجود) و وایپ پیپر توجه می کند.
وایت پیپر
توصیه می شود قبل از سرمایه گذاری، وایت پیپر هر پروژه ای را مطالعه کنید. وایت پیپر، سندی است که به ما یک نمای کلی از پروژه ارزهای رمزنگاری شده می دهد. یک وایت پیپر خوب باید اهداف شبکه را مشخص کند و در حالت ایده آل به ما بینشی در مورد موارد زیر ارائه دهد:
- تکنولوژی کاربردی
- موارد استفاده مورد نظر برای رسیدگی به آن
- نقشه راه برای ارتقاء و ویژگی های جدید
- طرح عرضه و توزیع سکه یا توکن
تیم پشتیبانی
اگر یک تیم خاص در پشت شبکه ارزهای رمزنگاری شده وجود داشته باشد، سوابق اعضای آن می تواند نشان دهد که آیا این تیم مهارت های لازم را برای به ثمر رساندن پروژه دارد یا خیر. آیا اعضا قبلاً در این صنعت موفق عمل کرده اند؟ آیا تخصص آنها برای رسیدن به مراحل پیش بینی شده آنها کافی است؟ آیا آنها در پروژه های مشکوک یا کلاهبرداری مشارکت داشته اند؟
در صورتی که تیمی وجود نداشته باشد، باید در مورد اینکه جامعه توسعه دهندگان چگونه است، بررسی کرد. در صورتی که پروژه دارای GitHub عمومی است، بررسی کنید که چه تعداد مشارکت کننده وجود دارد و چقدر فعالیت وجود دارد.
بررسی رقبا
یک وایت پیپر قوی باید به ما کاربردهای یک ارز دیجیتال و ویژگی های آن را نشان دهد. در این مرحله، شناسایی پروژه هایی که با آنها رقابت می کند و همچنین زیرساخت های قدیمی که به دنبال جایگزینی آن است مهم است. در حالت ایده آل، تجزیه و تحلیل بنیادی این موارد باید به همان اندازه دقیق باشد. ممکن است یک دارایی به خودی خود جذاب به نظر برسد، اما همان شاخص هایی که در دارایی های رمزنگاری مشابه اعمال می شود، می تواند نشان دهد که دارایی ما ضعیف تر از سایرین است.
توکنیزه و توزیع اولیه
برخی از پروژه ها به عنوان یک راه حل یک مشکل، توکن ایجاد می کنند. به این معنا که پروژه به تنهایی قابل اجرا نیست، اما نشانه مربوط به آن ممکن است در این زمینه کاربرد چندانی نداشته باشد. به این ترتیب، مهم است که تعیین کنیم آیا این توکن از کاربرد واقعی برخوردار است یا خیر و به طور کلی، آیا این ابزار چیزی است که بازار وسیع آن را تشخیص می دهد و چقدر به احتمال زیاد به این ابزار ارزش می بخشد.
یکی دیگر از عوامل مهم در این زمینه نحوه توزیع وجوه در ابتدا است. آیا از طریق ICO یا از طریق IEO بوده است یا کاربران می توانند با استخراج از آن استفاده کنند؟ در مورد مورد اول، وایت پیپر باید مشخص کند که چه مقدار برای بنیانگذاران و تیم نگهداری می شود و چه مقدار در دسترس سرمایه گذاران است. در مورد مورد دوم، ما می توانیم به شواهدی مبنی بر پیشرفت سازنده دارایی نگاه کنیم.
تمرکز بر توزیع ممکن است به ما در مورد هر گونه ریسک موجود کمک کند. به عنوان مثال، اگر اکثریت قریب به اتفاق عرضه شده فقط متعلق به تعداد کمی از طرفین باشد ممکن است به این نتیجه برسیم که این یک سرمایه گذاری خطرناک است زیرا این طرفین در نهایت می توانند بازار را دستکاری کنند.
معیارهای مالی
اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی در حال حاضر و آنچه قبلاً در آن معامله می شد، نقدینگی و غیره همه می توانند در تجزیه و تحلیل اساسی مفید باشند. با این حال، معیارهای جالب دیگری که ممکن است در این دسته قرار گیرند، معیارهایی هستند که به مسائل اقتصادی و انگیزه های پروتکل دارایی رمزنگاری شده مربوط می شوند.
ارزش بازار
ارزش بازار با ضرب عرضه در گردش با قیمت فعلی محاسبه می شود. در اصل، این هزینه فرضی را برای خرید هر واحد در دسترس دارایی رمزنگاری نشان می دهد. سرمایه بازار به خودی خود می تواند گمراه کننده باشد. از نظر تئوری، صدور یک توکن بی فایده با عرضه ده میلیون واحد آسان خواهد بود. اگر تنها یکی از این توکن ها با 1 دلار معامله شود، ارزش بازار 10 میلیون دلار خواهد بود.
با این وجود، ارزش بازار به طور گسترده ای برای تعیین پتانسیل رشد شبکه ها مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال احتمال رشد ارزهای دیجیتالی که ارزش بازار پایینی دارند در مقایسه با رمز ارزهای با ارزش بازار زیاد، بیشتر می دانند. برخی دیگر معتقدند که ارزهای دیجیتالی دارای ارزش بازار بالا، دارای اثرات قوی تری در شبکه هستند، بنابراین شانس بیشتری نسبت به ارزهای دیجیتالی با ارزش بازار کم دارند.
نقدینگی و حجم
نقدینگی معیاری است برای سهولت خرید یا فروش دارایی. نقدینگی دارایی هایی هستند که هیچ گونه مشکلی برای خرید و فروش آن وجود ندارد. در واقع بازار نقدینگی بازار رقابتی است که مملو از درخواست ها و پیشنهادات است (که منجر به گسترش محدودتر پیشنهادات درخواست می شود).
مشکلی که ممکن است در بازارهای غیر نقدینگی با آن روبرو شویم این است که نمی توانیم دارایی های خود را با قیمت "عادلانه" بفروشیم. در واقع نشان دهنده این است که هیچ خریداری مایل به انجام معامله نیست و دو گزینه برای ما باقی می ماند: درخواست را پایین بیاورید یا منتظر افزایش نقدینگی باشید.
حجم معاملات شاخصی است که می تواند به ما در تعیین نقدینگی کمک کند. می توان آن را به چند روش اندازه گیری کرد و نشان می دهد که چقدر ارزش در یک بازه زمانی معامله شده است. به طور معمول، نمودارها حجم معاملات روزانه را نشان می دهند. آشنایی با نقدینگی می تواند در زمینه تحلیل بنیادی مفید باشد.
اختلاف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس پارامترهای شرکت است. از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط تغییرات قیمتها و داده های قیمتهای گذشته را در نظر می گیرد.
سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل تکنیکال را بر روی نمودار انجام می دهند. هدف از تجزیه و تحلیل تکنیکال، ایجاد فرضیه هایی بر اساس شاخص های قیمت گذشته سهام است. تحلیلگران تکنیکال به داده ها و بنیادهای شرکت اعتماد ندارند. آنها نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و در تلاش هستند که الگوهایی برای شناخت شرایط بازار پیدا کنند.
در نگاه اول، تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است غیر منطقی به نظر برسد. با این حال، ارتباط روانشناختی قوی بین تغییرات قیمت و روانشناسی شرکت کنندگان در بازار وجود دارد. از آنجا که قیمت سهام بر اساس عرضه (تقاضا) و تقاضا (خرید) تعیین می شود، نقاط عطف قیمت سهام به احتمال زیاد بر نگرش فعالان بازار تأثیر می تکنیکال یا فاندامنتال؟ گذارد.
در تحلیل تکنیکال برای بررسی شرایط بازار از ابزارهای مختلفی استفاده می شود که شامل موارد زیر است:
- خطوط روند یا ترند
- کانال ها
- نوسان
- الگوهای شمع یا کندل
- اندیکاتورها
- اسلاتورها
- حجم معاملات
هر یک از این شاخص ها، معنای متفاوتی داشته و برای بررسی شرایط خاصی مورد استفاده قرار می گیرند.
نتیجه گیری
در این مقاله متوجه شدیم که تحلیل بخشی از بازار سرمایه محسوب می شود که بدون آن نمی توان وارد بازار سرمایه شد. از طریق تحلیل می توان دید تکنیکال یا فاندامنتال؟ بهتری برای خرید و فروش ارز دیجیتال داشت. به صورت کلی دو روش برای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد و هر یک از این روش ها مکمل روش دیگری است. برای تحلیل های بلند مدت، نیاز به بررسی داده های کلان و تاثیرگذار است که تحت این شرایط نیاز به تحلیل فاندامنتال است. تحلیل فاندامنتال به بررسی شرایط کلی ارز های دیجیتال، آینده آن ها و آمار و ارقام پروژه ها می پردازد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال به زبان ساده
بازار سرمایه، بازاری برای خرید و فروش اوراق است. بازار سرمایه بین کسانی که سرمایه دارند؛ مثل سرمایه گذران حقیقی (افراد حقیقی که سرمایه های خرد دارند) و سرمایه گذاران حقوقی، و افرادی که متقاضیان سرمایه هستند مثل شرکت ها، دولت یا اشخاص، ارتباط ایجاد میکند. بازار سرمایه برای عملکرد اقتصاد حیاتی است. بازار سرمایه شامل بازار اولیه، بازار ثانویه و بازار اوراق مشارکت میشود.
سرمایهگذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را بهدقت و بهصورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. بنابراین، یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خریدوفروش سهام میکند، همانند فردی است که در اتاق تاریک، بهسوی هدف نامعلوم تیراندازی میکند. در چنین شرایطی احتمال آنکه تیر به هدف برخورد کند، بسیار کم خواهد بود.
نمی توان وارد بازار سرمایه شد و از تحلیل استفاده نکرد. تحلیل به سرمایه گذار دید بهتری برای خرید یا فروش سهام و ارزنده بودن آن می دهد.
در بازار سرمایه برای ارزیابی سهام و شرکت ها دو روش تحلیل وجود دارد که هر کدام می تواند به صورت فردی یا مکمل دیگری باشد. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال(بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی چیست؟
به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور کلی می توان گفت تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف میپردازد.
تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و تعیین فرصتهای معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیتهای معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد میتوانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده میشود.
تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاریها را ارزیابی و فرصتهای معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال بیان میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمتی یک سهم میتواند نشانههای ارزشمندی از تحرکات آتی قیمت سهم باشد.
طی سالیان متمادی از زمان پیدایش تحلیل تکنیکال تا امروزه هزاران الگو و تکنیک مورد استفاده در تحلیل تکنیکال گسترش یافته است. تحلیلگران تکنیکال بسیاری از این الگوها و تکنیکها را باهم ترکیب میکنند تا به استراتژی بهینه معاملاتی خود دست یابند و با استفاده از استرانژی خود به خرید و فروش سهام بپردازند.
مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی میکند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، تکنیکال یا فاندامنتال؟ بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.
تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودیهای این روش میتوان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمیشود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده میشود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟
برای بررسی و تحلیل سهام و اوراق بهادار، تحلیلگران و معاملهگران از دو روش تحلیلی تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند و نظرات مختلفی در اینباره وجود دارد. کدامیک را برای تحلیل سهام و بازار انتخاب کنیم؟ آیا شما به خواندن نمودارها و مشاهده روندها اعتقاد دارید؟ اگر پاسخ مثبت است پس شما به تحلیل تکنیکال خوشبین هستید. شاید هم از طرفداران سرسخت تحلیل بنیادی و سرمایهگذاری بلندمدت هستید و معتقدید سرمایهگذاری در بورس فقط باید براساس تحلیل بنیادی (فاندامنتال) صورت بگیرد.
گرچه این دو تحلیل از زاویهای کاملا متفاوت به بازار مینگرند، هر دو یک نتیجه را جستجو میکنند و آنهم کسب سود از بازار است و شکی وجود ندارد که برخی از افراد، هم از تحلیل تکنیکال و هم بنیادی برای بررسی سهام استفاده میکنند. در ویدئوی زیر میخواهیم تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال را در قالب یک مثال زیبا برایتان توضیح دهیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالب عنوان شده در این مقاله میتوان نتیجهگیری کرد تحلیل تکنیکال میتواند یکی از کاربردیترین روشهای مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار و سهام باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیکهای مختلف موجود در این روش همه افراد میتوانند برای انتخاب گزینههای سرمایهگذاری خود از آن استفاده کنند و به پیشبینی روند قیمتها بپردازند. این نوع تحلیل قابلیت دارد تا در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه و … به کار رود. همچنین با توجه به اینکه برای یادگیری تحلیل تکنیکال، می بایست از مطالب آموزشی و کلاس های آموزشی استفاده کرد؛ به منظور دستیابی به مطالب و کلاس های آموزشی برای افزایش دانش بورسی خود، می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.
تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis چیست؟ (بررسی کلی تحلیل فاندامنتال)
ما سعی می کنیم در مقاله تحلیل فاندامنتال یا همان بنیادی چیست؟ به بررسی روش تحلیل فاندامنتال بپردازیم. وقتی که صحبت از سرمایه گذاری و معامله گری در بازارهای مالی میشه، چه در بازارهایی مثل بورس و چه در بازارهای نوپا و پرسرعت مثل ارزهای دیجیتال، همیشه پیدا کردن بهترین راه و روش برای سرمایه گذاری در این بازارها مطرح هست. کسی که قصد ورود به بازارهای مالی مثل ارزهای دیجیتال رو داشته باشه، علاوه بر مهارت در بحث آموزش ارز دیجیتال باید با انواع روش های معامله گری و تریدینگ آشنا باشه تا بهترین راه برای سرمایه گذاری در این بازارها رو پیدا کنه.
همچنین زمانی که صحبت از ترید و کسب سود از طریق معامله گری میشه، چه در بازارهای سنتی مثل بورس و چه در بازارهای نوظهور مثل ارزهای دیجیتال، علم دقیقی وجود نداره. اگه اینجوری نبود، برترین بازیگران وال استریت تاکنون به این فرمول رسیده بودن و اون رو اعلام می کردن. در عوض چیزی که ما در اختیار داریم، طیف وسیعی از ابزارها و روش های معرفی شده و مورد استفاده توسط تریدرها و سرمایه گذاران هست.
همونطور که می دونین یکی از انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال، روش تحلیل فاندامنتال یا بنیادی هست. یک تاجر برای تجارت در هر بازاری نیازمند اطلاعاتی هست که با تحلیل اون بشه از وضعیت فعلی بازار مطلع شد و همچنین وضعیت بازار در آینده رو پیش بینی کنه. همچنین اگه به عنوان یک تریدر در بازار ارز دیجیتال برای خرید یا فروش رمز ارز نیازمند اطلاعاتی هستین که طبق اون بتونین پیش بینی نسبتا دقیقی از آینده بازار داشته باشین. تحلیل های رایج در بازار سنتی و همچنین نوپا مالی، این امکان رو به شما میده تا ریسک معامله هاتون رو به مراتب کاهش بدین. تجربه نشون داده که برای تجربه کردن معامله های پر سود باید ذهنتون آزاد باشه تا با خلاقیت و داشتن ذهنی آروم، بهترین تصمیم رو بگیرین.
آشنایی با روش های تحلیل تکینکال:
در این قسمت از مقاله تحلیل فاندامنتال چیست؟ شما رو با انواع روش های تحلیل تکنیکال آشنا می کنیم. امروزه راهکارهای متعددی برای سرمایه گذاری وجود داره که یکی از این بازارها، بازار ارزهای دیجیتال هست. که یکی از تاثیرگذارترین مهارتی که لازمه موفقیت در بازار هست، آشنایی با انواع تحلیل تکنیکال هست که با استفاده از آن به بهترین سیگنال خرید ارز دیجیتال یا فروش ان دست پیدا می کنید. اصل تحلیل تکنیکال این هست که میشه از الگوهای مربوط به قیمت های گذشته، برای پیش بینی قیمت های آینده استفاده کرد. به عبارتی تحلیل تکنیکال در بازار کریپتوکارنسی و بازارهای مالی روشی هست که کارشناسان بازار سرمایه با استفاده از داده های گذشت، مثل حجم معامله ها، قیمت و تغییرات اون و. برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار به کار می گیره.
از اصلی ترین تکنیک ها در تحلیل تکنیکال، روش فیبوناچی هست. این روش توسط فردی به نام فیبوناچی بنیانگذاری شده. این روش در تحلیل تکنیکال به این معنی هست که روند حرکت در بین دو سطح حمایتی و مقاومتی قرار گرفته و این سطح بر پایه ریشه طلایی شکل گرفته که بر اساس اون میشه قیمت ارز دیجیتال رو در آینده تعیین کرد. همچنین در تحلیل تکنیکال، تغییر بین روندها با الگوهای قیمتی مشخص میشه. اگه بخواهیم این الگوها رو توصیف کنیم، میشه اینجوری گفت که الگو قیمتی، شکلی از حرکت قیمت هست که با استفاده از یک سری خط روند و یا منحنی ترسیم میشن.
یکی دیگه از انواع روش های تحلیل تکینکال، اندیکاتورها هستن. در واقع این ابزار مجموعه ای نقاط هست که یک نمودار راهنما رو تشکیل میدن. در این ابزار با استفاده از محاسبه های ریاضی که بر روی قیمت و حجم معامله ها انجام میشه، میشه اطلاعاتی رو از جمله شتاب قیمت، روند حرکت ارز و.. رو به دست آورد. لازم به ذکره که اکثر تحلیل گران از این ابزار فقط به عنوان تاییدیه استفاده می کنند. برای استفاده از یک چارت حرفه ای برای تحلیل از اکانت رایگان تریدینگ ویو ارزسنج استفاده نمایید.
تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis چیست؟
در پاسخ به سوال تحلیل فاندامنتال چیست؟ می تونیم این جواب رو بدیم که تحلیل فاندامنتال یاFundamental Analysis علم ارزیابی متغیرهای اقتصادی، مالی و بقیه موارد تغییرپذیر درباره یک دارایی هست که باعث میشه بشه ارزش حقیقی فعلی و احتمالی اون در اینده رو تعیین کرد. به بیان دیگه در روش تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی تحلیل گر به بررسی و تحلیل شرایط یک پروژه یا شرکت از جنبه های مختلف می پردازه و اخبار و رویدادهای مهم اون رو دنبال می کنه. بررسی همه جوانب و عوامل موثر بر یک پروژه یا شرکت به طوری که بشه ارزش ذاتی و پتانسیل های اون رو تشخیص داد به عنوان تعریف تحلیل فاندامنتال شناخته میشه.
یکی از مهارت هایی که هر معامله گر برای فعالیت در بازارهای مالی باید یاد بگیره، تحلیل فاندامنتال هست. واژه فاندامنتال در اینجا به معنی بنیادین هست و روش تحلیل فاندامنتال همونطور که از اسمش پیداست، یعنی بررسی عواملی که به طور بنیادی بر قیمت چیزی که شما خرید و فروش یا به اصطلاح ترید می کنین، اثر می ذارن. در حقیقت بسیاری از عوامل سیاسی و اقتصادی، مسائلی هستن که انتظارات معامله گران بازار رو تغییر می دن که این کار باعث عدم تعادل بین عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمت ها میشه. به عبارتی عرضه و تقاضا مهم ترین عناصر یک روش تحلیل فاندامنتال هستن.
اگه بخواهیم تعریف ساده ای از تحلیل فاندامنتال ارائه کنیم، باید بگیم در این نوع تحلیل باید همه جوانب یک شرکت یا یک پروژه رو بررسی کنین و بعد از آنالیز همه جوانب و عوامل تاثیرگذار بر شرکت یا پروژه، ارزش ذاتی اون پروژه رو تشخیص بدین. مثلا اگه شما تشخیص بدین که در آینده قیمت بیت کوین افزایش پیدا می کنه و اکنون برای خرید اون اقدام کنین، شما به نوعی از روش تحلیل فاندامنتال برای تصمیم گیری خودتون استفاده کردین. دوره تحلیل فاندامنتال ارزسنج شما رو بطور کامل به یک فرد حرفه ای در زمینه بررسی فاندامنتال ارزهای دیجیتال تبدیل خواهد کرد.
در تحلیل فاندامنتال چه چیزی مورد مطالعه قرار می گیرد؟
نوبت این رسیده تا در این قسمت از مقاله تحلیل بنیادی چیست؟ به بررسی موارد مورد نیاز برای Fundamental Analysis می پردازیم. برای یکی از مواردی که در تحلیل فاندامنتال اهمیت زیادی داره، بررسی و مطالعه اعضای تیم پروژه و ارز دیجیتال هست. چون اعضای تیم توسعه دهنده پروژه ارزهای دیجیتال تاثیر زیادی بر روی قیمت اون ارز دارن. به همین علت باید گذشته و رزومه اعضای اون رو مطالعه کنیم که مثلا در گذشته در چه پروژه هایی شرکت داشتن و سرنوشت اون ها چی شده؟ آیا پروژه های قبلی اون ها با موفقیت همراه بوده؟ به این ترتیب وجود افراد با تجربه در تیم توسعه دهنده پروژه می تونه دلگرمی خوبی برای سرمایه گذاران باشه.
یکی دیگه از مواردی که در تحلیل فاندامنتال باید زیر نظر داشته باشیم، اهداف تیم پروژه مورد نظر هست چون از موارد اصلی تحلیل فاندامنتال به حساب میان که باید مورد توجه قرار بگیره. برای بررسی و آنالیز اهداف تیم پروژه مورد نظر بهتره که وایت پیپر اون ها رو مطالعه کنین و ببینین که اون ها چه سرویسی رو ارائه میدن. آیا سرویسی که ارائه میدن کاربرد داره یا نه؟ آیا اهدافی که مشخص کردن فقط در حد یه نگارشه و یا اون رو اجرا هم کردن؟ با دنبال کردن پایگاه اطلاع رسانی اون ها مثل شبکه های اجتماعی از صحت و درستی اون ها می تونین اطلاعات خوبی به دست بیارین. برای مثال با دنبال کردن توئیتر ایلان ماسک می تونین از اخبارهای دوج کوین با خبر بشین.
از موارد دیگه ای که باید در Fundamental Analysis مورد بررسیش قرار بدیم، تعداد آدرس کیف پول های فعال هست. برخی از تحلیلگران از تعداد آدرس های فعال یک ارز مثل بیت کوین و اتریوم به عنوان شاخصی برای تحلیل فاندامنتال استفاده می کنن. این شاخص به تنهایی نباید مبنای سرمایه گذاری و تحلیل فاندامنتال قرار بگیره. چون به راحتی توسط بازیگران یک ارز دیجیتال قابل دستکاری هست. به صورت کلی هر چقدر تعداد آدرس های فعال یک رمز ارز بیشتر باشه، استفاده از اون بیشتره و وضعیت فاندامنتال مناسب تری برای سرمایه گذاری داره.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال:
مزایای تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یک روشی بسیار قوی برای ارزیابی شرکت هاست و تحلیل تکنیکال در این زمینه قابل رقابت با تحلیل فاندامنتال نیست. به این ترتیب برای سرمایه گذاران در سرتاسر دنیا، مطالعه طیف گسترده ای از معیارهای کمی و کیفی یک نقطه شروع حیاتی برای هر سرمایه گذاری و تجارتی هست. همچنین هر کسی می تونه تحلیل فاندامنتال انجام بده. همچنین در صورت انجام یک تحلیل فاندامنتال درست، به خوبی می تونه ارزون تر بودن و یا گرون بودن قیمت یک دارایی رو در مقایسه با ارزش ذاتی به دست آورد. اسطوره های سرمایه گذاری مثل وارن بافت و بنجامین گراهام نیز در این مورد گفتن که استفاده درست از تحلیل فاندامنتال، نتایج شگفت انگیزی رو به دنبال داره.
معایب تحلیل فاندامنتال
انجام یک تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis ساده و خوب کار سختیه. تعیین ارزش ذاتی یک دارایی، فرآیندی وقت گیر هست که نیاز به کار بسیار بیشتری نسبت به ارتباط دادن اعداد به یک فرمول داره. همچنین عوامل زیادی در تحلیل فاندامنتال باید ارزیابی بشن و منحنی یادگیری این تحلیل کاملا شیب دار هست. علاوه بر این، این تحلیل بیشتر برای معامله های بلند مدت مناسبه. تحلیل فاندامنتال از روندهای قدرتمند بازار غافله، چیزی که تحلیل تکنیکال به خوبی از پس اون بر میاد. اقتصاددان مشهور جان مینارد در این باره میگه، بازار می تونه بیشتر از چیزی که تصور می کنین غیر منطقی باشه. به عبارتی تضمینی وجود نداره که ارزی که قیمت اون از ارزش ذاتیش پایین تره، در آینده با افزایش قیمت همراه باشه.
تحلیل فاندامنتال بر اساس زمان سرمایه گذاری:
در این قسمت از مقاله تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل فاندامنتال رو بر اساس زمان سرمایه گذاری مورد بررسی قرار می دیم. سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بر اساس زمان به سه دسته کلی تقسیم میشه. سرمایه گذاری کوتاه مدت، سرمایه گذاری میان مدت و سرمایه گذاری بلند مدت. همچنین طبق تجربه به دست اومده از بازار، در سرمایه گذاری های کوتاه مدت نیازی به تحلیل فاندامنتال نیست و طبق تجربه به دست اومده در سرمایه گذاری های کوتاه مدت تکیه به تحلیل تکنیکال و تحلیل احساسات کافیه.
معمولا اطلاعاتی که از تحلیل تکنیکال به دست میاد به تحلیلگر کمک می کنه تا بتونه اطلاعات بازار رو در کوتاه مدت، با تقریب خوبی پیش بینی کنه، ولی اطلاعات فاندامنتالی مثل به رسمیت شناختن یک رمز ارز به عنوان ارز مورد استفاده برای تجارت بین دو کشور اقتصادی به تحلیلگر نوید یک جهش قیمتی خوب رو میده که در بلند مدت، آثار اون موندگار میشه. به همین دلیل برای سرمایه گذاری بلند مدت اولویت با تحلیل فاندامنتال هست.
تحلیل فاندامنتال بهتر است یا تکنیکال؟
استفاده از تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال به مراتب راحت تر و قابل درک تر نسبت به روش تحلیل فاندامتال یا Fundamental Analysis هست. همچنین استفاده از روش تحلیل فاندامنتال رمز ارزها بیشتر برای تحلیل و پیش بینی بلند مدت سرمایه گذاران کاربرد داره ولی در حال که میشه از روش تکنیکال برای کوتاه مدت و هم برای بلند مدت استفاده کرد. علاوه بر این برای استفاده از تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال نیاز به تسلط بیشتری نسب به تحلیل تکنیکال دارین و استفاده از روش تحلیل فاندامنتال برای افراد تازه کار با چالش های زیادی همراه هست.
معیارهای تحلیل فاندامنتال:
نوبت این رسیده تا در این قسمت از مقاله تحلیل فاندامنتال چیست؟ به بررسی معیارهای تحلیل فاندامنتال بپردازیم. همونطور که گفتیم، تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال نیاز به انجام مطالعه های عمیق در این حوزه داره. همچنین باید در تحلیل فاندامنتال باید به برخی از عوامل موثر در فاندامنتال توجه کنیم. در ادامه برخی از این عوامل رو برای شما مورد بررسی قرار می دیم.
حجم معاملات
یکی از فاکتورهای مهمی که در تحلیل بنیادی لازمه تا ارزیابی بشه، میزان حجم معامله های یک ارز دیجیتال هست که در عرض 24 ساعت میزان توکن هایی که معامله شدن رو نمایان می کنه. به این تریتب برای ارزیابی این فاکتور از بخش داده های گذشته یا Historical Data میشه به حجم معامله ها در ماه جاری دست پیدا کرد و تاون رو مورد بررسی قرار داد. همچنین علت بررسی ماهانه حجم معاملات این هست که این حجم در طول روز ممکنه به دلیل های گوناگونی مثل یک رویداد و یا شایعه دچار یه نوسانا ناگهانی بشه و سپس در روزهای بعدی به همون حالت معمول خودش برگرده.
ارزش بازار یا مارکت کپ
ارزش بازار نیز یکی از فاکتورهایی هست که در تحلیل فاندامنتال باید مورد بررسی قرار بدیم. ارزش بازار از ضرب تعداد کوین در گردش یک پروژه در قیمت اون کوین به دست میاد. مارکت فاکتور مهمی هست چون مقدار سرمایه موجود در بازار یک ارز دیجیتال رو نشون میده و همچنین با توجه به اون میشه پیش بینی کرد که آیا قیمت یک دارایی جای رشد داره یا نه؟ برای محاسبه ارزش بازار ارز دیجیتال تنها کاری که باید انجام بدین، محاسبه حاصل ضرب قیمت فعلی ارز دیجیتال در موجودی در گردش اون هست.
موجودی کوین
یکی دیگه از فاکتورهای مهمی که باید در تحلیل فاندامنتال مورد بررسی قرار بدیم، موجودی کوین مورد نظر هست. برای مثال دلیل اینکه بسیاری از سرمایه گذاران بیت کوین اعتقاد دارن که در آینده بالاخره به ثروت عظیمی دست پیدا می کنه، به موجودی بیت کوین مربوطه که سقف اون 21 میلیون کوین هست. که در زمان نوشتن این مقاله حدود 18.93 میلیون بیت کوین استخراج شده و تقریبا 4 میلیون بیت کوین برای همیشه از دست رفته.
جمع بندی و نتیجه:
ما سعی کردیم در مقاله تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis چیست؟ به بررسی تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی بپردازیم. همونطور که گفتیم، تحلیل فاندامنتال همونطور که از اسمش پیداست، یعنی بررسی عواملی که به طور بنیادی بر قیمت چیزی که شما خرید و فروش یا به اصطلاح ترید می کنین، اثر می ذارن. همچنین گفتیم که تحلیل فاندامنتال فقط برای سرمایه گذاری های بلند مدت مناسبه و اگه قصد سرمایه گذاری کوتاه مدت دارین، از تحلیل تکنیکال استفاده کنین.
دیدگاه شما