اشباع فروش فاندامنتالی


برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید می‌شود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیش‌خرید (یا اشباع خرید) می‌شود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمز‌ارز را می‌دهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته می‌شود، شاخص قدرت نسبی به ناحیه‌ی بیش‌فروش کشیده می‌شود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را می‌دهد.

آموزش مقدماتی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یعنی پیش بینی آینده روند قیمت ها با استفاده از تجزیه و تحلیل گذشته نمودار شامل تغییرات قیمت، حجم معاملات و… که در تمامی بازارهای مالی مبتنی بر عرضه و تقاضا مثل بورس، طلا، دلار، فارکس، ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرد. معامله‌گران از تحلیل تکنیکال کمک می‌گیرند تا بتوانند در معاملات خود به سود برسند. به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال علم ترجمه وتفسیر زبان نمودارهاست.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال برای اولین بار در قرن17 در هلند و در قرن 18 در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است. نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از این تحلیل توسط چارلز داو انجام شد است. چارلز داو بعنوان بنیان گذار وال استریت ژورنال، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز ابداع کرد. طی سالیان اخیر از زمانی که تحلیل تکنیکال ابداع شد تا امروز، الگوها و تکنیک های بسیاری در تحلیل تکنیکال گسترش پیدا کرده اند. تحلیلگران با ترکیب تعداد زیادی از این الگوها و تکنیک ها، استراتژی بهینه معاملاتی خود را بدست آورده اند. آنها با بکارگیری استراتژی خود، سهام را خرید و فروش می کنند.
تحلیل تنکیکال در شکل مدرن و امروزی خود، به شدت مدیون افراد زیر است :
چارلز داو (Charles Dow)
ویلیام پی همیلتون (William P. Hamilton)
رابرت ریا (Robert Rhea)
ادسون گولد (Edson Gould)
نیکلاس دارواس Nicolas Darvas))

هیستوری تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر پایه سه اصل اساسی استوار است :

1) همه‌چیز در قیمت یک سهم منعکس می‌شود

مبنای تحلیل تکنیکال همین اصل است. تحلیلگر تکنیکال می‌داند که همه عوامل تأثیر گذار روی قیمت سهم، در نمودار مشخص شده است. در واقع تحلیل قیمت‌ها همه ی چیزی است که به آن نیاز دارد. اگر عرضه بیشتر شد قیمت‌ها افزایش می‌یابند و چنانچه تقاضا بیش تر از عرضه باشد قیمت‌ها کاهش پیدا میکنند.

2) قیمت سهم بر اساس روند حرکت می‌کند
قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت می‌کند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، حرکت‌های قیمت تصادفی نیست.

3) تاریخ تمایل به تکرار دارد
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که روند حرکت سهم در گذشته، در آینده نیز تکرار میشود. اصول روانشناسی حاکم بر بازار، تکرار پذیر بودن چرخه های قیمت گذشته را توجیه خواهد کرد. به عبارت دیگر، فعالان بازار سرمایه تحت تأثیر احساساتی همچون هیجان و ترس تمایل دارند تا در طول زمان عکس العمل های مشابهی نسبت به نوسانات بازار نشان دهند.

مزایای تحلیل تکنیکال

  • انعطاف پذیری و سازگاری بالا در تمام بازارهای مالی
  • منابع آموزشی بیشتر، فهم راحتتر و یادگیری آسان تر
  • سرعت بالا و واکنش بهتر در معاملات
  • امکان برنامه نویسی و معاملات الگوریتمی
  • شناسایی بهترین نقطه خرید و فروش

محدودیت های تحلیل تکنیکال

  • عدم کاربرد در عرضه اولیه ها
  • تحلیل متعصبانه
  • تعداد زیاد ابزارها و روش های مختلف
  • تحلیل های مختلف؛ تحلیل شخصی و خود تفسیرگری
  • عدم شناسایی ارزش ذاتی

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال (بنیادی)

از نظر مفهوم :

تحلیل تکنیکال : پیش بینی قیمت آینده با توجه به قیمت گذشته
تحلیل بنیادی : تعیین ارزش ذاتی با توجه به عوامل بیرونی

از نظر زمان سرمایه گذاری :

تحلیل تکنیکال : برای سرمایه گذاری کوتاه مدت مناسب تر است
تحلیل بنیادی : برای سرمایه گذاری بلند مدت مناسب تر است

از نظر هدف گذاری :

تحلیل تکنیکال : یافتن بهترین نقاط برای خرید و فروش
تحلیل بنیادی : فهمیدن اینکه قیمت فعلی از قیمت واقعی کمتر است یا بیشتر

از نظر نوع داده ها در تحلیل :

تحلیل تکنیکال : نمودار قیمت مورد بررسی قرار میگیرد
تحلیل بنیادی : استفاده از گزارش های شرکت ها، اخبار وآماروارقام

از نظر تصمیم گیری:

تحلیل تکنیکال : براساس قیمت گذشته انجام میشود
تحلیل بنیادی : بر اساس عوامل بیرونی صورت میگیرد

تحلیلگران تکنیکال معتقدند که ٪۸۰ رفتار بازار متأثر از حالات روانی افراد و ٪۲۰ آن بر پایه منطق است. در حالی که یک تحلیلگر بنیادی معتقد است که ٪۲۰ رفتار بازار بر پایه حالات روانی افراد و ٪۸۰ آن بر پایه منطق است.

مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال

انواع نمودارها (Charts)

  • نمودار خطی (Line Chart)
  • نمودار میله‌ای (Bar Chart)
  • نمودار شمعی (Candlestick Chart)

انواع خط روند

روند صعودی : در روند صعودی کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی بالاتر است.
روند نزولی : در روند نزولی کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی پایین تر است.
روند خنثی : در روند خنثی کف ها و سقفها به صورت نامنظم شکل میگیرند. صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند انجام نمیشود.

سطوح حمایت و مقاومت

سطوح حمایت

درحالیکه قیمت در یک مسیر نزولی در حال حرکت باشد، اگر به سطحی برسد که نه تنها مانع از ادامه حرکت نزولی شده بلکه باعث تغییر جهت قیمت هم بشود، آن سطح یا محدوده یک سطح حمایتی نامیده می‌شود. در محدوده این سطح میزان عرضه کم می‌شود و به تدریج تمایل افراد به خرید بیشتر شده و در نتیجه تقاضا بر عرضه پیشی می‌گیرد.

سطوح مقاومت

زمانی که قیمت در یک مسیر صعودی در حال حرکت باشد، اگر به سطحی برسد که نه تنها مانع از ادامه حرکت صعودی شده بلکه باعث تغییر جهت قیمت هم بشود، آن سطح یا محدوده یک سطح مقاومتی نامیده می‌شود. در محدوده این سطح میزان تقاضا کم شده و به تدریج تمایل افراد به فروش )عرضه) بیشتر شده و در نتیجه عرضه بر تقاضا پیشی می‌گیرد
روانشناسی بازار، نقشی مهمی در تشکیل سطوح حمایت و مقاومتی ایفا می‌کند. معامله‌گران گذشته بازار و واکنش قیمت نسبت به آن سطوح را ترسیم کرده و از آن‌ها به‌منظور پیش‌بینی جهت حرکت قیمت در آینده استفاده می‌کنند.

اندیکاتورها و اسیلاتورها در تحلیل تکنیکال

اندیکاتورها معادلات ریاضی حاکم بر معاملات را به نمودارهای قابل فهم برای معامله‌گران تبدیل می‌کنند. معروفترین وپرکاربردترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال شامل موارد زیر است:

اندیکاتور در تحلیل تکنیکال

میانگین متحرک (Moving Average)

میانگین متحرک با محاسبات و مفهوم ساده، کاربرد فراوانی در تحلیل تکنیکال و سایر ابزارهای معاملاتی آن دارد. دو نوع میانگین متحرک 1)ساده SMA 2) نمایی EMA
میانگین متحرک در دسته اندیکاتورهای پسرو و دنباله‌رو روند قرار دارد. MA با حذف نوسانات قیمت، نمودار حرکت قیمت را هموارتر می‌کند.

اندیکاتور RSI (Relative Strength Index)

به معنای “شاخص قدرت نسبی” است که در دسته اسیلاتورها قرار می‌گیرد و بین دو سطح 0 و 100 نوسان می‌کند. سطوح 30 و 70 به عنوان سطوح کلیدی درنظر گرفته می‌شود. بدین صورت که با خریدهای هیجانی معامله‌گران، اگر RSI بالای سطح 70 برسد می‌توان آن‌را هشدار اتمام روند صعودی و اشباع خرید دانست. همچنین فروش‌های بیشتر باعث نزول RSI به زیر سطح 30 و سیگنال پایان روند نزولی و اشباع فروش خواهد بود.
در واقع RSI به تنهایی قادر به پیش‌بینی بازگشت روند نیست. استفاده از واگرایی در اندیکاتورهایی مثل RSI و MACD سیگنالهایی با اعتبار بالاتری به ما میدهد.

اندیکاتور MACD(Moving Average Convergence Divergence)

به معنای “میانگین متحرک همگرا واگرا” است. در دسته اندیکاتورهای تاخیری و دنبال‌کننده روند قرار می‌گیرد. شامل دو خط بنام خط مکدی و خط سیگنال و یک هیستوگرام میباشد.
تقاطع اشباع فروش فاندامنتالی خط مکدی (خط آبی) و خط سیگنال (خط قرمز) از پایین، سیگنال خرید و تقاطع آنها از بالا هشدار فروش است. دقت بفرمایید که در نقاط تقاطع، هیستوگرام صفر است چرا که اختلاف بین این دو خط صفر می‌شود! استفاده از واگرایی در MACD و RSI همزمان می‌تواند اعتبار تحلیل را افزایش دهد.

فیبوناچی (Fibonacci)

سطوح فیبوناچی از اعداد 1، 2، 3، 5، 8،… در دنباله فیبوناچی گرفته شده‌اند. این سطوح از طریق تقسیم اعداد این دنباله بر همدیگر به دست می‌آیند که معروف‌ترین آن‌ها سطوح 23.6 درصد، 38.2 درصد، 0.5 درصد، 61.8 درصد و 78.6 درصد هستند. این سطوح محدوده‌های احتمالی حمایت و مقاومت را میسازند.

ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud)

ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی می‌شوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگین‌های متحرک رسم می‌شود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

سخن پایانی
در مطالب فوق در مورد تحلیل‌ تکنیکال و سبک‌های مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب آن را بررسی کردیم تا دیدگاهی مناسب از این روش تحلیل ارائه دهیم. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معامله‌گران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده می‌کنند. اینها سه پایه‌ی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند. در اصل لازم است با استفاده از تحلیل بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید و در نهایت به کسب سود بیشتر در بازارهای مالی برسید.

شاخص قدرت نسبی (RSI) | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI

شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده می‌شود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمت‌های پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار می‌رود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.

برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید می‌شود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیش‌خرید (یا اشباع خرید) می‌شود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمز‌ارز را می‌دهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته می‌شود، شاخص قدرت نسبی به ناحیه‌ی بیش‌فروش کشیده می‌شود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را می‌دهد.

اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) اندازه می‌گیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار به‌هم وصل می‌کند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر می‌کند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستم‌های معامله‌گری تکنیکال» معرفی شده است.


تحلیل‌های سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیش‌خرید (اشباع خرید) می‌دانند و این عدد ممکن است مقدمه‌ای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقب‌کشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI‌ برابر با ۳۰ یا پایین‌تر نشان‌دهنده شرایط بیش‌فروش (اشباع فروش) است.

شاخص قدرت نسبی در یک نگاه

  • شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
  • اندیکاتور قدرت نسبی سیگنال‌های معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم می‌آورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده می‌شود.
  • وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیش‌خرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیش‌فروش تخمین زده می‌شود.

فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه به‌دست می‌آید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را به‌دست می‌آوریم. RSI1 به صورت زیر است:

بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر می‌گیرد. به‌طور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده می‌شود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:

وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، می‌توانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2‌ قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth می‌کند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات داده‌های پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده می‌شود.

محاسبه شاخص قدرت نسبی

محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)

با استفاده از فرمول بالا، RSI‌ محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده می‌شود. هرگاه تعداد و سایز قیمت‌های پایانی مثبت (تعداد کندل‌های سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیان‌ها بیش‌تر شود، RSI پایین می‌آید. به شکل زیر توجه کنید:

همان‌طور که در شکل بالا می‌بینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیش‌فروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیش‌خرید بماند. این ممکن است برای تحلیل‌گران تازه‌کار گیج‌کننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.

قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟

همیشه ناحیه بیش‌خرید و بیش‌فروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمی‌افتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح می‌کند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیش‌خرید یا بیش‌فروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیش‌فروش (یا اشباع فروش) می‌رسد (بجای rsi=30%).


همان‌طور که در نمودار زیر می‌بینید در روند نزولی قله RSI‌ جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق می‌افتد و این می‌تواند به سرمایه‌گذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایه‌گذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم می‌کنند. اغلب، اصلاح سطوح بیش‌فروش یا بیش‌خرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری به‌نظر می‌رسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده می‌شود.

یک مفهوم مرتبط با سطوح بیش‌فروش و بیش‌خرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنال‌ها و تکنیک‌های معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنال‌های گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنال‌های خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارم‌های اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.

مثالی از واگرایی RSI

واگرایی گاوی وقتی اتفاق می‌افتد که RSI یک منطقه بیش‌فروش را به‌وجود می‌آورد. منطقه بیش‌فروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت‌ نسبتا پایین شکل می‌گیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو به‌بالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق می‌افتد که RSI یک منطقه بیش‌خرید را به‌وجود می‌آورد. منطقه بیش‌خرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت‌ خیلی بالا شکل می‌گیرد.


همان‌طور که در نمودار زیر می‌بینید، واگرایی گاوی وقتی دیده می‌شود که RSI نقاط پایین‌تری را در نمودار شکل ‌می‌دهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایین‌تری رو نشان می‌دهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگرایی‌ها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیش‌خرید یا بیش‌فروش انعطاف‌پذیر به شناخت سیگنال‌های بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.

مثالی از رد نوسان RSI

تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیش‌فروش یا بیش‌خرید تست می‌کند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده می‌شود و از چهار قسمت تشکیل شده است:

  1. RSI به منطقه بیش‌فروش سقوط می‌کند.
  2. RSI به بالای ۳۰٪ برمی‌گردد.
  3. RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیش‌فروش (۳۰ درصد) شکل می‌دهد.
  4. سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را می‌شکند و بالاتر می‌رود.

همان‌طور که در نمودار زیر می‌بینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیش‌فروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.

مثل واگرایی‌ها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:

  1. RSI به منطقه بیش‌خرید افزایش پیدا می‌کند.
  2. RSI به زیر ۷۰٪ باز می‌گردد.
  3. RSI بدون بازگشت به منطقه بیش‌خرید قله دیگری شکل می‌دهد.
  4. سپس RSI به پایین‌ترین مقدار خودش در زمان می‌رسد.

نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان می‌دهد. مثل اکثر تکنیک‌های معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانی‌مدت تطابق داشته باشد. سیگنال‌های خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارم‌های اشتباه تولید کنند.

تفاوت‌های RSI و MACD

میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنباله‌روی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان می‌دهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته می‌شود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه به‌دست می‌آید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد می‌شود.


میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده می‌شود، در بالای خط مکدی کشیده می‌‌شود که می‌تواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش به‌کار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع می‌کند، معامله‌گران می‌توانند به‌طور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع می‌کند، زمان مناسبی برای خرید است.


شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمت‌های اخیر، زمان بیش‌فروش یا بیش‌خرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمت‌‌ها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه می‌شود. بازه زمانی پیش‌فرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمت‌های اخیر اندازه می‌گیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهم‌آوردن تصویر تکنیکال کامل‌تری از وضعیت بازار استفاده می‌شوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه می‌گیرند؛ اما به‌هرحال دو فاکتور مختلف را اندازه می‌گیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.

محدودیت‌های RSI

RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه می‌کند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که می‌تواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان می‌دهد. مثل اکثر شاخص‌های تکنیکال، سیگنال‌های RSI هم در یک ترند طولانی‌مدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان می‌دهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، می‌تواند برای زمان طولانی، در منطقه بیش‌خرید یا بیش‌فروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت می‌کند، مفیدتر است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (TA)، که اغلب از آن با ‌عنوان چارتینگ نیز یاد می‌شود، نوعی تحلیل با هدف پیش‌بینی رفتار آینده بازار بر اساس عملکرد اشباع فروش فاندامنتالی گذشته قیمت و داده‌های حجم معاملات است. تحلیل تکنیکال برای تحلیل سهام‌ و سایر دارایی‌ها در بازارهای مالی سنتی به‌طور گسترده‌ استفاده می‌شود. TA همچنین مؤلفه جدایی‌ناپذیر معاملات رمزارزها در بازار کریپتوکارنسی است. برخلاف تحلیل فاندامنتال (FA)، که فاکتورهای مختلفی را در مورد قیمت یک دارایی در نظر می‌گیرد، TA به میزان زیادی بر حرکات قیمت در گذشته متمرکز است اشباع فروش فاندامنتالی و بسیاری از تریدرها از آن برای شناسایی روندها و فرصت‌های مناسب معاملاتی استفاده می‌کنند.

در حالی ‌که اشکال ابتدایی تحلیل تکنیکال در آمستردام قرن هفدهم و ژاپن قرن هجدهم ظاهر شد، TA مدرن اغلب به کارهای چارلز داو برمی‌گردد. چارلز داو روزنامه‌نگار مالی و بنیان‌گذار وال‌استریت ژورنال، از اولین کسانی بود که متوجه شد دارایی‌ها و بازارها معمولاً در روندهایی حرکت می‌کنند که می‌توانند به بخش‌های مختلف تقسیم‌شده و موردبررسی قرار گیرند. بعدها، کارهای او نظریه داو را پدید آورد که باعث پیشرفت‌های بیشتر در حوزه تحلیل تکنیکال شد. تحلیل تکنیکال در اوایل، روی کاغذ و با محاسبات دستی انجام می‌شد، اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن، به‌طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت و اکنون برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و معاله‌گران ابزاری پراهمیت است.

تحلیل تکنیکال چگونه انجام می‌شود؟

همان‌طور که گفته شد TA اساساً مطالعه قیمت‌های فعلی و گذشته یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت تصادفی نیست و در طول زمان به روندهای قابل‌شناسایی تبدیل می‌شود. تحلیل تکنیکال تحلیل نیروهای عرضه و تقاضای بازار است، که نمایانگر احساسات کلی بازار هستند. به ‌عبارت ‌دیگر، قیمت یک دارایی منعکس‌کننده نیروهای متقابل خرید و فروش است و این نیروها با احساسات تریدرها و سرمایه‌گذاران (اساساً ترس و حرص و طمع) ارتباط نزدیکی دارند. شایان ‌ذکر است، TA در بازارهای دارای حجم و نقدینگی بالا، قابل‌اطمینان‌تر و کاراتر است. بازارهای با حجم بالا کم‌تر در معرض دست‌کاری قیمت و تأثیرات خارجی (که می‌توانند سیگنال‌های کاذب تولید کرده و تحلیل تکنیکال را بلااستفاده کنند) هستند. به‌ منظور بررسی قیمتها و در نهایت یافتن فرصت‌های مناسب، معامله‌گران از انواع ابزارهای نمودار تحت عنوان اندیکاتور، استفاده می‌کنند. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال می‌توانند به تریدرها کمک کنند تا روندهای موجود را شناسایی کرده و همچنین اطلاعات خوبی در مورد روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، فراهم کنند. ازآنجاکه اندیکاتورهای TA دارای خطا هستند، برخی از تریدرها از چندین اندیکاتور برای کاهش ریسک استفاده می‌کنند.

اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال

به‌طورمعمول، معامله‌گرانی که از TA استفاده می‌کنند، از اندیکاتورها و معیارهای مختلفی برای آزمایش و تعیین روند بازار، استفاده می‌کنند. در بین شاخص‌های بی‌شمار تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از نمونه‌های پرکاربرد و شناخته‌شده است. SMA همان‌طور که از نام آن پیداست، بر اساس قیمت‌های کلوز (close) یک دارایی در یک دوره زمانی مشخص محاسبه می‌شود. میانگین متحرک نمایی (EMA) نیز یک نسخه اصلاح‌شده از SMA است که برای قیمت‌های بسته اخیر، وزن بیشتری قائل می‌شود.

یکی دیگر از اندیکاتورهای متداول، شاخص مقاومت نسبی (RSI) است که یک نوع اندیکاتور معروف به اسیلاتور است. برخلاف میانگین متحرک ساده که به‌طور ساده تغییرات قیمت را در طول زمان ردیابی می‌کنند، اسیلاتور‌ها فرمول‌های ریاضی را به داده‌های قیمت اعمال می‌کنند و سپس مقادیری را تولید می‌کنند که در دامنه‌های از پیش تعریف‌شده قرار می‌گیرند. در مورد RSI، این دامنه از ۰ تا ۱۰۰ می‌باشد. اندیکاتور باند بولینگر (BB) نوعی اسیلاتور است که در بین تریدرها بسیار محبوب است. اندیکاتور BB از دو باند جانبی تشکیل شده است که در اطراف روند قیمت خط ترسیم می‌شوند. از باند بولینگر برای شناسایی وضعیت اشباع خرید و اشباع فروش و همچنین سنجش نوسانات بازار استفاده می‌شود.

علاوه بر ابزارهای پایه و ساده‌تر تحلیل تکنیکال، برخی از اندیکاتورها هستند که برای تولید داده به اندیکاتورهای دیگر متکی هستند. به ‌عنوان‌ مثال، RSI تصادفی (StochRSI) با اعمال فرمول ریاضی روی RSI معمولی محاسبه می‌شود. مثال معروف دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرا واگرا (MACD) است.خط سیگنال MACD از تفاضل دو EMA به دست می‌آید. خط اول برای تولید یک EMA دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد و در نتیجه خط دوم (معروف به خط سیگنال) به دست می‌آید. علاوه بر این، چیزی به‌عنوان هیستوگرام MACD نیز وجود دارد، که بر اساس تفاوت بین این دو خط محاسبه می‌شود.

سیگنال‌های معاملاتی

از اندیکاتورها می‌توان برای شناسایی نقاط بالقوه ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) نیز استفاده کرد. این سیگنال‌ها ممکن است هنگامی ‌که وضعیت خاصی در نمودار اندیکاتور مشاهده شد، ایجاد شوند. به ‌عنوان‌ مثال، هنگامی‌که RSI عدد ۷۰ یا بالاتر را نشان دهد، می‌تواند به این معنی باشد که بازار تحت اشباع خرید است. به همین منوال وقتی RSI به عدد ۳۰ یا پایین‌تر کاهش می‌یابد، معمولاً به‌ عنوان سیگنال اشباع فروش، تلقی می‌شود. همان‌طور که ذکر شد، سیگنال‌های ارائه‌شده توسط تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند، و مقدار قابل ‌توجهی نویز (سیگنال‌های کاذب) توسط اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال تولید می‌شوند. این امر به‌ویژه در بازارهای کریپتوکارنسی، که نسبتاً کوچک‌تر از بازارهای سنتی و طبیعتاً بی‌ثبات‌تر هستند، بیشتر مشهود است.

انتقادات

اگرچه تحلیل تکنیکال در انواع بازارها به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما از نظر بسیاری از متخصصان روشی بحث‌برانگیز و غیر قابل ‌اطمینان است، و اغلب از آن به‌عنوان «پیشگویی خود محقق شونده» یاد می‌شود. دلیل این اصطلاح رویدادهایی هستند که به وقوع می‌پیوندد، تنها به این دلیل که افراد بسیاری، وقوع آن را متصور بودند. منتقدان تحلیل تکنیکال معتقدند که اگر تعداد بسیار زیادی از تریدرها و سرمایه‌گذاران روی اندیکاتورهای یکسان از جمله خطوط حمایت و مقاومت حساب باز کنند، احتمال تأثیرگذاری آن اندیکاتورها افزایش می‌یابد. از طرف دیگر، بسیاری از طرفداران TA استدلال می‌کنند که هر تحلیل‌گر برای تجزیه ‌و تحلیل نمودارها روش خاص خود را دارد و از اندیکاتورهای مختلفی استفاده می‌کند. این بدان معنی است که برای بسیاری از تریدرها استفاده از یک استراتژی مشابه تقریباً غیرممکن است.

تحلیل فاندامنتال در برابر تحلیل تکنیکال

فرض اساسی تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌های حال حاضر بازار تمام عوامل فاندامنتال مربوط به دارایی را پیش ‌از این در خود منعکس کرده است. اما برخلاف رویکرد TA، که عمدتاً بر داده‌های تاریخی قیمت و حجم مبادلات متمرکز است (نمودار بازار)، تحلیل فاندامنتال (FA) استراتژی بررسی گسترده‌تری اتخاذ کرده و تأکید بیشتری بر عوامل کیفی دارد. طبق تحلیل فاندامنتال، عملکرد آینده یک دارایی به چیزهای بسیار بیشتری وابسته است تا صرفاً داده‌های تاریخی نمودار. در اصل، FA روشی است که برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت، کسب‌وکار یا دارایی‌، بر اساس طیف گسترده‌ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت شرکت، اعتبار شرکت، رقابت در بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت استفاده می‌شود.

بنابراین، ممکن است در نظر بگیریم که برخلاف TA که عمدتاً به‌عنوان ابزار پیش‌بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد، FA با توجه به پتانسیل و ماهیت خود، روشی برای تعیین این است که آیا ارزش دارایی بیش ‌از حد واقعی (overvalued) است یا خیر. در حالی ‌که تحلیل تکنیکال بیشتر توسط تریدرها کوتاه‌مدت بکار گرفته می‌شود، تحلیل فاندامنتال بیشتر برای مدیران صندوق‌ها و سرمایه‌گذاران بلندمدت ارجحیت دارد. یکی از مزایای قابل‌ توجه تحلیل تکنیکال این است که بر داده‌های کمی ‌متکی است. به ‌این ‌ترتیب، چارچوبی را برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم می‌کند و برخی رفتار‌های حدس و گمانی حاصل از رویکرد کیفی تحلیل فاندامنتال را حذف می‌کند.

با این ‌حال، تحلیل تکنیکال علیرغم سر و کار داشتن با داده‌های تجربی، هنوز تحت تأثیر تعصب و ذهنیت شخصی افراد است. به ‌عنوان ‌مثال، تریدری که به‌شدت تمایل دارد به نتیجه‌گیری قبلی خود در مورد یک دارایی برسد، احتمالاً به خاطر تعصبی که دارد، ابزارهای تحلیل تکنیکال را طوری دست‌کاری می‌کند که اندیشه‌های او را بازتاب دهد و در بسیاری موارد، این امر به‌طور ناخودآگاه اتفاق می‌افتد. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال می‌تواند در دوره‌هایی که بازار الگو یا روند مشخصی ندارد با خطا روبه‌رو شود.

جمع‌بندی

در کنار انتقادات و بحث‌های درازمدت در مورد اینکه کدام روش بهتر است، برای بسیاری از افراد، ترکیب هر دو رویکرد تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال، به‌عنوان گزینه‌ای عقلانی‌تر موردتوجه قرار می‌گیرد. در حالی ‌که تحلیل فاندامنتال معمولاً در استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت اعمال می‌شود، تحلیل تکنیکال می‌تواند اطلاعات ارزشمندی در مورد شرایط بازار در کوتاه‌مدت ارائه دهد، که ممکن است هم برای تریدرها و هم سرمایه‌گذاران مفید باشد.

آشنایی با اندیکاتور و اسیلاتور و انواع آنها

تحلیل تکنیکال یک روش تحلیل نموداری بازار و قیمت ها است. اگر به نمودار قیمتها دقت کنید،خواهید دید این نمودار از دو مولفه قیمت و زمان تشکیل ‌شده است؛ بنابراین نمودار قیمت، نشان‌دهنده مکان هندسی نقاطی است که از دو عامل قیمت و زمان تشکیل ‌شده‌اند و ما می‌توانیم به کمک داده‌های نمودار و با استفاده از فرمول‌های ریاضی یا فرمول‌های آماری، نماگرهای جدیدی را از آن خلق کنیم.

اندیکاتورها ابزاری هستند که با اعمال یکسری روابط ریاضی مشخص روی قیمت یا حجم معاملات یا هر دو شکل می‌گیرند. به صورت جامع تر، اندیکاتورها توابع ریاضی هستند که براساس فرمول های خاص در جهت تحلیل قیمت سهام یا تحلیل شاخص های بازار به وسیله ابزارهای گرافیکی ترسیم و مورد استفاده قرار می‌گیرند. داده‌های ورودی اندیکاتورها از داده‌های قیمت، حجم معاملات و تغییرات آن‌ها در روزهای گذشته تشکیل می‌شود. درهر بازه زمانی اطلاعات قیمت آغاز، پایان، سقف ،کف یا تعدادی از مجموع این موارد در شکل‌گیری اندیکاتور دخالت دارند. به عنوان مثال می‌توانیم با استفاده از محاسبه میانگین‌های روزانه قیمت، یک نماگر از میانگین‌های قیمت 14 روز اخیر بسازیم. این نماگر در واقع اندیکاتور میانگین 14 روزه قیمت است.

تحلیل تکنیکال یک روش تحلیل نموداری بازار و قیمت ها است. اگربه نمودار قیمتها دقت کنید، خواهید دید این نموداراز دو مؤلفه قیمت و زمان تشکیل ‌شده است؛ بنابراین نمودار قیمت، نشان‌دهنده مکان هندسی نقاطی است که از دو عامل قیمت و زمان تشکیل ‌شده‌اند و ما می‌توانیم به کمک داده‌های نمودار و با استفاده از فرمول های ریاضی یا فرمول های آماری، نماگرهای جدیدی را از آن خلق کنیم.

اندیکاتورها ابزاری هستند که با اعمال یکسری روابط ریاضی مشخص روی قیمت یا حجم معاملات یا هر دو شکل می‌گیرند. به‌صورت جامع‌تر، اندیکاتورها توابع ریاضی هستند که براساس فرمول‌های خاص در جهت تحلیل قیمت سهام یا تحلیل شاخص‌های بازار به‌وسیله ابزارهای گرافیکی ترسیم و مورد استفاده قرار می‌گیرند. داده‌های ورودی اندیکاتورها از داده‌های قیمت، حجم معاملات و تغییرات آن‌ها در روزهای گذشته تشکیل می‌شود. درهر بازه زمانی اطلاعات قیمت آغاز، پایان، سقف ،کف یا تعدادی از مجموع این موارد در شکل‌گیری اندیکاتور دخالت دارند. مثلا می‌توانیم با استفاده از محاسبه میانگین‌های روزانه قیمت، یک نماگر از میانگین‌های قیمت 14 روز اخیر بسازیم. این نماگر در واقع اندیکاتور میانگین 14 روزه قیمت است.

انواع اندیکاتورها :

1-اندیکاتورهای تشخیص روندها
برخی اندیکاتورها روند بازار یا جهت بازار را نشان می‌دهند و این روند می‌تواند افزایشی، کاهشی یا خنثی باشد. شاخص حرکت جهت‌دار یک نمونه از اندیکاتورهایی است که روند صعودی و نزولی را مشخص می‌کند. همچنین انواع میانگین‌های متحرک، شاخص رگرسیون خطی و شاخص روند قیمت و حجم، نمونه‌هایی از اندیکاتورهای تِرند هستند.

نمودار زیر برابری یورو و دلار را به همراه میانگین متحرک نمایی 20 روزه آن نشان می‌دهد. همان‌طور که اندیکاتور میانگین متحرک(خط قرمز) نشان می‌دهد، روند حرکت صعودی است.

نمودار قیمت همراه با میانگین متحرک نمایی 20 روزه

نمودار قیمت همراه با میانگین متحرک نمایی 20 روزه

نمودار زیر خط روند رگرسیون یا خط تعادل منحنی برابری یورو و دلار است که خط رگرسیون جهت حرکت منحنی را در میانه کانال صعودی نشان می‌دهد.

نمودار قیمت همراه با خط روند رگرسیون

نمودار قیمت همراه با خط روند رگرسیون

2-اندیکاتورهای نوسانگر یا اسیلاتورها
اسیلاتورها یا نوسانگرها به مجموعه‌ای از اندیکاتورها اطلاق می‌شود که هدفشان درک و سنجش میزان هیجان خریداران و فروشندگان است. در حقیقت اسیلاتورها سعی دارند دماسنج هیجانات خریداران و فروشندگان فعال در سهام باشند و ما را از میزان هیجان خریدوفروش حاضر در معاملات آگاه کنند. همچنین اسیلاتورها اندیکاتورهایی هستند که حول یک خط مرکزی یا میان سطوح معینی نوسان می‌کنند و معمولاً به دو دسته اسیلاتورهای مرکزی و نواری تقسیم می‌شوند. همان‌طور که اشاره شد دو لغت اندیکاتور و اسیلاتور هم‌معنی و مترادف نیستند، بلکه اسیلاتورها یکی از زیر مجموعه‌های اندیکاتورها محسوب می‌شوند و این اولین تفاوت اسیلاتور و اندیکاتور است.

اسیلاتورهای مرکزی: در اسیلاتورهای مرکزی منحنی در بالا و پایین یک نقطه یا خط مرکزی نوسان می‌کند و برای شناسایی قدرت یا ضعف حرکت قیمت بکار می‌رود؛ به‌طوری‌که حرکت به بالای خط مرکزی تغییر قیمت صعودی و حرکت به پایین خط مرکزی تغییر قیمت نزولی را نشان می‌دهد. اندیکاتور MACD و ROC نمونه‌هایی از یک اسیلاتور مرکزی هستند که بالا و پایین خط صفر نوسان می‌کنند.

اسیلاتورهای نواری: این اسیلاتورها برای شناسایی سطوح اشباع خرید و اشباع فروش طراحی شده‌اند. از آنجایی‌که این اسیلاتورها بین دو حد مشخص نوسان می‌کنند، استفاده از آن‌ها درحرکت‌های روند دار مشکل است. اسیلاتورهای نواری برای بازارهایی که روند مشخص ندارند یا محدوده‌ای جهت معامله دارند بهتر عمل می‌کنند.

اندیکارتور RSI اندیکاتور استوکاستیک، دو نمونه از اسیلاتورهای نواری هستند. در RSI نوارهای اشباع خرید و اشباع فروش به‌ترتیب در 70 و 30 تنظیم می‌شوند؛ به‌طوری‌که اگر منحنی RSI به زیر 30 برود نمایانگر قیمت در منطقه اشباع فروش است و اگر این منحنی بالای 70 قرار گیرد نمایانگر قیمت در منطقه اشباع خرید است. در نوسان‌نمای استوکاستیک حرکت منحنی به بالاتر از 80 و پایین‌تر از 20 به ترتیب منطقه اشباع خریدوفروش است.

نمودار قیمت همراه با اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)

نمودار قیمت همراه با اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)

نمودار بالا برابری دلار در مقابل ین ژاپن است. علاوه بر نمودار قیمت، نمودار شاخص قدرت نسبی (RSI) نیز ترسیم ‌شده است. مطابق هر دو نمودار در زمان‌هایی که بیش‌ازاندازه برابری دو ارز افزایش‌یافته و خرید سرمایه‌گذاران در منطقه اشباع خرید قرار دارد، نمودار RSI نیز بالای 70 است و در مقابل در زمان‌هایی که این نسبت برابری با کاهش انجام‌ شده، فروش سرمایه‌گذاران در منطقه اشباع فروش است، نمودار RSI نیز پایین‌تر از 30 قرار دارد.

3- اندیکاتورهای حجم :
دسته‌ای از اندیکاتورها هستند که حجم و ارزش معاملات را نیز مورد آنالیز قرار می‌دهند، مثلا در روندهای صعودی افزایش قیمت و افزایش حجم معاملات نشانه استحکام روند است و در مقابل افزایش قیمت و کاهش حجم نشانه واگرایی و ضعف روند و برگشت احتمالی قیمت است.

اندیکاتور جریان سرمایه ،اندیکاتور حجم تعادلی و اندیکاتور تجمع و توزیع نمونه‌هایی از اندیکاتورهای مرتبط با حجم هستند.

4-اندیکاتور بیل ویلیامز :
مجموعه‌ای از اندیکاتورهایی که بیل ویلیامز خالق آن‌ها بوده و به احترام تلاش‌های وی در یک خانواده قرار گرفته‌اند، این شاخص‌های ارائه شده به‌واسطه استراتژی‌ای که توسط بیل ویلیامز، معامله‌گر اسطوره‌ای، معرفی شدند خلق شده است. بیل‌ویلیامز برای اینکه بتواند درک صحیحی از روانشناسی بازار داشته باشد، روش معامله‌ای مختص به خود را توسعه داد. روشی که مبنایش استفاده از راهی منطقی برای تحلیل بازار و برهان غیرمنطقی آشفتگی است. شناخته شده‌ترین اندیکاتور این خانواده اندیکاتور الیگیتوراست. البته در این خانواده دو اسیلاتور نیز وجود دارد که در بازار ایران کمتر استفاده می شود: Awesome oscillator و accelerator

اندیکاتورها را به‌گونه‌ای دیگر نیز می‌توان تقسیم‌بندی کرد:

اندیکاتور تأخیری (Laging) :

این اندیکاتورها در روندهای بلندمدت بهترین قابلیت را دارند و در کوتاه‌مدت اخطارهای تغییرات قیمت را نمی‌دهند و صرفا به ما نشان می‌دهند که قیمت در روند صعودی یا روند نزولی قرار دارد. اندیکاتورهای دنباله‌رو یا اندیکاتورهای پیروی روند، روند اخطارهای خریدوفروش را دیر صادر می‌کنند، ولی با عدم توجه به تغییر جهت‌های مقطعی و کوتاه‌مدت ریسک معامله‌گر را کمتر کرده و او را در سمتی که بازار قرار دارد، نگه می‌دارند. اندیکاتور MACD یک اندیکاتور تأخیری است.

اندیکاتور پیشرو (Leading) :

این نوع از اندیکاتورها برای پیش‌بینی سریع‌تر نرخ‌ها و تغییر جهت‌هایی که بعداً انجام خواهد شد به شما بیشتر کمک می‌کنند. اندیکاتورهای پیشرو اساساً وظیفه اندازه‌گیری مقدار خریدها و فروش‌های هیجانی مثلا یک جفت ارز را دارا هستند و با فرض اینکه یک جفت ارز در این مناطق قصد تغییر در مسیر حرکتی خود را دارد استفاده از اندیکاتورهای پیشرو می‌توانند این تغییر جهت را هشدار دهند. اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یک اندیکاتور پیشرو است

اندیکاتور CCI

اندیکاتور CCI یا شاخص کانال کالا (Commodity Channel Index) این اندیکاتور قیمت فعلی را با یک قیمت متوسط در یک بازه زمانی مشخص مقایسه می‌کند. اندیکاتور CCI بالا و پایین صفر نوسان می‌نماید و وارد منطقه مثبت یا منفی می‌شود.

با وجود اینکه بیشتر مقادیر نشان‌داده شده توسط این اندیکاتور (حدودا 75 درصد مواقع) بین 100- و 100+ است، در 25 درصد از مقادیر نیز خارج از این رنج قرار می‌گیرد که نشان‌دهنده قدرت یا ضعف شدید در حرکت قیمت است.

نحوه محاسبه اندیکاتور CCI :

میانگین متحرک ( MA )

انحراف معیار ( D )

cci felfelani

اخطارهای خرید و فروش با کمک اندیکاتور CCI :

اخطار های خرید و فروش در اندیکاتور CCI بسیار مشابه اندیکاتور RSI می باشد، در موارد ذیل نکاتی از اندیکاتور CCI آمده است :

  1. استفاده بر اساس اشباع خریدوفروش :

زمانی که بیش‌ازاندازه خرید انجام شود و زمانی که خریداران اقدام به بستن معامله در سود می‌کنند. زمانی که خط روند اندیکاتور به بالای سطح 100+ وارد شود اشباع شروع (اشباع خرید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌) می‌شود و زمانی که سطح 100+ را به پایین قطع کند اقدام به فروش می‌کنیم و همچنین زمانی که بیش‌ازاندازه فروش انجام‌شده و زمانی است که معامله گران اقدام به بستن معاملات در سود می‌کنند زمانی که روند اندیکاتور به زیر سطح 100- وارد شود اشباع فروش شروع می‌شود و زمانی که سطح 100- را به بالا قطع کند اقدام به خرید می‌کنیم . ( شکل 1 )

cci felfelani 1

شکل 1 : نقاط اشباع خرید و فروش اندیکاتور CCI و نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران

  1. استفاده برای شکست روند با به پایان رسیدن روند زودتر از نمودار قیمت:

اندیکاتور CCI می‌تواند در تشخیص تغییر روند و اخطارهای خریدوفروش دید بسیار خوبی به تحلیلگر بدهد به صورتی که در ابتدا با رسم خط روند بر روی اندیکاتور و رعایت برخوردهای لازم خط روند با اندیکاتور می‌تواند کمک در پیش‌بینی در مورد شکسته شدن خط روند و افزایش یا کاهش قیمت سهام را داشته باشد. ( شکل2)

cci felfelani 2

شکل 2 : قطع شدن خط روند در اندیکاتور CCI و نزول نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران

3.استفاده برای واگرایی و همگرایی :

اخطارهای خرید و فروش در اندیکاتور CCI نیز همانند اندیکاتور MACD از واگرایی‌ها و همگرایی‌ها با نمودار قیمت استفاده می‌شود (شکل3 – شکل 4 )

cci felfelani 3

شکل 3 : واگرایی مخفی منفی (-HD ) اندیکاتور CCI و نمودار قیمت شرکت لوله و ماشین سازی

cci felfelani 4

شکل 4 : واگرایی معمولی مثبت ( +RD) در اندیکاتور CCI و نمودار قیمت شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

چند مثال کاربردی :

کدام یک از تصاویر ذیل نشانگر بازار رنج در اندیکاتور CCI می‌باشد؟

در کدام یک از تصاویر اندیکاتور CCI سیگنال فروش اشتباه به معامله گر داده است ؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.