آموزش تحلیل تکنیکال؛ طریقه معامله در الگوی پرچم
در این قسمت از سری آموزش های تحلیل تکنیکال به بررسی یکی از الگوهای قیمتی مهم یعنی الگوی پرچم می پردازیم. الگوی پرچم که از سری الگو های ادامه دهنده یا Continuous Pattern می باشد به معامله گران کمک می کند تا بتوانند در نقطه ای مناسب وارد یک روند قدرتمند شوند. الگوهای ادامه دهنده بدین معنا هستند که ما با شناسایی آنها انتظار داریم روند جدیدی در جهت روند پیشین خود شکل دهند.
در واقع الگوی پرچم زمانی تشکیل می شود که حجم زیادی از معامله گران سود خود را دریافت کرده و از بازار خارج شده اند. واکنش قیمت به این خروج یک اصلاح قیمتی بوده که به شکل یک کانال که مخالف جهت اصلی روند ایجاد می شود شکل انواع الگوهای قیمتی می گیرد. همچنین این توقف قیمتی، فرصتی برای معامله گرانی که روند اصلی را از دست داده اند، به وجود می آورد تا بتوانند وارد بازار شوند.
انواع الگوی پرچم
الگوی پرچم از دو بخش «میله پرچم» (Flag Pole) و «پرچم» (Flag) تشکیل می شود و دقیقاً مانند سایر الگوهای قیمتی، این الگوی نیز دو نوع اصلی دارد:
– الگوی پرچم صعودی (Bullish Flag Pattern)
– الگوی انواع الگوهای قیمتی پرچم نزولی (Bearish Flag Pattern)
میله پرچم در واقع همان روند اصلی بوده که معامله گران انتظار دارند ادامه روند نیز به همان سمت بوده و خود پرچم یک «ادغام قیمتی» (Consolidation) می باشد. معامله گران برای شناسایی و معامله کردن با استفاده از این الگو نیازمند به شناخت کافی از مبانی Price Action و همچنین کار با اندیکاتور Volume دارند. در مثال زیر که مربوط به جفت ارز LINK/USDT در بازه زمانی یک روزه است، مرحله به مرحله یک الگوی پرچم صعودی را بررسی می کنیم.
الگوی پرچم صعودی در جفت ارز LINK/USDT:
در ابتدا مشاهده می کنید که قیمت با شکستن خط مقاومت ۵ دلار، وارد یک کانال صعودی قدرتمند شده و خریداران موفق شده اند این کانال را تا محدوده قیمتی ۹ دلار نیز هدایت کنند (نقطه ۱). پس از برخورد قیمت با محدوده مقاومت جدید، بسیاری از معامله گران سود حاصل از این روند صعودی را دریافت نموده و از بازار خارج شده اند و در نتیجه این خروج، قیمت وارد یک کانال جدید شده است (نقطه ۲).
کانال جدید برخلاف روند اصلی، یک کانال نزولی است. اگر به اندیکاتور Volume دقت کنید متوجه می شوید که حجم معاملات با ورود به کانال جدید کاهش چشمگیری داشته است. همچنین با دنبال کردن حجم معاملات مشاهده می کنید که تقریباً در انتهای کانال یک کندل نزولی با سایه بلند و حجم معاملاتی زیاد ساخته شده است.
تحلیلی که از این کندل می تواند داشت، ورود حجم زیادی سرمایه از سوی اشخاصی می باشد که روند صعودی قبلی را از دست داده و با شناسایی آن نقطه به عنوان یک کف قیمتی، وارد بازار شده اند. قیمت ارز پس از ورود سرمایه های جدید مجدداً وارد یک روند صعودی شده و موفق گشته از کانال قبلی خود خارج و الگوی پرچم مذکور را تکمیل نماید(نقطه ۳).
ادغام قیمتی در الگوی پرچم:
مهم ترین بخش این الگو در واقع خود پرچم یا ادغام قیمتی می باشد که در بین دو روند به وجود می آید. در ادامه چند نکته مهمی که معامله گران می باید در این بخش مد نظر قرار دهند را بیان می کنیم:
– در پرچم باید حداقل دو نقطه برخورد از بالا و پایین وجود داشته باشد.
– روند پرچم، حدوداً ۴۰ تا ۶۰ درصد میله پرچم اصلاح قیمتی دارد.
-پس از Break out، باید منتظر کندل تأیید نیز باشیم تا بتوانیم به الگوی خود استناد کنیم. کندل تأیید کندلی است که بتواند بالای سایه کندل قبلی خود بسته شود.
اهداف قیمتی:
در الگوی پرچم دو هدف قیمتی وجود دارد:
۱- فاصله بین Breakout و انتهای میله پرچم.
۲- از نقطه Breakout به اندازه طول میله پرچم.
البته این نکته در نظر داشته باشید که این اهداف قیمتی باید با نقاط حمایتی و مقاومتی شما بررسی شده و احتمال چند درصد اختلاف نیز لحاظ گردد. بهترین نقطه برای خروج از بازار و کسب سود، مقداری پایین تر از خط مقاومت است.
الگوهای قیمتی
تعداد الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال بسیار است. آن ها اطلاعات زیادی را در مورد حرکت های قیمت در اختیار شما قرار می دهند.
اما همه آن ها سیگنال های قوی و درستی صادر نمی کنند. لذا در این مقاله ضمن معرفی بهترین الگوهای قیمتی، اجزای آن مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
فهرست محتوای مقاله
پولبک
سقف ها و کف ها
طول و شیب موج های روند
- بهترین الگوهای قیمتی
- ترکیب الگوهای قیمتی با تحلیل بنیادین
- جمع بندی بهترین الگوهای قیمتی
الگوی قیمتی به چه معنایی است؟
چارتیست ها برای تحلیل بازار و پیش بینی آینده ی آن از روش های گوناگونی استفاده می کنند. بعضی بیش تر توجه شان روی انواع شاخص ها است.
بعضی دیگر بیش تر حجم معاملات را ملاک قرار می دهند. تریدرهایی هم هستند که در تحلیل شان به بررسی حرکت و روند قیمتی می پردازند.
برای رسیدن به این منظور، آن ها بر روی نمودارهای شمعی نمای کلی قیمت را به دست می آورند.
در این روشی که آن ها استفاده می کنند یک سری قانون و قاعده بر اساس رنگ، نوع کندل، قیمت باز و بسته شدن و غیره وجود دارد که سبب می شود الگوهای قیمتی مختلفی وجود داشته باشند.
تریدرها می توانند از این روش های مختلف قیمتی برای بازارهای مالی گوناگون نظیر بورس، فارکس، آتی و حتی ارزهای دیجیتال استفاده کنند.
تعداد این الگوهای قیمتی بسیار زیاد هستند. اما در ادامه به بهترین آن ها اشاره می شود؛ آن هایی که بسیار قوی، شناخته شده و پرکاربرد هم هستند.
اجزای الگوهای قیمتی
همه ی الگوهای قیمتی (مهم نیست که از چه نوعی هم باشند) در ۳ جزء با هم شباهت دارند. اگر بتوانید این اجزا را به درستی بررسی کنید، تصمیم های خرید و فروش سود آورتری خواهید گرفت.
در این صورت مسلماً میزان ضررهایتان هم پایین می آید. حقیقتا شناخت این اجزا سبب می شود شما حرکت های قیمتی را به شیوه ی نوینی درک نمایید.
پولبک
پولبک در حرکت های شدید، زیاد به چشم می خورد. آن اطلاعاتی در رابطه با ادامه ی حرکت بازار را به شما ارائه می دهد.
هر چه حرکت های اصلاحی از نظر اندازه و زمان تشکیل شدنشان بزرگ تر باشند احتمال معکوس شدن روند خیلی زیادتر است.
دلیلش هم این است که در این وضعیت تعادل بین خریداران و فروشندگان در حال تغییر پیدا کردن چشمگیری است.
ولی هر چه مدت زمان و اندازه ی این اصلاحات کوچک تر باشند نشانه ی یک سری اصلاحات جزئی تری در بازار هستند که معمولاً در این موقعیت روند کنونی ادامه پیدا می کند
سقف ها و کف ها
بررسی چگونگی شکل گرفتن سقف ها و کف ها، بنیان (اساس) بررسی الگوهای قیمتی را تشکیل می دهد. در واقع این موضوعی است که تریدر بزرگ، داو، هم به آن اشاره کرده است.
به این معنا که شما باید بدانید در حرکت های صعودی، سقف ها یکی پس از دیگری بالاتر از هم زده می شوند.
یعنی سقف اول بالاتر از سقف دوم، سقف دوم بالاتر از سقف سوم و به همین ترتیب سقف ها زده می شوند.
سقفهای بالاتر بیانگر این هستند که خریدارها زیاد می باشند و توانسته اند قیمت را به جهت بالا حرکت دهند.
در حرکت صعودی، کف ها نیز یکی پس از دیگری بالاتر زده می شوند؛ یعنی این که کف اول بالاتر از دوم، کف دومی بالاتر از سومی و به همین ترتیب کف ها زده می شوند.
در موقعیت های اصلاحی که کف های بالاتر شکل می گیرند به این معناست که فروشنده ها قدرت کافی برای پایین آوردن نرخ را ندارند و هم چنان خریداران قدرت را در دست گرفته اند.
بنابراین توجه به این سقف ها و کف ها برای ورود و خروج به موقع از بازار لازم است.
به عنوان نمونه وقتی نرخ توان زدن سقف تازه ای را نداشته باشد یک اخطاری است مبنی بر این که روند صعودی، معکوس خواهد شد.
یا وقتی نرخ با سختی سقف های تازه شکل گرفته را می شکند اخطاری است که نشان می دهد خریدار ها و فروشنده ها نسبتا به تعادل رسیده اند.
در چنین وضعیتی ممکن است چرخش بازار در کار باشد و شما باید حواستان را بیش تر جمع کنید.
طول و شیب موج های روند
بررسی این موضوع بسیار مهم است. شما می توانید قدرت روند را از طریق ریز موج هایی که در بین سقف ها و کف ها زده می شوند، مشاهده کنید.
در حقیقت قدرت روند از طریق بررسی طول شیب و اندازه ی این ریز موج ها شناسایی می شود. پس شما اگر می خواهید یک معامله گر موفق باشید فقط نباید به محدوده ی کف ها یا سقف ها توجه کنید.
بلکه باید موج هایی هم که بین آن ها اتفاق می افتد و حاکی از رویدادهای موجود در بازار هستند را نیز مورد توجه قرار دهید.
هر چه سایه های کندل های این ریز موج ها بلند تر باشد معمولاً نشانه ی برگشت روند و افت قیمت هستند.
بهترین الگوهای قیمتی
از جمله بهترین نوع آن ها می توان به الگوی پرچم و انواع آن، مثلث و انواع آن، سقف و کف دو قلو، فنجان و دسته، سر و شانه و انواع آن و گُوِه ی را نام برد.
به غیر از الگوی گوه ای، بقیه ی الگوها در مقاله هایی مجزا مورد بررسی قرار گرفته اند و برای کسب اطلاعات بیش تر می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نموده و آن ها را مطالعه کنید.
گُوِه ای (Wedges)
آن شبیه الگوهای مثلثی است؛ از این نظر شباهت دارد که متشکل از خط های روند همگرا است و هم چنین بیانگر پایین آمدن نوسان ها نیز می باشد.
خط های روند در این جا بیان کننده ی این هستند که کف ها و سقف ها با سرعتی گوناگون بالا یا پایین می روند.
گوه معمولا بیانگر این باشد که معکوس شدن روند خیلی نزدیک است؛ چون حرکت کنونی به تدریج ضعیف می شود.
شاید در این جا شما شاهد پایین آمدن حجم معامله ها هم باشید که این موضوع نشان دهنده ی این است که احتمال از دست رفتن قدرت در روند حاضر وجود دارد.
گوه به دو شکل صعودی یا افزایشی و نزولی یا کاهشی وجود دارد.
گوه ی صعودی (Rising Wedge) معکوس نزولی است و بیان می کند که بعد از بالا رفتن نرخ، حرکت صعودی به تدریج قدرتش را از دست می دهد.
در این موقعیت احتمال دارد نهایتا خط روند به صورت نزولی شکسته شود.
گوه ی نزولی (Falling Wedge) بر عکس گوه ی صعودی است و بیان می کند که با وجود پایین آمدن قیمت، فشار فروش هم به تدریج کم می شود.
خط های روند در این جا نشان دهنده ی این هستند که نوسان ها در حال کم شدن می باشند. در نهایت هم گوه ی نزولی معمولاً به یک روند صعودی ختم می شود.
ترکیب الگوهای قیمتی با تحلیل بنیادین
استفاده از الگوهای قیمتی به خصوص الگوهایی که در این مقاله نام آن ها مطرح شد، در پیش بینی آینده ی سهام یا دارایی های مالی مختلف دیگر به شما کمکی خیلی زیادی می کنند.
ولی برای این که یک پیش بینی دقیق تر و کامل تری داشته باشید، بهتر است از تحلیل بنیادین هم استفاده نمایید.
در تحلیل بنیادین می توانید مواردی نظیر صورتهای مالی، ترازنامه، درآمد خالص، قراردادهای و هزینه های شرکت، پشتوانه های مالی و غیره را مورد بررسی قرار دهید.
در تحلیل بنیادین نیز باید به این موضوع توجه کنید که این دارایی ای که می خواهید خریداری کنید یا به فروش برسانید الان در چه وضعیتی قرار دارید.
یعنی نیاز مردم به آن الان بیش تر است یا بعدا بیش تر خواهد شد یا در چه مدت نیاز مردم نسبت به آن چیز برطرف خواهد شد.
بنابراین بر اساس نیازهای مردم می توانید انتخاب های مناسب و سودآوری را انجام دهید.
در تحلیل بنیادین موضوع های سیاسی و اقتصادی تأثیرگذار بر بازارهای مالی را هم باید مورد توجه قرار دهید تا میزان خطا در پیش بینی آینده ی بازار مورد نظرتان را به حداقل میزان ممکن برسانید.
البته ریسک سیستماتیک هم وجود دارد که کنترل کردن آن در دست شما نیست.
ریسک سیستماتیک غیر قابل پیش بینی است؛ مثلاً ممکن است در مدت کوتاهی دارایی شما افت یا رشد شدید قیمتی را به علت یک خبر خوب اقتصادی یا یک خبر بد سیاسی تجربه کند.
ولی شما باید دارایی تان را به صورتی مدیریت کنید تا بتوانید در مواقع بحرانی، شرایط بد را به خوبی پشت سر بگذارید و ضررهایتان را جبران نمایید.
جمع بندی بهترین الگوهای قیمتی
دانستید که برای موفقیت در بازارهای مالی باید از تحلیل تکنیکال و بنیادین در کنار هم استفاده نمایید.
یک از ابزارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی هستند.
در الگوهای قیمتی باید 3 قسمت مهم یعنی پولبک، سقف ها، کف ها، طول و شیب موج های روند را مورد بررسی قرار دهید.
الگوهای قیمتی بسیارند ولی بهترین آن ها عبارتند از پرچم، مثلث، سقف و کف دو قلو، فنجان و دسته، سر و شانه و گُوِه.
الگوهای فوق ار می توانید در سایت آکادمی طهرانی مورد مطالعه قرار دهید. اما گوه مشابه الگوهای مثلثی از خط روندهای همگرا تشکیل شده و نشانه ی کم شدن نوسان ها است.
گوه دو نوع نزولی و صعودی دارد. گوه ی نزولی بیانگر این است که فشار فروش در حال کم شدن است. در نهایت هم احتمال صعودی شدن روند وجود دارد.
گوه ی صعودی هم درست برعکس گوه ی نزولی است. اما اگر دوست دارید با الگوهای قیمتی بیش تری آشنا شوید حتما همراه سایت آکادمی طهرانی باشید.
الگوهای خطی کلاسیک | الگوهای قیمتی
در بازار فارکس پس از نوسانات قیمتی متعدد و پس از اتمام کشمکش میان خریداران و فروشندگان ،نوعی تعادل و به عبارتی دیگر ، نوعی آرامش در بازار ساکن میشود که به آن اصلاح قیمت گفته میشود. هنگامی که بازار وارد فاز اصلاح میشود در واقع خریداران و فروشندگان هر یک به دنبال راهی برای بدستگرفتن قدرت بازار هستند. که این امر باعث بوجود آمدن الگوهای قیمتی مختلف میشود که هریک سیگنالی از روند آتی بازار به همراه دارند. یک معامله گر حرفه ایی بیشتر در زمان اصلاح بر بازار تمرکز میکند تا این الگو های قیمتی را شکار کند.
در ادامه مهم ترین و شناخته شده ترین الگو های قیمت را تحت عنوان الگوهای خطی کلاسیک آموزش میبینیم.
الگوی پرچم | الگوی Flag
این الگو معمولا در انتهای یک روند پرقدرت صعودی یا نزولی شکل میگیرد.این الگو یک الگوی ادامه روندی است به این معنی که اگر در انتهای یک روند صعودی ظاهر شود روند بعد از آن نیز صعودی و اگر در انتهای یک روند نزولی ظاهر شود ادامه روند نیز نزولی خواهد بود . این الگو یکی از ساده ترین و در عین حال یکی از پرکاربرد ترین الگوهای قیمتی هم در بازار فارکس و هم در بازار بورس است.
در تایم فریم 4 ساعته جفت ارز EUR/USD ، این الگو در انتهای روند صعودی به صورت یک کاهش جزئی یا همان اصلاح ظاهر شده است.
شکل شماتیک الگوی پرچم بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی پرچم
نقطه ورود به معامله ، شکست سقف پرچم در روند صعودی یا شکست کف پرچم در روند نزولی.
حد ضرر Stop Loss ، پایین ترین قیمت الگو در روند صعودی یا بالا ترین قیمت در روند نزولی.
حد سود Take Profit ، هدف قیمتی اول و دوم به ترتیب 50% و 100% میله پرچم با استفاده از فیبوناچیاکسپنشن Expansion .
الگوی مثلث متقارن
این الگو در بسیاری از اصلاحات قیمتی دیده میشود. معمولا در تایم فریم بالاتر به صورت کندل اینساید بارInside Bar Candle Stick شناخته میشود. این الگو میتوانند ادامه دهنده و یا تمام کننده روند قبل از خود باشد.
شکل شماتیک الگوی مثلث متقارن بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی الگوی مثلث متقارن
نقطه ورود ، شکست بالا ترین قیمت در شکست صعودی یا پایین ترین قیمت در شکست نزولی.
حد ضرر Stop Loss ، آخرین برخورد با ضلع پایین در شکست صعودی یا آخرین برخورد با ضلع بالا در شکست نزولی.
حد سود Take Profit ، هدف قیمتی اول و دوم به ترتیب 50% و 100% قاعده یا ارتفاع مثلث با استفاده از فیبوناچی اکسپنشن .
جهت ثبت نام در بروکر amarket بر روی عکس زیر کلیک کنید و 20% بونوس هدیه دریافت نمایید.
الگوی کنج | الگوی تراکمی
این الگو یک الگوی بازگشتی است ، به این منظور که اگر به صورت صعودی شکل بگیرد روند بعد از آن نزولی است و بالعکس. در این الگو به تدریج کف ها و سقف های الگو به یکدیگر نزدیک میشوند.
شکل شماتیک الگوی کنج بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی تراکمی :
نقطه ورود ، شکست کف الگو در روند صعودی یا شکست سقف الگو در روند نزولی.
حد ضرر Stop Loss، بالا ترین قیمت در الگوی صعودی و پایین ترین قیمت در الگوی نزولی.
حد سود Take profit ، پایین ترین قیمت در الگوی صعودی و بالا ترین قیمت در الگوی نزولی.
الگوی کاپ | الگوی فنجان
این الگوی قیمتی به ندرت در بازار بوجود می آید و معمولا در تایم فریم های بالاتر دیده میشود اما بعد از شکل گرفتن این الگوی قیمتی میتوان انتظار یک روند قوی را داشت.
شکل شماتیک الگوی فنجان بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی کاپ
نقطه ورود ، شکست سقف قیمتی در الگوی صعودی یا شکست کف قیمتی در الگوی نزولی.
حدضرر Stop Loss ، پایین ترین قیمت در قسمت دسته کاپ یا فنجان در الگو صعودی و انواع الگوهای قیمتی بالعکس.
حد سود Take Profit ، اول و دوم به ترتیب 50% و 100% ارتفاع فنجان با استفاده از فیبوناچی اکسپنشن Expansion در نقطه ورود .
الگوی قیمتی مستطیل | Side Way
الگوی مستطیل در بازار فارکس بسیار رایج است و عمدتا به عنوان بازار ساید وی Side Way یا بازار خنثی از آن یاد میشود. معمولا در چنین شرایطی معامله گران معتقدند قدرت بازار به طور مساوی بین خریداران و فروشندگان تقسیم شده است. و روند بعد از این الگو بستگی به پیروزی خریداران یا فروشندگان دارد. بنابراین الگوی مستطیل هم میتواند یک الگوی بازگشتی باشد هم یک الگوی ادامه روندی.
شکل شماتیک الگوی مستطیل بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی مستطیل
نقطه ورود به معامله ، شکست بالا ترین یا پایین ترین قیمت الگو .
دستور حد ضرر Stop Loss ، بالا ترین قیمت الگو در شکست نزولی یا پایین ترین قیمت الگو در شکستصعودی .
حد سود Take Profit ، هدف اول و هدف دوم به ترتیب 50% و 100% ارتفاع الگو با استفاده از فیبوناچیExpansion از محل ورود به معامله .
الگوی قیمتی سر و شانه
این الگو یک الگوی قیمتی بازگشتی است که معمولا در اوج های قیمتی یا کف های قیمتی تشکیل میشود. الگوی سر و شانه متشکل از سه اوج و دو کف قیمتی است که اوج قیمتی میانی بالا تر از دو اوج قیمتی دیگر است و خط واصل بین دو کف قیمتی به عنوان خط گردن این الگو شناخته میشود. البته اگر این الگو در انتهای یک روند نزولی ظاهر شود متشکل از سه کف قیمتی و دو اوج قیمتیخواهد بود که کف قیمتی میانی پایین تر از دو کف قیمتی دیگر است و خط گردن در اینجا خط واصل دو اوج قیمتی یاد شده است.
شکل شماتیک الگوی سر و شانه بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی سر و شانه
نقطه ورود به معامله ، شکست امتداد خط گردن .
حد ضرر Stop Loss ، اوج قیمتی دوم .
حد سود Take Profit ، هدف اول و هدف دوم به ترتیب 50% و 100% ارتفاع الگو (فاصله اوج قیمتی میانی با خط گردن) با استفاده از فیبوناچی اکسپنشن در نقطه ورود.
الگوی سقف دو قلو | الگوی کف دو قلو
این الگو یک الگوی بازگشتی است. الگوی سقف دو قلو معمولا در انتهای روند های صعودی و الگوی کف دو قلو در انتهای روند های نزولی ظاهر میشوند. الگوی سقف دو قلو متشکل از دو سقف تقریبا هم تراز هم به شکل M و الگوی کف دو قلو متشکل از دو کف قیمتی هم تراز به شکل W میباشند.
شکل شماتیک الگوی سقف دو قلو بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی سقف دو قلو و کف دو قلو
نقطه ورود به معامله ، شکست کف قیمتی در الگوی سقف دو قلو یا شکست سقف قیمتی در الگوی کف دو قلو .
حد ضرر Stop Loss ، اوج قیمتی در الگوی سقف دو قلو یا کف قیمتی در الگوی کف دو قلو .
حد سود Take Profit ، هدف قیمتی اول و دوم به ترتیب 50% و 100% ارتفاع الگو (فاصله بین اوج و کف الگو ) .
الگوی قیمتی سقف سه قلو | الگوی قیمتی کف سه قلو
الگوی سه کف و الگوی سه اوج بازگشتی هستند با این تفاوت که الگوی سه کف در انتهای روند نزولی و الگوی سه اوج در انتهای روند صعودی شکل میگیرند. الگوی سقف سه قلو متشکل از سه اوج قیمتی تقریبا هم تراز و حداقل دو کف قیمتی و الگوی سه کف متشکل از سه کف قیمتی تقریبا یکسان و حداقل دو اوج قیمتی است.
شکل شماتیک الگوی سقف سه قلو بصورت عکس زیر است :
استراتژی معاملاتی با الگوی سه اوج و سه کف
نقطه ورود به معامله ، شکست خط واصل کف های قیمتی در الگوی سه اوج یا شکست خط واصلاوج های قیمتی در الگوی سه کف.
حد ضرر Stop Loss ، بالاترین قیمت در الگوی سه اوج یا پایین ترین قیمت در الگوی سه کف.
حد سود Take Profit ، هدف قیمتی اول و دوم به ترتیب 50% و 100% فاصله بین بالا ترین قیمت و پایین ترین قیمت الگو با استفاده از فیبوناچی Expansion از نقطه ورود.
پیشنهاد میکنیم مطلب پرطرفدار « کش بک فارکس چیست؟ » را نیز در سایت گوگل فارکس مطالعه فرمایید.
الگو های قیمتی
الگو های قیمتی
سرفصلهای این مقاله
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارتاند از:
سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سهقلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتیها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرند. طبق بررسیهای انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیعتری دستیابید، که همین توانایی میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله درهها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد.الگو های قیمتی
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکلگیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشاندهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویتشده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت میکند. سپس با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهشیافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایتشده) پیش روی خود میرسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط میکند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که اینروند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروشهای خود موجب شکلگیری یکروند نزولی قوی میشوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده میشود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینهای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکلگیری درهها قابلتشخیص میباشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعیکننده یک سیگنال صعودی است.
یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشاندهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشاندهنده این است که، پس از یکروند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت میکند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش مییابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابلتوجهی افزایشیافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید میشود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمتهاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و درهها از نقطه شکست است.
درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهدهشده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، به همین دلیل میتوان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیهشده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظه حجم معاملات در انواع الگوهای قیمتی نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکلگیری الگو، در صف خریداران قرار میگیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار میرود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.
اولین نوع از الگوهای ادامهدهنده که به معرفی آنها میپردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقفشده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هر چه فاز اصلاحی مدتزمان بیشتری طول انواع الگوهای قیمتی انواع الگوهای قیمتی کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر میدهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیلشده، تحرک قیمتی داشته باشد.
الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. بهطور کلی این الگو نیز از نوع ادامهدهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یکروند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یکروند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کفهای محدوده نوسانات است.
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
توجه: برای انجام معامله در بایننس حتما با آی پی خارج از ایران (کشورهایی مثل ترکیه، فنلاند، سنگاپور و روسیه) وارد شوید!
گزینه ۲ rsi در رون خنثی استفاده میشود
با سلام و احترام
گزینه دوم مربوطه الگوی سقف و کف دوقلو میباشد! اشارهای به اندیکاتورها نشده است.
بسیار عالی. ممنون از شما
منظور از دیدبان چیه؟ گزینه دیدبان چیکار می کنه؟
باسلام دوست عزیز
دیده بان بازار بورس در واقع فضایی است که سازمان بورس در سایت خود و همین طور کارگزاری ها در نظر گرفته اند تا ما سهام هایی که دوست داریم همیشه دم دستمون باشند و رصدشان کنیم و افزایش و کاهش های قیمتی، افزایش حجم، ارزش لحظه ای معاملات، مقدار سود تقسیمی و … آن ها را زیر نظر داشته باشیم تا در زمانی مناسب به آن ها ورود کنیم.
سلام صبح بخیر
سلام
جواب این چیه؟
استفاده از کدام ابزار در شرایط ذکر شده سیگنال اشتباه به معامله گر می دهد؟
۱ ) کم شدن حجم معاملات در روند نزولی.
۲ ) استفاده از اندیکاتور RSI در روند صعودی.
۳ ) ضعف قدرت خریدار در آخر روند صعودی.
۴ ) تشکیل الگوی پرچم در پایان موج ۳ الیوت
آشنایی با چند الگوی مهم در تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری
تقریبا مهمترین بخش از تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی از جمله بورس، شناخت الگوها و شکلهایی است که در روی چارت قیمتی ایجاد میشود.
تحلیل تکنیکال
تشکیل شکلها و الگوها به ظاهر کاملا تصادفی به نظر میرسد، اما در حقیقت در پشت هر الگوی ایجاد شده، تغییر در روند عرضه و تقاضاست که با کاهش/افزایش قدرت خریداران/فروشندگان ایجاد شده است. در صورتیکه محرک خارجی وجود نداشته باشد، پس از تغییر در عرضه و تقاضا، تا حدود بسیار بالایی میتوان از نحوهی ادامهی قیمتها مطمئن بود و روند آتی قیمت را تحلیل و پیش بینی کرد. در این مقاله، چند الگوی مهم را به شما آموزش خواهیم داد. ابتدا اجازه دهید تا نگاهی به انواع الگوها داشته باشیم.
انواع الگوها
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، میتوانند مربوط به یک کندل، دو کندل و یا مربوط به چندین کندل باشند که در مدت طولانی ایجاد شدهاند. اما دقت داشته باشید که برای پیدا کردن این کندلها، ابتدا باید نحوه تفسیر و تعبیر کندلها در چارت قیمتی و نمایش با کندل استیکها را یاد بگیرید. کندل استیکها که با نام شمعهای ژاپنی در ایران شناخته میشوند، رفتار قیمتی یک دارایی در یک تایم فریم انتخاب شده را نمایش میدهند. تایم فریم به معنای بازهی زمانی برای بررسی تغییرات قیمتی است. تایم فریم میتواند بین ۱ ثانیه تا چندین ماه باشد. این بدان معناست که هر کندل، معادل یک تایم فریم انتخاب شده بوده و سه چیز را نمایش می دهد. اولین نکته، قیمتی است که دارایی در ابتدای باز شدن کندل داشته است، نکته دوم روند تغییر قیمت در طول تایم فریم است (که میتواند باعث ایجاد کندل خالی/قرمز یا کندل پر/سبز) شود و نهایتا نیز قیمت نهایی دارایی در زمان بسته شدن را نمایش میدهد.
در دسته بندی کلی، انواع الگوها را میتوان به الگوهای ادامه دهنده یا برگشتی تقسیم بندی کرد. این بدان معناست که ظاهر شدن بعضی از الگوها در چارت قیمتی، به معنای ادامه روند بوده و یا روند قیمت در ادامه شکسته شده و روند عوض خواهد شد. برای مثال، اگر یکی الگوی ادامه دهنده در چارت مشاهده شود، میتوان مطمئن بود که بازار به همین روند ادامه داده (یعنی افزایش قیمت یا کاهش قیمت استمرار پیدا می کند) و اگر الگوی برگشتی ظاهر شود، به معنای آن است که روند قیمت در حال عوض شدن از افزایشی به کاهشی یا از کاهشی به افزایش است. البته باید در نظر گرفت که در بعضی حالات، بازار در حالت رینج قرار گرفته و در بازههای مشخصی نوسان پیدا میکند، در این حالت بازار در حالت خنثی قرار گرفته است. در ادامه، چند الگوی بسیار مهم را به شما آموزش خواهیم داد.
کندل چکش
هنگامیکه در یک روند نزولی (قیمت دارایی در حال کاهش است)، یک کندل با سایه یا شدوی بسیار بلند در زیر خود ایجاد شود، اصطلاحا به آن کندل چکش گفته میشود. کندل چکش در حقیقت الگوی تک کندلی در تحلیل تکنیکال بوده و از آنجاییکه فقط بر اساس یک کندل شناسایایی میشود، عموما به آن کندل چکش گفته میشود. برای فهم بهتر، ابتدا به تصویر زیر نگاه کنید.
برای تحلیل این الگو بر مبنای عرضه و تقاضا باید گفت، زمانیکه قیمت بسیار کاهش یافته و تریدرها از افزایش قیمت تقریبا ناامید شدهاند، معاملات خود را بسته و تعداد فروشندگان کاهش خواهد یافت. حال خریداران وجود داشته، اما کسی برای فروش وجود ندارد. بنابراین، رفته رفته قیمت افزایش خواهد یافت. این الگو، به معنای این نکته است که روند در حال تغییر است، چرا که عرضه کم و تقاضا زیاد شده است. بنابراین، کندل چکش نوعی الگوی برگشتی است. برای آشنایی بیشتر با الگوی چکش و یادگیری اصول شناسایی و تشخیص آن، به مقاله جامع کندل چکش مراجعه کنید.
الگوی کنج
یکی از الگوهای مهمی که به تریدر میگوید فعلا باید دست نگه داشت و هیچ معاملهای انجام نداد، الگوی کنج است. این الگو از آنجایی مهم است که مانع از معامله کردن در زمان اشتباه میشود. الگوهای کنج (صعودی و نزولی) هنگامی در چارت قیمتی تشکیل میشوند که خریداران و فروشندگان به تعادل نسبی رسیدهاند و به زودی این تعادل برهم خواهد خورد و روند جدید شکل خواهد گرفت. ابتدا بهتر است به تصویر زیر که نمونهای از الگوی کنج افزایش است دقت کنید.
الگوی کنج شباهت زیادی به الگوی مثلث دارد، اما این دو با در چند نکته باهم متفاوت هستند. جالب است بدانید که گاهی به الگوی کنج، الگوی گوه نیز گفته میشود. پس از شکل گرفتن کنج افزایشی و همگرا شدن دو خط بالا و پایین این الگو، باید انتظار تغییر روند را داشته باشیم. چرا که دیگر خریداران تمایل خود به خرید را از دست داده و حال فقط فروشنده در بازار باقی مانده است. بنابراین، روند افزایش تغییر کرده و روند کاهشی شروع خواهد شد. در نقطه مقابل نیز هرگاه الگوی کنج نزولی شکل بگیرد، باید انتظار تغییر روند و افزایش قیمت را داشت.
الگوی پروانه
یکی از الگوهایی که به صورت فرموله در آمده و محاسبهی آن نسبتا سخت و پیچیده است، الگویی با نام گارتلی است. الگوی گارتلی در دهه ۱۹۳۰ میلادی توسط فردی با نام هارولد مک کینلی گارتلی معرفی شد. این الگو بر مبنای چهار نقطه که نامهای ABCD معرفی میشوند، ترسیم میشود. در سالهای بعدی، این الگو ارتقاع یافت و الگوهای دیگری با نامهای پروانه، خرچنگ، ۲۲۲، خفاش و . اجرا شدند. تفاوت هر کدام از این الگوها، فاصلهی میان چهار نقطهی مختلف بوده که شکل نهایی ترسیم خطوط را متفاوت و شبیه به یکی از اسامی قبلی میکند. برای یادگیری این الگوی کاربردی و نحوهی گرفتن تایید با استفاده از سطوح فیبوناچی، به مقالهای در سایت معاملهگر ایرانی irtrader.net مراجعه نمایید.
استفاده از الگوها
دقت داشته باشید که به هیچ عنوان نباید بر مبنای یک الگو تصمیم گیری نموده و معاملات را انجام داد. تریدرهایی که در بازارهای سرمایه گذاری فعالیت میکنند، یک استراتژی معاملاتی داشته و بر مبنای نتایج چندین الگو و همچنین استفاده از اندیکاتورها، تصمیم به انجام معاملات یا بستن معاملات خواهند گرفت. خصوصا هنگامی که اخبار سیاسی و اقتصادی وجود داشته باشد، به سرعت ممکن است سرمایه گذاران ترسیده، معاملات خود را بسته و نتیجتا روند بازار به کلی تغییر نماید. در این حالت، افرادی که معاملات را بدون توجه به اخبار باز کرده باشند و خصوصا با استفاده از لوریج معامله کرده و حجم معاملهی بالایی داشته باشند، دچار ضررهای جبران ناپذیری خواهند شد. برای اینکه بدانید لوریج چیست این مقاله را مطالعه کنید.
برای جلوگیری از این اتفاقات، حتما باید استراتژی معاملاتی داشته و حتما باید اصول مدیریت سرمایه را دنبال کرد. برای مدیریت سرمایه، اصولا توصیه میشود که هیچگاه تمام سرمایه برروی یک دارایی گذاشته نشده و همواره میزان معاملات یا همان لات معاملات را با دقت انتخاب کرد. برای فهم این موضوع، ابتدا بهتر است که بدانید لات چیست و چگونه باید میزان آن را با توجه به مدیریت سرمایه، انتخاب کرد.
تریدرهای حرفهای، نهایتا ۱۰ دارایی مختلف را مد نظر قرار داده و با بررسی مستمر تغییرات قیمتی و استفاده از اندیکاتورهای مختلف، در زمان مناسب وارد معاملهی آنها میشوند. عموما هیچ تریدر حرفهای بیش از ۱۰ دارایی را رصد نکرده، چرا که این کار نیاز به زمان زیادی داشته و تمرکز را از بین خواهد برد. توصیه میشود که شما هم استراتژی معاملاتی مخصوص به خود را داشته باشید و پس از تمرین و کسب تجربه، داراییای را برای معامله انتخاب کنید که بهترین بازدهی را برای شما به همراه داشته باشد.
دیدگاه شما