در این وبلاگ سعی بر این شده است که اطلاعاتی در مورد حسابداری و حسابرسی و سازمان بورس اوراق بهادار و سایر موراد مرتبط با حسابداری تبادل نظر شود.امید است که با نظرات شما دوستان مفید واقع شود.
متوسط نرخ بازده حسابداری در ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری
شاخص های مالی ساده و پیچیده ای برای ارزیابی طرح ها وجود دارد که بر اساس آن ها امکان اولویت بندی پروژه های سرمایه گذاری به دست می آید. چهار روش شامل متوسط نرخ بازده حسابداری، دوره بازدهی، ارزش فعلی خالص و نرخ بازدهی داخلی در این راستا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مهم ترین دلیل استفاده از نرخ بازده حسابداری سادگی محاسبه آن است. تنها داده مورد نیاز، پیش بینی سودآوری دوره های بعدی است که به راحتی قابل دستیابی است. این روش دو عیب دارد: اول اینکه، از داده های حسابداری به جای ورودی های نقدینگی بهره می گیرد و دوم اینکه، عامل زمان را در تعیین ارزش سرمایه گذاری نادیده می گیرد. شرکت ها اصولا علاقه مندند ورودی های نقدینگی را به جای آینده در امروز دریافت کنند.
متوسط نرخ بازده حسابداری
این شاخص با بهره گیری از عناوین متفاوتی در کتب مطرح شده است. عناوینی مثل: نرخ بازده حسابداری و بازده ساده، از روش های معروف ارزیابی پروژه ها به حساب می آید. اتقان و اعتبار آن از اینجاست که بر اساس داده های موجود در حسابداری و صورت های مالی قابل محاسبه است. این روش هرچند به خاطر به کارگیری مفهوم سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده مورد اقبال برخی حسابداران قرار دارد اما همچنین به علت در نظر نگرفتن زمان بندی وجوه نقد در زمان پروژه و ارزش زمانی پول مورد انتقاد تعداد بی شماری از مدیران و حسابداران قرار گرفته است.
" نرخ بازده حسابداری" = "(درآمد سالانه حاصل از اجرای پروژه- جمع هزینه های سالانه اجرای پروژه")/"مبلغ سرمایه گذاری در پروژه"
معمولا هرگاه نرخ بازده داخلی پروژه برابر یا بیش از هزینه سرمایه شرکت باشد آن پروژه معمولا مورد قبول واقع می گردد، ولی در جایی که نرخ بازده داخلی پروژه کمتر از هزینه جذب سرمایه باشد پیگیری آن پروژه سودی در پی نخواهد داشت.
روش های متعددی برای محاسبه نرخ بازده میانگین یا نرخ بازده حسابداری وجود دارد. یکی از این روش ها از میانگین ورودی نقدینگی به جای سود حسابداری استفاده می کند. در روش دیگر از میانگین مبلغ سرمایه گذاری به جای کل مبلغ سرمایه گذاری بهره گرفته می شود.
دلایل موافق و مخالف استفاده از این شاخص
مهم ترین دلیل استفاده از نرخ بازده حسابداری سادگی محاسبه آن است. تنها داده مورد نیاز، پیش بینی سودآوری دوره های بعدی است که به راحتی قابل دستیابی است. این روش دو عیب دارد: اول اینکه، از داده های حسابداری به جای ورودی های نقدینگی بهره می گیرد و دوم اینکه، عامل زمان را در تعیین ارزش سرمایه گذاری نادیده می گیرد. شرکت ها اصولا علاقه مندند ورودی های نقدینگی را به جای آینده در امروز دریافت کنند.
دوره بازدهی پروژه
دوره های بازدهی بعضا جهت ارزیابی طرح های مختلف سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرند. به تعریف ساده، دوره بازدهی دربرگیرنده تعداد سال های لازم جهت برگشت سرمایه گذاری اولیه است. این بازده به واسطه جریان های نقدی خالص وارد شده به پروژه و یا از طریق منافع خالص ایجاد شده به وسیله پروژه، مورد ارزیابی قرار می گیرد.
"دوره بازدهی" ="خالص سرمایه گذاری" /"میزان جریان خالص نقدی ورودی"
برای مثال، فرض کنید میزان خالص سرمایه گذاری یک طرح پنج میلیارد ریال و از طرفی جریان ورودی نقدینگی طی هر سال به طور مساوی مبلغ یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون باشد، در نتیجه دوره بازدهی طرح به ترتیب دیگر قابل محاسبه است:
در نتیجه بر اساس محاسبه انجام شده، چهار سال زمان مورد نیاز است تا طرح سرمایه گذاری اصلی خود را تامین نماید. نتیجه محاسبه دوره بازدهی نباید به سادگی در قبول و رد پروژه های سرمایه گذاری لحاظ شود. قبل از اتخاذ تصمیم نهایی باید برخی معایب این روش مورد ارزیابی قرار گیرد.
معایب دوره بازدهی
روش دوره بازدهی بی توجه به زمان وزن مساوی به همه ورودیهای نقدینگی اختصاص می دهد. در نتیجه این روش ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
روش دوره بازدهی، برگشت های احتمالی پس از دوره بازدهی را نادیده می گیرد. در نتیجه برگشت های اولیه طرح ممکن است در اتخاذ تصمیم مناسب گمراه کننده باشد.
این روش هیچ گونه ملاک عینی برای تصمیم گیری که به نوعی هم زمان موجبات حداکثر سازی سود سهامداران را به وجود بیاورد، ارائه نمی کند. قبول یا رد دوره بازدهی قضاوتی شخصی و سلیقه ای است و در نتیجه افراد مختلف ممکن است تصمیمات متفاوتی اتخاذ کنند.
مزایای دوره بازدهی
عاملی برای تعیین میزان خطر پروژه به حساب می آید. با توجه به اینکه پروژه های طولانی تر خطر پذیری بیشتری دارند، لذا در اینجا ریسک به واسطه میزان دریافتی های سالیانه محاسبه می گردد.
به نوعی نسبت به زمان مورد نیاز جهت برگشت سرمایه اولیه را نشان می دهد و تصویری از نقدینگی شرکت را نمایش می دهد که ممکن است به خوبی به وسیله شرکت هایی که نگرانی از زمان برگشت اصل سرمایه گذاری دارند، مورد استفاده قرار گیرد.
در مجموع، روش دوره بازدهی معیار مناسبی برای تصمیم یا عدم تصمیم به سرمایه گذاری نبوده و استفاده از این روش ممکن است منجر به انتخاب بعضی سرمایه گذاری ها که الزاما سودآوری حداکثری ندارند، گردد. اگرچه این روش نیز به عنوان یک روش جانبی در کنار سایر روش ها، می تواند مفید واقع گردد.
تعبیر نرخ بازده داخلی
معمولا هرگاه نرخ بازده داخلی پروژه برابر یا بیش از هزینه سرمایه شرکت باشد آن پروژه معمولا مورد قبول واقع می گردد، ولی در جایی که نرخ بازده داخلی پروژه کمتر از هزینه جذب سرمایه باشد پیگیری آن پروژه سودی در پی نخواهد داشت. همچنین از این روش برای مقایسه چندین پروژه که نیاز های مالی و برگشت های متفاوت دارند می توان استفاده کرد. در جایی که دو پروژه کاملا مستقل از هم مورد بررسی قرار می گیرند، پروژه ای که از نرخ بازده بالاتر برخوردار است انتخاب خواهد شد. نرخ بازده داخلی وسیعأ توسط شرکت هایی که تکنیک های بودجه بندی ارزش مدار را به کار می گیرند مورد استفاده قرار می گیرد و بسیاری بازده نقدی سرمایه گذاری از شرکت ها از این روش به عنوان اولین گزینه خود در ارزیابی پروژه ها بهره می گیرند.
جهش بیسابقه در بازده نقدی بورس
میانگین بازده نقدی سرمایهگذاری در بورس، برمبنای روند رشد شاخص کل هموزن، به 234درصد رسیده و بقیه بازارهای سرمایهگذاری در ایران همگی دوران رکود را سپری میکنند.
بهگزارش همشهری، برخلاف رویه سالهای گذشته که بازارهای موازی در ایران با یک تناسب ساختاری صعود میکردند، امسال مقدار بازده سرمایهگذاری در بورس، شکاف عمیقی با سایر بازارها دارد، بهطوری
که رقم رشد شاخص هموزن بورس از ابتدای سال تاکنون به 234درصد رسیده است. در سالجاری اغلب رکوردهای قبلی بورس شکسته شده و حجم سرمایهگذاری در بازار به قدری افزایش یافته که فقط در جریان آخرین عرضه اولیه سهام بیش از یک میلیون نفر مشارکت کردند.
بهطور کلی برای محاسبه بازده بورس از نوسان شاخص کل استفاده میشود. این شاخص بازده ناشی از نوسان قیمت سهام و سود نقدی توزیع شده در مجامع شرکتها را نشان میدهد. شاخص یادشده از ابتدای امسال تاکنون 92درصد رشد کرده اما به باور برخی کارشناسان شاخص هموزن معیار درستتری برای نمایندگی تغییرات قیمت همه شرکتهاست که متأسفانه فعالان بازار توجه چندانی به آن ندارند.
تفاوت میان شاخص کل بورس با شاخص هموزن در این است که وزن شرکتها در شاخص هموزن چندان تأثیرگذار نیست و سرمایه آنها یکسان درنظر گرفته میشود و تأثیر افزایش و کاهش سود و قیمت سهام شرکتها در شاخص به یک میزان تأثیر میگذارد.
در شاخص هموزن تمام شرکتهای بزرگ و کوچک یکسان و با یک دید درنظر گرفته میشوند. زمانی که شاخص هموزن رو به کاهش باشد، بهمعنای این است که بازده اغلب شرکتهای بورس رو به کاهش است و رشد شاخص هموزن بیانگر رشد بازده دستکم نیمی از شرکتهای بورس است. اما درشاخص کل بورس این احتمال وجود دارد که اکثر شرکتها بازده منفی داشته باشند. با این همه مثبت بودن چند شرکت بزرگ به تنهایی کافی است تا به رشد شاخص کل منجر شود.
تفاوت عمیق بازده بورس با سایر بازارها
آمارها نشان میدهد در شرایطی که مقدار بازده واقعی بورس از ابتدای امسال تاکنون به 234درصد رسیده است، سایر بازارهای موازی بورس در رکود بهسرمیبرند بهطوریکه میزان رشد قیمت هر دلارآمریکا از ابتدای امسال تاکنون به 0.8درصد رسیده است. سرمایهگذاری در بازارسکه و طلا شرایط بدتری دارد، طوری که آمارها نشان میدهد افرادی که ابتدای امسال سکه خریدهاند تاکنون متحمل 3.5درصد زیان شدهاند قیمت هر سکه که در ابتدای سال 4میلیون و 650هزار تومان بود با وجود رشد قیمتها در چند هفته گذشته اکنون به 4میلیون و 489هزار تومان رسیده است. در این مدت اما قیمت هر مترمربع آپارتمان در شهر تهران از 11میلیون تومان به 12میلیون و 600هزار تومان رسیده که نشان میدهد سرمایهگذاران این حوزه 14.5درصد سود کردهاند.
دلایل شکاف بازده بورس با سایر بازارها
اما چرا امسال مقدار بازده سرمایهگذاری در بورس در مقایسه با سایر بازارها با شکاف زیادی مواجه شده است. بهباور تحلیلگران در وضعیتی که حداکثر سودی که در نظام بانکی به سپردهگذاران پرداخت میشود، برابر با 20درصد است و میانگین تورم سالانه به 42.7درصد رسیده، بخش بزرگی از نقدینگی به سمت بازارهای طلا، ارز و مسکن سرازیر میشود. اما با توجه به برنامه بانک مرکزی برای جلوگیری از نوسان قیمت دلار، بخش عمده سرمایهگذاران در سالجاری برای جبران عقبماندگی در جریان تورم به بازار سهام روی آوردهاند.
افزایش حجم سرمایهگذاری موجب شده ارزش کل معاملات بازار سرمایه در 8ماه امسال به 461هزارو 290میلیارد تومان معادل 40میلیارد دلار برسد. میانگین ارزش کل دادو ستدها در بازارسرمایه در هر ماه دستکم 57هزارو 500میلیارد تومان معادل 5میلیارد دلار بوده است. چنانچه رشد معاملات با همین روند ادامه یابد احتمالا ارزش کل معاملات بازار سرمایه در پایان امسال از مرز 700هزار میلیارد تومان، معادل 60میلیارد دلار هم عبور خواهد کرد. سرمایهگذاران امسال بهطور متوسط روزانه 1500میلیارد تومان معادل 130میلیون دلار، اوراق بهادار شامل سهام، اوراق بدهی و واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری خریدهاند. اگر معاملات اوراق آتی بورس کالا را هم به این رقم اضافه کنیم، میانگین کل ارزش معاملات اوراق بهادار در 8ماه امسال در هر روز به 1600میلیارد تومان خواهد رسید.
به جز بورس، بقیه بازارهای سرمایهگذاری در ایران دوران رکود را سپری میکنند
میانگین بازده بورس ناشی از نوسان قیمت و سود نقدی توزیع شده در مجامع از ابتدای امسال به 92درصد رسیده است
ارزش فعلی خالص و سایر معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری
فرایند تخصیص یا بودجه بندی سرمایه معمولا از یک تصمیم گیری ساده در مورد خرید یا عدم خرید یک دارایی ثابت خاص، پیچیده تر است. در بودجه بندی سرمایه ای با موضوعات گسترده تری مانند تولید یا عدم تولید یک محصول جدید و یا وارد شدن به یک بازار جدید مواجه هستیم. چنین تصمیم هایی ماهیت عملیات و محصولات شرکت را در سالهای آینده تعیین می کنند؛ زیرا سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اصولأ بلندمدت است و پس از تصمیم گیری، نمی توان به راحتی آنها را لغو کرد یا تغییر داد.
شرکت خدمات مالی مهم ترین تصمیمی که هر شرکت باید اتخاذ کند را به خط تولید آن شرکت ارتباط می دهد: چه خدماتی عرضه خواهیم کرد با چه محصولاتی خواهیم فروخت؟ در چه بازارهایی رقابت خواهیم کرد؟ چه محصولات جدیدی معرفی خواهیم کرد؟ پاسخ به هریک از این سؤالها شرکت مورد نظر را ملزم می کند که سرمایه کمیاب و ارزشمند خود را به انواع خاصی از داراییها اختصاص دهد. در نتیجه، تمامی این موضوعات راهبردی در سرفصل کلی بودجه بندی سرمایه ای قرار می گیرد. بنابراین، می توان به فرایند بودجه بندی سرمایه ای عنوان دیگری هم داد که آن را بهتر توصیف می کند:
تخصیص راهبردی داراییها
بنا به دلایلی که برشمردیم، احتمالا سؤال بودجه بندی سرمایه ای مهم ترین موضوع در مدیریت مالی است. البته، اینکه یک شرکت چگونه فعالیتهای خود را تأمین مالی می کند (سؤال مربوط به ساختار سرمایه) و چگونه فعالیتهای عملیاتی کوتاه مدت خود را مدیریت می کند (سؤال مربوط به سرمایه در گردش) هم اهمیت خاصی دارند، ولی داراییهای ثابت هر شرکت، مشخص کننده ماهیت عملیات شرکت است. مثلا شرکتهای هواپیمایی، صرفا به دلیل استفاده از هواپیماهای خود برای ارائه خدمت و جابه جایی مسافران، شرکت هواپیمایی هستند، صرف نظر از اینکه چگونه این هواپیماها را تأمین مالی می کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به تخصیص راهبردی دارایی ها با شرکت خدمات مالی آینده سازان فراز کام در ارتباط باشید.
هر شرکت تعداد بسیار زیادی طرح سرمایه گذاری بالقوه دارد. هر یک از این سرمایه گذاریهای بالقوه، گزینه ای است که در اختیار شرکت قرار دارد. برخی از این گزینه ها ارزشمند و برخی دیگر بی ارزش هستند. البته، اساس مدیریت مالی موفق این است کدام سرمایه گذاریها ارزشمند و کدام یک بی ارزش است. با توجه به این موضوع، هدف ما در این فصل معرفی فنونی است که با استفاده از آنها بتوانید سرمایه گذاریهای بالقوه را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید که کدام یک از آنها ارزش اجرا کردن دارد.
در این راستا، چندین روش عملی مختلف را معرفی و مقایسه می کنیم. هدف اصلی از معرفی این روشها آن است که با نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها آشنا شوید. همان طور که خواهیم دید در این زمینه، مهم ترین روش، ارزش فعلی خالص است که اکنون به آن می پردازیم.
الف.ارزش فعلی خالص
همانطور که قبلا گفتیم هدف مدیریت مالی ایجاد ارزش برای سهامداران است. بنابراین، مدیرمالی باید یک طرح سرمایه گذاری بالقوه را از نظراثر احتمالی آن بر قیمت سهام شرکت، مورد بررسی قرار دهد. در این قسمت، رویه ای را که در بررسی طرح های سرمایه گذاری بالقوه کاربرد گسترده ای دارد، یعنی روش ارزش فعلی خالص، تشریح می کنیم.
ب.روش دوره بازگشت سرمایه
در عمل، به دوره بازگشت سرمایه توجه زیادی می شود. به طور کلی، دوره بازگشت سرمایه مدت زمانی است که طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود. از آنجا که درک این روش ساده و استفاده از آن بسیار رایج است، آن را بررسی و به صورت نسبتا مفصل نقد می کنیم.
تجزیه و تحلیل روش دوره بازگشت سرمایه
دوره بازگشت سرمایه در مقایسه با روش ارزش فعلی خاص، چندین ایراد نسبتا جدی دارد: اولآ، دوره بازگشت سرمایه صرفا با جمع کردن جریانات نقدی آتی به دست می آید. در این روش هیچ یک از جریانات نقدی آتی تنزیل نمی شود. بنابراین ارزش زمانی پول ناديده گرفته می شود. ثانيا، در این روش تفاوتهای موجود در ریسکها در نظر گرفته نمی شود یعنی دوره بازگشت، هم برای پروژه های پرریسک و هم برای پروژه های کم ریسک، به یک شکل محاسبه می شود.
شاید مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه پیدا کردن مدت زمان مناسب به عنوان مبنای مقایسه باشد، چون در واقع هیچ مبنایی عینی برای انتخاب این مدت زمان وجود ندارد. به عبارت دیگر، اصولا هیچ منطق اقتصادی برای تعیین دوره بازگشت مطلوب وجود ندارد. پس رهنمودی برای انتخاب مدت زمان مناسب در اختیار نداریم. در نتیجه، از عددی استفاده می کنیم که به صورت اختیاری انتخاب شده است.
خلاصه روش دوره بازگشت سرمایه
به طور خلاصه، دوره بازگشت سرمایه نوعی معیار «سربه سری» است. از آنجا که در این روش ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود، می توانید دوره بازگشت سرمایه را طول مدت زمانی تلقی کنید که پروژه از نظر حسابداری به نقطه سربه سری می رسد ولی از نقطه نظر اقتصادی نمی توانید چنین تفسیری از دوره بازگشت داشته باشید. مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه این است که به سؤال اصلی (در بودجه بندی سرمایه ای) نمی پردازد. (در بودجه بندی سرمایه ای) موضوع مهم، تاثیر انجام دادن سرمایه گذاری مورد نظر بر ارزش سهام شرکت است، نه اینکه چند سال طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود.
به هر حال چون این روش بسیار ساده است، شرکتها غالبا آن را به عنوان یک ابزار نظارتی (برای کنترل مخارج سرمایه ای)، در تعداد بسیار زیادی از سرمایه گذاریهای کم اهمیت که باید در مورد آنها تصمیم گیری کنند، به کار می گیرند. البته این کار هیچ ایرادی ندارد. مانند هر روش ساده سرانگشتی دیگری، استفاده از این روش هم با خطاهایی همراه خواهد بود، اما اگر روش مفیدی نبود، سالهای سال از آن استفاده نمی شد. اکنون که این روش را درک کرده اید، می توانید هوشیارانه مراقب موقعیتهایی باشید که در آنهاء استفاده از این روش می تواند به مشکل منجر شود. جدول زیر به شما کمک می کند تا مزایا و معایب این روش را مرور کنید:
مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه:
1.درک آن آسان است.
2.عدم قطعیت جریانهای نقدی دورتر را تعدیل می کند.
3.به نقدینگی گرایش دارد.
1.ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
2.مبنایی اقتصادی برای تعیین مدت زمان مطلوب وجود ندارد.
3. جریانات نقدی که پس از دوره برگشت سرمایه اتفاق می افتد را نادیده می گیرد.
4. پروژه های بلند مدت مانند پروژه های تحقیق و توسعه و پروژه های جدید را رد می کند.
پ.روش دوره بازگشت تنزیلی
دیدیم که یکی از ایرادهای معیار دوره بازگشت سرمایه این است که در آن، ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود. نوع دیگری از دوره بازگشت هم وجود دارد که این مشکل خاص را برطرف می کند و دوره بازگشت تنزیلی نامیده می شود. دوره بازگشت تنزیلی طول مدت زمانی است که مجموع جریانات نقدی تنزیل شده با سرمایه گذاری اولیه برابر می شود. قاعده دوره بازگشت تنزیلی به صورت زیر است:
براساس قاعده دوره بازگشت تنزیلی، یک سرمایه گذاری زمانی پذیرفته می شود که دوره بازگشت تنزیلی آن از تعداد سال هایی که قبلا معین شده است کمتر باشد.
دوره بازگشت تنزیلی را چگونه تفصیر می کنید؟ به یاد دارید که دوره بازگشت معمولی طول مدتی است که پروژه از نظر حسابداری به نقطه ی سربه سری می رسد. به طورکلی، در این مثال اصل پول و فرع مبلغ سرمایه گذاری را می توانیم پس از 4سال از محل جریانات نقدی آن به دست آوریم.
ت.نرخ بازده داخلی
اکنون به مهم ترین جایگزین ارزش فعلی خالص، یعنی نرخ بازده داخلی میرسیم. خواهیم دید که نرخ بازده داخلی ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. با تعیین نرخ بازده داخلی سعی می کنیم یک نرخ بازده خاص بیابیم که ویژگی های پروژه را خلاصه کند. در ضمن تمایل داریم این نرخ یک نرخ داخلی باشد، از این نظر که صرفا به جریانات نقدی یک سرمایه گذاری خاص بستگی داشته باشد نه به نرخ هایی که برای سرمایه گذاری های دیگر پیشنهاد می شود.
ث.محاسبه نرخ مشترک
نرخ مشترک، نرخ تنزیلی است که در آن، ارزش فعلی خالص دو پروژه باهم برابر است.
ویژگیهای توجیه کننده استفاده از نرخ بازده داخلی
علی رغم اشکالاتی که برای روش نرخ بازده داخلی ذکر کردیم، این روش در عمل، حتی از ارزش فعلی خالص هم بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ احتمالا به این دلیل که نیازی که روش ارزش فعلی خالص قادر به برآوردن آن نیست را برآورده می کند: به نظر می رسد که در تجزیه و تحلیل سرمایه گذاریها، افراد عادی به طور عام و تحلیل گران مالی به طور خاص ترجیح می دهند در مورد نرخ بازده صحبت کنند تا در مورد ارزش بر حسب واحد پول.
به همین ترتیب، به نظر می رسد که استفاده از روش نرخ بازده داخلی برای انتقال اطلاعات مربوط به یک پروژه، راهی ساده فراهم می آورد. مثلا ممکن است یک مدیر به مدیر دیگری بگوید: «تغییر سیستم رایانه ای شرکت ۲۰ درصد بازده دارد. در چنین جمله ای ساده تر از درک این جمله است: «در نرخ تنزیل ۱۰ درصد، ارزش فعلی خالص 4000 دلار است.
سرانجام، در شرایط اطمینان، از بعد عملی ممکن است روش نرخ بازده داخلی بر روش ارزش فعلی خالص، برتری داشته باشد: بدون داشتن نرخ تنزیل (نرخ بازده مورد توقع) نمی توانیم ارزش فعلی خالص را برآورد کنیم، در حالی که می توانیم نرخ بازده داخلی را تخمین بزنیم. مثلا فرض کنید نرخ بازده مورد توقع از یک سرمایه گذاری مشخص نیست، ولی می دانیم که نرخ بازده آن مثلا ۴۰ درصد است. به احتمال زیاد، نرخ بازده مورد توقع پایین تر از ۴۰ درصد است و بنابراین، این پروژه را خواهیم پذیرفت. مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی در جدول زیر خلاصه شده است:
مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی:
1.ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. و عموما این دو روش به نتایج یکسانی
برای تصمیم گیری منتهی می شوند.
2.درک آن ساده و انتقال اطلاعات یک پروژه با استفاده از آن آسان است.
1.در صورت وجود جریانات نقدی نامتعارف، ممکن است نتیجه آن، جواب چند گانه باشد یا جواب نداشته باشد.
2.ممکن است در مقایسه سرمایه گذاری های مانعة الجمع به تصمیمات نادرست منجر شود.
1.معیارهای مبتنی بر جریانات نقدی تنزیل شده
الف)ارزش فعلی خالص(NPV ): ارزش فعلی خالص یک سرمایه گذاری عبارتست از مابه التفاوت بین ارزش بازار و بهای تمام شده ی آن. باتوجه به این معیار چنانچه NPVیک پروژه مثبت باشد، آن پروژه پذیرفته می شود. ارزش فعلی خالص معمولا با محاسبه ارزش فعلی جریانات نقدی تنزیل شده (برای برآورد کردن ارزش بازار) و سپس کسر کردن بهای تمام شده از آن، برآورده می شود. روش ارزش فعلی خالص هیچ اشکال خاصی ندارد و معیار ارجح برای تصمیم گیری است.
ب)نرخ بازده داخلی (IRR): نرخ بازده داخلی نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص برآورد شده یک سرمایه گذاری برابر با صفر می کند. گاهی اوقات نرخ بازده داخلی، نرخ بازده جریانات نقدی تنزیل شده هم نامیده می شود. این معیار، با ارزش فعلی خالص ارتباط نزدیکی دارد و چنانچه جریانات نقدی پروژه ها متعارف باشد یا پروژه ها از یکدیگر مستقل باشند، استفاده از هر دو روش مذکور به نتیجه واحدی ختم می شود. در صورتی که جریانات نقدی پروژه ها متعارف نباشد، ممکن است نرخ بازدهی وجود نداشته باشد یا تعداد نرخ بازده داخلی بیش از یک باشد. مهم تر اینکه نمی توان با استفاده از نرخ بازده داخلی، پروژه های مانعة الجمع را رتبه بندی کرد. پروژه ای که دارای بالاترین نرخ بازده داخلی باشد، لزوما بهترین پروژه نیست.
ج) شاخص سود آوری(PI) : شاخص سودآوری که به نام نسبت منفعت به هزینه هم شناخته می شود، برابراست با حاصل تقسیم ارزش فعلی جریانات نقدی پروژه بر بهای تمام شده آن باشد، باید آن پروژه را پذیرفت. شاخص سودآوری ارزش فعلی یک سرمایه گذاری را به ازای هر دلاری که سرمایه گذاری شده است می سنجد. این روش به روش ارزش فعلی خالص شباهت زیادی دارد، ولی مانند نرخ بازده داخلی، نمی توان از آن در رتبه بندی پروژه های مانعة الجمع استفاده کرد. با وجود این، در صورتی که یک شرکت چندین پروژه مستقل با ارزش فعلی خالص مثبت در اختیار داشته باشد و نتواند همه آنها را تأمین مالی کند، می تواند از این شاخص برای رتبه بندی پروژه های مذکور استفاده کند
2. معیارهای مبتنی بر دوره بازگشت
الف) دوره بازگشت سرمایه: دوره بازگشت سرمایه، مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات نقدی یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت سرمایه، چنانچه دوره بازگشت سرمایه پروژهای از مدت زمان مورد نظر کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. اصولا این معیار نقایصی دارد، چون ریسک، ارزش زمانی پول و جریانات نقدی را که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده می گیرد.
ب) دوره بازگشت تنزیلی: دوره بازگشت تنزیلی مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات تقدي تنزيل شده یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت تنزیلی، اگر دوره بازگشت تنزیلی پروژه ای از مدت زمان معینی کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. این معیار هم ناقص است چون در این روش جریانات نقدی که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده گرفته می شود.
3. معیارهای حسابداری
میانگین بازده حسابداری (AAR): میانگین بازده حسابداری معیاری برای سنجش سود حسابداری سرمایه گذاری نسبت به ارزش دفتری آن است. این معیار با نرخ بازده داخلی ارتباطی ندارد، ولی شبیه نسبت بازده دارایی ها (ROA) است. قاعده میانگین بازده حسابداری بیانگر آن است که چنانچه میانگین بازده حسابداری یک سرمایه گذاری از میانگین بازده حسابداری تعیین شده بیشتر باشد، باید آن سرمایه گذاری را پذيرفت. روش میانگین بازده حسابداری به چندین دلیل دارای اشکالات جدی است و دلایل اندکی برای استفاده از آن وجود دارد.
در این بخش معیارهای مختلفی که در ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری به کار می روند، معرفی شدند. شش معیاری که مورد بررسی قرار گرفت، عبارت است از :
1. ارزش فعلی خالص NPV
2.دوره بازگشت سرمایه
3. دوره بازگشت تنزیلی
4.میانگین بازده حسابداری AAR
5.نرخ بازده داخلی IRR
6. شاخص سود آوری (PI)
همچنین، نحوه محاسبه هر یک از معیارهای فوق توضیح داده شد و نحوه تفسیر نتایج هم
مورد بحث قرار گرفت. مزایا و معایب هر یک از آنها نیز توضیح داده شد. در نهایت به این
موضوع پرداختیم که یک معیار معتبر در بودجه بندی سرمایه ای باید دو موضوع را مشخص
کند: ۱) آیا یک پروژه خاص، سرمایه گذاری مناسبی است؟ ۲) اگر بیش از یک پروژه
مناسب وجود داشته باشد ولی ناگزیر به انتخاب فقط یکی از آنها باشیم، کدام یک را
انتخاب کنیم؟ نکته اصلی این فصل آن است که فقط ارزش فعلی خالص می تواند به درستی
به دو سؤال فوق پاسخ دهد.
به همین دلیل، ارزش فعلی خالص، یکی از دو یا سه مفهومی است که در علوم مالی بیشترین اهمیت را دارند. در سایر فصلهای این کتاب، بارها و بارها از آن استفاده خواهیم کرد. در این زمینه دو نکته را به خاطر بسپارید: ۱) همیشه ارزش فعلی خالص، تفاوت بین ارزش یک پروژه یا یک دارایی و بهای تمام شده آن است و ۲) مدیر مالی با شناسایی و اجرای پروژه هایی که ارزش فعلی خالص آنها مثبت است، به بهترین شکل درجهت منافع سهامداران عمل می کند.
در نهایت اشاره کردیم که به طور طبیعی نمی توان ارزشهای فعلی خالص را در بازار مشاهده کرد، بلکه باید آنها را تخمین زد. از آنجا که احتمال ضعیف بودن برآوردها وجود دارد، مدیران مالی در ارزیابی پروژه ها از چندین معیار مختلف استفاده می کنند. این معیارها، اطلاعات بیشتری در مورد اینکه آیا واقعا ارزش فعلی خالص یک پروژه مثبت است یا خیر، فراهم می آورند.
برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران مالی شرکت مالی تماس بگیرید
علی کشاورز
12-پرتفویی متشکل از 3دارایی الف و ب وج می باشد که وجوه سرمایه گذاری شده در آنهابه ترتیب 200ريال و 300ريال و 500ريال و بازده مورد انتظار آنها به ترتیب 30%و 50%و 70%است.بازده مورد انتظار این پرتفویی چند درصد است؟
13-فردی منابع مالی خود را به نسبت 3و3و4در سه دارایی مالی با ضریب حساسیت(بتا) 1/2 و1/5 و1/6سرمایه گذاری نموده است.ضریب حساسیت پرتفویی را محاسبه کنید.
14-ضریب حساسیت (بتا)سهم شرکت الف 1/4می باشد. در صورتی که شاخص بازار معادل 20%کاهش داشته باشد چه میزان تغییر در بازدهی هر سهم خواهیم داشت؟
15-اگر نرخ بازده بدون ریسک 10%و صرف ریسک بازار 9%باشدو نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی با بتای 1/5چند درصد خواهد بود؟
16-ضریب حساسیت سهام شرکت الف معادل0/7 وبازدهی پرتفوی بازار 12%باشد،نرخ سود اوراق مشارکت دولتی یکساله و دو ساله هر کدام به ترتیب 6%و 8%می باشد.اگر بازدهی مورد انتظار یکساله از سهام شرکت 8%باشد .شما به عنوان یک سرمایه گذار کدام سهم را خواهید خرید؟
فصل:ارزشیابی اوراق بهادار
1-سود پرداختی هر سهم عادی شرکت ساسان د رحال حاضر 500ریال است.سهامداران انتظار دارند که این سود سالانه به میزان 20%افزایش یابد. اگر نرخ بازده مورد توقع سهامداران این شرکت سالانه 30%باشد. مطلوبست ارزش سهم این شرکت.
2-شخصی قصد دارد اوراق قرضه ای به ارزش اسمی 1000ریال که نرخ بهره سالانه آن10%و سرسید آن 2سال است ،خریداری نماید.اگر نرخ بازده مورد توقع این شخص15%باشد ارزش این اوراق چقدراست؟
3-انتظار می رود سود شرکت بیسکویت سالانه با نرخی برابر با 5%رشد نماید.اگر سود تقسیمی هر سهم شرکت در حال حاضر 250ريال باشد و نرخ بازده مورد انتظار سهامداران شرکت 25%باشد.ارزش این سهام عادی چقدر است؟
4-شخصی سهام عادی شرکت را در ابتدای سال به مبلغ 2000ريال خریداری نمود ودر پایان سال بعد از اینکه مبلغ 500ريال سود دریافت نمود،آنرا به قیمت 3000ريال فروخت.نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاری در این سهام چقدراست؟
5-ارزش ذاتی سهمی که آخرین سود نقدی آن 500ريال بوده و با نرخ 8%در سال به طور مستمر رشد خواهد نمود وبازدهی موردانتظار آن که متناسب با ریسک است 20%در سال باشد ،چند ريال خواهد بود؟
6- سود نقدی هر سهم شرکت بهرام در سال آینده 100ريال است.اگر پبش بینی شودسود سالهای آتی با 2%رشد ،افزایش خواهد یافت و نرخ بازده مورد انتظار 7%باشد قیمت سهام مزبور چند ريال است؟
7-قیمت سهام شرکتی در حال حاضر برابر 5000ريال است. پیش بینی می شود که شرکتی در سال آتی بابت هر سهم مبلغ 300ريال سود پرداخت نماید و قیمت هر سهم د رسال آتی 5400ريال گردد. نرخ بازده مورد انتظار سهامداران چند درصد است؟
8-سود پرداختی به هر سهم شرکتی در سال قبل 400ريال بوده است و نرخ رشد آن 10%برآورد شده است.اگر قیمت فروش هر سهم در حال حاضر 8800ریال باشد،نرخ بازده مورد انتظار این سهام چند درصد است؟
9-ارزش سهام شرکتی 2000ریال و سود سهام آن با نرخ 4% افزایش می یابد.بطوری که برای هر سهم 100ريال سود در پایان سال پرداخت کند،نرخ بازده موردانتظار چند درصد خواهد بود؟
10-انتظار می رود هر سهم شرکتی پس از یکسال 1000ريال سود نقدی داشته و به قیمت 8600ريال قابل فروش باشد.برای تأمین 20%بازده، این سهام چند ریال می ارزد؟
11-سود خالص شرکتی2400000ريال و تعداد سهام عادی آن 3000سهم می باشد. اگر شرکتی 100%سود خودرا تقسیم کند و میزان سودآوری شرکت نیز ثابت باقی بماند .در ضمن نرخ بازده موردانتظار سهام عادی سالانه 20% است. ارزش ذاتی هر سهم عادی چقدر است؟
12-ارزش ذاتی سهمی که آخرین سود نقدی آن500ريال بوده و با نرخ 8%در سال بطور مستمر رشد خواهد نمود و بازدهی مورد انتظار آن که متناسب با ریسک است،20%می باشد ،چند ريال خواهدبود؟
13-سرمایه گذاران بازار انتظار دارند قیمت سهام عادی شرکت الف بعد از یکسال از تاریخ امروز 6500ريال و سود سهام پرداختی شرکت در این مدت 300ريال باشد.اگر نرخ مورد انتظار نیز مساوی 15%فرض شود،قیمت امروز سهام چقدر است؟
14-اوراق قرضه ای عرضه شده به بازار سالانه مبلغ 10000ريال به عنوان سود تضمین شده و مبلغ 108900ریال د رتاریخ سرسید یعنی در سال دیگر پرداخت می کند . چنانچه نرخ بازده تا سرسید معادل 10%فرض شود.قیمت حال اوراق بهادار چقدر است؟
15-انتظار می رود شرکت الف در سال آینده مبلغ 200ريال سود سهام برای هر سهم عای بپردازد. قیمت جاری هر سهم عادی شرکت الف بالغ بر 4000ريال است.سرمایه گذاران در سهام شرکت مربوط انتظار دارند که سود سهام پرداختی شرکت با نرخ سالانه 4%بطور نامحدود افزایش یابد.نرخ بازده مورد انتظار سهامداران شرکت الف چند درصد است؟
16-ارزش سهامی که دارای نرخ رشد ثابت 10%د رسال بوده وآخرین سود پرداختی به هر سهم 500ريال می باشد.با فرض اینکه نرخ بازده مورد انتظار 20%باشد،چه مبلغی است؟
17-قیمت سهامی در ابتدای دوره 800ريال ودر انتهای دوره 600ريال است.سود تقسیمی برای هر سهم 400ريال می باشد.بازده این سرمایه گذاری چقدراست؟
18شرکتی 150000000ريال درآمد خالص دارد و250000سهم عادی منتشر کرده است.اگر بازده مورد انتظار سرمایه گذاری 15%یاشد.هر سهم عادی چقدر ارزش دارد؟
19-یک سند اوراق قرضه امروز قیمتی برابر با 1900ريال دارد ودر سررسید آن که 6ماه دیگر است به دارنده 2000ريال پرداخت می شود. نرخ بازده سالانه آن چقدر است؟
20-نرخ بازده یک فقره اوراق بهادار که سالانه مبلغ4000ريال به دارنده آن می پردازد وقیمت آن دربازار اوراق بهادار5000ريال است،چقدر است؟
21-شخصی با بازده مورد انتظار 20%حاضر است سهام را به مبلغ 10000ريال خریداری نماید و شخص دیگری با بازده مورد انتظار 24%حاضر است همان سهم را به مبلغ 7500ريال خریداری کند،نرخ رشد سود سهام ( g )این سهام چند درصد است؟
22-قیمت بازار سهام شرکتی در حال حاضر 2650ريال و نرخ رشد آن6%است. اگر نرخ بازده مورد انتظار(مورد توقع یا منتظره)16%باشد،سود سهام سال قبل( D صفر)شرکت چند ريال بوده است؟
23-قیمت سهام شرکتی 2000ريال است. اگر نرخ بازده مورد انتظار 7% و سود نقدی هر سهم شرکت در سال آینده 100ريال باشد،درصد نرخ رشد در سال آینده چقدر است؟
24-سود اوراق مشارکت 10ساله ای17%،ارزش اسمی آن 10000ريال و با قیمت 9600ریال در بازار معامله می شود.نرخ بازده این اوراق چند درصد است؟
25-ارزش ذاتی هر سهم را در شرایط ذیل محاسبه نمایید:
شرکت طی 3سال آینده د رمرحله رشد بسیار سریع 10%خواهد بود و پس از آن ،رشد سالیانه 5%خواهد داشت. در ضمن سود نقدی سال گذشته 100ريال ونرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران 20%می باشد.
فصل:تجزیه و تحلیل صورت های مالی
1-نرخ بازده دارایی های شرکتی 15%و نسبت بدهی آن 25%می باشد.نرخ بازده حقوق صاحبان سهام چقدر است؟
2-فروش شرکتی 72ریال و 50%از فروش ها نقدی بوده است و مانده بدهکاران 10ريال بوده است.دوره وصول مطالبات چقدر است؟
3-در شرکتی بازده مجموع دارایی ها20%و بازده حقوق صاحیان سهام 40%است. نسبت بدهی در این شرکت چقدر است؟
4-در شرکتی نسبت گردش دارایی ها 2و فروش 10ريال و حقوق صاحبان سهام 1ريال است.نسبت بدهی شرکت چند ريال است؟
5-نسبت سود خالص شرکتی 12%و گردش مجموع دارایی های آن2می باشد.در صورتیکه نسبت بدهی به کل دارایی آن 40% باشد بازده مجوع دارایی ها و بازده حقوق صاحبان سهام این شرکت درصد خواهد بود؟
6-اگر گردش دارایی ها 2 مرتبه و بازده دارایی ها20% یاشد نسبت سود به فروش شرکت چند درصد است؟
7-شرکت رنگساز سیاست تقسیم سود ثابت را اتخاذ نموده است و هر 3ماه یکبار 25ريال به عنوان سهم سود نقدی می پردازد.در سال گذشته EPS شرکت 250ريال بوده است.نسبت پرداخت سود این شرکت چقدر است؟
8-در شرکت الف ROI=10% و مجموع دارایی ها برابر 2500ريال است.اگر جمع بدهی بازده نقدی سرمایه گذاری ها برابر با 500ريال باشد، ROE چقدر است؟
9-نسبت بدهی شرکتی برابر40%و جمع کل بدهی ها یش مبلغ 2000ريال می باشد. با فرض آنکه گردش دارایی های شرکت برابر 2مرتبه باشد،مبلغ فروش برابر چند ريال است؟
10-نسبت بدهی شرکتی برابر50%و گردش دارایی ها برابر 4مرتبه باشد و حاشیه سود 5%باشد . ROI و ROE چقدر است؟
11-اگر نسبت بدهی 8/0و بازده دارایی ها 10%باشد، ROE چقدر است؟
12-نسبت گردش موجودی کالای شرکتی 4مرتبه و دوره عملیات آن 140روز باشد.دوره وصول مطالبات چند روز است؟
13-بازده حقوق صاحبان سهام 2برابر بازده دارایی ها است.نسبت بدهی چه درصدی است؟
14-اطلاعات مالی شرکتی به شرح ذیل است:
کل دارایی ها 1200ريال
فروش خالص 20000ريال
بدهی جاری 200ريال
بدهی غیر جاری 300ريال
سود خالص 175ريال
بازده حقوق صاحبان سهام ( ROE )چند درصد است؟
15-در یک مؤسسه تجاری متوسط موجودی کالا 2000000ريال و میزان فروش خالص 72000000ريال و بهای تمام شده کالای فروخته شده 45000000ريال و متوسط حساب های دریافتنی 12000000ريال است.دوره گردش کالا چند روز است؟
16-گردش دارایی ها 4مرتبه و بازده دارایی ها 20%است.نسبت سود به فروش چقدر است؟
17-اطلاعات زیر در مورد شرکت صدر وجود دارد:
فروش خالص 2673000ريال،دارایی ها 1580000ريال،حقوق صاحبان سهام 900600ريال و ROI=%12
بازده حقوق صاحبان سهام چقدر است؟
18-فروش شرکتی 100ريال،کل هزینه ها 50ريال ،نرخ مالیات 25%.حاشیه سود خالص این شرکت چقدراست؟
19-جمع کل بدهی های شرکتی 108000ريال و گردش دارایی های این شرکت 3 می باشد.اگر فروش این شرکت 900000ريال باشد،نسبت بدهی این شرکت چقدر است؟
20-از ترازنامه شرکتی اطلاعات زیر استخراج شده است:
وجوه نقد 100 بستانکاران 80
پیش پرداخت ها 20 بدهی معوق 20
سایر دارایی های جاری 30 اوراق قرضه 200
دارایی غیر جاری 350 اندوخته 50
سرمایه 150
نسبت جاری و نسبت بدهی را بدست آورید.
با سلا م
در این وبلاگ سعی بر این شده است که اطلاعاتی در مورد حسابداری و حسابرسی و سازمان بورس اوراق بهادار و سایر موراد مرتبط با حسابداری تبادل نظر شود.امید است که با نظرات شما دوستان مفید واقع شود.
شاخص بورس چیست؟ انواع شاخص بورس
کلمه شاخص به معنای نماگر یا نشانگر و در حالت کلی عددی است که با استفاده از آن میتوان تغییرات ایجاد شده در یک یا چند متغیر را طی یک بازه زمانی خاص مشاهده کرد. سهامداران با استفاده از شاخصها (Index) به اطلاعات عمومی قیمت یا بازدهی در میان تمام یا گروهی از شرکتهای بورسی دست پیدا میکنند. در این مقاله، مهمترین شاخص های بورسی را به شما معرفی خواهیم کرد.
شاخص بورس چیست؟
یکی از معیارهای سنجش رکود یا رونق بازار، شاخص های بورس هستند. به بیان دیگر، فعالان بازار سرمایه از این طریق میتوانند وضعیت کلی بازار را بسنجند و حتی تغییرات احتمالی قیمتها را در آینده دنبال کنند. به صورت کلی شاخص ابزاری برای مقایسه تغییرات گروهی چند پدیده با یکدیگر است. در این میان با استفاده از شاخص قیمت میتوان صنایع مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد.
در بازار بورس و اوراق بهادار تهران انواع شاخصهایی نظیر شاخص کل قیمت، شاخص کل قیمت به تفکیک تابلوی اصلی و فرعی، شاخص بازده نقدی، شاخص بازده نقدی و قیمت، شاخص قیمت مالی، شاخص قیمت صنعت، شاخص قیمت به تفکیک هر صنعت و شاخص قیمت ۵۰ شرکت فعالتر وجود دارد. هر یک از شاخصها با توجه به پارامتر مورد بررسی به شاخص قیمت و شاخص بازدهی تقسیم میشود و معنای و مفهومی را دربر دارند که بر اساس متغییرهای مورد نظر قابل تفکیک هستند؛ به عنوان نمونه شاخص کل تمامی شرکتهای بورس را در برمیگیرد. شاخص صنعت شرکتهای تولیدی و شاخص مالی شرکتهای گروه خدمات مالی و سرمایهگذاری را شامل میشود.
به همین ترتیب، صنایع مختلف نیز هر یک شاخصهای خود را دارند؛ شاخص استخراج کانیهای فلزی، شاخص ساخت منسوجات و شاخص سیمان، آهک و گچ مثالهایی از این دست هستند که هر یک سطح عمومی قیمت شرکتهای فعال در آن صنعت را نشان میدهند.
انواع شاخص های بورس
در ادامه انواع شاخص های بورس را با هم بررسی میکنیم.
شاخص کل قیمت در بورس اوراق بهادار TEPIX
شاخص کل قیمت در بورس اوراق بهادار که به اختصار آن را شاخص کل میگویند، نشاندهنده تغییرات سطح عمومی قیمتها در کل بازار است و میانگین افزایش یا کاهش قیمت سهام در بازار را بیان میکند. شاخص کل، میزان سود نقدی پرداختی به سهامداران را نشان نمیدهد. به عنوان مثال وقتی گفته میشود شاخص کل ۳۰ درصد رشد کرده است، یعنی میانگین قیمت سهام شرکتهای بورسی به میزان ۳۰ درصد نسبت به سال پایه، افزایش پیدا کرده است. در نظر داشته باشید که شاخص کل به صورت لحظهای در سایت شرکت مدیریت فناوری بورس به نشانی www.tsetmc.com قابل بررسی و مشاهده است.
فرمول محاسبه شاخص کل قیمت به این شکل است:
-
بازده نقدی سرمایه گذاری
- Pitقیمت شرکت iام در زمان t
- Qitتعداد سهام منتشره شرکت iام در زمان t
- Dtعدد پایه در زمان t که در زمان مبداء برابر است با QioPio∑
- Pio قیمت شرکت iام در زمان مبدأ
- Qio تعداد سهام منتشره شرکت iام در زمان مبدأ
- n تعداد شرکتهای مشمول شاخص
ساده شده فرمول بالا را میتوانیم اینگونه بیان کنیم:
ارزش جاری برای هر شرکت برابر با حاصلضرب تعداد سهام آن در قیمت هر سهم شرکت مورد نظر است. از مجموع ارزش جاری شرکتهای پذیرفته شده در بورس، ارزش جاری بازار به دست میآید.
بنابراین چنانچه پیشتر گفته شد شاخص کل قیمت بازار بورس تهران، سهام تمام شرکتهای پذیرفته شده در بورس را در برمیگیرد و در صورتیکه نماد شرکتی بسته باشد یا برای مدتی معامله نشود، قیمت آخرین معامله آن در شاخص لحاظ میشود. همانگونه که از فرمول مشخص است، تعداد سهام منتشره شرکتها، معیار وزندهی در شاخص مزبور است.
هماکنون در بورس اوراق بهادار تهران شاخص کل قیمت در ۳ گروه کل بازار، تالار اصلی و تالار فرعی محاسبه میشود. ملاک محاسبه شاخص کل هر گروه، قیمت سهام شرکتهای معامله شده در آن گروه است.
همچنین شاخص کل در مواردی همچون افزایش سرمایه از طریق آورده یا مطالبات سهامداران، افزایش و کاهش شرکتها و ادغام شرکتها تعدیل میشود تا تغییرات حاصل از این رخدادها در مقدار شاخص تاثیر نداشته باشد. گفتنی است افزایش سرمایه از محل اندوخته و پرداخت نقدی موجب تعدیل این شاخص نمیشود.
شاخص هم وزن
شاخص هم وزن از تاریخ ۵ اسفند ۹۳ توسط سایت مدیریت فناوری بورس در دسترس کاربران قرار گرفته است. این شاخص پس از درخواست فعالان بازار سرمایه مبنی بر واقعی نبودن شاخص کل طراحی و محاسبه شد. در این شاخص تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر، در محاسبه شاخص کل سهیم هستند. در واقع ۵ درصد نوسان مثبت شرکتی کوچک، به اندازه ۵ درصد نوسان مثبت بزرگترین شرکت بورس در این شاخص تاثیرگذار است.
شائبهای که همواره از دستوری شدن بازار و بهرهبرداریهای خاص شاخص کل وجود دارد این است که معاملات هماهنگ شده بلوکی، در سهامهای بزرگ که بیشترین تاثیر را در شاخص کل دارد، باعث میشوند تا کلیت بازار به صورت تصنعی مثبت گزارش شود. در شاخص هم وزن این شائبه وجود ندارد.
شاخص قیمت و بازده نقدی (درآمد کل) TEDPIX
شاخص قیمت و بازده نقدی یا شاخص درامد کل، همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانهها از آن به عنوان شاخص کل بورس تهران صحبت میشود. شاخص کل در بین فعالان بازار و سرمایهگذاران یکی از پرکاربردترین شاخص های بورس است. این شاخص بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس است.
- Pitقیمت شرکت iام در زمان t
- Qitتعداد سهام منتشره شرکت iام در زمان t
- RDt پایه شاخص قیمت و بازده نقدی در زمان t که مقدار آن در زمان مبداء برابر است.
- n تعداد شرکتهای مشمول شاخص
شاخص بازده نقدی TEDIX
تغییرات شاخص بازده نقدی، میانگین بازده ناشی از پرداخت سود نقدی شرکتهای بورسی به سهامداران را نشان میدهد. بنابراین وقتی شاخص سود نقدی رو به کاهش است، شرکتها به طور میانگین سود نقدی کمتری را بین سهامدارانشان تقسیم میکنند.
برای محاسبه شاخص TEDIX به عدد پایه شاخص کل قیمت و پایه شاخص قیمت و بازده نقدی نیاز داریم. فرمول ریاضی این شاخص به صورت زیر است:
شاخص صنعت و شاخص مالی
به صورت کلی تمامی شرکتهای بورسی در دو بخش صنعتی و مالی تقسیم میشوند. در بخش صنعتی شرکتهای تولیدی و صنعتی نظیر مخابرات، خودروسازی، سیمان، پتروشیمی و … و در بخش مالی نیز بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری، بیمه و… حضور دارند.
شاخص صنعت چیست؟ شاخص صنعت(Industrial Index) نشاندهنده میانگین تغییرات قیمت سهام شرکتهای فعال در بخش صنعت و شاخص مالی (Financial Index) نیز میانگین تغییرات قیمت سهام شرکتهای فعال در بخش مالی است. این دو شاخص از فرمول و قواعد تعدیل شاخص کل قیمت پیروی میکند.
از طرفی همانطور که پیشتر مطرح شد، بخش صنعت و بخش مالی نیز میتوانند به صنایع تشکیلدهنده تقسیم شوند و شاخص هر یک از این صنایع جداگانه محاسبه شود؛ به عنوان نمونه شاخص صنعت خودروسازی متوسط تغییرات قیمت شرکتهای فعال در صنعت خودروسازی را نشان میدهد.
طبقهبندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس به روش ISIC صورت گرفته شود.
شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)
در مجموع سهام شرکتهای بورسی توسط سهامداران حقیقی و حقوقی خریداری میشوند. معمولا سهامداران حقوقی مالکان پرنفوذی در شرکتهای بورسی به شمار میآیند و در صورت خریداری سهام شرکتهای بورسی، درصد بالایی از سهام شرکت را تصاحب میکنند. با توجه به این موضوع، به میزان سهامی که معمولا در شرکتهای بورسی در اختیار سهامداران حقیقی قرار دارد و مرتباً در بازار خرید و فروش میشود، سهام شناور آزاد گفته میشود.
شاخص بازار اول و بازار دوم
در بورس اوراق بهادار تهران شرکتهای بورسی بر اساس مؤلفههایی نظیر میزان سرمایه، تعداد سهامداران، وضعیت سودآوری، تعداد سهامی که توسط سهامداران حقیقی در بازار خرید و فروش میشوند و… دستهبندی شدهاند. بر اساس این تقسیمبندی، شرکتی که شرایط بهتری داشته باشد در بازار اول و دیگر شرکتهای بورسی در بازار دوم دستهبندی میشوند. در این میان شرکتهایی که در بازار اول حضور دارند نیز به دو دسته تابلو اصلی و فرعی تقسیم میشوند. برای هر یک از این دستهبندیها یک شاخص بورس وجود دارد که میانگین تغییرات قیمت سهام شرکتهایی را نشان میدهد که در این گروهها حضور دارند.
شاخص ۳۰ شرکت بزرگ
شاخص ۳۰ شرکت بزرگ نیز میانگین تغییرات قیمت سهام ۳۰ شرکت بزرگ بورس را نشان میدهد. معیار انتخاب این ۳۰ شرکت نیز بر اساس اندازه شرکت است. اندازه شرکتها نیز با توجه به ارزش روز بازار سهم تعیین میشود. ارزش روز بازار سهام نیز از حاصلضرب قیمت سهم در تعداد سهام منتشرشده شرکت به دست میآید. شاخص ۳۰ شرکت بزرگ، تغییرات قیمت سهام را نشان میدهد. اگر چه این شرکتهای بورسی کمتر از ده درصد تعداد شرکتهای بورسی را تشکیل میدهند، اما بیش از ۷۰ درصد ارزش بورس تهران را به خود اختصاص دادهاند و تغییرات قیمت آنها میتواند اثر بزرگی بر شاخص کل بورس داشته باشد. این شاخص هر سه ماه یک بار به روزرسانی میشود. از جمله این سهام میتوان به فولاد، فارس، فملی، اخابر و کگل اشاره کرد.
شاخص ۵۰ شرکت برتر
معمولا هر سه ماه یک بار، ۵۰ شرکت برتر در بورس اوراق بهادار معرفی میشوند. سهام این شرکتها نسبت به سایر شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار، قابلیت نقدشوندگی بیشتری دارد. شاخص ۵۰ شرکت برتر، میانگین قیمت سهام این ۵۰ شرکت برتر را نشان میدهد. این شرکتها در طول روز، به تعداد قابل توجهی خرید و فروش میشوند و سهامداران به راحتی میتوانند سهام این شرکتهای بورسی را خرید و فروش کنند
تفسیر شاخص های بورس
با توجه به اینکه شاخص، سطح عمومی قیمتها یا بازدهی را نشان میدهد، کاهش یا افزایش آن لزوما بیانگر صعود یا نزول قیمت تمامی شرکتها نیست؛ چون ممکن است بخشی از شرکتها با افزایش قیمت همراه باشند اما نزول قیمت تعداد بیشتری از شرکتها یــا شرکتهایی با حجم بیشتر، سطــح عمومی قیمتها و در نتیجه میزان شاخص را کاهش دهد.
از طرفی شاخصها سطح قیمت را در مقایسه با تاریخ مشخصی که تاریخ مبدأ نام دارد نشان میدهند؛ به عبارت دیگر سطح شاخصها نسبت به تاریخ مبدأ یا همان زمان آغاز محاسبه شاخص سنجیده میشود.
به طور معمول، میزان شاخصها در تاریخ مبدأ ۱۰۰ در نظر گرفته میشود؛ به عنوان نمونه اگر عدد شاخص هشت سال پس از آغاز محاسبه یا همان تاریخ مبدأ برابر ۱۰۰۰ شود، این امر نشان میدهد که سطح عمومی قیمت سهام نسبت به تاریخ مبدأ ۱۰ برابر شده است.
به عنوان نمونهای دیگر، اگر میزان مطلق شاخص کل قیمت ۱۲۰۰۰ اعلام شود، این عدد بهتنهایی قابل تفسیر نخواهد بود اما اگر مشخص شود که مقدار شاخص در ماه گذشته ۱۰۰۰۰ و در تاریخ مبدأ ۱۰۰ بوده، فعالان بازار سرمایه درمییابند که سطح عمومی قیمت سهام شرکتها از ماه گذشته ۲۰ درصد و از تاریخ مبدأ ۱۱۹۰۰ درصد افزایشیافته است.
کاربرد شاخص های بورس
معمولا یکی از معیارهای رکود و یا رونق اقتصادی در بازار سرمایه از طریق شاخصها مشخص میشود؛ به بیان دیگر فعالان بازار سرمایه از این طریق میتوانند وضعیت کلی بازار را بسنجند و حتی تغییرات احتمالی قیمتها را در آینده دنبال کنند.
این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت است که سهامداران میتوانند از طریق شاخصها، به مقایسه تغییرات یک پدیده در دو زمان متفاوت احاطه پیدا کنند؛ به صورت کلی شاخص ابزاری برای مقایسه تغییرات گروهی چند پدیده با یکدیگر است. در این میان با استفاده از شاخص قیمت میتوان صنایع مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد.
شاخص های بورس دیگر کشورها
در بورسهای سایر کشورها نیز شاخصهایی مورد توجه و بررسی فعالان بازار سرمایه قرار میگیرد که مهمترین آنها در جدول زیر آمده است:
نام بازار | کشور | شاخص مهم |
بورس نیویورک | امریکا | میانگین صنعتی داو جونز (Dow Jones Industrial Average) S&P500 (Standard and Poor’s index) |
بورس نزدک | امریکا | نزدک مرکب (NASDAQ Composite) نزدک-۱۰۰ (NASDAQ-100) |
بورس لندن | انگلستان | FTSE 100 FTSE 250 |
بورس Euronext (این بازار با همکاری بازار بورس آمستردام، بازار بورس بروکسل و بورس پاریس) | هلند | AEX BEL 20 CAC 40 |
بورس توکیو | ژاپن | شاخص نیکی |
بورس هنگکنگ | هنگکنگ | Hang Seng Index |
بورس شانگهای | چین | SSE Composite SSE 50 |
سخن آخر
برای سرمایه گذاری در بورس و یا هر بازاری، باید ابتدا وضعیت آن بازار را مورد ارزیابی قرار دهید. شاخص های بورس یکی از ابزارهایی هستند که وضعیت بازار سرمایه را طی دورههای قبل و جاری نشان میدهند و تحلیل و تفسر آنها، میتواند کمک کند بازار را با دقت بیشتری رصد کنید. این نکته را در نظر داشته باشید که افزایش شاخص کل، به معنی سودآوری تمام شرکتهای بورسی نیست و همینطور بالعکس. علاوه بر عملکرد شاخص بورس و تفسیر صحیح آن، برای سرمایهگذاری یا خرید و فروش سهام، باید به مؤلفههای گوناگون دیگری نیز توجه کنید.
دیدگاه شما