نسبتهای نقدشوندگی در تحلیل بنیادی سهام
معمولا قبل از خرید یک سهم به چه مواردی توجه میکنید؟ آیا به تابلوی معاملاتی سهم توجه میکنید؟ به میزان سهام شناور آن سهم و میانگین حجم معاملات آن چطور؟ آیا به نمودار سهم و آنچه که اندیکاتورها میگویند، دقت میکنید؟ اگر این کارها را انجام میدهید تا قسمتی از راه را درست رفتهاید. اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت یا میانمدت دارید، برای کسب اطمینان از انتخاب خود چه میکنید؟ بررسی صورتهای مالی شرکتها یکی از روشهایی برای کسب اطمینان از یک سرمایهگذاری کمریسک است. با بررسی نسبتهای نقدشوندگی یک شرکت و میزان نقدینگی آن، میتوانید توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهیهایش بررسی کنید و از میزان ریسک نقدشوندگی آن شرکت باخبر شوید. حتی با مقایسه این نسبتها میتوانید از بین شرکتهای موجود در یک صنعت، شرکت مناسبتر را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید یا اینکه عملکرد مالی یک شرکت را نسبت به سال پیش آن بررسی کنید.
نقدشوندگی چیست؟
اگر بخواهیم نقدشوندگی (Liquidity) را به زبان ساده تعریف کنیم، میتوان گفت به مدت زمانی که طول میکشد تا یک دارایی به وجه نقد تبدیل شود را نقدشوندگی میگویند. برای مثال، اوراق بهاداری مانند سهام یک شرکت که در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده است، به راحتی و با کمترین زمان ممکن میتواند به وجه نقد تبدیل شود، بنابراین میتوان گفت که سهام از نقدشوندگی بالایی برخوردار است. اما دارایی مانند زمین و ملک را نمیشود بهسرعت فروخت و به وجه نقد تبدیل کرد. برای همین گفته میشود که نقدشوندگی ملک و زمین پایین است. بهطور کلی نقدشوندگی به ما میگوید که میزان سهولت تبدیل یک دارایی به وجهنقد چقدر است.
نسبتهای نقدشوندگی
با بررسی صورتهای مالی شرکتها، میتوان نسبتهایی را محاسبه کرد که با استفاده از آنها از وضعیت مالی شرکت تا حدی مطلع شد و میزان ریسک نقدینگی آن را ارزیابی کرد. میتوان برداشتهای متفاوتی از این نسبتها داشت. برای مثال ممکن است بالا بودن این نسبتها برای اعتباردهندگان خوشایند باشد اما برای سرمایهگذاران این طور نباشد.
نسبتهای نقدشوندگی چه کاربردی دارند؟
این نسبتها علاوه بر این که ما را از ریسک نقدینگی شرکت باخبر میکنند به ما کمک میکنند تا از نقاط ضعف و قوت شرکتها باخبر شویم و با آگاهی کامل تصمیم بگیریم. این که شرکت در شرایط بحرانی چگونه عمل میکند، فعالیت آن تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، آیا از پس هزینههای خود برمیآید و یا ممکن است ورشکسته شود، همه و همه سوالهایی هستند که میتوانند به ما در انتخاب شرکت مناسب جهت سرمایهگذاری کمک کنند.
مقایسه نسبتهای نقدشوندگی یک شرکت با نسبتهای سال قبل و بررسی میزان تغییرات این نسبتها میتواند در بررسی عملکرد شرکت طی سال مالی جدید به ما کمک کند. میتوان فهمید که شرکت در چه زمینههایی بهتر عملکرده و در چه زمینههایی افت داشته است.
استفاده از نسبتهای نقدینگی در محاسبه توان مالی شرکت ها
بهطور کلی با استفاده از نسبتهای محاسبه نقدینگی نقدینگی میتوان توان مالی کوتاهمدت شرکتها را بررسی کرد. با استفاده از این نسبتها میتوانیم بفهمیم که آیا شرکت توانایی این را دارد که در کوتاهمدت بدهیهای خود را پرداخت کند یا نه. حتی با استفاده از این نسبتها میتوان وضعیت دو شرکت فعال در یک صنعت را با هم مقایسه کرد. نکتهای که باید هنگام بررسی صورتهای مالی دو یا چند شرکت به آن توجه کرد، این است که صورتهای مالی با استفاده از چه روشی تهیه شدهاند. اگر روشهای تهیه صورتهای مالی یکسان باشد، میتوان به اطلاعات مقایسهای حاصل از آنها اتکای بیشتری کرد.
بررسی نسبتهای نقدینگی میتواند برای استفادهکنندگان برونسازمانی مثل، سهامداران شرکت و موسساتی که به شرکتها وام کوتاهمدت میدهند بسیار مهم باشد. علاوهبر این به استفادهکنندگان درونسازمانی مثل مدیران مالی نیز کمک میکند تا استراتژیهای خود را بسنجند و بفهمند که در کجاها ضعف و یا قوت دارند.
نحوه محاسبه نسبتهای نقدشوندگی
برای محاسبه نسبتهای نقدشوندگی باید به داراییها و بدهیهای جاری شرکت توجه کرد. همانطور که در مقاله آشنایی با ترازنامه و اجزای آن در رابطه با داراییها و بدهیهای محاسبه نقدینگی جاری صحبت کردیم. گفتیم که داراییهای جاری، داراییهایی هستند که انتظار میرود طی یک دوره یک ساله یا یک چرخه عملیات به وجه نقد تبدیل شوند و یا در دوره عملیات از آنها استفاده شود. بهطور کلی داراییهای جاری اطلاعاتی را در مورد فعالیتهای عملیاتی شرکت نشان میدهند. بدهیهای جاری، بدهیهایی هستند که انتظار میرود طی یک چرخه عملیات و یا یک سال از تاریخ ترازنامه تسویه شوند. همچنین مدیریت شرکت قصد داشته باشد که این بدهیها را از محل داراییهای جاری (وجوه نقد) و یا از طریق ایجاد بدهیهای جاری جدید تسویه کند.
از آنجایی که داراییها و بدهیهای جاری در کوتاهمدت بررسی میشوند بنابراین ارزش بازار این اقلام با ارزش دفتری آنها غالبا یکسان است و در کل میتوان به آنها اتکا کرد. در شکل زیر ترازنامه (صورت وضعیت مالی) یک شرکت خدماتی فعال در بورس را مشاهده میکنید. در ادامه قصد داریم برخی از نسبتهای نقدشوندگی را برای این شرکت باهم بررسی کنیم.
نسبت جاری (Current ratio)
با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری، میتوان توان شرکت در ایجاد نقدینگی کوتاهمدت را (منظور از کوتاهمدت یک دوره یک ساله و یا یک چرخه عملیات است) اندازهگیری کرد. یعنی آیا شرکت بهاندازه کافی دارایی نقدشونده در اختیار خود دارد تا از محل آن بدهیهای کوتاهمدتش را پرداخت کند یا نه.
بیایید نسبت جاری را برای شرکت بالا محاسبه کنیم. همانطور که گفتیم با تقسیم داراییهای جاری شرکت بر بدهیهای جاری آن، نسبت جاری بهدست میآید. نسبت جاری شرکتی که ترازنامه آن در بالا آورده شده است، برابر با 1.23 است. یعنی این شرکت میتواند تا 1.23 بار بدهیهای خود را از محل داراییهای جاریاش پوشش دهد.
این نسبت باید بالا باشد یا پایین؟
نمیتوان گفت که بالا بودن این نسبت خوب است یا بد. خوب یا بد بودن این مقدار بستگی به این دارد که چه کسی از آنها استفاده میکند. از نظر یک نهاد اعتباردهنده یا بانکی که قصد وام دادن به شرکت را دارد، بالاتر بودن این نسبت بهتر است. چون میفهمد که شرکت داراییهای نقدشونده و نقدینگی زیادی دارد و بهراحتی میتواند از پس بدهیهای خود برآید.
اما از نظر یک سرمایهگذار، بالا بودن این نسبت چندان خوب نیست. بالا بودن این نسبت یعنی این که مدیریت از وجوه نقد خود بهدرستی استفاده نمیکند و پولی را که میتوان در پروژههای مختلف سرمایهگذاری کرد، بهطور وجه نقد یا موجودی کالا در حسابها یا انبار نگهداشته است.
برای بستانکاران شرکت، کمبود نقدینگی به معنی امکان بروز تاخیر در بازپرداخت بدهیهایشان است. برای مشتریان شرکت نیز عدم وجود نقدینگی یا پایین بودن نسبت جاری میتواند به معنای ناتوانی شرکت در عمل به تعهدات و وظایف خود باشد.
نکته با اهمیت نسبت جاری
بهطور کلی میتوان گفت که اگر داراییهای نقدشونده و نقدینگی شرکت کافی نباشد، نمیتواند به درستی از فرصتهای سودآوری خود استفاده کند و حتی ممکن است در بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود هم ناتوان شود. به دنبال ناتوانی در بازپرداخت بدهیها، شرکت ممکن است مجبور به فروش داراییهای شرکت شود و در نهایت نیز ورشکستگی را باخود به همراه بیاورد.
عدم وجود ثبات اقتصادی، عدم اطمینان از شرایط، وقوع زیانهای غیرمترقبه، اعتصاب کارکنان و. میتواند به جریانهای نقدی آسیب بزند. بنابراین شرکتها باید همواره مقداری وجه نقد و یا دارایی نقدشونده داشته باشند که در شرایط بحرانی از آنها استفاده کنند.
در انتهای این مبحث نیز میتوان گفت که اگر نسبت جاری برابر یا بیشتر از 2 باشد، یعنی شرکت از نظر مالی مستحکم است. اما اگر کمتر از 2 باشد یعنی ریسک نقدینگی آن بالا است.
نسبت آنی (Quick Ratio)
نسبت آنی که به آن نسبت سریع هم گفته میشود، شاخصی برای اندازهگیری توانایی شرکت برای پرداخت هرچه سریعتر بدهیها و عمل به تعهداتش است. در این شاخص از داراییهایی که بیشترین نقدشوندگی را دارند، در فرمول استفاده میشود. از آنجایی که آزمایشهایی که برای سنجش اسیدی یا بازی بودن یک محیط انجام میشوند بسیار سریع هستند اصطلاحا به این نسبت، فرمول آزمایش اسید نیز گفته میشود.
داراییهایی مانند موجودی کالا که ممکن است با سرعت فروش نروند و بهسرعت به وجه نقد تبدیل نشوند را در این شاخص وارد نمیکنیم.
در واقع این نسبت توانایی شرکت در بازپرداخت تعهدات و بدهیهای جاری خود را بدون این که مجبور به فروش موجودی کالا و یا اخذ وام و. شوند، نشان میدهد. بررسی نسبت آنی برای محاسبه نقدینگی افراد محافظهکار بهتر است. هر چه این نسبت بیشتر باشد یعنی شرکت سریعتر میتواند بدهیهای خود را پوشش دهد و از نظر نقدینگی هیچ مشکلی ندارد. اگر این نسبت برابر با یک باشد، یعنی شرکت میتواند در زمان کوتاهی، بدون فروش داراییهای خود، تمامی بدهیهایش را تسویه کند.
با کسر موجودی کالا از داراییهای جاری شرکت، نسبت آنی محاسبه نقدینگی شرکت خدماتی را محاسبه میکنیم. برای شرکت مورد بررسی ما نسبت آنی برابر با 1.21 درصد است. از آنجایی که این شرکت، یک شرکت خدماتی است و موجودی کالای آن بسیار اندک است، نسبت آنی آن با نسبت جاری فرق چندانی ندارد و شرکت میتواند هر چه سریعتر تمامی بدهیهایش را بپردازد.
با بررسی نسبت جاری و آنی شرکت به این نتیجه میرسیم داراییهای شرکت در صورت عدم وقوع اتفاقات غیرمترقبه برای پوشش بدهیهای شرکت کافی است. اما اگر اتفاق غیرمترقبهای در شرکت رخ دهد شاید بتواند در کار طبیعی شرکت اخلال ایجاد کند.
نسبت وجه نقد
نسبت وجه نقد برای تامیینکنندگان سرمایه و کسانی که به شرکت وام بسیار کوتاهمدت میدهند، میتواند مفید واقع شود. این نسبت معیاری برای سنجش توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای بسیار کوتاهمدت است. یعنی اگر شرکت مجبور شود فوری همه بدهیهای کوتاهمدت خود را پرداخت کند، آیا میتواند این کار را تنها با پول نقد و داراییهای شبهنقد خودانجام دهد یا نیاز به فروش داراییهای دیگر دارد.
شرکتهای بسیاری بودهاند که باوجود داراییهای غیرنقدی فراوانی که داشتهاند، اما به محاسبه نقدینگی دلیل نقدشوندگی پایین این داراییها، نتوانسته آنها را به سرعت به وجه نقد تبدیل کنند. سرانجام هم بهدلیل عدم توانایی در بازپرداخت بدهیهایشان دچار مشکل شدهاند و یا حتی به ورشکستگی رسیدهاند.
دوره استقامت
از دیگر نسبتهای نقدینگی، دوره استقامت را میتوان نام برد. منظور از دوره استقامت این است که اگر جریانات نقدی شرکت کم شوند، شرکت تا چه مدت (چند روز) میتواند از پس هزینههای خود بربیاید و به فعالیتش ادامه بدهد.
برای محاسبه این نسبت میتوان داراییهای جاری شرکت را تقسیم بر میانگین هزینههای عملیاتی روزانه شرکت کرد.
هزینههای عملیاتی را میتوان از صورتحساب سود و زیان شرکت مشاهده کنید و با تقسیم مقدار هزینههای عملیاتی بر تعداد روزهای سال (365)، متوسط هزینههای عملیاتی محاسبه نقدینگی روزانه را محاسبه کنید. برای مشاهده صورتهای مالی شرکتهای فعال در بورس و فرابورس میتوانید به سایت کدال مراجعه کرده و با جستجوی نام یا نماد شرکتها، آنها را پیدا کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
کارنامه دولت رئیسی در تولید نقدینگی؛ کنترل یا جهش؟
باوجود کاهش رشد متغیرهای کلان اقتصادی در میانه بهار امسال و تقدیر دولت سیزدهم از این موضوع اما آمارها نشان از عملکرد صعودی دولت در بالابردن کل های پولی داشته است. طبق داده های بانک مرکزی بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی و بانک ها به رکورد یک ساله رسیده و سهم آن در نقدینگی در 9 ماه سپری شده از دولت جدید بی سابقه بوده است.
به گزارش اکو ایران، روند کلهای پولی در کشور نزولی بوده و در همین زمینه نیز رئیسی، رئیس جمهور دولت سیزدهم، از بانک مرکزی برای کنترل این شاخص ها تقدیر کرد. اما خوب است نقش دولت و بدهی های دولتی را در این کاهش موردارزیابی قرار بگیرد.
در همین رابطه باید اجزای پایه پولی و نقدینگی که در آن مطالبات از دولت و به طور کلی بخش دولتی محاسبه شده، بررسی شود.
رکوردزنی بدهی دولت در اردیبهشت 1401
به طور کلی نقدینگی را می توان از دو منظر مورد محاسبه قرار داد. تقاضا و عرضه. در بخش تقاضا این شاخص برابر با جمع پول و شبه پول بوده و در محاسبه نقدینگی سمت عرضه نیز معادل با مجموع خالص دارایی های خارجی و داخلی خالص سایر اقلام است.
در برآورد خالص دارایی های داخلی نیز دو دسته قرار دارد که شامل خالص مطالبات از بخش دولتی و غیر دولتی است.
تفکیک خالص بدهی بخش دولتی نشان از محاسبه این شاخص از دوناحیه دارد که مشتمل بر جمع خالص طلب بانک ها و بانک مرکزی از دولت و شرکت های دولتی است.
در همین خصوص در اجزای نقدینگی اردیبهشت ماه امسال مشاهده می شود کل خالص مطالبه از بخش دولتی برابر با 451 هزار و 240 میلیارد تومان بوده که در بازه یک سال گذشته سابقه نداشته است. یعنی از فروردین ماه سال 1400 تاکنون.
مهم ترین عامل رشد این محاسبه نقدینگی شاخص در اردیبهشت ماه به دو بخش برمی گردد. مطالبه بانک ها از دولت و مطالبه بانک مرکزی از شرکت های دولتی.
در این مقطع مطالبه بانک ها از دولت برابر با 424 هزار و 540 میلیارد تومان بوده که رکورد دار یک ساله شده است. همین رکورد در مطالبه بانک مرکزی از شرکت های دولتی نیز به چشم می خورد که برابر با 46 هزار و 400 میلیارد تومان بوده است.
ضمن رکوردزنی مقداری این شاخص در مقطع کنونی، نسبت آن به کل نقدینگی نیز در این زمان صعودی شده و رکورد 7 ماهه را ثبت کرده است. در این ماه میزان کل نقدینگی ثبت شده برابر با 4 هزار و 943 هزار میلیارد تومان بوده که 9.13 درصد آن سهم بدهی بخش دولتی بوده است.
از سوی دیگر مطالبه بانک مرکزی از بخش دولتی نیز در این ماه رکوردزنی کرده و خیز صعودی برداشته است.
رکوردزنی مطالبه بانک مرکزی از بخش دولتی
به طور کلی بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی یکی از اجزای چهارگانه منابع پایه پولی است که در سمت عرضه در نقدینگی نیز مورد محاسبه قرار می گیرد.
در همین رابطه در این ماه مجموع بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی برابر با 5 هزار و 100 میلیارد تومان بوده که ناشی از مطالبات از شرکت های دولتی بوده است.
روند این متغیر نشان می دهد این بیشتر بدهی دولت به بانک مرکزی در بازه 9 ماهه و دولت سیزدهم بوده است.
این در حالی است که از مهر 1400 تا ماه فروردین همواره این دولت بوده که از بانک مرکزی طلبکار بوده است.
بده بستان مستقیم و غیر مستقیم بانک مرکزی با دولت و شرکت های دولتی
در بررسی های آماری اما یک نکته دیگر نیز مشهود است. در حالی که بدهی دولت به بانک مرکزی در سطح پایینی قرار داشته و برای ماه های متوالی کاهش داشته اما این بدهی از سوی بانک ها به بانک مرکزی روندی کاملا متقارن را با دولت داشته و اتفاقا در حد بالایی به ثبت رسیده است.
برخی تحلیل گران معتقدند این روند آماری نشان از تامین غیر مستقیم دولت از سوی بانک مرکزی دارد. به این معنا که دولت بدهی های خود به بانک مرکزی از طریق استقراض از بانک ها پرداخته و بانکها نیز منابع خود را از بانک مرکزی تامین کرده و در نتیجه بدهی نهادهای مالی به بانک مرکزی و بدهی دولت به بانک مرکزی روندی فزاینده به خود گرفته است.
مقارن بودن روند آماری بدهی دولت به بانک مرکزی و بدهی بانک ها به این نهاد علامتی از تامین غیر مستقیم بودجه دولت از سوی بانک مرکزی دارد.
در ادامه اما رفتار بانک مرکزی با شرکت های دولتی به صورت مستقیم تر است. یعنی روند بده بستان بانک مرکزی با شرکت های دولتی روند صعودی ملایمی را در این یک سال طی کرده و درنهایت به بالاترین سطح دوازده ماهه خود رسیده است.
نسبتهای مالی نقدینگی چیست؟
نقدینگی به معنای توانایی و قدرت یک شرکت سهامی در پرداخت بدهیهای جاری است که بیشتر در کوتاهمدت مورد محاسبه قرار میگیرد. ما از نسبتهای مالی نقدینگی استفاده میکنیم تا یک شرکت را از لحاظ مالی بررسی کنیم و میزان نقدینگی آن را بدست بیاوریم. این نتیجه باعث میشود تصمیم درستتری در زمینه خرید یا فروش سهم آن شرکت اتخاذ کنیم. موضوع اصلی این مقاله نیز همین است، اما ابتدا اجازه دهید مفاهیم اصلی این نسبتها را به صورت کامل بررسی کنیم.
نحوه محاسبه نسبتهای مالی نقدینگی
برای محاسبه نسبتهای نقدینگی یک شرکت، به ترازنامهای که از آن منتشر میشود نیاز داریم، موارد حائز اهمیت در ترازنامه برای آغاز محاسبات، به شرح زیر است:
1- بدهیهای جاری:
• پرداختنیهای تجاری و غیر تجاری:
این پرداختها شامل بدهیهایی است که باید به افراد، بنگاهها و سازمانهایی که شرکت به آنها بدهکار است پرداخت شود. طلبکاران اصلی احتمالا مقامات مالیاتی (که مالیات شرکت، مالیات درآمد کارکنان و مالیات فروش را دریافت میکنند) و بانکها هستند. پرداختها در یک روز مشخص انجام میشود و عدم پرداخت میتواند منجر به تعطیلی شرکت شود.
• تسهیلات مالی:
اینها وامهای کوتاهمدت از بانکها هستند. شرکتها اغلب از این وامها به عنوان وسیلهای برای جبران کمبود سرمایه در گردش استفاده میکنند. به طور کلی باید در عرض 6 ماه یا در اسرع وقت تسویه شوند.
2- داراییهای جاری:
• پول نقد:
واضح است که برای پرداخت، اسکناس بسیار سودمند است زیرا بیشترین میزان نقدینگی را دارد.
• دریافتنیهای تجاری و غیر تجاری:
شامل وجوهی است که اشخاص حقیقی یا سازمانهایی مختلف به شرکت بدهکار هستند. آنها باید بسته به شرایط اعتباری ارائهشده توسط شرکت (اغلب 30 روز) در سال مالی بدهی خود را پرداخت کنند. در صورت لزوم میتوان بدهیها را به سرعت به پول نقد تبدیل کرد. صورتحساب بدهیها را میتوان فاکتور کرد و به یک شرکت دیگر فروخت. آن شرکت پس از سر رسید، حسابها را تسویه و درآمد خود را جمع میکند.
• موجودی مواد و کالا:
منظور از موجودی و مواد کالا شامل مواد اولیه، کالاهای نیمه ساخته و ساخته شده است.
انواع نسبتهای مالی نقدینگی
پس از این که موارد بالا را از ترازنامه خارج کردید، لازم است با نسبتهای مالی نقدینگی و روش محاسبه آنها آشنا شوید.
1- نسبت فعلی یا نسبت جاری
تا زمانی که شرکت پول کافی برای پرداخت بدهی خود داشته باشد، بدون مشکل قادر به ادامه فعالیت خواهد بود اما شرکتهایی که پول کافی برای انجام تعهدات خود نداشته باشند، موجب افزایش ریسک نقدینگی در شرکت خواهد شد. به همین دلیل، تحلیلگران، وامدهندگان و سرمایهگذاران، نسبت فعلی را در راستای اندازهگیری ظرفیت شرکت برای پرداخت بدهی کوتاهمدت خود به کار میگیرند. داراییهای جاری که نقدشونده هستند، همیشه باید بیش از بدهیهای جاری باشند. میزان آن ممکن است از یک صنعت به صنعت دیگر متفاوت باشد، اما وضعیتی که در آن داراییهای جاری شرکت کمتر از بدهیهای جاری باشد، نباید رخ دهد. این اتفاق، شرکت را در معرض خطر زیادی قرار میدهد.
فرمول نسبت فعلی یا جاری به شکل زیر است:
به عنوان مثال شرکتی را تصور کنید که 11 رستوران در سراسر ایران دارد. این شرکت در حال تجزیه و تحلیل امکان گسترش فعالیت و تاسیس شعبه در سایر کشورها است و برای این کار میخواهد تقاضای وام کند. یکی از شرایط ایجادشده توسط وامدهندگان این است که شرکت باید حداقل نسبت فعلی 2 داشته باشد. بنابراین مدیر عامل شرکت، از مدیر امور مالی خواهد تا این موضوع را بررسی کند. ترازنامه تجاری به روز اطلاعات زیر را ارائه میدهد:
1- محاسبه نقدینگی داراییهای جاری:
• پول نقد: 210،000 تومان
• معادلهای نقدی: 12500 تومان
• مطالبات حساب: 24000 تومان
• موجودی: 567،000 تومان
• داراییهای جاری دیگر: 54000 تومان
• کل داراییهای جاری: 867،500 تومان
2- بدهیهای جاری:
• بدهیهای حساب: 453000 تومان
• بدهیهای تعهدی: 110،000 تومان
• بدهی کوتاهمدت: 43000 تومان
• کل داراییهای جاری: 606،000 تومان
با استفاده از این اطلاعات، مدیر امور مالی اطلاع میدهد که محاسبه نقدینگی شرکت حداقل الزامات تعیینشده توسط بانک را ندارد و بنابراین باید راهکاری برای افزایش نسبت پیدا شود.
تجزیه و تحلیل نسبت فعلی
داشتن نسبت فعلی بالا، درهای بسیاری را به روی یک شرکت باز میکند. نقدینگی بالا همراه با سودآوری مناسب، بیشتر وامدهندگان را تشویق و ترغیب میکند. به همین دلیل، تجزیه و تحلیل نسبت فعلی یک وظیفه مهم برای مدیر مالی و همچنین هر سرمایهگذاری است که به دنبال یک فرصت بالقوه برای سرمایهگذاری میگردد.
نسبت فعلی 1 نشان میدهد که مقدار دارایی جاری شرکت برابر میزان بدهیهای جاری آن است. اگر این عدد بیشتر از یک باشد یعنی داراییها از بدهیها بیشتر هستند و اگر کمتر از یک باشد بدهیها بیشتر از داراییها هستند. اگرچه از نظر تئوری فعالیت موفقیتآمیز شرکت با نسبت فعلی کمتر از 1 غیر ممکن است، اما در برخی موارد این امکان وجود دارد که شرکت در لحظه سررسید، پولی برای پرداخت تعهدات خود نداشته باشد.
معمولا به رقمهای بالاتر از 1.5 نسبت جاری بالا گفته میشود، این یعنی شرکت حداقل 50٪ دارایی بیشتری نسبت به بدهیها دارد. این شرایط انعطافپذیری شرکت را برای انجام تعهدات مالی نشان میدهد. در مثالی که ذکر کردیم، نسبت شركت كمتر از حداقل نیاز بانك است. برای دستیابی به نسبت 2، آنها میتوانند تصمیم بگیرند بعضی از بدهیهای خود را با استفاده از پول نقد موجود و با انحلال بعضی از موجودیها پرداخت کنند. همچنین میتوانند تلاش خود را بر افزایش فروش و افزایش مقدار داراییهای جاری با درآمد حاصل از فروش متمرکز کنند. راه حل دیگر این است که بعضی از داراییهای ثابت کسب و کار را به فروش برسانند. درآمد حاصل از این کار به حساب نقدی اضافه میشود که باعث افزایش داراییهای جاری خواهد شد.
2- نسبت آنی(سریع)
نسبت آنی یا سریع از دیگر نسبت های نقدینگی است که به مراتب سنجش بهتری از توان مالی یک شرکت نشان میدهد. این نسبت توان مالی شرکت برای انجام تعهدات کوتاه مدت خود از محل داراییهایی که نقدشوندگی بالایی دارد را اندازهگیری میکند. موجودی کالا از آن جهت کسر می شود که قدرت نقدشوندگی پایینتری دارد.
با توجه به این فرمول، اگر قسمت اعظم دارایی های جاری یک شرکت را موجودی کالا آن تشکیل دهد در نتیجه نسبت سریع آن به شدت کاهش پیدا کرده و میتوان گفت شرکت ناتوان در پرداخت تعهدات کوتاه مدت خود است. معمولاً نسبت یک یا ۱۰۰% را در این مورد مطلوب می دانند.
3- نسبت وجه نقد
این نسبت در واقع میزان توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود در محافظهکارانهترین حالت بررسی میکند. در واقع این نسبت بیان میکند که شرکت چقدر توانایی بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود را از محل وجوه نقد دارد. این نسبت به صورت زیر محاسبه میشود:
سخن پایانی
در این مطلب سعی شد مهمترین نسبتهای مالی نقدینگی و روش تحلیل آنها را به شما آموزش دهیم تا بتوانید بهترین شرکت را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید. بدیهی است شرکتهایی که نقدینگی و سرمایه درگردش بیشتری داشته باشند، میتوانند در کوتاهمدت بازده و سود معقولتری به همراه داشته باشند و در بلندمدت نیز بستر امنی برای سرمایهگذاری شناخته شوند.
آموزش صفر تا صد اندیکاتور MFI
اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدینگی یک اندیکاتور از گروه نوسانگرهاست که میتواند جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار را به فرم یک شاخص به نمایش بگذارد؛ بنابراین برای درک بهتر اندیکاتور MFI بهتر است به اهمیت جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار سرمایه پی ببریم تا درک بهتری از کاربرد این اندیکاتور به دست بیاوریم.
اگر بخواهیم جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار را توضیح دهیم، باید بگوییم که هنگامی که حجم پول محاسبه نقدینگی در بازار زیاد میشود، نشان دهنده قدرت بالای خرید خریداران است که در نتیجه آن، فروشندگان هم تمایل چندانی به فروش در قیمت پایین نخواهند داشت به همین دلیل فروشندگان از عرضه اجتناب میکنند تا قیمتها افزایش پیدا کند. این افزایش قیمت تا آنجا ادامه پیدا میکند که قیمتها به اندازهای افزایش یابند که فروشندگان ترغیب به عرضه شوند. البته این مورد ممکن است به صورت وارونه هم اتفاق بیفتد و قیمتها با کاهش رو به رو شوند.
در بازار بورس در ایران هم وقتی سهام یک شرکت از سوی فعالان بازار مورد توجه قرار میگیرد، حجم زیادی از پول وارد شرکت میشود و قیمت سهام آن شرکت افزایش پیدا میکند. به همین دلیل تشخیص ورود نقدینگی به سهام یکی از روشهایی است که معامله گران میتوانند به کمک آن اقدام به خرید سهام کنند.
به دلیل اهمیت استفاده از اندیکاتور MFI برای نمایش جریان ورود و خروج نقدینگی، تصمیم گرفتیم تا در این مقاله درباره این اندیکاتور، بررسی سیگنالهای آن و تحلیل فرمولهای آن مطالبی را ارائه دهیم، پس با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
اندیکاتور MFI چیست؟
اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدینگی (Money Flow Index) ورود و خروج نقدینگی را به بازار نشان میدهد. نکته جالب درباره اندیکاتور MFI این است که این اندیکاتور به اندیکاتور RSI شباهت دارد و تنها تفاوت آنها به چگونگی انجام محاسبات حجم در فرمول باز میگردد؛ به این شکل که در اندیکاتور RSI زمانی که اعداد به بالای مرز ۷۰ میرسند، اشباع خرید رخ میدهد و زمانی که اندیکاتور به زیر مرز ۳۰ میرسد، اشباع فروش اتفاق میافتد ولی در اندیکاتور MFI به این صورت است که زمانی که اندیکاتور به بالای ۸۰ برسد، اشباع خرید و زمانی که به عدد ۲۰ یا زیر آن برسد، اشباع فروش به وجود میآید.
کاربرد اندیکاتور MFI
خط روند در اندیکاتور MFI: در اندیکاتور MFI میتوانید از بعضی الگوهای قیمتی، برخی استراتژیها و هم چنین ابزارهایی که در نمودار قیمت وجود دارد، استفاده کنید. در این اندیکاتور از خط روند هم میتوان بهره برد و هنگامی که اندیکاتور MFI خط روند را میشکند، معامله گران بازار موفق به دریافت سیگنالهای ورود و خروج از سهم میشوند. چگونگی ترسیم این خط روند نیز مانند روش ترسیم خط روند در نمودار قیمت است.
توجه به این نکته ضروری است که از این متد بیشتر به منظور تأیید سیگنالها استفاده میشود و استفاده از آن به صورت هم زمان با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال میتواند توانایی شما را در انتخاب ناحیههای ورود و خروج به سهمها به شدت بالا ببرد.
واگرایی در اندیکاتور MFI: به جرأت میتوان گفت که مهمترین و اصلیترین کاربرد اندیکاتور MFI در نمایش واگراییها است. این واگراییها درباره تغییر روند هم هشدار میدهند و پدیدار شدن واگرایی در روندها و نمودارها نشانگر احتمال تغییر در روند موجود یا تضعیف روند است.
در برخی مواقع برخلاف اینکه اندیکاتور MFI سیگنالی مبتنی بر خرید یا فروش صادر کند، قیمت سهام رشد چندانی ندارد یا شاهد کاهش قیمت آن نیستیم. به همین دلیل صرفاً با استفاده از اندیکاتور MFI نمیتوان برای خرید یا فروش سهام اقدام کرد؛ این اندیکاتور هم نظیر دیگر اندیکاتورها فقط یک ابزار تحلیل تکنیکال است و بهتر است در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به کار رود تا در نتیجه آن بتوان به یک سود بالا با ریسک پایین دست یافت.
پیشنهاد میکنیم مقاله چگونه در فارکس معامله کنیم را مطالعه کنید.
چگونگی محاسبه اندیکاتور MFI
به طور کلی برای یادگیری انواع اندیکاتورها، دانستن فرمول محاسبه آنها اهمیت چندانی ندارد اما بعضی از افراد مایل هستند تا به طور دقیق و کامل نحوه محاسبه اندیکاتورها را فرا بگیرند. همان طور که قبلاً به آن اشاره کردیم، اندیکاتور MFI به اندیکاتور RSI بسیار شبیه است و تفاوت این دو اندیکاتور در حجم معاملات است. بسیاری از تحلیل گران بر این باور هستند که اندیکاتور MFI در واقع همان اندیکاتور RSI است. لازم به ذکر است که محاسبات اندیکاتور MFI بسیار راحت و آسان است.
چگونگی محاسبه اندیکاتور MFI به این صورت است که در مرحله اول قیمت بسته با بیشترین و کمترین قیمت جمع شده و عدد به دست آمده بر ۳ تقسیم میشود؛ به عددی که در این محاسبه به دست میآید، قیمت تایپیکالی گفته میشود.
قیمت تایپیکالی = ۳/(بیشترین قیمت + کمترین قیمت + قیمت بسته)
در مرحله دوم، جریان نقدینگی محاسبه میشود. لازم به ذکر است که این جریان به سه دسته جریان مثبت و جریان منفی و جریان خنثی تقسیمبندی میشود. در ادامه این مطلب هر یک از این جریانها را به طور جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم تا با مفهوم کلی آنها بیشتر آشنا شوید.
جریان نقدینگی مثبت: زمانی که قیمت تایپیکالی یک سهم از قیمت روز گذشته همان سهم بالاتر رود، در این صورت جریان نقدینگی را مثبت میگویند.
جریان نقدینگی منفی: زمانی که قیمت تایپیکالی یک سهم از قیمت روز گذشته همان سهم پایینتر رود و یا کمتر شود، در این صورت جریان نقدینگی را منفی میدانند.
جریان نقدینگی خنثی: زمانی که در قیمت تایپیکالی یک سهم نسبت به قیمت روز گذشته همان سهم هیچ گونه تغییری حاصل نشود، در این صورت به این وضعیت جریان نقدینگی خنثی میگویند.
جریان نقدینگی = قیمت تایپیکالی * حجم
در مرحله سوم نوبت به محاسبه نسبت نقدینگی میرسد و این نسبت از تقسیم جریان نقدینگی مثبت بر منفی به دست میآید:
نسبت نقدینگی = جریان نقدینگی منفی / جریان نقدینگی مثبت
با انجام محاسبات بالا، تمام دادههای مورد نیاز برای محاسبه اندیکاتور MFI تکمیل شده است و به راحتی میتوان شاخص جریان نقدینگی را محاسبه کنیم. البته لازم به ذکر است که تحلیل گران تکنیکال معمولاً نیازی به محاسبه اندیکاتور MFI ندارند و تنها به منظور آموزش و درک هرچه بهتر موضوع، نحوه محاسبه آن آموزش داده میشود.
((نسبت نقدینگی-۱)/۱۰۰) – MFI = 100
مطالعه مقاله آموزش اندیکاتور Envelope از دست ندهید.
روش کار با اندیکاتور
همان طور که پیشتر هم اشاره کردیم، اندیکاتور MFI شباهت زیادی به اندیکاتور RSI دارد. به این صورت که اندیکاتور MFI هم مانند اندیکاتور RSI نوسانات خود را در محدوده ۰ تا ۱۰۰ برقرار میکند و اگر بخواهیم به سطوح پر اهمیت در این اندیکاتور بپردازیم، باید به سطوح ۲۰ و ۸۰ اشاره کنیم. در واقع ناحیه ۸۰ در این اندیکاتور، ناحیه اشباع ورود نقدینگی است و ناحیه زیر ۲۰ ناحیه خروج نقدینگی محسوب میشود.
از سوی دیگر یکی از مواقع مناسب برای دریافت سیگنال از اندیکاتور MFI زمانی است که شاهد واگرایی در نمودار قیمت هستیم، واگرایی هم زمانی روی میدهد که روند معکوس نوسانگر نسبت به روند قیمت در نمودار را شاهد باشیم . علاوه بر این، اندیکاتور MFI با رسیدن به ناحیههای اشباع خرید و اشباع فروش، سیگنالهای واضحی میفرستد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
سیگنال فروش اندیکاتور MFI
هنگامی که شاخص نمودار MFI رشد خود را آغاز کند از سطح ۸۰ وارد ناحیه اشباع ورود نقدینگی میشود؛ در این حالت مشخص میشود که جریان نقدی پول وارد بازار شده است.
با گذشت زمان، قیمتها افزایش پیدا میکنند و در نتیجه عرضهکنندگان انگیزه بیشتری پیدا میکنند و پس از مدت زمانی، افزایش فروش و خروج نقدینگی از بازار حاصل میشود. در این میان، یک تحلیلگر باید با نشانههای فروش آشنا باشد. زمانی این نشانهها بیشتر میشوند که نمودار MFI از ناحیه اشباع ورود نقدینگی خارج شود. در این صورت این نمودار از بالا به پایین سطح ۸۰ را میشکند. این موضوع نشان میدهد که با توجه به خروج نقدینگی به احتمال زیاد قیمت سهم ریزش خواهد داشت.
هم چنین یکی از مهمترین موارد در اندیکاتور MFI، واگرایی است. فرآیند واگرایی زمانی اتفاق میافتد که حرکت نوسانگر اندیکاتور و روند قیمت در خلاف جهت یکدیگر باشد. به عنوان مثال، فرض کنید شما یک ارز دیجیتال را به قیمت ۱۵ دلار خریداری کردهاید، پس از مدتی با مراجعه به نمودار قیمت در مییابید که قیمت این ارز دیجیتال رو به کاهش گذاشته است، ولی نوسانگر اندیکاتور با خطهای روند، در حال افزایش است، در این صورت میتوانیم بگوییم که واگرایی در حال انجام است و میتوان آن را به کمک اندیکاتور MFI تشخیص داد.
سیگنال خرید اندیکاتور MFI
به طور کلی فروش مداوم به همراه خروج نقدینگی از بازار موجب کاهش قیمت سهمها میشود و در نتیجه آن، با توجه به افزایش ارزش و افت قیمتها، باز هم در بین سرمایهداران شاهد ایجاد انگیزه برای خرید خواهیم بود و با گذشت زمان ورود نقدینگی به بازار را شاهد خواهیم بود. همین موضوع سبب میشود که نمودار MFI حرکت خود را آغاز کند و از ناحیه خروج نقدینگی به حالت عادی خود برگردد. ولی برای اینکه متوجه شوید که چه زمانی سیگنال خرید ارسال میشود، باید به این موضوع دقت کنید که هر زمان که سطح ۲۰ به دلیل خط MFI از پایین به بالا شکسته شود، در واقع سیگنال خرید ایجاد شده است و بهترین فرصت است که از موقعیت استفاده کنید و خرید خود را انجام دهید.
به عبارت دیگر، سیگنال خرید در ناحیه اشباع فروش برای شما ارسال میشود. معمولاً در این ناحیه ما شاهد عددی زیر ۲۰ برای اندیکاتور MFI خواهیم بود که پس از مراجعه به نمودار قیمت ریزش آن را خواهیم دید. در این حالت فشار فروش از سوی معامله گران افزایش پیدا میکند و در نهایت با تضعیف این روند، بازار رشد میکند.
افزایش 40 درصدی نسبت نقدینگی به GDP در یک دهه اخیر/ پتانسیل تورم افزایش یافت + نمودار
براساس آمار سال پایه 90 نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی به 103 درصد رسیده بود اما طبق ارقام جدید بانک مرکزی از تولید ناخالص داخلی به قیمت جاری و برمبنای سال پایه 95، این نسبت به 90.4 درصد تغییر کرده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، بانک مرکزی آمارهای جدیدی از تولید ناخالص داخلی بر مبنای سال پایه 1395 و به قیمتهای جاری منتشر کرد که تفاوتهایی با تولید ناخالص داخلی به قیمت سال پایه 90 و به قیمتهای جاری داشت.
با توجه به انتشار تولید ناخالص داخلی سال 1399، امکان محاسبه نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی سال 99 بهوجود آمد. تا پیش از این، تولید ناخالص داخلی به قیمت سال پایه 90 معادل 3،434 هزار میلیارد تومان گزارش شده بود که براساس سال پایه 1395 این رقم به 3842 هزار و 68 میلیارد تومان محاسبه شده است.
بر اساس آمار سال پایه 90 نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی به 103 درصد رسیده بود اما این نسبت به قیمت جاری و برمبنای سال پایه 95 معادل 90.4 درصد است.
* افزایش 40 درصدی نسبت نقدینگی به GDP در یک دهه اخیر
بنابراین نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در پایان سال 99 به 90.4 درصد رسیده که نسبت به سال 90، افزایش قابل توجهی داشته است.
نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در واقع مقایسه میزان نقدینگی موجود در کشور با ارزش پولی کالاها و خدمات تولید شده کشور در طول یک سال است. گفته میشود متوسط این نسبت در سایر کشورها حدود 107 درصد است.
یکی از دلایل اصلی رشد نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در طول سالهای 92 تا 97، نرخ بالای سود بانکی و افزایش ماندگاری پول به عنوان سپرده بلندمدت در بانکها و عدم اثرگذاری نقدینگی خلق شده در متغیرهای اقتصادی (تورم، رشد اقتصادی) بوده است.
منبع: بانک مرکزی/ ارقام به میلیارد تومان
دوره | تولید ناخالص داخلی | نقدینگی | نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی |
1390 | 686،828 | 357،070 | 51.9 درصد |
1391 | 784،200 | 460،693 | 58.7 |
1392 | 1،054،945 | 639،550 | 60.6 |
1393 | 1،200،499 | 782،390 | 65.1 |
1394 | 1،179،503 | 1،017،280 | 86.2 |
1395 | 1،392،969 | 1،253،390 | 89.9 |
1396 | 1،618،790 | 1،529،980 | 94.5 |
1397 | 2،080،826 | 1،882،890 | 90.4 |
1398 | 2،673524 | 2،472،150 | 92.4 |
1399 | 3،842،086 | 3،476،170 | 90.4 |
همانطور که در نمودار مشخص است، نسبت میزان نقدینگی به تولید ناخالص داخلی از حدود 50 درصد به نزدیک 90 درصد در یک دهه بعد رسیده است. این تغییر نسبت یعنی در ازای هر واحد کالا و خدمات، پول بیشتری در اقتصاد به گردش درآمده است. به عبارت سادهتر، برای هر واحد کالا و خدمات تولید شده در کشور تقاضای بیشتری ایجاد شده است و پتانسیل تورم در یک دهه اخیر به میزان قابل توجهی بالا رفته است.
در نمودار زیر این مفهوم راحتتر قابل مشاهده است. چنانکه در نمودار دیده میشود نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی از 51.9 درصد به 90 درصد رسیده است.
نباید از یاد برد که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورها از ایران بیشتر است اما واقعیت مهم آن است که در این کشورها برای ورود نقدینگی به بخشهای مولد اقتصاد با قاعدهگذاریهای جدی کانالکشی شده است و افزایش نقدینگی مجراهایی برای خروج دارند. اما در ایران به دلیل عدم وجود چنین کانالهایی عملا افزایش نقدینگی به سرعت به افزایش تقاضا در بازارهای غیر مولد مانند طلا، ارز، مسکن و کالاهای با دوام رفته و سپس تورم ناشی از این تقاضا به دیگر بخشهای اقتصاد هم تسری خواهد یافت.
دیدگاه شما