بایگانی دستهی: پیش بینی بازار فارکس
بازار فارکس بازاری بسیار پرحجم و جذاب برای معامله گران حرفهای است. به دلیل حجم بالای بازار فارکس، الگوهای تحلیلِ تکنیکال در این بازار با دقت بالایی عمل میکنند و در صورت تسلط به این الگوها، با استراتژی سادهای میتوانید در آن به سوددهی برسید.
اصولاً با 3 روش میتوان در بازارهای مالی معامله کرد:
- تحلیل تکنیکال
- تحلیل فاندمنتال
- تحلیل تکنو فاندمنتال
تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال هدف ما پیش بینی بازار فارکس تنها با استفاده از تحلیل نمودار قیمت است. در این روش با استفاده از اصول تحلیل تکنیکال، جهت آینده قیمت را پیش بینی میکنیم. تحلیلگران تکنیکال اعتقاد دارند که تمام اطلاعات مربوط به قیمت، از قبل تأثیر خود را در قیمت گذاشتهاند و یا بهزودی تأثیر خود را در قیمت خواهند گذاشت. پس در این روش تنها نیاز است که ما تحلیل تکنیکال را بدانیم و از آن برای معاملات خود استفاده کنیم.
تحلیل فاندمنتال
در روش تحلیل فاندامنتال بازار فارکس با استفاده از اخبار اقتصادی و تحلیل آنها، میتوانیم جهت آینده بازار را تخمین بزنیم. این روش مخصوص کسانی است که تمایل به معاملات بلندمدت دارند. اصولاً در تحلیل فاندمنتال به دنبال پیدا کردن ارزش یک محصول هستیم ولی در تحلیل تکنیکال به دنبال پیدا کردن قیمت آینده یک محصول هستیم. ارزش و قیمت ممکن است در زمان حال، برابر نباشند ولی درنهایت قیمت به ارزش خواهد رسید.
بهعنوانمثال فرض کنید ما ارزش یک سهم را مانند سهم فولاد مبارکه اصفهان را که در زمان نوشتن این مقاله 1196 تومان است را از طریق تحلیل فاندمنتال 2000 تومان بدانیم. در این حالت تحلیلگر فاندمنتال خرید سهم را سرمایهگذاری خوبی میداند چون ارزشِ آن از قیمت فعلیِ آن بیشتر است. ولی تحلیلگر تکنیکال، بسته به شرایط فعلی آن را تحلیل میکند و حتی ممکن است آن را بفروشد!
ضمن اینکه تحلیلگر فاندمنتال معمولاً زمان خاصی را برای تحلیل خود متصور نیست ولی تحلیلگر تکنیکال برای زمان ورود و خروج به معامله خود برنامه دارد. البته در هر دو روش تکنیکال و فاندمنتال، معامله گران بسیار موفق داریم و ما نمیخواهم در این مقاله یک روش را خوب یا بد بدانیم. در هر دو روش امکان موفقیت وجود دارد. ولی در این صفحه تحلیلها کلاً بر پایه تکنیکال و کوتاهمدت است.
تحلیل تکنو فاندمنتال
در روش تحلیل تکنو فاندمنتال از هر دو روش بالا برای پیش بینی بازار فارکس استفاده میکنیم. یعنی ابتدا بازار را ازنظر فاندمنتال بررسی میکنیم و جهت آن را در آینده مشخص میکنیم و در نهایت با استفاده از تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج خود را مشخص میکنیم.
ازآنجاییکه حسابهای معاملاتی که کارگزاریهای فارکس در اختیار ما قرار میگیرد با اهرم همراه هستند، باید در نظر داشته باشیم که سود و زیان معاملات ما در اهرم ضرب میشوند. مثلاً اگر اهرم 100 را برای معاملات خود انتخاب کنیم، یعنی سود و زیان ما در 100 ضرب میشوند. همین موضوع معاملات بلندمدت را در فارکس خطرناک میکند و احتمال از دست دادن پول ما را در فارکس زیاد میکند.
درنتیجه بهتر است معاملات خود در فارکس را ( که بهصورت معاملات cfd ) بهصورت کوتاهمدت و در تایم فریمهای پایین (h4,h1,m15) انجام دهیم. در تایم فریمهای پایین اخبار فاندمنتال تأثیر زیادی در معاملات ما نخواهند داشت.
مسائله بسیار مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال فارکس باید در نظر داشته باشید، مدیریت ریسک و سرمایه معاملات است. در بازاری که از اهرم معاملاتی در آن استفاده میکنید احتمال صفر شدن سرمایه شما وجود دارد. به این مفهوم که امکان دارد شما کل سرمایه خود را از دست بدهید و کال مارجین شوید. درنتیجه باید بسیار دقت کنید که همواره مدیریت ریسک و سرمایه را در روش معاملاتی خود بگنجانید.
مسائله مهم دیگری که باید در معاملات فارکس به آن توجه ویژهای داشته باشید، روانشناسی معاملهگری در فارکس است که از مهمترین ارکان یک تریدر حرفهای است. بدون دانستن ارکان یک سیستم روانشناسی موفق در بازار فارکس هرگز موفق نخواهید شد.
طبق آمار، تنها حدود 10 درصد کسانی که فارکس را برای معاملهگری انتخاب میکنند، موفق خواهند شد و مهمترین عامل موفقیت آن 10 درصد، دارا بودن روانشناسی موفق در معاملهگری در فارکس است. البته منظورم این نیست که تنها روانشناسی عامل موفقیت است. بیشک روش معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایه هم مهم هستند ولی این دو بر رویِ روانشناسی تریدر سوار میشوند و در صورت نداشتن عامل روانشناسی، دو عامل دیگر( روش و مدیریت ریسک و سرمایه) شما را در مسیر موفقیت نگاه نخواهد داشت
در سایت میداس سرمایه ما تحلیل بازار فارکس تحلیل روند فعلی بازار امروز را بهصورت فایل به همراه عکس تحلیل و توضیحات آن در اختیار شما قرار خواهیم داد. اینها نتایج تحلیل تیم ترید میداس سرمایه است و ازآنجاکه معاملهگری شغلی همراه با ریسک است، ریسک انجام دادن معامله با تحلیلهای ما و استفاده از تحلیل روزانه بازار فارکس برای معاملات شخصی، بر عهده خود شما است.
تمامی تحلیلهای ما در این سایت بر مبنای تحلیل تکنیکال است و روش تحلیل ما الگوهای کلاسیک تکنیکال به همراه پرایس اکشن بومیسازی شده برای بازار فارکس است. این روش به همراه معاملات زنده در فارکس در میداس سرمایه، آموزش داده میشود.
در ادامه توصیه میکنم بروکر “ فارکس چیف ” , “ تریدرز وی ” را مطالعه نمایید
برخی از سوالات متداول
پیش بینی بازار فارکس چگونه انجام می شود ؟
پیش بینی بازار فارکس بر مبنای انواع تحلیل ها شامل : تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندمنتال، تحلیل تحلیل روند فعلی بازار تکنو فاندمنتال و استفاده از سری های زمانی فازی و الگوريتم شبيه سازی در میداس سرمایه بصورت روزانه انجام می شود.
تحلیل و پیش بینی بازار فارکس برای چه بازه های انجام می شود؟
ما در میداس سرمایه برای این که بتوانید ترید موفقی را تجربه نمایید تحلیل های جفت ارزها را بصورت روزانه انجام می دهیم و تمامی آنها را می توانید بصورت رایگان روزانه مطالعه نمایید.
در آخر، اگر میخواهید درباره معامله گری بیشتر بدانید توصیه میکنم کتاب معامله گری را تهیه و حتما مطالعه کنید.
اندیکاتور چیست؟ بیان مفهوم و جایگاه آن در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارد. تقریبا همه ی معامله گران و تحلیل گران بازارهای مالی که با دید تکنیکال بازار را بررسی می کنند این ابزار را می شناسند و در روش معاملاتی و استراتژی ترید خود از یک یا بیش از یک اندیکاتور استفاده می کنند.
فهرست عناوین این مطلب
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور نوعی ابزار برای دستیابی به درک بهتر از نمودار قیمت است. این ابزار یک شکل هندسی در کنار نمودار به منظور کمک به تحلیل بهتر برای تریدر فراهم می کنند.
چگونه ایجاد می شود؟
با استفاده از فرمول های ریاضی و اعمال آنها بر روی حجم معاملات و قیمت می توان به اندیکاتورهای مختلف دست یافت.
در کدام نوع تحلیل از آن استفاده می شود؟
در تحلیل تکنیکال می توان علاوه بر بررسی الگوها، اندیکاتورها را نیز تحلیل نمود.
آیا حتماً باید از آن در تحلیل استفاده کرد؟
خیر، هر تریدری یک استراتژی معاملاتی مخصوص به خود دارد. در برخی روش ها مانند پرایس اکشن کمتر به اندیکاتور اهمیت داده می شود.
انواع اندیکاتور
اندیکاتور از نظر همراهی قیمت در دو دسته پیشرو (leading) و دنباله رو (lagging) قرار می گیرند. دنباله روها با تاخیر بیشتری با قیمت در مقایسه با پیشروها سیگنال و علامت را به تحلیلگر می دهند.
از نظر ساختار اندیکاتورها به چهار نوع زیر تقسیم می شوند.
روند(Trend)
روندها در نمودار به سه دسته صعودی یا افزایشی، نزولی یا کاهشی و خنثی تقسیم می شوند. از میان اندیکاتورهای روند می توان به میانگین متحرک (moving average) و شاخص رگرسیون خطی اشاره کرد.
اسیلاتور(Osilator)
هدف اصلی یک اسیلاتور نشان دادن هیجان بازار و قدرت خریداران و فروشندگان می باشد. اسیلاتورها در محدوده معینی نوسان می کنند. از میان اسیلاتورها می توان به اسیلاتور MACD اشاره کرد که حول خط مرکزی صفر نوسان می کند و یک اسیلاتور مناسب برای یافتن سوئینگ های ماژور است.
برخی دیگر از اسیلاتورها برای نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش می باشند. با ورود خطوط یک اسیلاتور در ناحیه اشباع خرید ضعف خریداران و افزایش قدرت فروشندگان نشان داده می شود. اسیلاتور RSI یا استوکاستیک (stochastic) نمونه هایی از این دسته از اسیلاتورها می باشند که در یک محدوده معین نوسان می کند.
حجم (Volume)
برخی از اندیکاتورها با نشان دادن تغییرات حجم به تریدر تغییرات قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان را نشان می دهند. MFI یکی از این دسته می باشد.
با استفاده از یکی از اندیکاتورهای حجم معامله گر می تواند ریسک معامله خود را کاهش دهد. علت آن هم اینست که تحلیل حجم معاملات به تشخیص قدرت و ضعف و جهت روند کمک می کند. معمولا در نقاط برگشت روند، حجم معامله به طور ناگهانی زیاد می شود. همچنین در صورتی که روند صعودی یا نزولی در بازار حاکم است و با حرکت قیمت در آن روند حجم معاملات هم افزایش می یابد، نشان از استحکام روند می دهد. در صورتیکه با حرکت قیمت در جهت روند حاضر حجم معاملات رو به کاهش باشد قدرت در جهت روند رو به کاهش است.
بیل ویلیامز(Bill Wiliams)
بیل ویلیامز در حقیقت یک روش معاملاتی می باشد. آقای بیل ویلیامز به منظور فهم ساختار بازار و تحلیل صحیح مراحل تحلیلی زیر را پیشنهاد داد:
- مرحلۀ فاصله (فراکتال)
- مرحلۀ انرژی (نیروی محرک)
- مرحلۀ قدرت (افزایش/کاهش شتاب)
- ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت (منطقه)
- خط موازنه
در روش بیل ویلیامز برای تجزیه و تحلیل نمودار از اندیکاتورهای فراکتال بیل ویلیامز، الیگیتور بیل ویلیامز(Alligator) ، بیل ویلیامز AO (Awesome Oscillator) ، AC بیل ویلیامز(Accelerator Oscillator) استفاده می شود.
پیام های اندیکاتور
با اندیکاتورها می توان به اطلاعاتی دست یافت که به تحلیل بهتر و درک صحیح تر نمودار قیمت کمک می کند. همانطور که بیان شد این اطلاعات با انجام چند محاسبه ریاضی از نمودار قیمت بدست می آید. نوع روند، شتاب قیمت، نواحی اشباع و … از این دست اطلاعات هستند.
محاسبات ریاضی بر روی حجم معاملات و قیمت گذشته بازار صورت می گیرد تا به تریدر پیامهایی را گوشزد کند. پیام می تواند نوعی از هشدار باشد به این معنی که روند فعلی رو به اتمام است و به زودی تغییر روند ایجاد می گردد. پیام می تواند به این صورت باشد که قیمت مناسب برای ورود را به تریدر بدهد. به عنوان مثال عده ای ورود خود به معامله را برپایه کراس دو خط اسیلاتور DT صورت می دهند. پیام می تواند به عنوان یک تایید بر تحلیل درست نمودار قیمت باشد. به عنوان مثال برخی از اندیکاتور MACD به عنوان یک تایید کننده در تشخیص سوئینگ های ماژور استفاده می کنند. ممکن است مثال هایی که استفاده شد برای همه مناسب نباشد اما هدف در اینجا بیان مفهوم اندیکاتور و دسته بندی آنها بر اساس کاربرد است.
اندیکاتورهای معروف
اندیکاتورها بسیار زیاد هستند و هر روز با نامهای جدیدی در این حوزه رو برو می شوید. در ادامه چندین نوع معروف آنها معرفی می گردد.
باند بولینگر
باند بولینگر (Bollinger Bands) شامل یک میانگین متحرک و دو منحنی که در بالا و پایین میانگین متحرک ذکر شده قرار دارند می باشد. در زمانی که قیمت حالت رنج به خود می گیرد و حرکت قیمت در قالب یک روند صعودی یا نزولی نیست، نوار بالایی و پایینی از هم فاصله بیشتری می گیرند. در مواقعی که یک روند نزولی یا صعودی در بازار وجود دارد باند بولینگر باریک می گردد. به طور پیشفرض میانگین متحرک در میان باند در دوره زمانی 20 هست و انحراف معیار نوار بالایی ونوار پایینی 2 می باشد. این اعداد قابل تغییر هستند و بسته به نوع استراتژی تریدر می تواند به مقادیر مورد نیاز تغییر داده شود.
عده ای از باند بولینگر برای اندازه گرفتن نوسان در حرکت قیمت استفاده می کنند. علاوه بر این در تعیین هدف معامله نیز کارایی دارد. مثلاً وقتی در حرکت رو به پایین قیمت باند پایینی می تواند هدف اولیه باشد. همچنین باند بالا و پایین خود یک مقاومت و حمایت محسوب می شوند. قرار گرفتن قیمت در نوار بالایی وجود روند صعودی و قرار گیری قیمت در نوار پایینی وجود روند نزولی را محتمل تر می کند.
ایچیموکو
ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای بسیار مهم و پیشرفته است. عده ای از تریدرها خود را ایچیموکو کار می نامند. با ایچیموکو حمایت، مقاومت، روند احتمالی آینده، شتاب حرکتی بازار، حد ضرر و حد سود و … را تعیین می کنند. علاوه بر همه اینها سیگنال ورود خود تحلیل روند فعلی بازار به معامله را نیز با ایچیموکو بدست می آورند. ایچیموکو دارای دو منحنی است که تشکیل ابر یا کومو را می دهند و سه منحنی دیگر نیز دارد که موقعیت آنها پر از نکات تحلیلی برای تحلیل گر می باشد.
میانگین متحرک
یکی از رایج ترین اندیکاتورها میانگین متحرک (Moving Average) است و در تحلیل تکنیکال بسیار کاربردیست. اندیکاتورهای دیگری چون باند بولینگر نیز بر اساس MA شکل گرفته اند. میانگین متحرک به منظور تشخیص نوع روند و همچنین به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک مورد استفاده قرار می گیرد. میانگین متحرک با میانگین گیری از قیمت های گذشته بازار ایجاد می گردد. به همین دلیل به عنوان سیگنال ورود به معامله از نظر عده ای نامناسب به نظر می رسد. اما در استراتژی معامله گری بسیاری از تریدرها ایفای نقش می کند. به خصوص وقتی که در کنار دیگر اندیکاتورها قرار گیرد و همدیگر را در تحلیل تایید کنند.
MACD
MACD یک نوع اسیلاتور است و در میان یک بازه حرکت می کند. برخی از تریدرها از MACD به منظور تشخیص واگرایی با نمودار قیمت بهره می برند. عده ای دیگر برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند با قرار گیری MACD در ناحیه مثبت و منفی از آن استفاده می کنند. اسیلاتور MACD از گذشته تا به امروز تغییر کرده است و از این رو دو نوع MACD در حال حاضر برای کاربران قابل استفاده است. در نسخه قدیمی تر آن که مکدی کلاسیک نام دارد، اسیلاتور شامل یک هیستوگرام و دو منحنی با رنگ های قرمز و آبی می شود. هنگام کراس یا قطع کردن دو منحنی توسط یکدیگر هیستوگرام صفر می شود و سیگنال ورود به معامله صادر می گردد.
نسخه جدیدتر به جای دو منحنی فقط یک منحنی قرمز که همان خط سیگنال است را دارا می باشد. هیستوگرام در نسخه جدید تغییر کرده و جای خط آبی را گرفته است.
RSI
RSI نوعی اسیلاتور است که در بازه صفر تا صد تغییر می کند. یکی از مهمترین کاربردهای RSI در یافتن واگرایی ها برای پیشبینی تغییر روند و اتمام موج فعلی است. اعداد 30 و 70 برای تشخیص ناحیه اشباع فروش و اشباع خرید در این اسیلاتور در نظر گرفته می شوند. به این معنی که با ورود خط RSI به بالای سطح 70 نمودار قیمت در ناحیه اشباع خرید قرار می گیرد. همینطور با ورود خط به زیر 30 نمودار قیمت در ناحیه اشباع فروش وارد شده است.
جمع بندی
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارند. می توان بیان کرد که تقریبا همه تریدرها حداقل یکی از آنها را در استراتژی معامله گری خود به کار می برند. طرفداران روش پرایس اکشن اکثرا از منتقدان آن هستند. اما لنس که یکی از اساتید معروف در این حوزه است از مووینگ اوریج در روش پرایس اکشن استفاده می کند. رابرت ماینر در سبک الیوتی خود از اسیلاتور DT برای یافتن نواحی اشباع و همچنین ورود به معامله بهره می برد.
اسیلاتورها زیر مجموعه ی اندیکاتورها می باشند که در یک پنجره ی دیگر در زیر نمودار قیمت یا نرخ قرار می گیرند. از اسیلاتورها بیشتر برای یافتن واگرایی و همچنین نواحی اشباع خرید و فروش بهره برده می گردد.
انتخاب یک اندیکاتور به استراتژی معاملاتی بستگی دارد و اینکه در یک استراتژی چه اندیکاتورهایی در کنار هم استفاده شود به دانش و تجربه تریدر بازمی گردد.
پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال چیست
پیوت (Pivot) در تحلیل تکنیکال زمانی به کار برده می شود که تغییری در مسیر حرکت قیمت روی دهد. ، میانگین بالاترین و پایین ترین قیمت یک سهم، در روز و آخرین قیمت ثبت شده برای آن سهم است. در این مقاله با پیوت و انواع پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال آشنا خواهید شد. و در نهایت روش تشخیص پیوت را به شما خواهیم گفت.
پیوت (مینور و ماژور) در تحلیل تکنیکال را بشناسید
پیوت ها از جمله ابزاری هستند که به عنوان شاخصی برای پیشبینی روند بازار از توسط معامله گران به کار گرفته می شوند. پیوت از جمله ابزار تحلیل تکنیکال در بازار است. زمانی که این ابزار در کنار دیگر ابزارهای رایج در تحلیل تکنیکال مانند سطح حمایت، مقاومت و دنباله فیبوناچی به کار گرفته می شود، انجام معاملات برای سرمایه گذار ساده تر خواهد شد.
می توان گفت پیوت مجموعه ای از محاسبات است که روند فعلی بازار را مشخص می کند. با استفاده از این ابزار می توانید در بازه های زمانی متفاوت روند تغییرات قیمت ها و حرکت بعدی بازار را تشخیص دهید.
با شناسایی نقاط پیوت در نمودار قیمت ها، تصمیم درستی برای معاملات خود می گیرید. ما را در ادامه مقاله دنبال کنید و اطلاعات خود را در خصوص این ابزار ارزشمند افزایش دهید.
پیوت چیست؟
پیوت (Pivot) در زبان انگلیسی به معنای روی پاشنه چرخیدن است. در تحلیل تکنیکال این اصلاح زمانی به کار برده می شود که تغییری در مسیر حرکت قیمت روی دهد.
پیوت به خودی خود، میانگین بالاترین و پایین ترین قیمت یک دارایی، در روز و آخرین قیمت ثبت شده برای دارایی است. افزایش قیمت دارایی از پیوت در روز بعد به معنای ادامه روند صعودی است. در این حالت روند بازار صعودی یا گاوی است.
از سوی دیگر کاهش قیمت از پیوت به معنای تغییر احساس معامله گران نسبت به دارایی و کاهش قیمت ها است. در این صورت بازار مسیر نزولی یا خرسی را پیش می گیرد.
نقطه پیوت به تنهایی به عنوان یک اندیکتور یا شاخص عمل می کند. اما از این نقطه برای تعیین سطح حمایت و مقاومت در بازار نیز استفاده می شود. معامله گرانی که روزانه در بازار خرید و فروش می کنند با استفاده از این ابزار زمان خرید، نقطه توقف و زمان فروش را تعیین می کنند.
با توجه تغییر میزان عرضه و تقاضا در بازار، روند بازار نیز مدام در حال تغییر است. در نمودار زیر نقاط پیوت متعددی را مشاهده می کنید. پیوت انواع متفاوتی دارد که در ادامه با آنها آشنا می شوید.
انواع پیوت
پیوت به تغییر مسیر قیمت در نمودار اشاره می کند. دو نوع پیوت در تحلیل تکنیکال مد نظر قرار می گیرد. اما در کنار این دو نوع پیوت باید بدانید که پیوت از دیرباز همواره از 7 سطح متفاوت تشکیل می شده است. در ادامه به بررسی این موارد می پردازیم. در اخر می آموزیم که پیوت چه اطلاعتی را در اختیار سرمایه گذار می گذارد.
پیوت مینور و ماژور
برای درک بهتر تفاوت پیوت های مینور و پیوت های ماژور به نمودار زیر نگاه کنید. دایره های سبز در این نمودار نشان دهنده پیوت های ماژور هستند و مربع های قرمز پیوت های مینور را نشان می دهند.
همانطور که مشاهده می کنید. تشخیص پیوت های ماژور در مقایسه یا پیوت های مینور ساده تر است. پیوت های ماژور غالباً در نزدیکی سطح حمایت یا مقاومت شکل می گیرد. در بسیاری از موارد این پیوت ها به عنوان یک سطح قیمت مهم در بازار شناخته می شوند.
میزان فعالیت خریداران و فروشندگان در پیوت های ماژور به اوج می رسد.با مشاهده نمودار متوجه می شوید که پیلوت های ماژور تغییر مسیر قیمت ها را نشان می دهند. در این نقاط مسیر بازار به کلی تغییر می کند. همانطور که مشاهده می کنید در برخی از مواقع روند نزولی به صعودی یا روند صعودی و نزولی تغییر می کند.
اما پیوت های مینور از قانون خاصی تبعیت نمی کنند. تشکیل این پیوت ها تصادفی است و تغییرات کوچک تحلیل روند فعلی بازار قیمت را نشان می دهد. این پیوت ها یا این تغییرات قیمت برای تغییر روند صعودی به نزولی یا نزولی به صعودی به اندازه کافی قدرتمند نیستند.
سطوح متفاوت پیوت
پیوت از نظر سنتی به 7 سطح متفاوت تقسیم می شود که معامله گران را در تصمیم گیری یاری می کند. در ادامه با این سطوح آشنا می شوید.
P
این سطح درواقع بازه میان سطح مقاومت و حمایت را تعیین می کند. این نقطه به عنوان سطح پیوت (Pivot line) شناخته می شود. این بازه بر اساس میانگین قیمت روزانه و قیمتی که روز گذشته در بازار بسته شده است محاسبه می شود.
R1
این سطح اولین سطح مقاومت قیمت است که بالاتر از سطح پیوت شکل می گیرد. زمانی که میزان نوسان قیمت کم باشد، این سطح در نمودار نمایان می شود.
S1
اولین سطح حمایت احتمالی که قبل از سطح پیوت است. زمانی که میزان نوسان قیمت کم باشد، قیمت در این سطح نمایش داده می شود.
R2
دومین سطح مقاومت که بالاتر از سطح پیوت تشکیل می شود. زمانیکه نوسانات بازار طبیعی باشد، قیمت در این بازه قرار می گیرد.
S2
دومین سطح حمایت احتمالی است که پایین تر از سطح پیوت شکل می گیرد. زمانی که نوسانات بازار طبیعی باشد، قیمت در این بازه قرار می گیرد
R3
سومین سطح مقاومت احتمالی که بالای سطح پیوت شکل می گیرد. تنها زمانی که نوسانات بسیار زیاد باشد، قیمت از این سطح عبور می کند.
S3
سومین سطح حمایت که پایین تر از سطح پیوت شکل می گیرد. درست مانند مورد قبلی تنها زمانی که نوسانات بازار شدید باشد، قیمت از این سطح عبور می کند.
نحوه استفاده از پیوت
این ابزار در تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کند که برای خرید کالا، سهام یا استفاده از قراردادهای آتی تصمیم گیری کنند. برخلاف میانگین متحرک این شاخص در تمام طول روز ثابت است. به همین دلیل پیوت به عنوان ابزار ارزشمندی در تعیین استراتژی سرمایه گذاری مفید است.
به عنوان مثال معامله گر با استفاده از این شاخص می داند اگر قیمت از سطح پیوت کاهش پیدا کند، باید برای فروش دارایی دست به کار شود؛ و از سوی دیگر اگر قیمت بالاتر از سطح پیوت باشد، باید دارایی بیشتری خریداری کند. از طرف دیگر سطح های S1،S2، R1 و R2 نیز می توانند به عنوان قیمت هدف برای معاملات یا به عنوان حد ضرر به کار برده شوند.
استفاده از این اندیکاتور در کنار دیگر شاخص ها در انجام معاملات متدوال است. ممکن است این شاخص با میانگین متحرک 50 یا 200 روزه و همینطور سطوح فیوناچی برهم پوشانی یا همسانی داشته باشد. به این ترتیب سطوح حمایت یا مقاومت قدرتمندی در بازار شکل می گیرد.
در آخر
برای سرمایه گذاری موفق را در بازار بورس و سرمایه تجربه کنید باید روند بازار را به درستی تشخیص دهید. پیوت ابزار ارزشمندی برای شناسایی روند فعلی بازار است. پیوت تغییرات قیمت و در نتیجه تغییر مسیر بازار از صعودی به نزولی و از نزولی به صعودی را نشان می دهد. اگر قیمت در مسیر صعودی از سطح پیوت عبور کند، روند بازار صعودی یا گاوی است. اما اگر قیمت از سطح پیوت کاهش پیدا کند، روند بازار نزولی و خرسی خواهد بود. به همین دلیل بسیاری از سرمایه گذاران برای تعیین بهترین زمان برای ورود و خروج از بازار از این اندیکتور استفاده می کنند.
تحلیل تکنیکال: آموزش انواع روشهای تحلیلی، از کجا شروع کنیم؟
فعالیت در بازارهای مالی بدون استفاده از روشهای تحلیلی تفاوتی با قمار ندارد! تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) دو روش اصلی تحلیل در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بازار را با استفاده از دادههای تاریخی مانند قیمت و حجم تحلیل میکنند. در حالی که تحلیلگران بنیادی به دنبال محاسبهی ارزش ذاتی با استفاده از فاکتورهایی مانند درآمد، سود، دارایی، بدهی و… هستند.
در این مطلب از چشم بورس سعی میکنیم شما را با تحلیل تکنیکال، سبکهای مختلف و مزایا و معایب آن آشنا کنیم. اگر چیزی از تکنیکال نمیدانید و یا پس از امتحان کردن سبکهای مختلف سردرگم هستید، با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تکنیکال پیشبینی آینده و شکار فرصتهای معاملاتی با استفاده از اطلاعات نمودارهای قیمت و حجم است. تکنیکالیستها به دنبال پاسخی برای این سوال هستند: روند فعلی ادامهدار خواهد بود یا خیر؟
تحلیلگران تکنیکال از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. برخی از تکنیکالیستها به خطوط روند سوگند یاد میکنند، برخی از نمودارهای شمعی استفاده میکنند و گروهی دیگر ترجیح میدهند بر اساس اندیکاتورها بازار را تحلیل کنند. حرفهایها نیز با ترکیب روشهای مختلف، یک استراتژی کارآمد برای ورود و خروج طراحی میکنند.
پیشفرضهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی استوار است:
- همه چیز در قیمت نهفته است. هر فاکتوری که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای بنیادی، اخبار سیاسی و… در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
- گذشته تمایل دارد که تکرار شود. محرکهای روانشناسی بازار یعنی ترس و طمع تغییر نمیکنند و تاریخ تکرارپذیر است.
- قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت میکند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت تکرار میشود. به عبارت دیگر، حرکتهای قیمت تصادفی نیست.
تاریخچهای مختصر از تحلیل تکنیکال
چند صد سال است که از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده میشود. در قرن هفدهم، ژوزف دلا وگا تکنیکهای اولیهی تکنیکال را برای پیشبینی بازارهای هلند استفاده میکرد. با این حال، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی مدیون تلاشهای چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، روبرت رئا و… است.
در سال 1948 رابرت دی ادواردز و جان مگی، مجموعهای جامع با نام تحلیل تکنیکال روندهای سهام منتشر کردند. همزمان در شرق نیز معاملهگران ژاپنی الگوهای شمعی را برای تحلیل قیمت برنج معرفی کردند. سال 1990 و با ظهور بازارهای دیجیتال الگوهای شمعی توسط تحلیلگران آمریکایی رایج شدند. این الگوها تا به امروز از مهمترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است. بسیاری از تکنیکالیستها الگوهای شمعی را پایهی تکنیکال و دروازهی ورود به آن میدانند.
انواع نمودارهای قیمت
نمودار قیمت، تغییرات قیمت اوراق بهادار را نسبت به زمان نمایش میدهد. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نشان میدهد. نمودارهای قیمت به شکلهای مختلفی نمایش داده میشود که به صورت مختصر آنها را شرح خواهیم داد.
نمودار خطی
نمودار خطی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای خطی سادهترین نوع نمودارهای قیمت هستند. این نمودار با وصل کردن قیمتهای بسته شدن بازار رسم میشود. آنها به سادهترین شکل تغییر قیمت در طول زمان را نشان میدهند. برای تشخیص الگوهای قیمتی مفید هستند و معمولا معاملهگران مبتدی از این نمودارها استفاده میکنند.
نمودار میلهای
نمودار میلهای در تحلیل تکنیکال
نمودارهای میلهای علاوه بر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت در یک دورهی معاملاتی را نشان میدهند. خط عمودی بازهی قیمتی در یک دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. خطوط افقی نشاندهندهی قیمت باز و بسته شدن سهم هستند. خط افقی در سمت چپ قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست قیمت بسته شدن را مشخص میکند.
هر میله یک جزیرهی واحد است و رفتار قیمت در یک بازهی زمانی را نشان میدهد. مجموع میلهها نیز در کنار هم روند حرکت قیمت را مشخص میکنند.
نمودار شمعی
نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (کندل استیک) بسیار شبیه به نمودارهای میلهای هستند. محدودهی ضخیم، قیمت باز و بسته شدن بازار را نمایش میدهد. سایهی (فتیله) بالایی، بالاترین قیمت در دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. سایهی پایین نیز نشاندهندهی پایینترین قیمت در طول دورهی معاملاتی است. اگر قیمت در دورهی زمانی، صعودی باشد شمع سبز رنگ (یا توپر) و اگر نزولی باشد شمع قرمز رنگ (یا توخالی) است.
تحلیلگران تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی و میلهای استفاده میکنند. نمودارهای شمعی نسبت به نمودارهای میلهای خواناتر هستند.
سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال
حمایت و مقاومت و روندها
حمایت محدودهی قیمتی است که تقاضا بر عرضه غلبه میکند. خطوط حمایت از اتصال کفهای (درهها) نمودار به همدیگر رسم میشوند. در محدودههای حمایتی احتمال ریزش بیشتر قیمت کم است.
مقاومت نقطهی مقابل حمایت است. در این نقاط قدرت عرضه افزایش مییابد. مقاومت با اتصال سقفهای (قلهها) نمودار به همدیگر رسم میشود و احتمال ریزش قیمت در این محدوده بالاست.
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
روندها جهت بازار را مشخص میکنند. اگر نمودار قیمت سقفها و کفهای بالاتر ثبت کند روند صعودی است. همچنین با ثبت سقفها و کفهای پایینتر، قیمت وارد روند نزولی میشود. جهت روند را با خطوط روند مشخص میکنند. خطوط روند در اصل محدودههای حمایت و مقاومتی هستند.
فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی را ریاضیدان ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی کشف کرده است. خطوط فیبوناچی براساس این نسبتها رسم میشوند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند این خطوط محدودههای مهم برگشت بازار را مشخص میکنند.
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی شکلهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. گفتیم که تکرارپذیری یکی از پیشفرضهای تحلیل تکنیکال است. الگوها به دو دستهی بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند. تحلیلگران تکنیکال با شناسایی این الگوها محدودههای بازگشت یا ادامهی بازار را شناسایی میکنند. مثلث، پرچم، فنجان و دسته، سر و شانه تنها برخی از الگوهای قیمتی مهم هستند.
اندیکاتورها
اندیکاتورها و اوسیلاتورهای تکنیکال با استفاده از محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم به دست میآیند. به بیان دیگر، اندیکاتورها ابزارهای کمکی برای تفسیر بهتر نمودارها هستند. اندیکاتورهایی که تحلیل روند فعلی بازار روی نمودار رسم همپوشان (Overlay) نام دارند. برخی دیگر از اندیکاتورها در یک نمودار جدا نمایش داده میشوند و اوسیلاتور نام دارند.
میانگین متحرک، باند بولینگر و SAR از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستد. از مهمترین اوسیلاتورها نیز می توان به مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک اشاره کرد.
ایچیموکو
ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی میشوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگینهای متحرک رسم میشود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معاملهگران قرار میدهد.
ایچیموکو در تحلیل تکنیکال – خطوط تنکان، کیجون، سنکو و چیکو و ابر ایچیموکو
پرایس اکشن
تحلیلگران سبک پرایس اکشن اندیکاتورها را ابزارهایی با اطلاعات سوخته میدانند. آنها معتقدند که باید با نمودار خام ترید کرد. تمرکز اصلی پرایس اکشن بر حرکت قیمت در طول زمان است. تحلیلگران این سبک با استفاده از خطوط روند و الگوهای شمعی به دنبال پیشبینی حرکت قیمت بدون هیچ تاخیری هستند. پرایس اکشن از سبکهای بسیار محبوب در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس است.
تکنیکال یا فاندامنتال؟
تکینکال و بنیادی دو مکتب اصلی تحلیل بازار هستند. هر دو سبک برای پیشبینی روند آتی بازار استفاده میشوند و بدیهی است هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار بر اساس ارزش ذاتی است. تحلیلگران بنیادی همه فاکتورها از وضعیت اقتصاد کلان و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها را مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها از مهمترین فاکتورهای تحلیل بنیادی هستند.
در نقطهی مقابل ورودیهای تحلیل تکنیکال فقط قیمت و حجم هستند. فرض اساسی تکنیکال این است که تمام فاکتورهای بنیادی، سیاسی وغیره در قیمت نهفته است. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، بلکه با استفاده از نمودارها به دنبال پیشبینی روندها هستند. مثالهای زیادی از تحلیلگران موفق هر دو سبک وجود دارد. برخی نیز ترکیبی از هر دو سبک را استفاده میکنند.
تحلیل تکنیکال روشی بسیار سریع و ساده است. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی روشی پیچیده و وقتگیر است. شما کدامیک را ترجیح میدهید؟ به سرعت به حرکات بازار واکنش نشان دهید یا اینکه آهسته اما مطمئنتر گام بردارید؟ برای روشنتر شدن موضوع بهتر است مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال ساده و انعطافپذیر است. آن را میتوان در هر بازاری که بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کار میکند استفاده کرد. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی هر بازار و صنعت را به صورت تخصصی تحلیل میکند. در بازارهای سهام بورس، رمزارزها، کالا و فارکس میتوانیم از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.
فرقی نمیکند معاملهگر ساعتی روزانه و یا بلندمدت باشید. تکنیکال در همهی دورههای زمانی کارایی دارد. تحلیل بنیادی اینگونه نیست و معاملهگران معمولا نگاه میانمدت و بلندمدت به بازار دارند.
سرعت بالا دیگر مزیت تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی باید فاکتورهای زیادی از شرایط اقتصادی گرفته تا صورتهای مالی شرکتها را بررسی کنید. ولی تکنیکالیستها تنها با چند کلیک و با استفاده از نمودارها به سرعت خود را با بازار هماهنگ میکنند.
معایب تحلیل تکنیکال
مهمترین مشکل در تحلیل تکنیکال وجود تفسیرهای مختلف از نمودارهای قیمت است. افراد با روش های متفاوت نمودارها را تحلیل میکنند و ممکن است تفسیرهای متفاوت و حتی متضادی از یک نمودار وجود داشته باشد.
ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال سیگنالهایی متفاوت و گاه متضاد صادر میکنند. ممکن است در شرایط یکسان اندیکاتوری سیگنال خرید و اندیکاتور دیگر سیگنال فروش صادر کند.
برخی معتقدند تکنیکال علم توجیه است! تعصبات و شایعات باعث میشوند معاملهگران نمودارها را به شکلی تحلیل کنند که همسو با تعصبات شخصی آنها باشد.
منابع مفید برای یادگیری تحلیل تکنیکال
منابع زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد. با استفاده از کتاب و مقالات اینترنتی میتوانید به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوید. ما نیز در چشم بورس تلاش میکنیم مجموعهای جامع از سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال را کاملا رایگان آموزش دهیم. کتابهایی که در ادامه معرفی میشوند منابعی مفید برای یادگیری تکنیکال هستند:
- تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه؛ جان مورفی
- داینامیک تریدینگ (معاملهگری پویا)؛ رابرت سی ماینر
- دورهی نمودارهای شمعی؛ استیو نیسون
- معامله با بهترین الگوهای نموداری؛ توماس بولکوفسکی
- راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال؛ استیون بی اکلیس
- مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه؛ علی محمدی
- سیستم معاملاتی ایچیموکو در بازارهای سرمایه؛ مانش پاتل
- پرایس اکشن روندها؛ ال بروکز
سخن آخر
در این مطلب در مورد تحلیل تکنیکال و سبکهای مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب سبکهای مختلف را بررسی کردیم تا تصویر روشنی از این سبک تحلیلی ارائه دهیم. به نظر ما هیچ سبکی کامل نیست. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معاملهگران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده میکنند. اینها سه پایهی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند.
خود را به یک سبک محدود نکنید. میتوانید با استفاده از تحلیل بنیادی سهمهای ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال بررسی و پیشبینی روند بازار بر اساس حجم و قیمت است.
هر دوی این روشها برای پیشبینی آینده بازار استفاده میشوند. در تحلیل بنیادی با ارزش ذاتی شرکتها و میزان سودسازی آنها کار داریم. در نقطهی مقابل تحلیل تکنیکال تنها از نمودار قیمت استفاده میکند. تکنیکالیستها معتقدند همه چیز در چارت قیمت وجود دارد.
تریدرهای موفق از سبکهای مختلفی استفاده میکنند. نمیتوان گفت کدامیک تحلیل روند فعلی بازار بهتر است. حتی میتوانید بنیادی و تکنیکال را در کنار هم استفاده کنید.
نمودارهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند. محبوبترین آنها نمودار شمعی است. علاوه بر این نمودار میلهای و خطی نیز پرکاربرد هستند. نمودارهای دیگری نیز وجود دارند مانند هیکن آشی و هالو چارت که کمتر استفاده میشوند.
خیر! روشهای تحلیلی صرفا برای کاهش ریسک معاملات استفاده میشوند. نتایج تکنیکال به صورت تضمین شده نیستند. به همین دلیل رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حیاتی است.
بازار روند دار چیست؟
تعریف کلی روند را اینطور میتوان بیان کرد که روند، جهت کلی بازار یا قیمت در نمودار را به معامله گر نشان می دهد، روند در بازارهای مالی یکی از اساسی ترین مولفه ها می باشد.
معامله گران بیشتر در روند ها سود کسب می کنند واگر روندی در بازار وجود نداشته باشد، به معنای نداشتن سود برای معامله گران است.
همچنین تشخیص روند و معامله در جهت آن، نقشی برجسته در پیدا کردن فرصتهای کسب سود در بازار دارد و بررسی روند قیمت در بازارهای مالی از جمله بازار فارکس ب سیار ضروری است که باید توسط معامله گران تشخیص داده شود.
به صورت کلی، بازار یا روند دار است یا خنثی، که تشخیص بازار روند دار را میتوان توسط ابزار های مختلف تکنیکالی راحت تر تشخیص داد.
بازار روند دار می تواند به دو صورت صعودی و نزولی باشد.
پیشنهاد ویژه: دوره فارکس
بازار روند دار صعودی
روند صعودی یا ( Uptrend )، روندی می باشد که در آن بازار سقف و کف های صعودی تشکیل می دهد.
در بازار روند دار صعودی، میزان تقاضا خرید بر عرضه افزایش می یابد و بدان معناست که قدرت خریدارن در بازار از فروشندگان بیشتر است.
بازار روند دار صعودی، چرخه مطلوبی برای معامله گران می باشد، زیرا بهترین فرصت های کسب سود در این روندها به وجود می آید.
برای تشخیص بازار صعودی باید به شکل سقف و کف ها نگاه کنیم و اگر سقف و کف ها بالاتر از یک دیگر تشکیل شود، نشان از روند صعودی دارد.
بازار روند دار نزولی
روند نزولی یا ( تحلیل روند فعلی بازار Downtrend ) زمانی رخ می دهد که قیمت رو به پایین حرکت می کند و میزان عرضه و فروش نسبت به تقاضا افزایش می یابد که باعث می شود، سقف و کف های نزولی در روند تشکیل شود.
در روند نزولی گاهی اوقات احساسات نزول بر احساسات صعود غلبه میکند و به همین دلیل ممکن است که قیمت بسیار سریع تر در نمودار کاهش یابد.
این روند برای معامله گران و سرمایه گزاران بلند مدتی که ممکن است سهمی را خریداری کرده باشند، محبوب نیست.
برای تشخیص بازار نزولی باید به شکل سقف و کف ها نگاه کنیم و اگر سقف و کف ها پایین تر از یک دیگر تشکیل شود، نشان از روند نزولی دارد.
نقش خطوط روند در تشخیص روند بازار
یکی از راحت ترین روش ها برای تشخیص روند بازار، استفاده از خطوط تحلیل روند فعلی بازار روند است.
خط روند نشانگر جهت حرکتی قیمت میباشد و برای تشخیص و تایید روند بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
به صورت کلی روندها را با توجه به سقف و کف هایی که تشکیل میدهند میتوان به سه نوع: صعودی، نزولی و خنثی تقسیم کرد.
در روند صعودی خطوط روند با اتصال کف های نمودار به یک دیگر تشکیل می شود و قیمت به خط روند مقاومتی که در زیر قیمت دارد واکنش نشان می دهد.
در روند نزولی خط با متصل کردن سقف ها به یک دیگر تشکیل می شود، و قیمت به خط روند مقاومتی که در بالای قیمت دارد واکنش نشان می دهد.
تشخیص روند بازار توسط اندیکاتور ها
اندیکاتورها میتوانند برای تشخیص روند بازار بسیار کاربردی و مفید باشند، که توسط آن ها میتوان قدرت روند در بازار را در هر نقطه از بازار مشخص کرد.
برای تشخیص روند، اندیکاتور های مختلفی توسط معامله گران استفاده میشود که متداول ترین آن ها اندیکاتور های زیر میباشد، که به دو مورد از پر کاربرد ترین آن ها میپردازیم.
- اندیکاتور میانگین متحرک ( MovingAverages )
- اندیکاتور میانگین محدوده واقعی ( Average True Range )
- اندیکاتور میانگین حرکت جهت دار ( ADX )
- اندیکاتور مومنتوم ( Momentum )
- اندیکاتور انحراف معیار ( Standard Deviation ) تحلیل روند فعلی بازار
- اندیکاتور حجم تعادلی ( OBV )
- اندیکاتور زیگ زاگ ( Zigzag )
تشخیص روند بازار توسط اندیکاتور میانگین حرکت جهت دار (ADX)
یکی از روش هایی که می توان توسط آن روند بازار را تشخیص داد، استفاده از اندیکاتور شاخص قدرت جهت دار ( ADX ) می باشد.
از این اندیکاتور همان طور که از نامش پیداست، می توان جهت شناسایی و قدرت روند بازار استفاده کرد.
اندیکاتور ADX از سه خط ADX ، - DL و + DL تشکیل شده است و بین مقادیر صفر تا صد نوسان می کند.
هنگامی که DI + بتواند DI - را رو به بالا قطع کند خود به معنای تایید روند صعودی در بازار است، یا هنگامی که DI - بتواند DI + را قطع کند به معنای تایید روند نزولی میباشد، حال اگر در این لحظه منحنی ADX از محدوده 25 عبور کند، به معنای قدرت روندی خوبی میباشد و معامله گر میتواند در جهت روند بازار وارد معامله شود.
همچنین برای سنجش قدرت روند، عدد کمتر از 20 نشان از روند ضعیف و عدد بالای 80 نشان از روند قوی در بازار دارد.
تشخیص روند بازار توسط اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Averages)
گاهی اوقات ممکن است که تشخیص روند از روی نمودار دشوار باشد و در این هنگام میتوان توسط اندیکاتور میانگین متحرک ، که یکی از اندیکاتور های روندی محسوب میشود، در جهت تشخیص روند کمک گرفت.
تشخیص روند به وسیله میانگین ها به این صورت میباشد که اگر میانگین متحرک پایین نمودار قیمت باشد، به این معنی است که روند بازار صعودی است و هنگامی که میانگین متحرک بالای نمودار قیمت قرار داشته باشد، به این معنی است که روند فعلی بازار نزولی است.
همچنین با شکست مووینگ های بزرگ توسط مووینگ کوچک تر، میتوان دریافت که قرار است روند جدیدی در بازار آغاز شود.
هر چه تعداد دوره زمانی میانگین متحرک بیشتر باشد، نشان دهنده روند بلند مدت تر در بازار است.
جمع بندی کلی
همه معامله گران برای کسب سود بیشتر در بازارهای مالی، باید بتوانند روند را در نمودارها شناسایی کنند، تا به کمک آن بتوانند جهت کلی آینده نمودار را مورد بررسی قرار دهند.
به صورت کلی بازار روند دار را این طور میتواند بیان کرد که، هرگاه شاهد تشکیل کف و سقف هایی در قیمت های به یک سو باشیم، با بازاری روند دار روبه رو هستیم که میتواند صعودی یا نزولی باشد.
همچنین با استفاده خطوط روند و پرایس اکشن و کمک گرفتن از اندیکاتورهایی مانند اندیکاتور میانگین محدوده واقعی ( Average True Range )، اندیکاتور میانگین متحرک ( MovingAverages )، اندیکاتور میانگین حرکت جهت دار ( ADX ) و سایر اندیکاتورهایی که در بالا به آن ها اشاره شد، روند را در بازار شناسایی کرد.
برای داشتن اطلاعات بیشتر در مورد هر کدام از این اندیکاتور ها می توانید به مقالات مربوطه آن ها د ر وب سایت مجموعه آموزش بورس مراجعه کنید.
دیدگاه شما